تپهي ابوفندوه يكي از سه شهر بزرگ دشت شوشان قديم باقيمانده از دورهي آغاز نگارش بين سالهاي 3800 ـ 3100 پيش از ميلاد مسيح (ع) است.
ابوفندوه در مقايسه با دو شهر ديگر خوزستان قديم ـ شوش و چغاميش ـ اطلاعات ارزشمندتري دارد؛ چراكه شوش بهدليل مساحت كم و قدمت زياد مربوط به دورهي ساساني ـ هخامنشي و اسلامي و حفاريها و لايهنگاري فرانسويها از ميان رفته است و حتا قابل استفاده براي مرمت و كاوش نيز نيست. همچنين چغاميش با وجود مساحت 16 هكتاري، شكلگيري لايههاي نخستين و ايجاد حكومتهاي مركزي، لايههاي نخستين خود را براي شناسايي از دست داده است. بنابراين ابوفندوه تنها مكان براي بررسي پروسهي تشكيل حكومتهاي نخستين است كه تاكنون نيز اطلاعات ارزشمندي از آن بهدست آمدهاند.
سرپرست هيات باستانشناسي تپهي ابوفندوه دربارهي نتايج كاوش در اين تپه به خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، توضيح داد: در ابتداي كاوش با ايجاد چند تراشه در زمين، بقاياي شهر مربوط به دورهي آغاز نگارش و مراحل نخستين شهرنشيني پيدا شدند. ازسوي ديگر، بقاياي ساختمانهاي بخش مديريت در اين تپه، تشكيلاتي ارگانيك را از ساختار شهرنشيني اين منطقه نشان ميدهند.
عباس عليزاده گفت: در اين بخش، اثر مهرهاي مختلفي با كاربرد حفظ كالا و نظم دادوستد منطقهيي پيدا شدهاند و افزون بر اين شواهد، ژتونهاي گلي شمارشي بسياري كه نشاندهندهي نوع و تعداد كالا بوده، نيز بهدست آمدهاند كه با مطالعهي اين آثار به سيستم مديريت بازرگاني شهرهاي نخستين در خوزستان ميتوان پيبرد.
او دربارهي اقتصاد معيشتي اين شهرنشينان نخستين، تصريح كرد: چون نوع تغذيه و غذاي مردم در لايههاي باستاني حفظ نميشود، تنها راه پي بردن به رژيمهاي غذايي و انواع گياهان و دانههايي كه اين شهرنشينان نخستين از آن براي خوراك روزانه استفاده ميكردند، مطالعهي استخوانهاي برجاي مانده و دانههايي مانند گندم، جو و عدس است كه در اجاقها سوختهاند و با روش سرند آبي آنها را از خاك ميتوان جدا كرد و با مطالعهي آنها به نوع جانوران و گياهاني كه اين مردم شهرنشين از آنها استفاده ميكردند، پي برد.
وي با اشاره به معماري آن دوره، اظهار كرد: معماري بهصورت رسمي و با برنامهريزي و نقشه همراه بوده است. اين معماري شهري بهگونهاي طراحي شده بود كه در آن، بخشهاي مسكوني، اداري و توليد از يكديگر بهصورت مجزا قرار داشتند.
عليزاده ادامه داد: اينگونه معماري شهري فاضلابهايي داشت كه در رو و زير زمين به لولههاي سفالي تعبيهشده مجهز بودند. ازسوي ديگر، چون ساختمانها از پيش طراحي شده بودند، برخلاف خانههاي دهكدههاي پيش از تاريخ، ساختمانهاي اين دورهي آغاز شهرنشيني در يك راستا قرار داشتند.
سرپرست هيات باستانشناسي تپهي ابوفندوه دربارهي نوع مصالح ديوار اين ساختمانها، بيان كرد: ديوارها از جنس خشتاند؛ خشتهايي كه با نظم و ترتيب در كنار هم چيده شدهاند و بعضي از آنها بيش از يك متر ضخامت دارند كه اين خود نشاندهندهي وجود ساختمانهاي دو طبقه ميتواند باشد.
وي افزود: كشف يكسري اثر مهرهاي اداري كه وجود سيستم مديريتي منظمي را در اين دوره نشان ميدهند، اهميت زيادي دارد؛ چراكه در آن زمان هنوز خط تحول پيدا نكرده بود و اين آثار مهرها و ژتونهاي گلي شمارشي با شكل و اندازههاي مختلف براي حفظ كالا به نقاط ديگر و سندي براي تحويل و يا رسيد كالاها بودند. بعدها در 2800 پيش از ميلاد مسيح (ع) به خطي تبديل شدند كه امروزه آنرا ميخي ميناميم.
او با اشاره به ديگر ابزار و مواد بهدست آمده در تپهي ابوفندوه، اظهار كرد: وجود تيغهها، داسهاي سنگي و سفالي و گرزهاي سنگي، لوازم مسي و گردنبندهايي از سنگهاي نيمهقيمتي كاسههاي مرمر و ظرفهاي بسيار ظريف سفالي، نشان از سطح زندگي شهري و اختلاف در رفاه اقتصادي در اين شهر نخستين دارند.
عليزاده اضافه كرد: با مطالعه و آزمايش اينگونه مواد باستانشناختي به بازسازي اقتصادي و اجتماعي جامعه آن زمان ميتوان كمك كرد.
اين باستانشناس همچنين با اشاره به نوع حكومت در اين دوره، گفت: همراه با شوش و چغاميش، ابوفندوه يكي از سه شهر نخستين دشت شوشان است كه ما در آن شواهدي را دال بر حكومتهاي نخستين و طبقهبندي جامعه و تخصصي شدن صنايع براي نخستينبار در تاريخ بشر ميتوانيم مطالعه كنيم. در چنين جوامع شهري، نخستين طبقهي حاكم از خانهاي محلي و روحانيون معابد تشكيل ميشد كه نخبگان جامعه را تشكيل ميدادند. پس از اين طبقه، قشر مديران و عمال مبادلههاي تجاري و صنعتگران بودند و آخرين طبقه نيز شامل كارگران و كشاورزان بود.
وي دربارهي آزمايش استخوانها، دانهها و انوع خاك، تصريح كرد: گرچه برخي موسسهها در ايران توانايي انجام برخي آزمايشها را دارد، اما بهدليل كمبود متخصص اميدواريم بتوانيم، مقداري خاك، استخوان و دانههاي سوخته را براي آزمايش به موسسههاي علمي بينالمللي براي بهدست آوردن نتيجهي لازم بفرستيم.
او تاكيد كرد: مبادلهي ظرفهاي سفالي بخش مهمي از تجارت منطقهيي را در خوزستان كهن تشكيل ميداد؛ اما بدون دانستن اينكه كدام ظرف سفالي از چه منطقهاي به ابوفندوه آورده شده، يا از آن صادر شده است، بازسازي مبادلهي اين كالاها غيرممكن خواهد بود. لذا براي كشف اين امر ما نمونههايي از خاكهاي محلي را به آزمايشگاه ميدهيم، تا مواد تشكيلدهندهي آنها با سفالهاي بهدست آمده، مقايسه شوند. از اين راه به تشخيص سفالهاي وارداتي و صادراتي ميتوان پي برد.
به گفتهي سرپرست هيات باستانشناسي تپهي ابوفندوه اكنون اشياي بهدست آمده از كاوش در اين تپه، در موزهي هفتتپه خوزستان نگهداري ميشوند. همچنين سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري خوزستان وظيفهي حفاظت از اين تپه را تا آغاز فصل دوم كاوش برعهده دارد. البته ترانشههاي تپهي ابوفندوه با خاك پر شدهاند و تا فصل دوم كاوش اين تپه به همين صورت باقي ميماند.
وي دربارهي حضور هيات باستانشناسي بينالمللي براي فصل دوم كاوش اين منطقه به خبرنگار ايسنا، توضيح داد: تا زماني كه مشكل ويزا براي باستانشناسان بينالمللي وجود دارد، جلب باستانشناسان معتبر بسيار دشوار خواهد بود. اگر اين مشكل حل شود، بزرگترين باستانشناسان بينالمللي براي پژوهش به ايران ميتوانند بيايند كه اكنون بيشتر آنها در كشورهاي ديگر مانند تركيه، اردن، سوريه و آسياي مركزي فعاليت ميكنند.
عليزاده اضافه كرد: اگر وضعيت ويزا به همين منوال ادامه يابد، مطمئن نيستم، آنها براي سال آينده دعوت را براي سفر به ايران قبول كنند؛ چون وظيفهي اصلي اينگونه باستانشناسان تدريس در دانشگاه است. ازسوي ديگر، براي آماده كردن يك فصل كاوش بايد از يكسال قبل آنرا در برنامهي دانشگاهي درنظر بگيرند و چون هيچ ضمانتي براي گرفتن ويزا وجود ندارد، بيشتر آنها پس از چندبار نااميدي، حاضر به قبول اين ريسك نميشوند.
انتهاي پيام