محمد آزرم: تسلط شعر نيمايي به‌عنوان "مركز ژانر شعر" خنثا شده است

محمد آزرم معتقد است: امروز باقي ماندن شعر در يك‌سري از قواعد از پيش تعيين‌شده، ديگر طرفداري ندارد. اين شاعر در گفت‌وگويي با خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره استفاده از قالب نيمايي و آيا اين‌كه ظرفيت آن تمام شده، توضيح داد: ابتدا بايد ببينيم كه ظرفيت‌هاي شعر نيمايي شامل چه مواردي هستند تا بعد درباره كامل شدن يا كامل نشدن آن صحبت كنيم. به نظر من ظرفيت‌هاي شعر نيمايي را هنگام ظهور آن مي‌توان در ساختن شكل‌‏هاي متنوع شعر، همراهي شعر با زبان و تفكر روز، حضور جدي در جامعه روشنفكري و به يادآوردن موقعيت خود بين ديگر شعرهاي جهان در عين پرداختن به تئوري شعر و نقد به طور تخصصي دانست. وي افزود: در ضمن نبايد از ياد ببريم كه "نيما يوشيج" قبل از هر كاري چشم‌‏انداز نگاه كردن به "زبان" را عوض كرد. به بيان ديگر، جهان‌‏بيني نيما و شعرش يكسر با جهان‌‏بيني شعر كلاسيك، متفاوت است؛ البته از يك چشم‌انداز خاص، يعني چشم‌انداز شعر آوايي. بديهي ا‌ست كه جهان زباني ساخته‌شده در شعر نيما با تلقي‌هاي قبلي شعر، سر ناسازگاري دارد. آزرم اظهار داشت: نيما به جز تغيير چشم‌‏انداز زباني و رها كردن آرايه‌‏هاي عادت‌شده شعر، با گسترش وزن عروضي و انعطاف‌‏پذيري آن، با تغيير رويكرد موسيقايي زبان شعر از حالت "‌‏ملوديك" به "‌‏هارمونيك"، با تغيير مفهوم و جايگاه قافيه در شعر، با حركت به سمت ساختن يك محور عمودي و اعتقاد به حركت خطي و مفهوم پيشرفت در فلسفه نوشته شدن يك شعر، شعر خودش را تعريف مي‌‏كند. نيما با مجموعه اين تغييرات و تغيير واحد شعر از بيت به بند و يا كل يك شعر، معيارهاي زيباشناختي ادبيات فارسي را دگرگون كرد. او با بيان اين مطلب كه نيما دستور زبان شعري جديدي تا‎ليف و آن را جايگزين بوطيقاي شعر كلاسيك كرد، ادامه داد: او با حركت خود، آن‌چه را "قانون" شده بود، شكست. قانون نقض‌شده، قانوني كه ناكارآمدي‌‏هايش آشكار شده، اگر توان ترميم خودش را نداشته باشد، بي‌مصرف مي‌‏شود. رعايت نكردن قانون، بي‌‏مصرف شدن آن است. از طرف ديگر، حركت نيما در شعر، ضمن آشكار كردن خلاءهاي ظرفيتي شعر كلاسيك، توان بالا و امكانات گسترده‌‏تر، به علاوه انعطاف‌‏پذيري و قابليت انتخاب بيش‌تر قواعد شعر او را مشخص كرد. آزرم متذكر شد: راه حل نيما براي بحراني كه خودش سازنده آن بود و همين‌‏طور بحران به بن‌بست رسيدن شعر كلاسيك، جايگزيني قواعد كلي شعر "آزاد" يا به تعبير ديگر "نيمايي" به جاي قوانين شعر كلاسيك فارسي بود. اما نيما نكته‌‏اي را به دلايل شرايط تاريخي ناديده گرفت؛ نكته‌‏اي كه از "راديكاليته" شعر خودش و حركتي كه در شعر انجام داد؛ پديد آمد، شكل عوض كرد و ادامه يافت؛ جايگزيني يك‌سري قوانين يا قواعد كلي در شعر به جاي قواعد قبلي، براي هميشه غيرقابل پذيرش است و هر پيشنهادي كه به دنبال "تثبيت" يك موقعيت زباني خاص و تحميل آن به عنوان تنها گزينه موجود باشد، محل ترديد و رد شدن است. اين شاعر در ادامه گفت: چرا بايد مدعي يك مكانيسم ثابت و تكرارشونده حتا با ميزان انعطاف شعر نيمايي بود. اما امروزه شعر نيمايي با ديگر موقعيت‌‏هاي "شعر بودن"، وارد جرياني از آميختگي و التقاط شده و تسلط و قدرت آن، به عنوان "مركز ژانر شعر"، در كنار ديگر موقعيت‌‏هاي شعر بودن خنثا شده است؛ پس موقعيت نيمايي شعر، همچنان هست و خواهد بود، اما نه آن‌چنان كه نيما مي‌خواست. نيما شعر "ماخ اولا" را استعاره‌اي از موقعيت شعر خودش مي‌‏دانست كه نامعلوم مي‌‏رود و هردم مثل فراري‌اي كه به دنبال راه هموار نيست، مي‌‏خروشد. وي با بيان اين مطلب كه شايد نيما آينده تثبيت‌نشدني شعر را پيش‌‏بيني مي‌‏كرد، افزود: اما ميل به تثبيت كردن با او بود و با او ماند. آزرم در ادامه يادآور شد: شعر "متفاوط" كه پيشنهاد من به ادبيات فارسي است، امروزه به "تغيير" موقعيت شعر و استمرار اين تغيير، فكر مي‌كند. به موقعيت‌‏هاي چندرگه، سيال و نامتعين، آن‌هم با قواعدي كه براي هر شعر منحصر به فرد باشد. با چنين استراتژي‌اي، همه موقعيت‌هاي شعر، از جمله موقعيت نيمايي، به صورت آميخته و تركيبي و با توجه به شكل در حال اجراي شعر، پتانسيل‌‏هايشان آشكار مي‌‏شود؛ بدون اين كه حذف و انكار شوند يا در تقابل با موقعيت ديگري از شعر قرار گيرند. او افزود: درواقع با پيشنهادي كه ارايه كردم، يعني شعر "متفاوط" مي‌‏توان همه موقعيت‌‏هاي شعري را به سمت موقعيت امروز آورد و در زمان حال قرار داد و آن‌ها را تحليل كرد و به كار گرفت. زمان روآوردن به گذشته دور و نزديك، گذشته؛ اما زمان شناخت و خوانش تحليلي همه سابقه و آرشيو شعر، هيچ‌وقت نمي‌‏گذرد، چرا كه ناخوانا ماندن موقعيت‌‏هاي گذشته شعر، همان‌قدر تاسف‌‏بار است كه ماندن در آن‌ها. انتهاي پيام
  • چهارشنبه/ ۲۸ تیر ۱۳۸۵ / ۱۲:۱۶
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8504-15625
  • خبرنگار :