هادي مهري خوانساري: الگوبرداري شاعران جوان از شاعران گذشته چندان منفي نيست بايد از حنجره‌ي ديگران فرياد بكشيم تا حنجره‌ي خودمان شكل بگيرد

تكرار چيز غريبي نيست و مدها و ژانرهاي گوناگون همچنان مي‌آيند و مي‌روند و گاه تكرار مي‌شوند؛ همان‌طوري كه تاريخ تكرار مي‌شود و تاريخ آينه‌ي تمام‌قد زمان است. هادي مهري خوانساري - شاعر - در گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تصريح كرد: همان‌طور كه كائنات در حركت است يا هراكليتوس فرضيه حركت را مبدأ پيدايش جهان مي‌داند، تاريخ نيز در حركت است، انسان در حركت است، فصل‌هاي هنر كه زاييده كائنات، طبيعت و انسان است و ژانرهاي گوناگون بزرگ و كوچك نيز همين‌طور. البته تكرار را بدين معنا كه مثبت است يا منفي، نمي‌خواهيم بررسي كنيم؛ هر دو جنبه در جاي خود جاي بحث دارند. به باور او، برخي از حركت‌هاي هنري از زمان جلوترند و هنوز زمينه‌هاي اجتماعي و ذائقه‌هاي زيبايي‌شناسي جامعه و افراد با آن‌ها هماهنگ نيستند و اين است كه آن ژانرها جلوتر از زمان خود حركت مي‌كنند و در آن زمان مخاطب يا طرفداراني را به خود اختصاص نمي‌دهند و يا خيلي كم اختصاص مي‌دهند كه بعدها يا به طور اتفاقي يا با تحقيق و بررسي بعضي‌ها سر بر مي‌كنند و حضور مي‌يابند. اما توجه به اين‌كه با وضعيت فعلي جهاني، تمركززدايي، گستردگي ژانرها، قضيه‌ي نسبيت و سرعت، ماندگاري يا عدم ماندگاري، اين مساله خود جاي بسي توجه دارد و اين كه آن ژانرهايي كه زماني آمدند و رفتند، اگر بسيار محكم و با پشتوانه فكري و زيبايي‌شناسانه بودند، مي‌توانستند حداقل به‌صورت نسبي ماندگار شوند و احتمال اين‌كه بتوانند در زمان ديگر به ماندگاري چنداني برسند، بسي جاي تعجب است. وي افزود: در دنياي گذشته آثاري كه خلق شده‌اند، بيش‌تر شانس و احتمال اين مي‌رفت كه جاي ماندگاري و تثبيت در تاريخ را داشته باشند يا به مخاطبان بيش‌تري دست پيدا كنند، اما اين قضيه روزبه‌روز با پيشرفت زمان، احتمال كم‌تري را دربر خواهد گرفت. او همچنين با اشاره به نبود شاعران پيشكسوت در شعر امروز و تاثير اين موضوع در شعر معاصر گفت: در تمام دوران‌ و در اين زمان و زمان‌هاي آينده در ژانرهاي مختلف فكري و هنري، انقلابي، حركت‌هاي مختلف حتا مذهبي، به اسطوره، پيشرو و رهبر و قله‌هايي نيازمنديم. اما در گذشته و در طول تاريخ هر چه به عقب برگرديم، اسطوره جايگاه محكم‌تري مي‌يابد. خوانساري متذكر شد: اما امروز روزبه‌روز جايگاه اسطوره‌ها پايين‌تر مي‌آيد، ارتفاعشان كم‌تر مي‌شود و جايگاه آن قله‌ها تحليل مي‌رود و به قله‌هاي كوتاه‌تر تبديل مي‌شود و بعد به زماني مي‌رسيم كه ديگر قله نخواهيم داشت. به واسطه پيشرفت سيستم جهاني و ارتباطات، تقسيم قله‌ها به تپه‌هاست و هرچه جلوتر رويم، آن تمركززدايي را بيش‌تر خواهيم ديد. وي با بيان اين مطلب كه هر نسلي به اسطوره‌، پيشرو و پيش‌قراول احتياج دارد، اظهار داشت: جايگاه اسطوره‌ها تغيير مي‌كند، اما اصل قضيه تغيير نخواهد كرد و مبنا نبايد بر اين باشد كه شاعران زنده الگو باشند. همان‌طور كه بسياري از پيشكسوتان تاريخ ادبيات زنده نيستند، ولي هنوز از آن‌ها الگوبرداري مي‌شود؛ از شاعران درگذشته نيز بايد الگو گرفت. اين شاعر از ديگر خصلت‌هاي اسطوره‌ها را جهاني بودن آن‌ها ذكر كرد و گفت: اسطوره‌ها مي‌توانند متعلق به همه جهان باشند و مبنا و اصل هنر، تفكر و خلاقيت‌هاي آنان است. الان به گونه‌اي شده كه ژانرها آن‌قدر شاخه‌هاي كوچك‌تري براي خود تشكيل داده‌اند و هر كدام داعيه‌دارند و خيلي‌ها هم قله‌هاي اين زمان را كم‌تر قبول دارند؛ اين قضيه آن‌قدر با سرعت پيش مي‌رود كه دهه به دهه مي‌توان آن‌را بررسي كرد. آن‌ها فكر مي‌كنند با رد ديگران و مشخص كردن جبهه مي‌توانند پيشرفت كنند. وي همچنين متذكر شد: الگوبرداري از شاعران گذشته چندان منفي نيست؛ چراكه ما اينك پا بر شانه بزرگان نهاده‌ايم و قبلا نيز گفته‌ام "به آن‌هايي كه روح‌هاي بلند و سينه‌هاي گشاده‌اي ندارند، مي‌گويم اگر نمي‌توانيد پرچمي را برافرازيد، لااقل به پرچم‌هاي برافراشته جسارت نكيند تا حقارت‌تان هرچه بيش‌تر آشكار نگردد." پيشرو و اسطوره‌ براي نسل‌ها هميشه لازم است و ما بايد از حنجره ديگران فرياد بكشيم تا حنجره خودمان شكل بگيرد و از حنجره خودمان فرياد بزنيم تا روزي ديگران از حنجره خود فرياد زنند. انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۱۹ شهریور ۱۳۸۵ / ۱۲:۳۲
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8506-10429
  • خبرنگار :