بهاعتقاد مهدي غبرايي ترجمهي ادبي در سالهاي پس از انقلاب رشد چشمگيري داشته است.
اين مترجم در گفتوگويي با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در محل اين خبرگزاري، دربارهي وضعيت امروزي ترجمهها، بازار جهاني ترجمهي آثار ايراني، روند انتشار كتاب و صدور مجوز، و موضوعهاي ديگري سخن گفت.
مترجمان خوبي داريم
غبرايي دربارهي ارزيابياش از ترجمههاي امروز متذكر شد: امروز مترجمان خوب، بحق و سرشناس كه دغدغهي سبك دارند، داريم؛ مترجماني كه گذشته از اينكه نثر نويسنده را از يك زبان به يك زبان ديگري برميگردانند، حس و حال و هواي يك نويسنده را هم برميگردانند. البته در دنياي ترجمه سليقه هم نقش زيادي دارد.
چند اثر خوب در مقياس جهاني داريم؟!
او همچنين دربارهي ترجمهي آثار ايراني به زبانهاي ديگر خاطرنشان كرد: واقعا ما چند اثر برجسته بعد از «بوف كور» داريم، كه در مقياس جهاني ارايه كنيم؟! اگر سعهي صدر نشان دهيم، از تعداد انگشتان دست هم تجاوز نميكند. ما بايد آثار خودمان را توليد كنيم و آنها كه ميخواهند، حتما آنها را كشف ميكنند و به سراغشان ميآيند. در حال حاضر فقط شهر كتاب را داريم كه بهنوعي برخي كتابهاي روز را به زبان اصلي عرضه ميكند، اما عملا كتابفروشياي براي كتابهاي انگليسيزبان نداريم؛ درحاليكه قبلا داشتيم. با اين حال ما ميرويم آثار ترجمهيي را پيدا ميكنيم، پس آنها هم ميتوانند نويسندگان ما را پيدا كنند.
مهدي غبرايي يادآور شد: يك سر مساله به سياستگذاريهاي دولت برميگردد. اگر به اين شكل باشد كه يك سال جلو انتشار رماني گرفته شود، هرگز نخواهيم توانست يك رمان جهاني توليد كنيم؛ چون ديگر چيزي توليد نميشود كه بخواهند آنرا كشف كنند. پس سعهي صدر مسؤولان فرهنگي اهميت دارد. دستكم جلو توليد آثار گرفته نشود، در آن صورت خود بهخود راه را به جهان باز ميكنيم.
با اين سياست، رمان ما چطور جهاني ميشود؟
اين مترجم با اشاره به برخي از آثار گفت: آثار شاخصي داريم مثل «سنگ صبور» و «شازده احتجاب» و كتابهاي ديگري كه حتا در سالهاي اخير نوشته شدهاند، ولي تعدادشان كم است. در عرصهي جهاني با سيل كتاب روبهروييم. الان ميتوان 10 نويسندهي جهاني هندي يا ژاپني نام برد. اما آيا ما 10 نويسندهي جهاني داريم؟ ممكن است عدهاي دلگير شوند، اما نداريم. بيشتر موضوع هم به سياستگذاريهاي دولت برميگردد، كه نه تنها نوشتن رمان و توليد ادبيات را تشويق نميكنيم، بلكه مانع هم ميشويم. در اين صورت چطور رمان ما جهاني شود؟
پيشكسوتان ترجمه
او سپس دربارهي پيشكسوتان ترجمه و كار آنها هم توضيح داد: مترجم ميتواند صاحب سبك باشد. تمام سعي و كوشش او اين است كه سبك نويسنده را دربياورد و به خواننده بشناساند. مترجم بايد بتواند آن سبك را حس، درك، و منتقل كند؛ پس مترجم تابع نويسنده است و اينجاست كه ترجمهي ادبي نوعي آفرينش مجدد است.
چرا مخاطب را رنج بدهم؟!
غبرايي در ادامه يادآور شد: نسل قبل از ما عمدتا در ترجمه به رسالت اجتماعي معتقد بود، يعني معتقد بود مردم را بايد راهبري كرد؛ اما به شخصه به موضوع اين قايل نيستم. در اثر ادبي، اول لذت بردن از رمان مهم است و بعد تجربهي انسانها در ساير كشورها، دغدغهها، رنجها و شاديهايشان. اگر اثري اين وجوه را داشته باشد، جذبم ميكند و در سالهاي اخير به جذابيت و كشش رمان بيشتر اعتقاد پيدا كردهام. چرا خواننده را با چيزهايي كه اذيتش ميكنند، رنج بدهم؟! در عين اينكه ارزشهاي ادبي هم برايم اهميت دارد. بويژه در كشوري كه مطالعه هم كم است، بايد كاري كنيم كه مخاطب به دنبالمان بيايد، يعني ايجاد مخاطب.
بازبيني ترجمه نياز است
غبرايي همچنين دربارهي ضرورت بازبيني يك ترجمهي منتشرشده در تجديد چاپ، توضيح داد: اين بازبيني نياز است. البته به خود اثر هم بستگي دارد و اينكه مترجم چقدر از ترجمهاش راضي بوده، چون ممكن است در بازبيني، اثر خواندنيتر و نرمتر شود. شخصا هر كتابي را كه حس كنم به اصلاح و ويرايش نياز دارد، حتما انجام ميدهم و هميشه با اصل مقابله ميكنم.
انتخاب براي ترجمه
او سپس دربارهي تنوع در انتخاب آثار براي ترجمه گفت: اساس كارم اين است كه حتما در اثر پارهاي از وجود خودم را ببينم و فضاي قصه، فضاي ذهني خودم هم باشد؛ مثلا آثار رومن گاري. حس ميكنم بسياري از آن تنشها، كشاكشهاي ذهني، و حتا مبارزه عليه نيروهاي تاريك و سياه براي نسل من هم بوده است، منتها عرصهي رومن گاري جهاني است و عرصهي ما، كشور ايران.
تكرار در ترجمه
غبرايي دربارهي تكرار در ترجمهي آثار برخي از نويسندگان و روآوردن به ترجمهي آثار نويسندگان خاصي در ايران نيز گفت: اين موضوع در گرو حل همهي مسائل است. ما دوران گذار را طي ميكنيم. هنوز سامان اقتصادي، اجتماعي و سياسي خود را طي نكردهايم. در حاليكه دوري از روي آوردن بيش از حد به ترجمهي آثار، خاص دوران ثبات است. مترجمان ما امروز ذوقي كار ميكنند. هيچ برنامه و حساب و كتابي نميتوانيم بريزيم. ما از «اوليور توييست» هنوز ترجمهي كاملي نداريم، اما ميدانم كه اگر ترجمه كنم، حذفيات زيادي خواهد داشت و كتاب نامفهوم ميشود. پس بايد از هزار اثر، يكي را انتخاب كنيم. بايد ببينيم كدام را ميتوانيم از زير تيغ سانسور دربياوريم. اميدوارم سياستگذاران ما به حرفهاي منطقي توجه كنند و قدري بلندنظري از خود نشان دهند.
كانديداي كتاب سال چرا مجوز تجديد چاپ نميگيرد؟
غبرايي كه امسال با ترجمهي «بادبادكباز» كانديداي جايزهي كتاب سال در بخش ترجمهي ادبي بود، در بخش ديگري از اين گفتوگو با بيان اينكه همهي اهل قلم مصالح ملي را ميدانند و حركتي خلاف آن انجام نميدهند، با اشاره به توقف تجديد چاپ دوم رمان «بادبادكباز» خالد حسيني ـ نويسندهي افغان ـ گفت: ما كار سياسي نميكنيم؛ كار ما ادبيات است. كاش كساني كه اين اثر را كانديداي كتاب سال كردند، بهجاي بررسها هم تصميم ميگرفتند. چرا چاپ دوم كتاب از 31 ارديبهشت 85 تا امروز منتظر دريافت مجوز چاپ دوم مانده و هنوز هيچ جوابي داده نشده است؟
كار ما نوشتن است؛ اهل قلم را نرنجانيد
او در ادامه يادآور شد: بهعنوان يك مترجم كه سالهاست به اين كار مشغولم، مگر اهل سياست بودهام يا حركتي خلاف مصالح ملي مملكت كردهام كه به كتابم اجازه نميدهند؛ چرا ميخواهند اهل قلم را برنجانند؟ چرا با كسي كه چند سال است در حوزهي نوشتن كار ميكند و دلش به اين خوش است كه كتابش چاپ شود، چنين رفتاري ميشود؟ درحاليكه اين اثر (بادبادكباز) فرهنگ ايراني و برادري را تبليغ ميكند.
او همچنين متذكر شد: مسالهي آزادي حرفهيي است؛ اين كه جنبهي سياسي ندارد. اجازه نميدهم از اين نظر فرديام، بلندگوهاي شناختهشده و نشده سوءاستفاده كنند. ما خودمان مشكلمان را حل ميكنيم و اين به ديگران مربوط نيست.
چشمانداز روند انتشار كتاب
اين مترجم همچنين دربارهي اينكه چشمانداز انتشار كتاب را چگونه ميبيند، توضيح داد: بخشي از آبروي يك كشور و نظام به فرهنگ آن بستگي دارد، كه بخشي از آن، ادبيات و هنر است و بخشي از آن جزو ترجمه. اگر ما اين سياستها و نبود سعهي صدر را در پيش بگيريم، راه را براي آثار كمارزش درجه چندم و عوامپسند باز كردهايم، كه نتيجهي آن در درازمدت معلوم ميشود. ازسوي ديگر، نسل بعدي چشمش فقط به اين آثار باز ميشود.
او اضافه كرد: ادبيات مثل آيينه است، و نقش شخصيتها، افراد، دردها، شاديها و رنجهاي هر ملتي را نشان ميدهد. ما اگر بخواهيم كه فقط بخش ظاهرا اخلاقي مسائل را طرح كنيم، پس چگونه ناهنجاريها و زشتيها را نشان دهيم؟ بايد از اينها هم صحبت شود و اگر حرفي بهميان نيايد، چطور ميتوانيم به نسل بعدي شناخت بدهيم؟
غبرايي متذكر شد: به نظر ميرسد برخي از مسؤولان ما را آدمهاي كمعقلي فرض ميكنند، در حاليكه ما خودمان حذفيات برخي كتابهايي را كه مسائلي داشته باشند، انجام ميدهيم، چون ميدانيم كه در چه شرايطي هستيم؛ ولي سعي ميكنيم اصل موضوع را به نحوي به مخاطب برسانيم، كه اگر اين هم حذف شود، ديگر رمان معناي خودش را از دست ميدهد و معناي كتاب از دست ميرود. درنتيجه من در جايگاه يك مترجم حاضر نميشوم آبروي خودم را بعد از 25 سال اينگونه در دخل و تصرفهاي بيهوده در ترجمهاي از بين ببرم.
مميزي سليقهيي است
مترجم «هرگز تركم مكن» ايشي گورو با اشاره به سليقهيي بودن مميزي گفت: چندي پيش يكي از مسؤولان در اينباره گفت كه ما مطابق قانون عمل ميكنيم و اگر كسي اعتراض دارد، ميتواند مطرح كند. اما مشكل ما اين است كه به قانون عمل نميشود. هيچ بحثي ندارم دربارهي اينكه مصوبهي شوراي عالي انقلاب فرهنگي درست است يا نيست، اما از آقايان ميخواهم كه يك مادهي قانوني به من نشان دهند مبني بر اينكه مميزي كتاب بزرگسال را مجاز بداند. حالا ما اين را قبول ميكنيم، اما موازيني بايد تعيين شوند، كه من بهعنوان مترجم تكليف خودم را بدانم، كه چه چيزهايي مجازند و چه چيزهايي مجاز نيستند؛ تا تابع سليقه نباشد؛ چون در برخي موارد چنين است. در آن صورت ما هم طبق آن عمل ميكنيم و خلاف قانون و مقررات چيزي نميخواهيم. چرا به يك ترجمه مجوز ميدهند و به ترجمهي مترجم ديگري مجوز نميدهند؟ بهصورت منطقي جواب بدهند؛ نه اينكه برچسب سياسي و غيرسياسي بچسبانند.
انتهاي پيام