گفت‌وگو با يك جانباز: امروزه شان و منزلت جانبازان رعايت نمي‌شود مسوولان مي‌دانند بايد چه كنند

يكي از جانبازان دوران دفاع مقدس مي‌گويد: به نظر من در جامعه امروز شان و منزلت جانبازان رعايت نمي‌شود و مسوؤلان بايد اين فرهنگ را بين مردم نهادينه كنند. در ادامه گفت‌وگو با جانبازان دوران دفاع مقدس اين بار گوش جان به درد‌ل‌هاي كسي سپرديم كه صادقانه جنگيد و بي‌ريا سلامتي خويش را تقديم ايران اسلامي‌ كرد. نصرالله فرقاني متولد سال 1342 و جانباز 35 درصد است كه به عنوان بسيجي راهي دفاع از خاك ايران اسلامي‌ شده بود. وي در گفت‌وگو با خبرنگار سرويس «فرهنگ و حماسه» خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مي‌گويد: در حال حاضر يكي از فرزندانم دانشجو است و ديگري سرباز و من با حقوقي معادل ماهي 300 هزار تومان بايد هزينه زندگي خانواده‌ام را تامين كنم. از نظرجسماني مشكل عمده من ستون فقراتم است.گلوله‌اي به ستون فقراتم اصابت كرده است، دستگاه گوارش، قلب و كليه‌هاي من هم مشكل دارند. همه اين مشكلات به خاطر مصرف تعداد زيادي انواع دارو‌ها بعد از مصدوميتم در جبهه است. البته هزينه بيمارستان و درمان را بنياد مي‌پردازد هر چند هزينه درمان بعضي از بيماري‌ها را تحت اين عنوان كه شخصي هستند و به مصدوميت ايجاد شده در جبهه مربوط نمي‌شوند پرداخت نمي‌كنند به طور مثال من مشكل ريه هم دارم كه بايد شخصا هزينه‌هاي آن را بپردازم. در حال حاضر در روز 20 نوع دارو مصرف مي‌كنم كه روي كليه‌ها و قلبم اثر مي‌گذارند به نحوي كه من قلبم را بالن زده‌ام. هيچ وقت دنبال گرفتن درصد جانبازي نبودم. در ابتدا 25 درصد جانبازي دادند بعد15 درصد و زماني رسيد كه كلا پرونده من را بايگاني كردند. اما از سال 76 موضوع را پيگيري كردم. ابتدا 30 درصد و بعد از اعتراض نهايتا 35 درصد جانبازي مرا تاييد كردند. شخصا شاهد حضور پيرمرد جانبازي شاغل در بنياد كرج بودم. مردي با 70ـ60 سال سن و حقوقي حدود 90ـ80 هزار تومان در ماه. دليل اخراج اين شخص را بي‌سواد بودن او عنوان كردند. پيرمرد هم در نهايت استيصال و بهت پاسخ داد: آيا روزي كه به جبهه مي‌رفتم گفتيد نرو چون سواد نداري؟ براي جانبازان بالاي 50 درصد تسهيلات زيادي قائلند اما براي جانبازان زير 50 درصد نه.در حال حاضر شخصي به سن من كه كاري از عهده‌اش برنمي‌آيد فقط با حقوق بخور و نمير بنياد سر مي‌كند. حدود 24 سال سابقه بيمه دارم و حتي با وجود وضعيت جسماني نامناسب و به زور عصا كار كرده‌ام. مسوولان خود مي‌دانند بايد چه كنند البته اگر بخواهند كاري صورت دهند. من سال 1369 زميني را خريداري كردم براي اين كه كارگاهي در آن بسازم، هنوز دنبال گرفتن پروانه ساخت آن هستم. خواست ما اين است كه بدانند مشكلات ما چيست؟،من به سختي روي پايم مي‌ايستم. هر دو پاي من قدرت خود را از دست داده‌اند.آن قدر درد دارم و عصبي هستم كه حتي تاب تحمل صداي تلويزيون را ندارم. خانواده‌ام دارد از هم مي‌پاشد. من ساكن كرج هستم و براي فرار از تمام اين مشكلات فرار كرده و به بيمارستان پناه آورده‌ام. انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۲۴ دی ۱۳۸۵ / ۱۱:۵۴
  • دسته‌بندی: فرهنگ حماسه
  • کد خبر: 8510-09275
  • خبرنگار :