هگمتانه؛ بيماري كه در اتاق عمل رها شده است! /زمان رسيدگي به وضعيت اسفناك كهنترين پايتخت كي فرا ميرسد؟/
«تپهاي به وسعت 25 هكتار كه معتادان و ولگردان زيادي براي خريد و فروش مواد مخدر در آن رفتوآمد ميكردند، محلي بود كه هركسي در شهر خانهاي ميساخت، نخالهها و زبالههاي خود را پنهاني به آنجا ميآورد؛ چوپانها، گوسفندهاي خود را در بالاي تپه ميچراندند و در قسمت غربي آن، كوهي از حلبيهايي كه مورد استفادهي حلبيسازها نبود، وجود داشت.» اين مطلب تنها بخشي از چهرهي تپهي باستاني هگمتانه را در اوايل دههي 60 بهتصوير ميكشد؛ وضعيتي كه صدها تپهي باستاني در سراسر كشور هماكنون نيز با آن روبهرو هستند. به گزارش خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تپهي هگمتانه، مانند بيماري است كه جراحي شده، ولي وسط كار روي دست باستانشناسان و تشكيلات ميراث فرهنگي مانده است. رها كردن تپهي هگمتانه بهمعناي اجازه دادن براي شهرسازي بر سازههاي باستاني است. اين تپهي باستاني در دل بافت مسكوني همدان قرار گرفته كه محدودهي آن، يكي از محلههاي فقيرنشين و مراكز فساد و بدنام همدان در دورهي پهلوي بوده است. به همين دليل، از نظر بهداشتي و اجتماعي، موقعيت نامناسبي داشته است. در حدود سالهاي 1362 و 1363 با خريد و تخريب خانههاي داخل اين محدوده، تپهي هگمتانه تا حدودي براي كاوش آماده شد. خياباني كه به هگمتانه منتهي ميشود، محل دستفروشها، معتادان و دورهگردان است كه اين امر، مسير ورودي تپه را ناخوشايند كرده است. لذا برنامههايي بايد تدوين شود تا تپه و محدودهي اطراف آنرا از اين شرايط خارج كند كه اين اقدام با تغيير رويكرد نهادهايي چون شهرداري، استانداري و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري امكانپذير است. مردم شهر و استان همدان، بهدليل وجود مشكلات فراواني در ارتباط با تپهي هگمتانه، رويكرد فرهنگي و خوبي نسبت به آن ندارند و آنرا بهعنوان معضلي براي زندگي شهري خود ميدانند؛ اما واقعيت قضيه اين است كه هر چند سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اين محوطه را بهعنوان پروژهي بزرگ تعريف كرده، اما مديريتهاي موازي و عجيبي ايجاد شده است. اين موضوع نه تنها در اينجا، بلكه در ديگر محوطههاي تاريخي نيز وجود دارد و اجازهي كار نميدهد. البته اين سازمان نيز بايد پاسخگو باشد كه چرا به نهادهايي مانند دانشگاهها براي مشاركت در اين پروژهها اهميت داده نميشود؟ يكي از باستانشناسان پيشكسوت معتقد است كه تعطيل شدن عمليات كاوش در محوطهي باستاني هگمتانه آغاز تخريبها را بههمراه داشته و اين امر، جريان حيات و پويايي را در اين محل از بين برده است. همچنين تا زماني كه كاوشها در هگمتانه آغاز نشود، اين محل همچون غدهاي در دل شهر است كه آثار گذشتگانمان را در دل خود دارد و هرچه زودتر بايد از رازهاي آن، پرده برداشت. لذا حفاريها اگرچه بهصورت نهچندان گسترده و با تعداد نفرات كم، بايد ادامه پيدا كند؛ تا از روند تخريبها از هر نوع، چه فيزيكي و چه معنوي كه همان فراموشي است، جلوگيري شود. برخي از محوطههاي باستاني تا وقتي كاوش نشدهاند، محيط امني دارند؛ ولي با فرود آمدن نخستين كلنگ بر زمين، به گوش همه ميرسد كه فلان منطقه، چيزي براي باستانشناسان داشته است؛ از آن به بعد، صحبت از گنج و ثروتي پنهان به ميان ميآيد و حفاران غيرمجاز براي تخريب سر ميرسند. كلمهي «گنجنامه» نيز از چنين تفكري برميآيد؛ از آنجا كه كسي نميتوانست كتيبههاي اين محل را بخواند، درنتيجه مردم گمان ميبردند، اين نوشتهها محل گنج را نشان ميدهد و حتا در دورهي قاجار، حفاريهاي غيرمجاز زيادي انجام شد. هنوز مشخص نيست كه هگمتانه به دورهي ماد مربوط است يا هخامنشي يا اشكاني و يا بعد از آنها و پرسشهاي بسياري در مورد هگمتانه بيپاسخ مانده است كه نيازمند كاوشهاي طولاني در تپه است؛ اما بهنظر ميسرد حفاريها بايد با هدفي مشخص و روشن ادامه يابند و سازمان ميراث فرهنگي در چنين سايتهايي نبايد با برنامهاي كوتاهمدت يا برنامهاي بدون هدف خاص، برخورد كند. ضمن آنكه سازمان حق ندارد بدون در نظر گرفتن برنامههاي حفاظتي بلندمدت براي آثار كاوش شده، در سايتهاي مهمي چون تپهي هگمتانه كه سازههاي عظيمي از معماري خشتي دارد، حفاري كند؛ اما متاسفانه بهدليل مشكلاتي كه از نظر ساختاري از ابتدا در سازمان ميراث فرهنگي بوده است، حفاريها در تپهي هگمتانه، برنامهاي درازمدت كه در آن، مراحل اجرايي كار بهتدريج ديده شود، نداشته است و تنها صرف اينكه زماني بودجهي خوبي داشتند، تصميم گرفتند تپهي هگمتانه را حفاري كنند. از سوي ديگر، بايد توجه داشت كه خشت، مادهي بسيار آسيبپذيري است كه در برابر شرايط جوي، خيلي زود تخريب ميشود و بسياري از آثار خشتي درهم فرو ميروند و براي هميشه نابود ميشوند. برخي از باستانشناسان هگمتانه را شهري ميدانند كه پيشينهي شهرسازي و ادارهي حكومت در دورهي ماد را مشخص ميكند؛ ولي تنها به اين دليل، نميتوان گفت كه اين تپهي تاريخي را بايد حفاري كرد. البته هر فرد كارشناس يا غيركارشناسي كنجكاو است كه حكومت مادها كه بارها، نام آنها در تاريخ تكرار شده در كجا قرار گرفته است و چه مشخصاتي دارد و اين ابهام، مسالهاي اساسي است. حال بايد بررسي شود كه چرا حفاري در هگمتانه كه با ذوق و شوق آغاز شد و نتايج نسبتا چشمگيري داشت، بدون هيچ دليل منطقييي قطع شد؟ چرا تاكنون، دلايل صريح و روشن توقف حفاريها كه بتواند جامعهي علمي، فرهنگي و حتا مقامات تصميمگيرنده را قانع كند، اعلام نشده است؟ حدود سالهاي 1380 و 1381، وقتي متوليان مسجد جامع همدان، قصد خاكبرداري از شبستان مسجد را براي ايجاد تاسيسات رفع رطوبت داشتند، ادارهكل وقت ميراث فرهنگي استان همدان با احتمال اينكه شايد در قسمتهاي زيرين، آثار باستاني باشد، اين حفاريها را بهصورت كاوشهاي علمي باستانشناسي در دست گرفت و البته در اين قسمت، بخشهايي از بافت قديم بازار همدان نيز بهدست آمد. مهمترين نكتهي آن بررسيها، مشخص شدن اين مساله بود كه بافت معماري هگمتانه را حتا تا زير موقعيت فعلي مسجد جامع همدان نيز ميتوان پيگيري كرد. يعني شهر باستاني هگمتانه مربوط به دورهي ساساني و اشكاني را تا اين محدوده ميتوان درنظر گرفت. معاون پژوهشي وقت سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان همدان هم در اينباره اعتقاد داشت كه براي بهدست آوردن و تكميل نتايج قبلي، بايد حياط مسجد كاوش شود كه البته در ميان مسؤولان استان و شهر همدان، اين ديدگاه وجود ندارد و مخالفتهاي زيادي شنيده ميشود. مردم، مخالف اين موضوع نيستند، اما بسيار سطحي به اين قضيه نگاه ميكنند. مدير پايگاه ميراث فرهنگي هگمتانه معتقد است: هر هياتي كه براي كاوش به تپهي هگمتانه بيايد، به اندازهي دكتر صراف كه حدود 11 سال در هگمتانه كاوش كرده است، نسبت به اين محوطهي تاريخي و شهر همدان تجربه و آگاهي ندارد؛ جاي تاسف است كه چنين فردي را كنار گذاشته و از كشورهاي ديگر، كارشناس آوردهاند. دكتر صراف، خشت خشت اين بناها را ميشناسد؛ چطور ميتوان باستانشناسان خارجي را كه سالهاست ديگر كار نميكنند و يا شايد از رده خارج باشند به كار دعوت كرد؟! در تپهي هگمتانه، محدودهاي معروف به گودال فرانسويها قرار دارد كه حدود يكصد سال پيش، باستانشناساني از طرف دولت فرانسه و موزهي لوور مامور شدند اين محدوده را كاوش كنند؛ اما ظاهرا در آن دوران، اشياي قابل مطالعهي يافت شده بنا بر قرارداد منعقدشده، به موزهي لوور فرستاده ميشوند و تنها اشياي چشمگير به دولت ايران تعلق ميگيرند. به گزارش ايسنا، حريم تپهي هگمتانه حدود 16 هكتار است كه در صورت خريد آن، مشكل مردم و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري حل خواهد شد. در اين راستا، طي بازديد مقام معظم رهبري، نزديكبه 27 ميليارد تومان براي رفع اين مشكل، خريد زمينها، ايجاد موزه و بهسازي وضعيت موجود، اختصاص داده شد؛ ولي با اين حال، هنوز مشكل آزادسازي حريم تپهي هگمتانه مطرح است. بخشي از حاشيهي تپه و حريم آن، واحدهايي تجاري و مسكوني را شامل ميشود و چون حريم تپه، ضابطههاي خاصي دارد و ساكنان آن بايد ضوابط را رعايت كنند، مردم ساكن در داخل حريم، نسبت به شرايط ناراضياند. لذا خريد و آزادسازي حريم تپه، يكي از مهمترين خدماتي است كه ميتوان در حق اين محوطهي تاريخي و ساكنان اطراف آن انجام داد. سال گذشته، در بخشي از حريم تپهي هگمتانه كه پاساژ ساخته شده بود، تزيينات يك ستون هخامنشي پيدا و پس از چنين اتفاقي، اين پرسش مطرح شد كه چه كسي اجازه داده است در حريم تپهي هگمتانه، پاساژ ساخته شود؟! براساس اخبار اعلام شده، مالكان يك پاساژ درجريان گودبرداري در محدودهي اين تپهي تاريخي، تزيينات يك ستون سنگي را پيدا كردند كه 15 سانتيمتر ارتفاع داشت. هرچند محدودهاي كه در آن گودبرداري شده، هنوز از سوي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري خريداري نشده است، ولي پس از تعيين حريم تپه، جزيي از اين مجموعهي تاريخي محسوب ميشود. لذا ضروري بهنظر ميرسد كه منطقهي پيدا شدن آن تزيينات، حفاري شود و تا زماني كه كاوشها كامل و نظر كارشناسان اعلام نشود، نبايد هيچ عملياتي اعم از خاكبرداري يا هر فعل و انفعال ديگري در حريم تپه صورت گيرد. در كشوري كه ميلياردها تومان براي اجراي يك طرح توسعه هزينه ميشود، چگونه دو ميليارد تومان براي حفاظت و نگهداري از تپهي باستاني هگمتانه اختصاص ميدهند؟! براي حفاظت از آثار كاوش شده در تپهي هگمتانه، ميتوان از حضور افراد در محوطه جلوگيري كرد؛ اما نميتوان در مقابل بارانهاي سيلآسا و برفهاي سنگين بهراحتي ايستاد. اين امر مستلزم سرمايهگذاري و هزينهي بسياري است كه بتوان به نحو مطلوبي با اين مشكل مقابله كرد. درواقع، بيشترين تخريبهايي كه آثار حفاري شدهي هگمتانه را تهديد ميكند، تخريبهاي مربوط به عوامل اقليمي است. البته ميتوان بررسي كرد كه آيا پوششهاي حفاظتي در محوطه توانسته است، صددرصد جواب دهد؟ پيشنهادي كه ازسوي رييس پيشين سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري براي حفاظت از آثار خشتي تپهي هگمتانه ارايه شده بود، به مسابقه گذاشتن اين مشكل بود؛ تا پيشنهادهاي مختلف در اين مورد، جمعآوري و بهترين و مناسبترين آنها انتخاب شود. پس از برگزيدن بهترين شيوه، سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ميتوانست اجراي پروژه را برعهده بگيرد. البته با تغيير رييس سازمان، وضعيت اين پيشنهاد نيز مشخص نيست و مدير پايگاه هگمتانه نيز همانگونه كه به خبرنگار ايسنا گفته بود، همچنان بايد با چنگ و دندان از آثار بيرون آمده از زير خاك، نگهداري كند. البته بهجز آثاري كه در تپهي هگمتانه از خاك بيرون آمده است، آثاري نيز در بخشهاي ديگر تپه و سطح شهر همدان وجود دارد كه علاوه بر داشتن ارزشهاي تاريخي و فرهنگي با تمدن مدفون در تپهي هگمتانه نيز در ارتباط بودهاند. شير سنگي يكي از نمادهاي سالها تمدن و فرهنگ كهنترين پايتخت ايرانيان است كه امروز به كلمهي «عشق» مزين است. بهروايتي، دو شير سنگي دروازهي شهر همدان را مشخص ميكردند و ازجملهي آثار بينظير حجاري ايرانيان محسوب ميشدند؛ اما هجوم اقوام مختلف به اين شهر و بيتوجهيهاي چندين ساله، نشان قدرت و ابهت مردمان اين ديار را به تكهسنگي بيقواره و بيشباهت به آنچه بوده، تبديل كرده است. گويا «مرداويج زياري» پس از حمله به همدان، يكي از شيرها را بهطور كامل تخريب ميكند و به ديگري هم آسيب ميزند. البته پيش از سال 1328 هجري شمسي، شير سنگي باقيمانده مرمت شد؛ ولي عدهاي از افراد سودجو بهدنبال يافتن گنج، بدن اين مجسمهي سنگي را شكافتند و بعد از آنكه چيزي پيدا نكردند، آنرا به همان صورت رها كردند. مجسمهي شير سنگي آخرين كشف از قبرستان معروف اشكاني بوده كه قبل از انقلاب يافت شد. متاسفانه اين شير سنگي امروز در داخل بافت شهري حبس شده و خصوصا با جريانات پيش آمده پس از انقلاب و ايجاد تغييراتي كه در بافت شهر ايجاد شده، نگهداري از آن بهصورت اوليهاش تقريبا غيرممكن بوده است. اين مجسمهي سنگي كه گذشت ايام و بيفرهنگي برخي از مردم، آن را بهشكل سنگي بيسر و ته با حداقل نصف ارتفاع اصلياش درآورده، زماني ابهت و شكوهي داشته است. برخي، آنرا مربوط به دورهي مادها و هخامنشيان ميدانند و معتقدند كه اين مجسمه، طلسم شهر بوده و در كنار ستونهاي كنگاور، اسب شبديز بيستون، از جملهي بناهاي مشهور و ديدني ايران بهشمار ميرفته است. مدرسهي ارامنه، خانهي كشيش و گورستان تاريخي، ازجملهي ديگر بخشهاي تاريخي تپهي هگمتانه بهشمار ميروند. همچنين كليساي «مريم مقدس» مربوط به دورهي قاجار و كليساي «استپانوس مقدس»، دو كليساي تاريخي واقع بر تپهي هگمتانه هستند كه برخي اعتقاد دارند، كليساي استپانوس مقدس روي معبدي قديمي بنا شده است. اكنون، داخل فضاي اين كليسا، حدود 128 سنگ قبر مرمر كه روي آنها به خط ارمني نوشته شده است، نگهداري ميشود. محيط مدرسهاي كه از پيش از انقلاب باقي مانده و ساختماني دستنخورده داشته است با اندكي تغييرات داخلي، اكنون بهصورت موزه درآمده است كه البته اين موزه داخل محوطهي تپه قرار دارد؛ اين موزه، تنها موزهي همدان هگمتانه است كه مسؤول آن نيز مهمترين اولويت آنرا نصب سيستمهاي هشداردهنده براي حفاظت بيشتر از آثار داخل موزه ميداند. چراكه اگر موزهي هگمتانه از نظر حفاظتي در شرايطي استانداري باشد، شايد بتوان اشياي كشفشده در اين تپه را كه اكنون در موزهي ملي نگهداري ميشوند به موزهي هگمتانه منتقل كرد. آنچه امروز بهعنوان نشانههايي از حكومت مادها در تپهي هگمتانه در دست است، تعداد 30 شيء مختلف در موزهي ملي است كه در سال 1352 جمعآوري شدهاند و سرپرست بخش تاريخي موزهي ملي نيز اعتقاد دارد كه اين موزه بهلحاظ ملي بودنش مطمئنا بازديدكنندههاي بيشتري خواهد داشت و بهتر است آثار در اين مكان نگهداري شوند. استان همدان با وجود داشتن آثار تاريخي و باستاني بسيار و دارا بودن يكي از مهمترين تپههاي باستاني و شايد كهنترين پايتخت ايرانيان، فاقد هر گونه تشكل، گروه يا نهادي غيردولتي بهعنوان انجمن دوستداران ميراث فرهنگي است كه حداقل، حمايت خود را از اين آثار باستاني نشان دهند. اهميت اين مساله بيشتر ميشود وقتي بدانيم كه بسياري از مناطق دور از مركز شهر و استانها يا برخي كه شايد تنها داراي دو يا سه اثر باستاني باشند، داراي انجمن دوستداران ميراث فرهنگي يا انجمنهايي از اين دست هستند. در محوطه باستاني فيروزآباد، كه هنوز عشاير در آن ساكناند يا منطقهي ايذه در استان خوزستان هم كه هنوز در برخي مناطق آن، آب آشاميدني نيست، انجمنهاي دوستداران ميراث فرهنگي وجود دارند كه بسته به ميزان توانايي و امكانات خود فعاليت ميكنند. در كل استان همدان با وجود آثار متعدد مانند معبد آناهيتا، تپهي گيان نهاوند، نوشيجان تپهي ملاير و تمام آثار موجود در شهر همدان، تنها يك انجمن دوستدار ميراث فرهنگي در نهاوند فعاليت است. اين در حالي است كه آثار موجود در شهر همدان نسبت به شهرها و محوطههاي ديگر داراي تنوع بسياري است؛ مسجد، معبد، آرامگاه، شهر باستاني و ... در حالت طبيعي، گمان ميرود عدهاي حداقل براي حمايت از يكي از اين آثار ارزشمند استان همدان، انجمن يا گروهي تشكيل دهند؛ اما گويا تب تشكيل NGO و انجمنهاي دوستداران به هيچوجه همدان را فرا نگرفته است. انتهاي پيام