يك استاد دانشگاه گفت: در جهان اسلام در سال‌هاي اخير احزابي شكل گرفتند كه شبيه شبكه‌هاي گلدكوييست فاقد رهبري‌ و عاملي در شكل‌گيري ميكرو راديكاليزم غير قابل كنترل هستند. به گزارش خبرنگار سياسي خارجي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) حجت‌الاسلام دكتر داوود فيرحي، استاد دانشگاه در سخناني در سمينار ايران - آمريكا با اشاره به سند استراتژيك امنيت ملي آمريكا در 2006 گفت: در اين سند تروريسم ناشي از فقر عنوان نشده است و يكي از مفروضات سند خاورميانه بزرگ است. هم چنين دشمني با سياست آمريكا در عراق منبع گسترش تروريسم نيست. وي گفت: در پيش فرض ديگر تروريسم ناشي از مناقشه‌ي اسراييل و فلسطين نيز عنوان نشده است. وي با بيان اينكه در اين سند تروريسم تنها ناشي از فقدان دموكراسي عنوان مي‌شود، گفت: اين استدلال به دلايل مختلف است؛ اول اينكه اليناسيون سياسي را كه در كشورهاي خاورميانه ظهور يافته و باعث مهاجرت‌هايي به آمريكا شده است، اساس تروريسم مي‌داند. هم چنين معتقد است در جهان مظالمي وجود دارد، اما به جاي مقصران اصلي ديگران را (غرب) مقصر مي‌داند. اين استاد دانشگاه وجود ايدئولوژ‌يي را كه كشتار ديگران را عادلانه مي‌داند، از ديگر منابع تروريسم در اين سند برشمرد و افزود: در بخشي از اين سند مستقيما اشاره مي‌كند كه "مذهب متكبر دين اسلام كه اديان ديگر را بد جلوه مي‌دهد منبع تروريسم است." فيرحي با اشاره به راه‌حل‌هايي كه در اين سند استراتژيك از سوي تدوين كنندگان طراحي شده است، اظهار داشت: آنها عنوان مي‌كنند كه در مقابل اليناسيون اجتماعي، دموكراسي يك نوع فرصت براي ساختن آينده افراد به دست مي‌دهد. هم چنين دموكراسي قابليت تهيه حكومت قانون را فراهم مي‌كند كه به جاي فرهنگ توطئه بازارچه‌اي از بيان عقايد و آزادي را فراهم مي‌كند. اين استاد دانشگاه ادامه داد: هم چنين به جاي ايدئولوژي طرح كشتار مشروع، دموكراسي را نويد بخش حقوق بشر عنوان مي‌كند. فيرحي خاطرنشان كرد: اين استراتژي تكميل استراتژي سند امنيت ملي آمريكا در 2002 است؛ با اين تفاوت كه به شكلي شفاف‌تر و استدلالي‌تر بيان شده است. وي با اين فرض كه "اگر استراتژي آمريكا از 2002 تا 2006 تغييري در ادبياتش صورت نگرفته است،" درست در نظر بگيريم، افزود: اما در اسلام سياسي در خاورميانه دگرگوني‌هايي رخ داده است. وي گفت: آنچه كه در منطقه رخ داده تغييري در آرايش نيروهاي اسلام سياسي در خاورميانه است. وي با بيان اينكه "مفهوم اسلام سياسي فراتر از مفهوم جمهوري اسلامي ايران و يا مذهب شيعه و سني است،" عنوان داشت: اسلام سياسي يك پديده‌ي منطقه‌يي است. فيرحي ادامه داد: اسلام سياسي شكل هرمي‌اش را در خاورميانه از دست داده و ديگر آن وابستگي از بالا به پايين و تحت يك رهبر بودن را ازدست داده است، به خصوص در مراكز سني مذهب. اين استاد اسلام سياسي تصريح كرد: در جهان اسلام احزابي شكل گرفته‌اند كه شبيه شبكه‌هاي گلدكوييست فعاليت مي‌كنند؛ در واقع اين احزاب بدون رهبر‌اند. مثل "حزب التحرير" كه علاوه بر فلسطين در اردن، آسياي ميانه، ايران، عراق، عربستان، مالزي، اندونزي، پاكستان و افغانستان شعبه دارد. اين در حاليست كه هيچ يك از اين شبكه‌هاي حزبي به صورت رسمي به يكديگر وابسته نيست. وي ادامه داد: اما اين احزاب همين‌ كه متلاشي شوند، احزاب ديگر براي شكل‌گيري حزبي ديگر كمك مالي و فكري مي‌كنند و در اين شرايط اصطلاحا ميكرو راديكاليزم در حال شكل گيري است. اين احزاب خرد غير قابل كنترل‌اند. اين كارشناس مسايل اسلام سياسي تصريح كرد: حداقل شش يا هفت جريان راديكال در ايران در چهار سال گذشته فعال شده‌اند. دو جريان در شمال ايران، كردستان و اروميه و دو جريان ديگر در آبادان و خرمشهر فعال‌اند. فيرحي ادامه داد: آنچه اين احزاب را حفظ مي‌كند تنها مخالفت با آمريكاست. آنها سوالاتي مشترك دارند كه چرا آمريكا از اسراييل حمايت مي‌كند و يا چرا آمريكا مي‌خواهد بر نفت منطقه مسلط شود و .... وي با بيان اينكه در جهان شيعي نيز اتفاقاتي در حال رخ دادن است، گفت: اينها هنوز وارد سيستم احزاب شبكه‌يي نشده‌اند چرا كه هنوز عنصر مرجعيت آنها را كنترل مي‌كند. وي با اشاره به تشكيلات دولت عراق گفت: كساني كه در دولت هستند راديكالترين عناصر هستند. اين استاد دانشگاه با بيان اينكه بخشي از اين تشكيلات به نام "لجنه‌الفقاهه" وجود دارد كه هر گزينه‌ي سياسي بايد به تصويب و يا عدم مخالفت آن برسد، گفت: اگر اين لجنه فرو ريزد، حزب‌الدعوه كه بزرگترين حزب عراق مي‌باشد به 16 گروه تقسيم مي‌شود. وي ادامه داد: به نظر مي‌آيد شيعيان به سمت راديكال شدن پيش مي‌روند. تغيير دولت در ايران نشانه‌هاي راديكاليسم است و به موازات اين تغييرات در سياست خارجي ايران، تصور مي‌كنم دولت راديكالتر خواهد شد. وي در پايان خاطرنشان كرد: خاورميانه احتياج به تامل در احزاب دارد. انتهاي پيام