دوباره به خاطر كدام بيمبالاتي به سوگ خواهيم نشست؟
خسته شدم از بس شنيدم كه تقدير اينطور ميخواست. ...نميدانم تا كي بايد اشتباهات خودمان را به پاي تقدير بنويسم. سقوط يك هواپيما نظامي و مرگ دها تن. هفته بدي بود. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) بلاگرhttp://hasty00.blogfa.com نوشته است: باور كردني نبود. همه جوان بودند. همه گريه ميكردند و من درانديشه آناني بودم كه ماندهاند. زنان بيوه و كودكان يتيم. كودكان كه هنوز به دنيا نيامدهاند. هزار درد و رنج كه پس ازنبود پدر خواهد. تازه مرگ او اول همه چيزاست. همه آنچه كه آناني در نبودشان خواهند كشيد و اين حرف كه مثل خوره به جانم افتاد است. اين اتفاق ميتوانست نيفتد. كمي مسئوليت پذيري ميخواهد. اين فكر مثل خوره به جانم افتاده است و سرهايي كه دوباره راحت بر بالين گذاشته ميشوند و اتفاقي كه سالي يكبار به يادمان ميآيد.... دوباره به خاطر كدام بيمبالاتي به سوگ خواهيم نشست؟ انتهاي پيام