فيروز زنوزي جلالي: ادبيات جدي در درياي كتابهاي عامهپسند غرق شده است كتاب تحت نظارت بيشتري از ساير هنرهاست
فيروز زنوزي جلالي معتقد است: آثار جدي هنري در درياي كتابهاي عامهپسند غرق شده و ما نبايد گول آمارها را بخوريم. اين داستاننويس در گفتوگويي با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تصريح كرد:وقتي امروز به آمار كتابها نگاه ميكنيم، ميبينم مثلا پنجهزار نسخه كتاب توليد شده و ميگويند آمار توليد كتاب ما اصلا پايين نيامده است. اگر اينطور است، پس چرا ميان اين همه كتاب كه توليد ميشود، پنج اثر درخور توجه توليد نميشود و آثار جدي ما در سايه قرار گرفتهاند؟ وي با بيان اين مطلب كه ما نويسنده حرفهيي نداريم كه با متن درگير شود، افزود: علاوه بر اينكه ادبيات جدي توليد نميشود، مشكل ديگر اين است كه ما خواننده حرفهيي نداريم كه خود را با متن درگير كند و خوانندگان بيشتر براي اين كتاب ميخوانند كه سرگرم شوند، در حالي كه ادبيات براي سرگرمي خلق نميشود و ادبيات جدي سرگرمي نيست؛ بلكه بازوي تفكر جامعه است. اگر رماني ما را به انديشيدن وادارد، آن وقت ادبيات جدي است كه اين دست رمانها در هجمه آثار احساساتي، سطحي و ژورناليستي كه به ادبيات يك جامعه آسيب ميزنند، قرار نميگيرند. اين داستاننويس متذكر شد: نويسندگان جدي معمولا سريع نمينويسند و تنها به فكر توليد كتاب نيستند. آنها ميخواهند خوب كار كنند؛ اما در عين خوب كار كردن گاهي به دليل مشكلات نشر، دچار افسردگيهايي ميشوند. وقتي اثر برآمده از جان را به ناشر ميدهند و ناشر آنرا با تيراژ پايين منتشر ميكند و به دنبال آن پول چنداني به نويسنده نميدهد، وضعيت اسفباري براي نويسنده به وجود خواهد آمد. حتا كساني كه ادعاي مسائل فرهنگي و حمايت از اهل قلم را دارند، وقتي اين بحثها به وجود ميآيد، بياعتنا هستند، اين باعث ميشود نويسنده وقتي ميبيند كه از قبل ادبيات عامهپسند و بازاري پول بيشتري ميتوان درآورد، به جاي نوشتن ادبيات جدي به نوشتن ادبيات عامهپسند روي ميآورد، تا زندگياش بگذرد. اين مشكلات باعث ميشود نيروي جدي ادبيات داستاني ما دچار افسردگي شود، به تحليل رود و نخواهد كتاب چاپ كند. او با باور به اين موضوع كه نويسندگاني كه هر ششماه سه كتاب چاپ ميكنند، آثارشان در حد لغتنامه است، ادامه داد: حق تاليف نويسنده اينجا وضعيت اسفباري دارد و بسياري از كارشناسان اين موضوع را ميدانند، ولي هيچ كاري براي بهبود اين امر انجام نميدهند. زنوزي جلالي سانسور را دليل موجهي براي خلق نشدن ادبيات جدي ندانست و افزود: اينجا نويسنده خود دچار خودسانسوري است و احتياجي نيست كه كسي بگويد اينجا را قيچي كن و ببر. امروز آنقدر رسانههاي تصويري گسترش پيدا كردهاند كه ديگر خواننده در كتابها دنبال مسائلي كه سانسور ميشود، نيست؛ چرا كه خيلي راحتتر ميتواند آنرا از طريق رسانههاي ديگر دنبال كند. ولي اين موضوع وجود دارد كه كتاب تحت نظارت بيشتري از ساير هنرهاست و ممكن است صحنه يا ديالوگي در فيلمي بيايد و ايرادي نداشته باشد، ولي همان ديالوگ در كتاب زير ذرهبين قرار گيرد. انتهاي پيام