مهيار علوي مقدم: شعر نيما يوشيج از زندگي و طبيعت سرچشمه مي‌گيرد

مدرس دانشگاه فردوسي مشهد گفت: نيما يوشيج با نيازهاي جوانان آينده خود به‌خوبي آشنا بود و مي‌دانست که چگونه شعر در آينده بازتابنده انديشه‌ها و باورهاي نسل آينده خواهد بود. مهيار علوي مقدم - عضو هيات علمي دانشگاه تربيت معلم سبزوار - در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در خراسان، با بيان اين مطلب، ادامه داد: هنجارگريزي‌ها و ساختارشکني‌هاي شعر نيما در حوزه عاطفي، انديشه،‌ صور خيال، زبان و موسيقي بود، که او در اين عرصه‌ها نوآوري مي‌کند و شعر را از قيد محدوديت‌ها رها مي‌سازد. وي با بيان اين‌که آشنايي نيما با گذشته موجب شرايطي درخور توجه براي شعر او شده است، افزود: نيما با تاريخ ادبيات ايران پيش از اسلام و فرهنگ و حکمت باستان آشنا بود و با فرايند تاريخ، فرهنگ، انديشه و ادبيات ايران پس از اسلام نيز آشنايي داشت. علوي مقدم نوع اشاره نيما را به رويدادهاي زمانش، غيرمستقيم عنوان کرد و گفت: در شعر نيما به‌ندرت مي‌توان تاثير اين رويدادهاي را ديد؛ نيما برخلاف شاعران دوره‌ي مشروطيت کم‌تر به‌شکل مستقيم به رويدادهاي سياسي و اجتماعي اشاره مي‌کند. وي افزود: ساختار، درون‌مايه و محتواي شعر نيما اين‌گونه ايجاب مي‌کند که از مستقيم‌گويي‌ها بپرهيزد. همچنين شخصيت او به‌گونه‌اي است که نسبت به برخي پديده‌ها مانند فقر مردم، جاه‌طلبي و زورپرستي شماري از شاعران و نويسندگان هم‌روزگار خود حساسيت نشان مي‌داد. اين مدرس دانشگاه به ابهام موجود در شعر نيما با توجه به نگاه خاص او و وجود جو اختناق حاکم بر جامعه اشاره کرد و افزود: اين حساسيت او بويژه در شعرهاي پيش از 1316 که زمان سرودن شعر سنتي و يا نوسنتي نيماست، نمود دارد، اما از سال 1316 که «ققنوس» - نخستين شعر نيمايي سروده مي‌شود - اين حساسيت و تاثيرپذيري با توجه به نگاه خاص نيما و وجود جو اختناق حاکم بر جامعه در هاله‌اي از نبود صراحت جاي مي‌گيرد. وي اضافه کرد: اين شيوه غيرصريح سرودن‌هاي نيما دست او را در بيان انتقاد سياسي و اجتماعي باز مي‌گذارد و در بسياري از اين شعرها يأس و نااميدي موج مي‌زند؛ «مي تراود مهتاب / مي‌درخشد شب‌تاب / نيست يک‌دم شکند خواب به چشم کس و ليک / غم اين خفته چند / خواب در چشم ترم مي‌شکند ...». در مقابل شعر «ناقوس» است که در آن به بهبود وضعيت سياسي و اجتماعي اميدوار است. وي بارزترين ساختارشکني نيما را در عرصه وزن شعر دانست و گفت: او بر اين باور بود که در عروض کلاسيک فارسي، شاعر در انتخاب ارکان عروضي، آزادي عمل ندارد و به‌همين سبب بيان انديشه‌ها و درون‌مايه‌هاي گوناگون، که از ضرورت‌هاي جامعه مدرن معاصر است، محدود مي‌شود. علوي مقدم افزود: نيما بر اين اساس با ناديده گرفتن قواعد تساوي کامل ارکان عروضي، شعر فارسي را در راستاي نيازها و مقتضياتي که براي بيان معاني مورد نظر انسان معاصر ضروري است، سوق داد. وي با بيان اين‌که نيما معتقد بود که وزن‌هاي کلاسيک شعر فارسي گويا سنگ شده‌اند، عنوان کرد: به اعتقاد نيما شاعر در وزن کلاسيک مجبور است که از همان آغاز وزني را برگزيند و آن را تا پايان رعايت کند؛ در نتيجه نمي‌تواند انديشه و تخليل خود را به‌کار گيرد. او ادامه داد: نيما در اين مسير تعداد افاعيل عروضي را در هر مصراع کم و زياد مي‌کرد، که در نتيجه مصراع‌ها کوتاه و بلند مي‌شدند. اين پژوهشگر با اشاره به اين‌که نيما وزن شعر کلاسيک را به‌طور کامل درهم نشکسته است، گفت: نيما فقط مصراع‌ها را کوتاه و بلند کرد و از نظر او کوتاه و بلندي مصراع‌ها ضرورتي است که سخن ايجاب مي‌کند؛ در حالي‌که در شعر سنتي شاعر مجبور بود تا پايان، در همان وزني كه برمي‌گزيد، شعر بسرايد و در نتيجه بايد وزن را به گونه‌اي پر کند و کميت و توازي هجاها رعايت شود. اما در وزن نيما شاعر آزاد است که مصراع‌ها را به تناسب کارکردهاي معناي مورد نظر خود کوتاه و بلند کند. علوي مقدم درباره قافيه در شعر نيما گفت: در سنت کهن شعر فارسي، واحد شعر، بيت است و هر بيتي قافيه‌اي دارد؛ اما در شعر نيمايي «بند» است که از مجموع چند سطر تشکيل مي‌شود. در حقيقيت چند سطر پي در پي مي‌توانند يک بند را تشکيل دهند و قافيه در پايان هر بند نشان‌گر اتمام سخن است و از اين‌رو در همه‌جا لازم نيست و هر گاه نياز باشد، بر حسب الگويي که قافيه هر شعر مطابق با موسيقي آن شعر از آن پيروي مي‌کند، به‌کار گرفته مي‌شود. وي تصويرها و تخيلات شاعرانه شعر نيما را برگرفته از زندگي و تجربه شخصي او بيان کرد و افزود: در حوزه عاطفه و انديشه، درون‌مايه‌هاي شعر نيما بدون واسطه از زندگي و طبيعت مايه گرفته است. علوي مقدم با بيان اين‌که شعر نيما رنگ و بوي محلي دارد، افزود: نيما ويژگي محلي، اقليمي و بومي را در شعر زنده کرد و طبيعت و زندگاني مردم شمال، سواحل پهناور و جنگل‌هاي مازنداران را در ميان طبيعت، پرندگان، گياهان و رنگارنگي و ... آن مناطق به‌خوبي به تصوير درآورد. وي بومي‌گرايي شعر نيما را در جهاني شدن آن مؤثر عنوان کرد و افزود: بومي‌گرايي در شعر نيما در فرهنگ عموم و مخاطبان ايرانيان به‌طور قوي بازتاب يافت و موجب شد که مردم بار ديگر با طبيعت زنده و پوياي ايران پيوند برقرار کنند و شعر او به واسطه‌اي بين اين مخاطبان با طبيعت تبديل شود. انتهاي پيام
  • جمعه/ ۱۵ دی ۱۳۸۵ / ۱۳:۳۱
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8510-07702
  • خبرنگار :