/بزرگداشت استاد علي‌اكبر صنعتي‌زاده‌ برگزار شد/ آيدين آغداشلو: با هيچ مجسمه‌سازي قابل قياس نيست جمشيد مشايخي: آرزو دارم نقش او را بازي كنم

"هنرمند چيزي نيست جز يك دست اشاره كننده، به چيزهايي اشاره مي‌كند كه ما بايد ببينيم و يحتمل نمي‌بينيم؛ به هستي نگاه مي‌كند؛ حاصل ديد خود را مجسم مي‌كند، مي‌سازد و پديد مي‌آورد و دراين حاصل ما را شريك مي‌كند؛ مي‌بيند، مي‌سازد، در ميان مي‌گذارد و داوري مي‌كند؛ صنعتي همه‌ي اينها را مي‌گذراند و ما امروز شاهد اقتران آرزو، آرمان و امكان مي‌شويم. اين مرد آرمان بسياري داشت وامكان بسيار دريغ شده‌؛ همه اينها را به سختي، مشقت و با عظمت روحش جبران كرد." اين‌ها گفته‌هاي آيدين آغداشلو درباره‌ي زنده‌ياد سيدعلي‌اكبر صنعتي‌زاده كرماني است كه عصر روز دوشنبه در نخستين بزرگداشت فرهنگي هنرمند برجسته‌ي ايران زمين، در موزه‌ي هنرهاي معاصر تهران عنوان كرد. به گزارش خبرنگار بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اهالي كرمان بيشترين حاضران اين نشست بودند، احمد اسفندياري عصا زنان و هنرمندان، مجسمه سازان و دانشجويان عموما كرماني هم آمدند. عبدالمجيد حسيني‌راد گفت كه جز براي اين‌كه تاثرعميق خود را از فقدان مردي كه مردمي‌ترين آثار هنري دوران معاصر كشور ما را ساخت اعلام كند، نيامده و نيز مي‌خواهد اعلام كند كه هنر ما در عميق‌ترين لايه‌هاي اجتماعي و در ميان فرودست‌ترين مردم، همواره مرهون هنرمندان برجسته، عارف مسلك و از خود گذشته‌اي چون مرحوم صنعتي زاده‌ي كرماني بوده است. آيدين آغداشلو نيز تنها سخنران مراسم كه خود از دعوتش براي سخنراني در اين نشست تعجب كرده بود با يادآوري اين‌كه حضور در چنين مراسمي و اشاره‌ هركسي به وسع خود ضروري است عنوان كرد ما در حقيقت درباره‌ي تك‌تك مانده‌ها سخن نمي‌گوييم، بلكه درباره‌ي مقوله‌ي فرهنگ صحبت مي‌كنيم كه با آمدن و رفتن بزرگانش معطل نمي‌ماند. وي از مهري گفت كه بين او و صنعتي بوده؛ آغداشلو در تمام سخنانش سيدعلي‌اكبر صنعتي را "استادم" مي‌خواند و ‌مي‌گفت كه اين مهر ميان او واستاد در طول سال‌ها شكل گرفته است. وي به‌رغم اين‌كه تاكيد داشت براي بيان خاطره نيامده، اما تعريف كرد كه پسر نوجواني بوده در ميدان توپخانه موزه‌اي ازمجسمه‌هاي عظيم را كشف كرده و وقتي درون اين موزه چرخيده، باورش نشده و هنوز هم باورش نمي‌شود كه اين مجموعه حاصل دست تنها يك هنرمند است. بعد موزه ديگري را از آثار همين استاد كمي بالاتر كشف كرده است؛ موزه‌ي جمع‌وجورتري كه در ادامه‌ي آرمان و تواني چنين شگفت‌انگيز بود. آغداشلو كه گويا خود موزه هنرهاي معاصر كرمان را سال‌ها پيش راه‌اندازي كرده و دو سالن را هم به آثار صنعتي اختصاص داده، توضيح داد كه تك‌تك موزائيك‌ها را انتخاب كرده‌، مجسمه‌ها، آبرنگ‌ها ونقاشي‌ها را هم، و موزه جاي آبرومند و محترمي شد؛ استاد شاد بود از اين بخش، و حتا شادتر از زماني كه همه موزه را به كارهايش اختصاص دادند. به‌زعم او شايد در معرض مقايسه جايگاه استاد بيشتر آشكار بود، تا موزه‌اي كه بعدا درست شد و نمونه‌هايي كه به‌نمايش درآمد شايد با دقت خيلي زياد انتخاب نشده بود. به گزارش ايسنا، آغداشلو گفت: بارها به ديدار صنعتي رفته و وي با بزرگواري بي‌نهايت، سايه‌ي مهرش را با نوعي از قبولي و عنايت در رفتارش بر او ‌گسترانده است. او اضافه كرد: در او قامت انساني را مي‌يافتم كه اگر از ارزش‌گذاري‌هاي هنري بگذريم كه توامان در نگاه‌هاي مختلف متفاوت است، در يك‌جا هميشه برقرار بود و هست؛ او هنرمند حرفه‌يي است كه به درستي تعهد و مسووليت خود را مي‌شناسد و به‌جا مي‌آورد، هنرمندي كه زندگي‌اش را وقف كارش مي‌كند و جز آن كار ديگري نمي‌شناسد؛ هنرمندي كه در حد توانش سعي مي‌كند سرنوشت خود را رقم بزند. به اعتقاد وي صنعتي از اين نظر با استادش كمال‌الملك و به واقع با هيچ استاد بزرگ ديگري تفاوت نداشت. وي اضافه كرد: از مباحث گذرا بگذريم در اين كاسه چيزي مي‌ماند كه اين جمع را پس از گذشت چند ماه از درگذشت مردي كنار هم جمع مي‌كند كه شايد سال‌هاي آخر عمرش را خيلي به آسودگي نگذراند. وي سپس اين پرسش را مطرح كرد كه چرا حضور و وجود او در ذهن ما، حافظه‌ و تاريخ فرهنگ، موثر بوده و همچنان خواهد ماند. اين هنرمند نقاش عنوان كرد: او بارها درباره كودكي‌اش صحبت كرده، همواره ياد و خاطره‌ي مرحوم صنعتي بزرگ را در دلش داشته؛ در جواني به آموختن مي‌پردازد در سن رشد به مدرسه‌هاي صنايع‌ مستظرفه و كمال‌الملك‌ مي‌رود، راه خود را پيدا مي‌كند به كار ادامه مي‌دهد تا تقريبا به انتهاي عمر 90 ساله‌ي مفيد معتبر و قابل ذكرش مي‌رسد. وي افزود: او هيچ وقت ابايي نداشت از اين‌كه به سختي زندگي و كودكي‌اش گذشته‌اش اشاره‌اي بكند؛ چرا كه دريا دل و بزرگوار بود و هر كس كه تاثيري در حد و حدودي از زندگي داشت را ستايش و به جايگاهش اشاره مي‌كرد؛ از كمال‌الملك كه هيچ وقت استادش نشد تا استاداني كه به‌نوعي در زندگي او تاثير داشتند، اين امر از سينه‌ي فراخ و بزرگواري او ناشي مي‌شد كه با آن مجموعه عظيمي كه از خود به‌جا گذاشت سر سوزني تكبر در او جا نداشت. آغداشلو هم‌چنين عنوان كرد: در زندگي يك هنرمند چه مسيري طي و قادر مي‌شود شرايط مطلوب و دل‌خواه خود را فراهم واز آن استفاده كند تا به خلاقيت و توليد آثار هنري ادامه دهد. اين كار در دوراني با سختي و مشقت زيادتري صورت مي‌گرفت. وي از چگونگي بازسازي فرديت صنعتي گفت كه به عقيده‌ي او به‌طور طبيعي در زندگي جمعي پرورشگاهي استحاله مي‌شود. آيدين آغداشلو خوشبختي را در به‌هم رسيدن آرمان و مقدورات خلاصه و تاكيد كرد كار آساني نيست، اما در زندگي صنعتي شاهديم چنين اتفاقي افتاده است. او با تقسيم‌بندي دوره‌هاي كاري صنعتي گفت: به اسطوره‌هاي گذشته و خاموش حال ارادات داشت؛ اگر نادر را سوار بر اسب و سلطه‌ي كامل نشان مي‌داد، اميركبير را در حالي كه رگ دستش را مي‌زنند، سرداران فاتحين و ... را شكل مي‌داد، اسطوره ي ديگري را هم در كنار آن تصوير مي‌كرد. آدم‌هاي ساده، فقير وعادي؛ به چيزهايي اشاره مي‌كرد كه ما مي‌بينيم و نمي‌بينيم و از شدت هميشگي بودن شايد لازم نمي‌آيد. وي سپس مجسمه‌هاي او را همان شيوه و سبك‌ هايپر رئاليستي‌هاي دهه‌ي 70 ميلادي اروپا دانست و گفت: استاد در كارهايش تقليل نداد؛ هرچند نوع آرمانش با ميكل آنژ متفاوت بود. اين كارشناس و منتقد هنري عنوان كرد چگونه مي‌شود مبهوت نشد از انبوه اين سرهاي تنيده درهم، به‌راستي چه آرماني بود كه حاصلش اين شد. آغداشلو يادآوري كرد كه در تاريخ مجسمه‌سازي ايران، ابوالحسن صديقي را داشتيم و اساسا ديگر از پايان دوره‌ي ساسانيان تا دوره‌ي استاد، مجسمه‌سازي نداشتيم، نه مجسمه‌ساز چهره‌ساز و نه هيچ چيز ديگري؛ او مجسمه‌سازي را رسميت بخشيد، و تنها موزه‌ي مجسمه‌سازي را برپا كرد؛ از جهات عديده‌اي با هيچ مجسمه‌ساز پيش و پس از خودش قابل قياس نبود. به گزارش ايسنا، فيلم مستند و روايتي از زندگي زنده‌ياد صنعتي ساخته شده بود در اين فيلم نوسينده‌ي جوان كرماني قصد داشت از زندگي استاد صنعتي داستاني بنويسد. او سراغ دوستان و گذشته‌ي صنعتي رفته بود. در اين فيلم عنوان شد كه جمشيد مشايخي - بازيگر - يكي از مريدان سيدعلي‌اكبر صنعتي بوده و مشايخي خودش مي‌گفت كه آرزو داشته و دارد كه نقش صنعتي را بازي كند. او از سنت مرده‌پرستي در ايران گلايه كرده بود و صنعتي را مردي زجر كشيده، خودساخته و با تاكيد، انسان خواند. حميد شانس، هادي سيف، غلامرضا سحاب و ... از جمله كساني بودند كه در فيلم ديگري كه فرهنگستان هنر ساخته بود در باره صنعتي و تاثير او در تاريخ هنر، مجسمه‌سازي ايران و شخصيت هنري واجتماعي او سخن گفتند. در اين مراسم علي سلطاني مدير موزه‌ي هنرهاي معاصر كرمان، روحي و برخي از مديران ارشد و مسوولان اداره‌ي ارشاد و حوزه‌ي هنري استان كرمان نيز حضور داشتند. انتهاي پيام
  • چهارشنبه/ ۳ خرداد ۱۳۸۵ / ۱۲:۳۷
  • دسته‌بندی: تجسمی و موسیقی
  • کد خبر: 8503-01500
  • خبرنگار :