علي نصيريان در ادامه گفتوگو با خبرنگاران سينمايي ايسنا به فيلم «ناخدا خورشيد» اشاره كرد و گفت: در «ناخدا خورشيد» هم نقش متفاوت و جذابي داشتم كه آن را هم بسيار دوست دارم.
«مستر فرحان» آدم فرصتطلب و لمپني بود و تقوايي با توجه به اينكه در جنوب زندگي كرده بود و شناخت خوبي از آنجا و روابط آدمها داشت توانسته بود خيلي خوب اين شخصيت را درآورد. اصلا احساس نميشود اين فيلم براساس داستاني از همينگوي نوشته شده باشد و تقوايي آنقدر فضا وشخصيتها راخوب به تصوير درآورده كه تصور ميشود داستان اورژينال ايراني است. اين فيلم هم كار بسيار خوبي از هر نظر بود.
همكاري با حاتميكيا
تا قبل از سال 74 دو سالي خارج از كشور پيش فرزندانم بودم كه پس از برگشت بلافاصله آقاي حاتميكيا پيشنهاد بازي در فيلم «بوي پيراهن يوسف» را دادند. فيلم «ديدهبان» ايشان را ديده بودم و حس ميكردم كارگرداني خوبي است. بعد از «بوي پيراهن يوسف» هم گفتند، خيلي دوست دارند آن نقش كوتاه را در «برج مينو» بازي كنم كه قبول كردم.
جزيره آهني و آخرين حضور سينمايي
وقتي بازي در فيلم «جزيره آهني» از سوي آقاي رسولاف پيشنهاد شد، خيلي شك داشتم كه اين كار را بكنم يا نه، اما وقتي صحبت كرديم ديدم فكرشان درست است. من شناخت قبلي از رسولاف نداشتم و سر همين كار با ايشان آشنا شدم و از طرز فكر و نگاهش به كار خيلي خوشم آمد. «جزيره آهني» كار خيلي سختي براي من بود و مدام از اين كشتي كه جاي نامناسبي بود بايد بالا و پايين ميرفتيم ولي در پايان از كار راضي بودم.
«ناخدا نعمت» در اين فيلم آدمي بسيار مردمي بود كه جماعتي را آوردن بود ودر يك كشتي مخروبه به آنها اسكان داده بود و اجاره ميگرفت و نسبت به ساكنين كشتي ميخواست يك جور پدري داشته باشد. رسول اف كارگردان جواني است كه دوست دارد كارهاي خوبي انجام دهد و نتيجه اين كارش هم مطلوب بود. جزيره آهني آخرين حضور سينمايي من تاكنون است و بعد از آن پيشنهاداتي داشتم كه مناسب نبود.
گروه تئاتري و همكاري با ...
پيش از انقلاب با عزتالله انتظامي، جميله شيخي، ايرج راد و مهين شهابي گروه نمايشي داشتيم و با گروههاي ديگري مثل آقاي رشيدي، جوانمرد، والي و كشاورز هم كار ميكرديم. هميشه هم گفتهام براي تئاتر كار كردن به گروه احتياج است. در طول اين سه دهه هم فقط در سه نمايش كار كردم.
«هفت شب با مهمان ناخوانده» به كارگرداني فرهاد آييش در سال 73 اولين كار من در بعد از انقلاب بود كه فقط دو نفر بوديم و گروهي نداشتيم. اين نمايش اجراهاي زيادي هم در خارج از كشور داشت. يك كار سنتي تخت حوضي هم با گروهي كارگرداني كردم كه «سلطان سياه» نام داشت وفقط كارگردان بودم.
سال گذشته هم آقاي آييش گروهي را جمع كردند و با هم «پنجرهها» را اجرا كرديم. من قصد نداشتم تئاتر را كنار بگذارم و تقريبا به دليل نداشتن گروه اين اتفاق افتاد. هنوز هم علاقمند هستم در تئاتر كار كنم اما با كساني كه ميشناسم و از نظر متن آنها را قبول دارم. تئاتر از نظر زمان و نظم، كار بسيار سختي است و مسائل دقيقي دارد كه بايد رعايت شود. اگر كر خوبي پيش بيايد حتما در تئاتر هم حضور خواهم داشت.
سريالها
من كارهاي زيادي در تلويزيون داشتم و بعضي از مجموعههايي كه حضور پيدا كردم از جمله «سربداران»، »هزار دستان» ، «گرگها» و «همسايهها» جزو آثار موفق زمان خودشان بودهاند، اما هيچ وقت تمايل خاصي براي اينكه حتما در تلويزيون يا سينما باشم ندارم، بستگي دارد كه چه چيزي پيش آيد و آن چيزي كه تا حدودي احساس كنم بد نباشد قبول ميكنم.
هنرپيشه بايد حضور داشته باشد و نميشود زمان طولاني نباشد و ديده نشود و كم و بيش بايد تلاش خودش را داشته باشد. «شيخ بهايي» به كارگرداني شهرام اسدي از كارهاي تلويزيونيام است كه هنوز پخش نشده كه در فاز دوم اين مجموعه نقش پيري شيخبهايي را در زمان شاه عباس بازي كردم.
نيم قرن حضور در عرصه هنر و توصيه به جوانان
ارزيابيام از دهه 30 تا به امروز اين است كه ما تلاش خودمان را كرديم و از نوجواني با كمترين و حداقل امكانات شروع كرديم. حتي جاي تمرين نداشتيم و به خيابان و پشت سفارت شوروي كه خلوت بود ميرفتيم و آنجا تمرين ميكرديم. دستمان خالي بود و دورانهاي خيلي سختي را گذرانديم ولي چون كارمان را دوست داشتيم و با علاقه آمده بوديم كار ميكرديم. از من و بسياري از همكاران ديگرم هيچ كاري بر نميآمد و متمركز روي اين كار شده بوديم ودشواريها و سختيهاي زيادي كشيديم اما هيچ وقت رها نكرديم. شكست ميخورديم اما كاملا ميپذيرفتيم و جا نميزديم. تداوم، ادامه دادن، دنبال كردن وممارست كردن چيزهايي است كه جزيي از كار ما بود. بچههاي جديد اين را بايد بدانند كه كار خيلي سهلالوصول نيست. مشكلات زياد است اما نبايد مايوس شوند. الان ميگويند مشكلات است اينها هميشه بوده و ما خيلي بدتر را داشتيم در حال حاضر اگر كسي استعداد، جوهر و حرفي براي گفتن داشته باشد به هر طريقي جا براي فعاليتش وجود دارد.
بازي در نقش پيچيده
هميشه آدم آرزو ميكند، زماني پيش آيد تا شخصيتي كه خيلي دوست دارد بازي كند و اين آرزوي هر بازيگري است . دوست دارم در يك كار و شخصيتي كه پيچيدگي دارد بازي كنم آدمهاي زيادي در تاريخ و زندگي امروزمان بوده و هستند كه اين ويژگي را دارا هستند.
جوايز
براي فيلم «آقاي هالو» جايزه سپاس به من تعلق گرفت كه در مراسم حاضر نشدم. در چند سال اخير هم يك بار به عنوان برگزيده سال فرهنگستان هنر انتخاب شدم همچنين از سوي آقاي خاتمي رييس جمهور وقت نيز نشان درجه يك فرهنگ و هنر به من داده شد.
در سال 80 به عنوان چهره ماندگار هنر انتخاب شدم. معتقدم انتخاب چهرههاي ماندگار قدم خيلي خوبي بود كه تلويزيون برداشت و اهميت زيادي دارد و كساني هم كه تاكنون در زمينه هنري انتخاب شدهاند بسيار به جا و درست بوده است.
تنديسهايي هم از جشنواره فيلم دفاع مقدس، انجمن بازيگران، جشن گزارش فيلم، جشن دنياي تصوير و تئاتر خياباني گرفتهام.
سيمرغ بلورين را تاكنون نگرفتهام
من تاكنون اين جايزه را نگرفتم و هيچ وقت دنبال اين قضيه هم نبودم. معتقدم اگر آدم به كاري كه انجام ميدهد، بيشتر فكر كند بهتر است. الان گرفتن جايزه براي همه خيلي وسوسه انگيز شده و البته بد هم نيست. درمجموع اگر نگاه مردم و برخورد آنها را ببينم متوجه ميشويم برخلاف آنچه كه ما تصور ميكنيم خيلي خوب همه چيز را دريافت ميكنند و عكسالعملهايشان خيلي درست است و جوابي كه بايد هنرمند بگيرد سواي همه مراحل كارش، جنبهي خيلي مهمش مردم است كه چه نگاهي دارند.
بازيگران امروز
ما نبايد از اينكه در هر دورهاي آدمهاي تازهاي وارد سينما شوند تعجب كنيم به خصوص آدمهاي با استعداد كه به نظر من بدون پشتوانه نيامدند. حتي اگر شخص يك شبه و تصادفي وارد شده اشكالي ندارد، ولي براي تداوم كارش حتما بايد كارگاههاي بازيگري را دنبال كند. خوش صورتي خوب و لازم است. ولي فقط نبايد به آن متكي بود اينها ظاهر قضيه است. با گذشت زمان تغيير خواهد كرد و تنها چيزي كه پشتوانه است آموزشهاي كاري است كه حتما هم لازم نيست به صورت آكادميك باشد. در مجموع هر نسل ودورهاي آدمهاي خودش را دارد و اين جريان طبيعي است. ما در حال حاضر صاحب بازيگران جوان و خوبي هستيم. من در دو دوره قبل جشنواره فجر داور بودم و واقعا بعضيها آنقدر خوب بودند كه مانده بوديم جايزه را به كي بدهيم.
اهميت بزرگداشتها
اين كارها كه اخيرا ميكنند و در بعد از انقلاب خيلي جا افتاده بسيار خوب است، به خصوص براي كساني كه زحمت كشيدهاند و حالا به پيري رسيدهاند و بعضي از اينها ممكن است خيلي كم تحملتر باشند و اين برنامهها باعث ميشود دلگير و افسرده نشوند. برپايي اين بزرگداشتها و تجليلها براي نسل جوان هم خوب است كه ببينند اگر زحمت بكشند در زماني از آنها تقدير خواهد شد. در فرهنگ ما ايرانيهااز گذشته هميشه حرمت استاد را نگه داشتهايم.و اين سنتي ديرين با يك فرهنگ ايراني است و كاري هم كه الان ميشود بر اساس همان سنت است كه خيلي خوب و ارزشمند است.
فرزندان
من در 24 سالگي ازدواج كردم كه حاصل آن دو پسر و يك دختر است كه هر سه در خارج از كشور زندگي ميكنند و هيچكدام هم فعاليت هنري ندارند البته نه به اين دليل كه منع كرده باشم از همان ابتدا در تحصيل و ازدواج فرزندانم هيچ نوع توصيهاي نكردم حتي براي خارج رفتنشان با توجه به اينكه امكاناتش را هم به سختي فراهم كردم ولي خودشان تصميم گرفتند در خارج از ايران زندگي كنند.
جامانده از صحبتهاي علي نصيريان
** بعد از انقلاب يك بار از سوي آقاي مهرجويي پيشنهاد بازي داشتم كه همزمان مشغول بازي در فيلم «ناخدا خورشيد» بودم و نتوانستم قبول كنم.
** آخرين فيلم اكران شدهام «ديوانه از قفس پريد» است.
** هيچ نوع قصد خاصي كه بهرام بيضايي كار نكنم نداشتم و متاسفانه هيچ وقت پيش نيامده مسعود كيميايي هم به همين شكل .
** سيمرغي كه در بزرگداشتم در جشنواره فيلم فجر به من داده خواهد شد دليلي ندارد به شخص ديگري بدهم اما معتقدم هر چه دارم متعلق به خانوادهام است.
** داوود ميرباقري نويسنده و كارگردان خيلي خوبي است و بعد از گرگها ديگر فرصتي پيش نيامد تا با او همكاري كنم فقط نقشي در مختارنامه پيشنهاد شد كه برايم جالب نبود.
** زمان مديريت آقاي نشان در مركز هنرهاي نمايشي با قبول دبيري جشنواره آيينهاي سنتي ميخواستم در زمينه كارهاي سنتي اقداماتي انجام دهم كه با تغيير مديريتها منتفي شد.
** با هم دورهايهايم ارتباط ندارم مگر اينكه در جايي همديگر را ببينيم. در دورهاي كه گروه داشتيم هر روز همديگر را ميديديم و رفت و آمد داشتيم.
**از ميان كارهايم بهترينها نسبي است و نميتوانم روي كاري انگشت بگذارم خيلي چيزها در زمان خودش و خيليها هم الان جذاب است ولي نميتوانم اشاره كنم.
** هماكنون مشغول بازي درهيچ كاري نيستم.
ـ تهيه و تنظيم گفتوگو: خبرنگار ايسنا مسعود نجفي
انتهاي پيام