در پي درگذشت عمران صلاحي در شامگاه سهشنبه 11 مهرماه، شاعراني ازجمله محمد شمس لنگرودي، سيدجلال رفيع، محمود معتقدي و سپيده شمس شعرهايي براي او سرودند.
تعدادي از اين سوگسرودهها كه در اختيار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) قرار گرفته، به اين شرحاند:
*****
باد ميوزد
ميوه نميداند
زمان افتادن او امروز است
(شمس لنگرودي، 12 مهر 85)
*****
افسوس كه عشق از اين نواحي رفته است
از محفل عاشقان صراحي رفته است
گفتم غم دل به دوست گويم، اما
افسوس كه عمران صلاحي رفته است!
(جلال رفيع، 12 مهر 85)
*****
عمران!
از دروازههاي چين
تا كوچههاي لبخند و عشق
همين تو بودهاي
از جريان خنده تا گريههاي آب
هزار پنجره را
تو باز گشودهاي
(محمود معتقدي، 12 مهر 85)
*****
پرده فرو افتاد
ما بر دريچههاي تاريك اين قتلگاه
ايستاده بوديم
كه گفتند عمران گذشت از نيل
عمران گذشته بود از نيل
با يك عصاي اساطيري از آب
گذشته از سرش اين آب
او رفته است يا در كشورهاي آهني سرد
دارد نفس ميكشد
هنوز؟
عمران مرده است
از اين قاطعتر و خندهدارتر؟!
(سپيده شمس، 12 مهر 85)
انتهاي پيام