ياداشت اهالي "نشان"‌ براي هفتادسالگي مرتضي مميز

تحريريه نشريه‌ي تخصصي گرافيك - "نشان" - براي هفتاد سالگي مرتضي مميز - از موسسان اين نشريه‌ي تخصصي - منتي را در اختيار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، قرار داد. در اين متن با امضاي "نشريه نشان" آمده است: «آذر ماه 1384 بود. مرتضي مميز رفته بود و هيچ يك از ما نمي‌خواستيم باور كنيم. او با خنده‌ها، نصحيت‌ها، عصبانيت‌ها، راهنمايي‌ها، انتقادها و... همه‌ي وجودش در كنار ما بود. آن روزها همه جا حرف از مرتضي مميز بود. گستردگي انتشار خبر و پرداختن به آن در رسانه‌ها بيش از حد تصور بود. او رفته بود. ولي ما بودنش را احساس مي‌كرديم، تا آن حد كه سرمقاله‌ي آن شماره را خالي گذاشتيم. مي‌خواستيم در سوگش ننويسيم و نگوييم. در همان زمان تصميم گرفتيم تا براي هفتادمين سال تولدش در سال 1385 ويژه‌نامه‌اي تهيه كنيم. تقريبا از سومين هفته پس از رفتنش موضوع ويژه‌نامه را بررسي كرديم. رفتنش برايمان قابل باور نبود، پس نبودنش را احساس نمي‌كرديم، اما انتشار ويژه‌نامه آن هم براي او بسيار دشوار بود. خاطره‌ها را مرور مي‌كرديم. از نخستين جلسه "نشان" تا اولين شماره 14 ماه طول كشيد. همه‌اش بر متانت و وقار نشريه تكيه داشت. مي‌گفت نشان سند خواهد شد. فكر تك‌شماره نباشيم و آينده را ببينيم. بارها پس از چاپ هر شماره ما را به باد انتقاد مي‌گرفت. شايد به‌نوعي از خودش كه سردبير بود هم انتقاد مي‌كرد. حتا وقتي در منزل بستري بود، كوتاه نمي‌آمد. يك بار وسط جلسه تلفن كرد، خواست تا دستگاه را روي بلندگو بگذاريم. آن‌وقت شروع كرد به انتقاد از تك تك ما كه دور ميز نشسته بوديم. چند ماه آخر در جلسه‌ها حاضر نمي‌شد، اما در پايان هر جلسه به تلفن يكي از ما زنگ مي‌زد. مي‌خواست بداند چه شده و كار به‌كجا رسيده است. طاقت نداشت تا صبح صبر كند. كم‌كم ما هم منتظر تلفنش بوديم. هر وقت تلفن يكي از ما زنگ مي‌زد، به‌شوخي مي‌گفتيم اوست. آنقدر عطش و علاقه دانستن در صدايش بود كه نمي‌شد چيزي را پنهان كرد يا به‌زبان نياورد و آنقدر حافظه‌اش قوي بود كه نمي‌شد هيچ كاري را پشت گوش انداخت. بعضي وقت‌ها جلسه را در منزلش برگزار مي‌كرديم. آنجا دستش بازتر بود. ما مهمان بوديم و او به‌دليل امتياز ميزباني انتقاداتش تيزتر و بي‌رحمانه‌تر، آنقدر در كلامش عشق به حرفه و دلسوزي براي نشان وجود داشت كه به دل نمي‌گرفتيم. بعد از چاپ هر شماره آن را با وسواس مي‌خواند. يك بار كه دو نقطه از بالاي يكي از حروف لاتين نام يك طراح سوييسي حذف شده بود، وادارمان كرد تا جلد را دوباره چاپ كنيم. مي‌گفت دوست داريد اسمتان را به اشتباه روي جلد يك نشريه چاپ كنند و برايتان بفرستند؟‌ درست دو شب قبل از رفتنش به ديدنش در بيمارستان رفتيم. درباره‌ي موضوع پنج شماره آينده صحبت كرد و توضيح داد، مي‌گفت اين دوره درمان كه تمام شود به جلسه مي‌آيم تا با هم آنها را كامل كنيم. قديمي‌ها مي‌گويند تنها كارهاي خوب و خاطره‌هاي خوش از انسان‌ها باقي مي‌مانند. حالا ما به‌اندازه‌ي هفتاد سال از او خاطره‌هاي خوش داريم و هنوز هم با يادآوري حرف‌ها، شوخي‌ها و طنزهاي هوشمندانه‌اش لذت مي‌بريم. راستش را بخواهيد ديگر منتظرش نيستيم. او مثل هميشه وقت‌شناس‌تر از همه‌ي ماست. هر هفته شنبه‌ها سر ساعت 17:30 به جلسه نشان مي‌آيد. صندلي‌اش خالي است، ولي حضور دارد. هنوز هم در پايان هر جلسه به يكي از ما زنگ مي‌زند. كسي پشت خط نيست ولي صدايش به‌گوش مي‌رسد. او در كنار ماست و در كنار ما خواهد بود. هميشه». نشريه‌ي " نشان" با مدير مسؤولي و صاحب امتيازي ساعد مشكي به‌صورت فصل‌نامه منتشر مي‌شود. اين نشريه برگزاركننده‌ي مراسم هفتادمين سال تولد مميز و نمايشگاه بين المللي 41 پوستر از 41 طراح گرافيک جهان در تهران است. انتهاي پيام
  • جمعه/ ۳ شهریور ۱۳۸۵ / ۱۶:۱۳
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 8506-01204
  • خبرنگار :