وضعيت اسفناك موزهها سامان مييابد؟/18/ يك عضو ايكوم: بارها اشياي خوبي در حمل و نقل آسيب ديدهاند نبود فضاي مناسب نمايش و نگهداري به اشيا خسارت ميزند
يكي از اعضاي كميتهي ايكوم ايران گفت: استفاده از فضاهاي موجود در شهرها با كاربري موزه و نبود مكانهايي كه از ابتدا براي موزه ساخته شده باشند، سبب شده است كه استانداردهاي جهاني در موزههاي كشور بهدرستي اعمال نشوند. كوروش كمالي سروستاني در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، بيان كرد: در شهرهاي ايران، موزههاي مختلفي وجود دارند، اما فضاهاي موزهيي معمولا براي موزه ساخته نشدهاند، بلكه از فضاهاي موجود با كاربري جديد بهعنوان موزه استفاده ميشود و اين مساله سبب شده است كه استانداردهاي جهاني اعمال نشوند. در اين راستا، طرح ايجاد موزههاي منطقهيي كه از حدود پنج سال پيش در دستور كار سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري قرار گرفت، پاسخي به اين خلاء بود كه دست كم در مناطق مختلف داراي قابليت فرهنگي، موزههايي استاندارد ساخته شوند. وي با بيان اينكه در شيراز و استان فارس از نظر آمار كمي، موزههاي فراواني وجود دارند، ولي شايد هيچكدام را در سطح استانداردهاي بينالمللي نتوان دانست، دربارهي اساس وجود موزه از ديدگاه ايكوم، توضيح داد: براساس تعريف ايكوم، موزهها موسسههاي دايمي و بدون هدف انتفاعياند كه تلاش ميكنند، آثار و شواهد بهجا مانده از انسان و محيط زيست را حفظ كنند و به نمايش بگذارند. او افزود: طبيعي است كه براي كشف، حفظ و ساماندهي اين اشيا، استانداردهايي در زمينهي موزهداري تدوين شوند كه در جهان و ايران استفاده ميشوند. همچنين طرح علمي موزه زماني شكل گرفت كه قطعههاي مختلفي از اشيا و آثار هنري و تاريخي يافت شدند. براساس نوع آثار، روشهاي نگهداري، حفظ و احياي متفاوتي نيز وجود دارند؛ اما آنچه در همهي آنها بهطور ثابت مشترك است، اين است كه موزهها بايد طوري طراحي شوند كه از نظر نور، دما، سيستمهاي گرمايشي و سرمايشي، دسترسي، امنيت و قابليت ديده شدن اشيا، خدمات خود را در طرح كلي علم موزهداري نشان دهند. كمالي سروستاني در اينباره با اشاره به اينكه استانداردها براي هر شيء، تخصصي و متفاوت هستند، ادامه داد: استانداردهاي عمومي را بايد با شرايط اقليمي و منطقهيي منطبق كرد. بر اين اساس، هدف اصلي ايجاد موزه، حفظ و احياي اشياي فرهنگي، هنري و مردمشناسانهي باقيمانده از گذشته است. وي در پاسخ به پرسش خبرنگار ايسنا دربارهي استانداردهاي حمل و نقل اشياي تاريخي، گفت: خدمات، حفظ، نگهداري، انبار كردن و حمل و نقل اشياي تاريخي و هنري نيازمند توجه به استانداردهاي جهاني و ساخت وسايل مورد نياز است كه متاسفانه در ايران در هر دو زمينه، ضعفهاي زيادي وجود دارند. او اظهار داشت: در تمام دنيا، ماشينهاي ويژهاي با استانداردهايي خاص براي جلوگيري از ضربه و آسيب زياد در صورت بروز تصادف، شرايط خوب نگهداري، پوشش و بستهبندي مناسب وجود دارند، حتا از ماشينهاي مدرن براي تامين امنيت در هنگام سرقت و يا از افراد حرفهيي و مسلط به نقل و انتقال نيز استفاده ميشوند كه من متاسفانه يك نمونه از آنها را هم در ايران سراغ ندارم و بارها ديده شده است كه اشياي خوبي در هنگام حمل و نقل آسيب ديدهاند. گرچه در نقل و انتقالهاي بينالمللي براي برپايي نمايشگاه مانند نمايشگاه تمدن هفت هزار سالهي ايراني، برخي استانداردها بهخوبي رعايت شدهاند؛ ولي داخل كشور هنوز اين مساله آنچنان كه بايد رعايت نميشود. اين عضو كميتهي ايكوم با اشاره به نمايش اشياي تاريخي در نمايشگاههاي بينالمللي، بيان كرد: تبادل آثار فرهنگي و اشياي تاريخي و معرفي و شناخت تمدنهاي مختلف، كاري مثبت و منطقي است و اين تبادل در ميان همهي كشورهاي جهان برقرار بوده كه ايران هم در بعضي از بازارها وارد شده است؛ اما پرسشي كه در اينجا مطرح ميشود، اين است كه آيا بايد اشياي اصلي براي ديدن منتقل شوند، يا مولاژي از آنها تهيه شود؟ وي با طرح اين پرسش، توضيح داد: واقعيت اين است كه با تهيهي مولاژ با استفاده از تكنولوژيهاي جديد، هر كشوري بر مبناي نياز، سليقه و بازار مصرف و علاقهمندان خود در حوزهي فرهنگ، مولاژها را ميتواند بسازد. گرچه براي كساني كه به اين اشيا علاقه دارند، ديدن يك تابلوي اصل از يك هنرمند بزرگ از ديدن كپي آن ارزش بيشتري دارد، بويژه در عرصهي الكترونيك و با اينترنت و دنياي مجازي بسياري از اين آثار را ميتوان ديد و تكرار دوبارهي اين اشيا بهصورت مولاژ ديگر حس تاريخي و هنري شيء را منتقل نميكند و شايد جذابيتي هم براي اهل فرهنگ و مخاطبان اصلي نداشته باشد. اگر هدف از برپايي چنين نمايشگاههايي فقط معرفي تاريخي باشد، مولاژ، اينترنت، كاتالوگ اين كار را خواهند كرد، ولي اگر قرار است، عدهاي ديگر با فرهنگ كهن بخشي از جهان آشنا شوند، راهي جز تبادل اشياي اصلي و انتقال آنها نيست. كمالي سپس دربارهي تعداد موزههاي استان فارس، گفت: تعداد موزههاي فعال در استان فارس، 20 موزه است كه تا سال 1379 فقط شامل موزههاي تخت جمشيد (پارسه)، باغ عفيفآباد، تاريخ طبيعي دانشگاه شيراز، سنگ هفتتنان، پارس، نظامي، شاهچراغ، شهدا، خانقاه احمدي، نارنجستان قوام و وقف در مسجد نصيرالملك بودند و پس از آن، تا سال 1384 تقريبا 10 موزهي ديگر به اين مجموعه اضافه شدند. وي افزود: مجموعهاي در شهر بيشابور بهعنوان موزهي ساساني، گنجينهي تاريخ فارس در خانهي زينتالملك كه روايتگر تاريخ فارس از دورهي قبل از هخامنشيان تا دورهي انقلاب اسلامي است، موزهي مشكينفام در خانهي فروغالملك، موزهي گنجينهي آواها و نماها در خانهي منطقينژاد، گنجينهي لباسهاي آييني و سنتي در خانهي صالحي، خانهي هنر صابر بهعنوان موزهي هنر جوان، خانهي خاتم در خانهي سعادت و گالري زنديه در ارگ كريمخاني جزو مجموعهي جديد موزهها هستند. وي در اينباره ادامه داد: تقريبا هفت موزهي ديگر نيز در دست ساختاند كه موزهي پاسارگاد مهمترين آنهاست و با همكاري وزارت نيرو راهاندازي خواهد شد و يك موزهي ديگر، باغ ـ موزهي تاريخ ادبيات ايران است كه در كنار آرامگاه حافظ بهعنوان روايتگر تاريخ ادبيات ايران از رودكي تا امروز خواهد بود. او در پاسخ به پرسش خبرنگار ايسنا دربارهي وضعيت اشياي موجود در مخزن موزهها، تصريح كرد: اشياي مختلفي در موزههاي تخت جمشيد (پارسه)، شاهچراغ، زنديه و مجموعهي كريمخاني نگهداري ميشوند كه برخي از آنها بهدليل نبود فضاي مناسب براي نمايش و همچنين نبود فضاي مناسب و استاندارد براي نگهداري درحال آسيبديدگي هستند. به همين دليل، تمام طرحهاي توسعهي موزه در جهت توليد فضايي بوده است كه اشيا را به سايت ـ موزهها بهشكل موضوعي بتوان منتقل كرد. البته اگر تامين اعتبارات ادامه پيدا كند، شايد در يك برنامهي سه ساله بسياري از مشكلات انبارهاي موزهها رفع شوند. مدير دانشنامهي فارس اضافه كرد: عمدهي اشيايي كه در مخزن نگهداري ميشوند، سفالي، مسي، ظرف، سنگ قبر، بخشهايي از كتيبه و سراميكهاي مجموعههاي تاريخياند كه برخي از آنها شناسنامهدار شدهاند و بهخوبي نگهداري ميشوند و بعضي ديگر نيز بهطور كامل شناسايي نشدهاند و وضعيت خوبي نيز ندارند. البته همهي اشياي موجود، درجهي يك نيستند. علاوه بر اينها تا جايي كه اطلاع دارم، نمايش اشياي موجود در مخزنها و جابهجايي آنها با اشياي ويترين هنوز روال خاصي ندارد؛ زيرا فضاي مناسبي وجود ندارد. انتهاي پيام