"عمران صلاحي هم رفت" ديدگاه‌هاي مفتون اميني، عليرضا طبايي، شمس لنگرودي، منوچهر احترامي، جواد مجابي و سيدحسن حسيني درباره‌ي شاعر محبوب!

عمران صلاحي - شاعر و طنزپرداز - شامگاه گذشته درگذشت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، صلاحي به‌علت سكته‌ي قلبي در سن 60سالگي در بيمارستان توس تهران دار فاني را وداع گفت.

تعدادي از آثار منتشرشده‌ي او عبارت‌اند از: طنزآوران امروز ايران، گريه در آب، قطاري در مه، ايستگاه بين راه، پنجره‌دن داش گلير و آينا كيمي (به زبان تركي)، حالا حكايت ماست، رؤياهاي مرد نيلوفري، شايد باور نكنيد، يك لب و هزار خنده، آي نسيم سحري، ناگاه يك نگاه، ملانصرالدين، باران پنهان، از گلستان من ببر ورقي، هزار و يك آيينه، گزينه اشعار و مرا به نام كوچكم صدا بزن (گزينه شعرها).

وي همچنين قرار بود ‌"تفريحات سالم"، "طنز سعدي در گلستان و بوستان" و "زبان‌بسته‌ها" (منتخبي از قصه‌هاي حيوانات به نظم) را منتشر كند.

عمران صلاحي متولد اسفندماه سال 1325 كارش را با مجله‌ي "توفيق" شروع كرد و آن‌جا با پرويز شاپور آشنا شد. او سال‌ها در مطبوعات ازجمله "گل‌آقا" طنز مي‌نوشت.

صلاحي اخيرا نيز براي شركت در گردهمايي شاعران جهان به چين رفته بود.

پيكر اين شاعر و طنزپرداز، ساعت نه روز پنج‌شنبه 13 مهرماه از مقابل خانه‌ي هنرمندان ايران به‌سمت قطعه‌ي هنرمندان بهشت زهرا (س) تشييع خواهد شد.

جواد مجابي:

مهم‌ترين ويژگي‌اش، دوست داشتن مردم و سخن گفتن به شيوه‌ي آن‌ها بود

جواد مجابي، عمران صلاحي را يكي از نويسندگان تراز اول در طنز دانست.

او همچنين به خبرنگار ايسنا گفت: صلاحي كسي است كه مسائل اجتماعي را با يك ديد موشكاف بررسي كرده و هر مسأله‌ي زودگذر را در روشناي يك تجربه‌ي تاريخي ديده است و مهم‌ترين خصيصه‌ي عمران، دوست داشتن مردم و سخن گفتن به شيوه‌ي آن‌هاست؛ به اين معنا كه زبان مردم كوچه و بازار را در حد كمال به‌كار مي‌برد.

به اعتقاد جواد مجابي، صلاحي از دردهاي مردم جدا نبود، براي اينكه خودش از مردم جدا نبود و در تمام آثاري كه خلق كرده، مسائل مشترك بين او و مردم ايران را مي‌بينيم و اين صفت به كار عمران ويژگي مي‌دهد.

اين شاعر و طنزپرداز در ادامه خاطرنشان كرد: پشت طنزهاي شوخ و شاد عمران همواره يك اندوه عظيم بر سرنوشت آدمي موج مي‌زند و اين خصيصه‌ي يك طنزپرداز برجسته است.

مجابي همچنين معتقد است: كار عمران صلاحي به پايان نرسيده بود و در زمينه‌ي ادبيات طنز رو به شكفتگي و رسيدن به قله‌هاي هنرش بود كه متأسفانه در اين راه فروماند.

وي همچنين تاكيد كرد: جامعه‌ي ايراني احترام خود را نسبت به عمران حفظ خواهد كرد، به دليل شادخويي و اين‌كه شادخويي‌اش را تقسيم مي‌كرد. براي مردم مي‌نوشت و خود يكي از بهترين مردمان بود.

منوچهر احترامي:

از هر مسأله‌ي جاري روز، طنز ماندگاري مي‌نوشت

به‌اعتقاد منوچهر احترامي، نوشتن يك طنز ماندني از هر مسأله‌ي جاري روز، ويژگي منحصر به‌فرد عمران صلاحي است.

اين طنزپرداز در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران، عنوان كرد: شايد كم‌تر افراد دست به‌قلم به اين مسأله توجه داشته باشند، اما صلاحي با بازنگري ادبيات كلاسيك، از نو نوشتن و تفسير آن، استفاده از شعرها، قصه‌ها و ضرب‌المثل‌هاي معروف، در بازسازي طنز‌آميز مسائل روز تلاش مي‌كرد و آن‌ها را عمق مي‌داد و به اين ترتيب در خزانه‌ي فرهنگي مردم ماندگارشان كرد.

وي ادامه داد: به اين ترتيب صلاحي سعي مي‌كرد حتا مسائل كوچك را از دست‌برد آفت زبان دور نگه دارد و ماندي‌ترشان كنند.

احترامي با تأكيد بر اين‌كه صلاحي شيوه‌ي خودش را داشته و كارش منحصربه‌فرد بوده، اثرگذاري او را در مقوله‌ي طنز ايران در شعر، نثر، عرصه‌ي مطبوعاتي و غيرمطبوعاتي مثل رمان، غيرقابل انكار دانست.

او در اين زمينه متذكر شد: شيوه‌اي كه صلاحي آورد، خاص خودش بود و به نام خودش ماندگار خواهد شد.

احترامي در ادامه يادآور شد: شناخت زبان فارسي، فرهنگ متداول جامعه و شناخت ادبيات كلاسيك ايران كه اين‌ها همه‌اش لازمه‌ي خوب فكر كردن و خوب نوشتن است، در كار صلاحي ديده مي‌شود. او همچنين شناخت اقتصادي، اجتماعي و سياسي داشت، ظرفيت‌هاي زبان را به‌كار مي‌گرفت و ذوق و استعداد سرشارش هم باعث مي‌شد كارهاي ماندگاري ارايه دهد.

شمس لنگرودي:

از شاخص‌ترين شاعران طنز‌پرداز پس از مشروطيت بود

محمد شمس لنگرودي، عمران صلاحي را يكي از محبوب‌ترين شاعران نسل خودش مي‌داند.

اين شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا، با اشاره به جنبه‌هاي مختلف كاري صلاحي ازجمله شعر، داستان، گفتارهاي كوتاه طنز، رمان و تحقيق يادآور شد: او در همه‌ي عرصه‌ها كار كرد و شايد همين پراكندگي تا حدودي به كارش لطمه زده باشد؛ اما فكر مي‌كنم يكي از شاخص‌ترين شاعران طنز‌پرداز ما پس از مشروطيت بود.

او افزود: به خودش هم مي‌گفتم اگر بيش‌تر وقتش را در آن عرصه به كار مي‌پرداخت، موفق‌تر بود؛ اما در هر حال اگر گزينه‌اي از شعرهاي صلاحي منتشر شود، حتما ماندگار خواهد بود.

وي همچنين متذكر شد: عمران صلاحي در دوره‌اي بيش‌تر به اجتماعيات مي‌پرداخت، اما پس از نوعي سرخوردگي عمومي كه پيدا شد، به عاشقانه‌سرايي روآورد و اواخر عمر بيش‌تر شعرهاي عاشقانه مي‌گفت.

نكته‌ي ديگر مورد اشاره‌ي شمس لنگرودي، نو‌آوري عمران صلاحي در حوزه‌ي وزن شعر فارسي بود كه در اين‌باره توضيح داد: او از مدت‌ها قبل نوآوري را در اين زمينه شروع كرده بود كه به‌گمانم به نتيجه هم رسيد. تحت تأثير شعر تركيه و شعر آذري از مدت‌ها بيش شعر هجايي مي‌گفت. اوايل فكر مي‌كردم شعرهايش منثور است و وزن ندارد، بعد متوجه شدم كه اين‌طور نيست، اما متأسفانه به اين موضوع توجهي نشده است. خود عمران هم اهل خودنمايي نبود كه آن را مطرح كند و پيروان و هواداراني پيدا كند. اما اگر كسي كه از زبان آذري و شعر هجايي شناخت خوبي دارد، پيدا شود و روي اين شعرها كار كند، حتما تأثير خوبي خواهد داشت.

وي در توضيح دليل محبوبيت صلاحي هم گفت: اين به‌خاطر خصلت‌هاي انساني و طنز حضوري بود كه داشت. كسي را نديدم كه با او خصومتي داشته باشد و اين به سعه‌ي صدر و دل بازش برمي‌گردد.

او همچنين از شعر "پرستار" صلاحي به‌عنوان يكي از درخشان‌ترين شعرهاي طنز پس از مشروطيت نام برد.

مفتون اميني:

هيچ شاعري به اندازه‌ي او در معاشرت با مردم محبوبيت نداشت

به‌گفته‌ي يدالله مفتون اميني، شعرهاي عمران صلاحي از نظر اجتماعي، عميق و دقيق و از نظر عاطفي بسيار زيبا هستند.

اين شاعر در گفت‌وگويي با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران، متذكر شد: صفت عمده‌ي صلاحي، سازگار و قابل تطبيق بودن بود. هيچ شاعري به اندازه‌ي او در معاشرت با مردم محبوبيت نداشت. بسيار مردمدار بود و حالا همه در بهت‌زدگي هستند.

وي در اين زمينه توضيح داد: صلاحي با گروه‌ها، قشرها و طيف‌هاي مختلف مردم معاشرت داشت و دايره‌ي تأثير‌پذيري و تأثيرگذاري‌اش خيلي متفاوت بود كه اين تنوع لايه‌هاي روابط اجتماعي در شعرش اثر گذاشت؛ به‌طوري‌كه اين تنوع، خاصيت اول شعر او شد.

به‌اعتقاد مفتون، شعر صلاحي هميشه در آن واحد جنبه‌هاي متفاوت داشت و تنوع در كار او جنبه‌ي عرضي داشت.

وي همچنين خاطرنشان كرد: صلاحي علاوه بر مضامين متنوع، در آن واحد، غزل، شعر نيمايي يا شعر سپيد مي‌گفت، كه به‌قول محد حقوقي، در هيچ‌يك از جنبه‌ها تمركز پيدا نكرد. اما كل اين كارها در نوع خود، خوب و دلنشين‌اند، بخصوص كتاب "هزار و يك آيينه"ي او كه متأثر از "هزار و يك شب"، شعرهاي زيباي سپيدي دارد.

مفتون اميني همچنين درباره‌ي مضامين شعر صلاحي عنوان كرد: او بيش‌تر به مسائل اجتماعي مي‌پرداخت و كم‌تر شعر عاشقانه مي‌گفت، كه البته شعرهاي عاشقانه‌اش از آن نوع هستند كه من مي‌پسندم؛ يك‌سره نيستد و كاملا جنبه‌ي امروزي و اين‌قرني دارند؛ در آن‌ها حقارت، اسارت و فلاكت نيست و اين شعرهاي عاشقانه‌ي صلاحي را باارزش مي‌كند.

او همچنين با اشاره به اين‌كه طنز‌هاي عمران صلاحي بي‌نظيرند و هيچ‌كس جز عبيد زاكاني تاكنون نتوانسته در عرصه‌ي طنز اين‌طور بدرخشد، ياد‌آور شد: اواخر بيش‌تر به مطايبه و لطيفه‌گويي متمايل شده بود و از طنز‌هاي اوليه‌اش فاصله گرفته بود، چرا كه مي‌خواست همه را راضي كند و مردم بيش‌تر مطايبه را مي‌پسندند؛ اما كارهاي اوليه‌ي طنز صلاحي قطعا در تاريخ ماندگار خواهند شد.

وي در پايان با اشاره به آشنايي‌اش با صلاحي در سال 50 در تبريز و ادامه‌ي اين رابطه از سال 60 در كوهنوردي‌هاي تهران، گفت: شهريار به من مي‌گفت تو از من 20 سال كوچك‌تري و پس از من 20 سال فرصت داري. چند روز پيش به اين موضوع فكر مي‌كردم و بلافاصله به نظرم رسيد، صلاحي هم 20 سال از من كوچك‌تر است و 20 سال بعد از من خواهد ماند كه حالا او رفته است...

عليرضا طبايي:

هم دنبال ايده‌آل بود و هم نگران سرنوشت انسان

عليرضا طبايي، عمران صلاحي را داراي دو جنبه‌ي شاخص، يكي جنبه‌ي انساني و پاكي در ذات و ديگري جنبه‌ي ممتاز آثار شعر و طنز او دانست كه هر دو نمونه هستند.
اين شاعر در گفت‌وگو با خبرنگار ايسنا،‌ يادآور شد: كم‌تر كسي را مي‌شناسم كه پاكي، صداقت، دوستي و خوبي صلاحي را تا آخرين لحظات زندگي‌اش داشته باشد و در عين حال شعرش هم - چه از ديدگاه طنز و چه از نگاه جد - براي خود شاخص باشد.
به‌گفته‌ي وي، طنز و شعر صلاحي در نوع خود خاص هستند و ويژگي ممتاز و برجسته‌اي كه در آثار طنز و جدي او ديده مي‌شود، اين است كه هر دو را درهم مي‌آميزد. در عين حال كه جدي‌ترين اثر او را مي‌خوانيم، در آن لحظه چراغ‌ها و لحظاتي از طنز در كار او مي‌درخشند و ادغام اين دو را در هم جابه‌جا مي‌بينيم كه در كار شاعران ديگر كم‌تر ديده مي‌شود.
طبايي در ادامه گفت: صلاحي چهره‌اي بود كه ادب كلاسيك را مي‌شناخت، با دست‌مايه‌هاي كلام و سرودن در قالب‌هاي كهن، نيمايي و آزاد، آشنا بود و بنابراين مي‌دانست ارزش هر كلمه چيست. هر كلمه را سبك و سنگين مي‌كرد، طعمش را مي‌چشيد و آن را در جاي درست خود مي‌نشاند.
او همچنين خاطرنشان كرد: در شعر صلاحي با دغدغه‌ي انسان شاعري روبه‌روييم كه غم انسان و سرنوشت نامفهوم و اندوه‌بار او را دارد، نگران آينده مي‌شود و به‌دنبال وضعيت بهتري از وضعيت كنوني است. هم دنبال ايده‌آل است و هم نگران سرنوشت انسان كه دواسبه به سوي تباهي مي‌رود.
طبايي با بيان اين‌كه اين نگراني در شعر صلاحي در ساده‌ترين و شايد كودكانه و صميمانه‌ترين شكل بيان مي‌شود، متذكر شد: او در عين حال كه چهره‌ي نگراني دارد، سعي مي‌كند پيامي را كه به مخاطب مي‌دهد، با چهره‌ي خندان و گشاده باشد؛ اما در پشت آن چهره‌، عميق‌ترين و تلخ‌ترين نگراني‌هاي يك انسان متعهد را مي‌بينيم. اين ويژگي هم در شخص و هم در آثار صلاحي به چشم مي‌خورد و اگر نگوييم همه‌ي كارهايش، اما بسياري از آن‌ها ماندني و جزو آثار خوب ادبيات اين صدسال به حساب مي‌آيند.
طبايي با تاكيد بر تلخي اين فقدان گفت: در زندگي دومرتبه شكه شدم؛ دو سال پيش با درگذشت همسرم و امروز كه اين خبر را شنيدم. متاسفانه در دو سال گذشته خيلي از چهره‌هاي شعر و ادب را از دست داده‌ايم كه هركدام براي اين مساله محملي داشتند و رفتن‌شان دور از انتظار نبود، اما رفتن صلاحي را نمي‌شود تصور كرد.

عمران صلاحي از ديدگاه سيدحسن حسيني:

شاعر ستايشگر خوبي‌ها

سيدحسن حسيني، اين‌گونه از عمرن صلاحي ياد مي‌كرد: شاعري فروتن، نازك‌خيال، حساس، نكته‌دان، شوخ‌طبع، بذله‌گو و مهربان و بامعرفت؛ همراه با ذهني مدام حساس و فعال در قبال همنشيني كلمات؛ چه در محاوره و چه در نوشتار و چه در اسامي خاص.

به گزارش بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، حسيني در نشست نقد و بررسي آثار صلاحي در سال ‌82 كه خود در آن جلسه گفته بود، «خورجين شعر من مثل سبد ميوه‌فروشي است و هر نوع شعري در آن يافت مي‌شود»، با اشاره به دوستي ساليان دورش با صلاحي عنوان كرده بود: او مصرف‌كننده صرف طنز و شوخي نيست، بلكه از توليدكنندگان مواد اوليه خنده براي صدور به لب‌هاي در حال توسعه است. عمران شاعر ستايشگر خوبي‌هاست؛ چه در عاشقانه‌ها، چه در طبيعت‌سرايي و چه در وصف مادر. سلاح او در اين ستايش و ستيز ايجاز زيبايي، دامن زدن به شوخ‌طبعي و خنده است.

به‌اعتقاد حسيني، در جدي‌ترين سروده‌هاي عمران، عنصر طنز را مي‌بينيم و در طنزآلوده‌ترين نوشته‌هايش رگه‌هايي از جديت به‌خوبي مشهود است؛ چنان‌كه در شعري كه براي شخصي كه سرطان دارد، با عنوان "عيادت" در كتاب "گريه در آب" مي‌گويد:

مرگ / از پنجره بسته به من مي‌نگرد / زندگي‌ از دم در / قصد رفتن دارد / روحم از سقف گذر خواهد كرد / در شبي تيره و سرد / تخت حس خواهد كرد / كه سبك‌تر شده است / در تنم خرچنگي است / كه مرا مي‌كاود / خوب مي‌دانم من / كه تهي خواهم شد/ و فروخواهم ريخت / توده‌ي زشت كريهي شده‌ام / بچه‌هايم / از من مي‌ترسند / آشنايانم نيز / به ملاقات پرستار جوان مي‌آيند.

انتهاي پيام

  • چهارشنبه/ ۱۲ مهر ۱۳۸۵ / ۱۳:۳۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8507-07664
  • خبرنگار :