* مراسم روز دانشجو در دانشگاه شهيد بهشتي * زيباكلام: دانشجويان و دانشگاههاي ما غيرسياسي شدند تولايي: جنبش دانشجويي به تشكلگرايي بيتمايل شده است
دكتر «صادق زيباكلام» گفت: اميدوارم اشتباه كنم و چيزي به نام جنبش دانشجويي هنوز وجود داشته باشد. اما تصويري كه من از جنبش دانشجويي در آذر 84 ديدم شبيه جنبش دانشجويي نبود. به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، وي در مراسم روز دانشجوي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي با بيان اينكه «در خارج از كشور همگان به دو منبع چشم دوختهاند»، اظهار داشت: با وجود جرياني كه هر سه قوه را در دست دارد، دو منبع بيشتر وجود ندارد؛ يكي اميد به حضرت حق براي رويارويي با اصولگرايان و جناح راست و ديگري دانشجويان؛ كه اگر هر بخش ديگري از جامعه را توانستهاند مسخر كرده باشند، دانشگاه مسخر نشدني است. البته اميد چنداني به جنبش دانشجويي نيست و بايد اميد به حضرت حق داشت؛ چرا كه آنچه به نام جنبش دانشجويي از آن نام ميبريم بيانگيزهتر و بيهدفتر از آن است كه بتوان به آن اميدي داشت. اين صاحبنظر سياسي افزود: شايد بتوان به لحاظ تاريخي، جنبش دانشجويي را به دو بخش پيش و پس از انقلاب تقسيم كرد كه در رابطه با پيش از انقلاب به لحاظ شرايط اجتماعي متفاوت در جنبش دانشجويي نميتوان چيز زيادي گفت اما پس از انقلاب، جنبش دانشجويي شريعتمدار شد و تفكر ديني در آن سريعا رشد كرد. پيش از انقلاب از ويژگيهاي بروني جنبش دانشجويي، مخالفت با رژيم شاه بود. به همين دليل در نيمهي دههي 50 شمار دانشجويان سياسي به اوج خود رسيد. زيباكلام در ادامه، دههي 70 را كه مقارن با دوران سازندگي بود، مرحلهي جديدي براي جنبش دانشجويي دانست و گفت: در اين مرحله دانشجويان احساس ميكردند با سياستهاي كلاني كه بهويژه در بخش اقتصادي به وجود آمده چندان همراهي ندارند. در اين مقطع شرايط باعث شد اين جنبش وارد يك دوران سكوت و انفعال شود. مثلا در آن دوران، عمدهترين حركتي كه دفتر تحكيم وحدت انجام داد، اعتراض در دانشگاه تهران به راهاندازي كارخانهي كوكاكولا در مشهد بود كه اين وضع تا خرداد 76 ادامه پيدا كرد اما خرداد 76 مانند سيلي بود كه جنبش دانشجويي را تكان داد و حيات جديدي را ايجاد كرد. وي ادامه داد: به نظر من اشكال عمدهاي كه در كار جنبش دانشجويي به وجود آمد، در اين هشت ساله اين بود كه جنبش دانشجويي در قالب دفتر تحكيم وحدت حل شد؛ به گونهاي كه نميتوانستيم بين اصلاحطلبان درون حاكميت و دفتر تحكيم وحدت تفاوتي قائل شويم و اين موضوع ادامه داشت (البته برخي از اعضاي دفتر تحكيم وحدت در آن زمان به اين موضوع انتقاد داشتند) تا 18 تير 78 كه به بنبست رسيد و ارتباط آن با حاكميت عملا متوقف شد. بايد گفت در حقيقت نقطهي آغازين جنبش دانشجويي از 18 تير 78 بود و اين سوال براي جنبش دانشجويي پيش آمد كه چه نسبتي با حاكميت دارد؟ اينكه حتي از مجروحان جنبش دانشجويي در بيمارستان ديدن نشد، به قطع اين ارتباط كمك كرد و پس از اين حادثه جنبش دانشجويي در يك دوراهي قرار گرفت. از يك سو اصلاحطلبي آماج حملات جناح راست بود و از سوي ديگر وارد شدن به آنها نفعي برايش نداشت و اين دوراهي در چهار سال دورهي دوم آقاي خاتمي به اوج خود رسيد. وي خاطرنشان كرد: در جريان ردصلاحيتها و انتخابات مجلس هفتم جنبش دانشجويي سكوت اختيار كرد و اتفاق ديگري براي جنبش دانشجويي آغاز شد كه خيلي بنياديتر بود. متاسفانه مسالهاي كه امروز در حال رخ دادن در دانشگاههاست، اين است كه اساسا دانشجويان و دانشگاههاي ما غيرسياسي شدند و اگر امروز مثلا در دانشگاه تهران كسي سخنراني كند مورد توجه قرار نميگيرد. «تولايي» مسوول ماهنامهي نامه نيز دربارهي جنبش دانشجويي در دانشگاه شهيد بهشتي گفت: چه به لحاظ فكري و چه اجتماعي، به صورت گفتمان در شرايط فعلي جنبش دانشجويي وجود دارد و يكي از بخشهاي مهم آن است. وي مدير مسوول ماهنامهي نامه، شكلگيري دانشگاه تهران را مقدمهاي براي فراهم شدن امكان پروژهي مدرنيته خواند و گفت: جنبش دانشجويي همواره نقاد بوده است. تولايي همچنين گفت: جنبش دانشجويي، جريان پيشبرندهي اصلاحات در خرداد 76 بود و مهمترين ارزشي كه ميتوانيم براي آن قائل شويم، تاثيرپذيري انفعالي از ركود سياسي موجود است. وي اظهار داشت: عوارض ناخوشايندي كه جامعه را مورد انفعال قرار داده، جنبش دانشجويي را هم تاثيرگذار كرده كه يكي از عوارض آن عدم ميل به تشكلگرايي و تمايل به انفعال است. انتهاي پيام