ديدار با پير نسخه‌شناسي ايران؛ آتش‌سوزي نسخه‌هاي قديمي و كتاب‌ها ... خيلي‌ها بيدار نشده‌اند ... همه‌چيز در بي‌توجهي طي مي‌شود

با چشماني اما پرسو - هر چند كه گذر ايام اطراف‌شان را خط زده - پيرمرد همچنان نشسته است و حرف به حرف، نسخه‌هاي خطي را كه هركدام سندي است بر تاريخ علم و فرهنگ و ادب اين سرزمين، مي‌خواند و براي فردا و ‌آيندگان كه مي‌آيند، به امانت مي‌گذارد. او، استاد عبدالحسين حائري - پيشكسوت نسخه‌شناسي و كتاب‌شناسي ايران - در آستانه 80 سالگي، همچنان معتقد است كه خيلي كار مانده روي زمين دارد و تاسف مي‌خورد از روزهايي كه رفته‌اند و او كار نكرده است. عبدالحسين حائري، سال 1306 در قم متولد شد. تقريبا در جوان‌ترين روزهاي عمر پركارش، 18 سالگي، تحصيلات عالي حوزوي را در مدرسه فيضيه ‌گذارند و درس خارج فقه را در محضر علمايي چون آيت‌الله بروجردي و آيت‌الله حجت به پايان ‌رساند. عبدالحسين حائري خود در گفت‌وگويي با بخش فرهنگ و ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، درباره زندگي‌اش توضيح داد: سال 1330 تصميم گرفتم از قم به تهران بيايم. تقريبا 25 ساله بودم كه به تهران آمدم، هرچند كه تا سالهاي بعدش لباس روحانيت را بر تن داشتم. در تهران دكتر تفضلي كه معاون وقت كتابخانه مجلس بود، در جلسه‌اي مرا ديد و به بازديد از اين كتابخانه دعوتم كرد، كه آن‌وقت مكانش اين محل فعلي نبود و از سال 1341 كتابخانه مجلس به مكان حاضر منتقل شد. وقتي كه رفتم و مخزن را ديدم، آن‌قدر شيفته شدم كه ديگر تقريبا هر روز به كتابخانه مي‌آمدم و از همان اواسط 1330 كارم را شروع كردم. وي در ادامه گفت: يادم است مرحوم دكتر مصدق، خدا رحمتش كند، تازه نخست‌وزير شده بود، تا سال 1332 كه متاسفانه با كودتاي 28 مرداد و آن اتفاق‌هاي بعد، كنار گذاشته شد؛ بگذريم. سنا هم تازه تعطيل شده بود و اين اطراف، آن‌روزها دايم صحنه‌هاي جالبي از آمد و رفت سناتورها مي‌ديديم. وقتي كه آمدم، مرحوم دكتر عباس زرياب‌ خويي، رييس كتابخانه سنا بود. همان زماني كه تقي‌زاده اولين مجلس سنا را قبلا آنجا تشكيل داده بود. من را بردند به اتاقي و گفتند فعلا كتابخانه سنا همين جاست. در حدود يك هزار و 500 جلد كتاب هم داشت كه بيشترشان را تقي‌زاده خودش از خانه‌اش آورده بود. حائري درباره علت شروع به كارش در بخش خطي كتابخانه مجلس، يادآور شد: آن زمان كتابهاي خطي در قفسه‌هايي بود كه توسط دادسرا مهر و موم شده بود، چون ظاهرا شخصي كه قبلا آن‌جا كار مي‌كرده مرتكب خلافي مي‌شود و كمي بي‌اعتمادي پيدا مي‌شود. اگر كسي مي‌خواست از اينها استفاده كند، بايد مي‌رفت و با نماينده دادسرا مي‌آمد و برگه‌هايي امضا مي‌شد و اجازه مي‌دادند. در چنين وضعي بود كه به من گفتند چون شناخته شده هستي، اگر به كتابخانه مجلس بيايي، از اين وضع خلاص مي‌شويم. من هم ماندم و ماموران دادسرا آمدتد و مهر و موم‌ها را باز كردند. وي در ادامه افزود: من قبلا هم با كتاب آشنا بودم. اين كارها به استعداد و كشش‌هاي دروني هر فرد بستگي دارد كه همه يك‌جور نيستند. يادم است در وسط مدرسه فيضيه حوضي بود و اطرافش بساط كتاب‌فروشي‌ها پهن بود و كتابهاي خطي مي‌فروختند و من جزو تماشاگران آن كتابها بودم، چون پول خريد كتاب نداشتم. اما يك‌بار با همه كم‌پولي شديد بالاخره خريد كردم و يادم است چهار جلد كتاب "شرح تاويل" جزايري در تاويل شيخ طوسي را جلدي دو تومان خريدم. به‌هر حال من به كتاب خطي علاقه و كشش داشتم و تا حدودي با تاريخ اين علم آشنا بودم. پس اين كار خيلي خوشايند، علاقه ذاتي‌ام بود و قبول كردم. وي ادامه داد: آن‌زمان شخصيت‌هاي مهم مملكتي از جمله تقي‌زاده و حكيم‌الملك كه نخست وزير هم شد، عضو شوراي كتابخانه ملي بودند و از من نمونه خواستند و پيشنهاد كردند كه جلد چهارم فهرست كتابخانه را بنويسم. در آن جلسه نمونه‌ها مورد قبول قرار گرفت و من مشغول شدم، با حقوق دو كتابي پنج تومان و بعد از 10 سال هم كه آقايان ديگري آمدند، به‌همين ترتيب از همان سال تا امروز تقريبا 54 سال است، حتا تابستان و روزهاي تعطيل مي‌آيم و وقتي بازنشسته شدم، مقدار زيادي پول روزهاي مرخصي و تعطيل را كه به سر كار آمده بودم، به من دادند. سال 74 هم بازنشسته شدم، از سال 30 تا سال 74 به‌طور رسمي كار كرده بودم. عبدالحسين حائري درباره جايگاه نسخه‌شناسان و كتابداران با توجه به كاري كه انجام مي‌دهند و نيز با وجود دستگاه‌هاي پيشرفته اينترنتي، گفت: سوالي كرديد كه از طرف من جواب، بسيار پر آه و افسوس است. نسخه‌شناسي و كتابداري بدون شك رشد كرده است. آن وقت‌هايي كه مشغول كار فهرست‌نويسي شدم، تنها فهرست‌هايي كه در ايران نوشته شده بود، يكي فهرست آستان قدس بود، دو جلد كتابخانه مجلس و دو جلد هم كتابخانه مدرسه سپهسالار و دو جلد هم مدرسه فيضيه قم كه خيلي هم قديمي بود. كتابخانه دانشگاه هم تازه تاسيس شده بود و هنوز خيلي فهرست‌نويسي‌اش شروع نشده بود. وي ادامه داد: به‌تدريج اين كار عنوان پيدا كرد و شد شغلي كه خوشبختانه يا متاسفانه زود هم رشد كرد و الان حسابي شغل نان و آب‌دار و پر داوطلبي شده است. منتها خيلي متاسفم كه بگويم هر چند كه دوست ندارم اظهار بدبيني بكنم، اما براي بعضي‌ها وسيله ديگري شده است. او با اشاره به حضور تكنولوژي و اينترنت در اين عرصه و نقش فهرست‌نويسي، توضيح داد: ما ميراث عظيم فرهنگي را از گذشته داريم. مسلمان‌ها، به‌خصوص ايراني‌ها، عظيم‌ترين ميراث را دارند و هيچ ملت و مذهبي اين‌طور گذشته پر از آثار خطي ندارد. خاصه ايراني‌ها كه در اين باب پيش‌قدم بوده‌اند و كار كرده‌اند. اينها هست و بايد شناخته شود، هم مولفان و هم خود كتابها. چند سال است دارم روي اين موضوع اصرار مي‌كنم، اما هنوز هم داستان چندان تكاني نخورده است و آن اين‌كه ما مسلمان‌ها، به‌خصوص ايراني‌ها، تاريخ علم‌مان در دست نيست. تاريخ علمي كه وجود دارد، فرنگي‌ها براي ما نوشته‌اند و اگر هم از ايران و عرب و ترك چيزهايي نوشته‌اند، تقريبا همان راهي است كه فرنگي‌ها رفته‌اند و كار جديد و مهمي نكرده‌اند؛ ما بايد خودمان تاريخ علم بنويسيم، از آغاز، و اين به خواندن كتابهاي خطي و شناسايي آنها احتياج دارد. او معتقد است: فهرست كه ما مي‌گوييم، يعني شناختن و شناساندن كتابهاي خطي مولفات بزرگان گذشته ما، كه نشان مي‌دهد ما در گذشته‌مان چه كساني را داشته‌ايم. در كتابخانه‌هاي بزرگ دنيا از لس‌آنجلس گرفته تا روسيه و تا دورترين نقاط هند، اين‌قدر كتاب خطي زياد است كه واقعا حيرت‌انگيز است. در بيشتر اين فهرست‌ها بسياري از كتابها نه اسمشان معلوم است و نه مولفشان و فقط موضوعش فهرست مي‌شود، حتا برخي‌ براي موضوع هم عنواني تهيه نكرده‌اند. عبدالحسين حائري در ادامه توضيح داد: به‌هر حال اين كار وظيفه مسلمان‌ها، به‌خصوص ما ايراني‌ها است، چون بيشترين تاليفات مال ايراني‌ها است كه خيلي‌هاي‌شان به زبان عربي است و لذا خارجي‌ها روي آنها كار كرده‌اند و بدون شك وقتي تاريخ نوشته‌اند، از روي حماقت و ناداني، آورده‌اند «تاريخ علم عرب» يا «تاريخ‌ ادبيات عرب». اين هست. ما اصلا با كسي دعوا نداريم؛ مي‌خواهيم كتابها و علما و كتاب‌نويسان‌مان را بشناسيم و بدانيم در گذشته چه كساني بوده‌اند و چه كرده‌اند. اين كار فهرست‌نويسي است كه امروز خيلي گمراه‌كننده شده و به نازل‌ترين و پايين‌ترين عنوان در يك كتابخانه داده مي‌شود، يعني كسي كه آمار كتابها را مي‌نويسد و انگار واقعا شناختي لازم ندارد و بسياري از فهرست‌ها الان در همين حد است و چيز بيشتري به خواننده نمي‌رساند. وي افزود: متاسفم بگويم كه وضع را خيلي بد مي‌بينم و ظاهرا دنياي علم و كتاب هم از اين وضع راضي‌اند و نارضايتي نديدم. اين مساله خيلي مهم است و دلم مي‌خواست كه دنياي علم و كتاب ما متوجه اين قضيه شود. استاد حائري متذكر شد: پيشنهادم اين است كه در كتابخانه‌هاي بزرگ دنيا كه آثار خطي دارند، تا قدرتي و امكاناتي هست، برنامه‌اي تهيه شود كه تصويري از همه كتابها بياوريم در ايران و اينجا‌ تكثير كنند، اهل اطلاع بنشينند و روي اينها كار كنند و اين قضيه بايد اتفاق بيفتد. مثلا فكر مي‌كنم، بايد با يونسكو مطرح شود. اين كار خيلي خيلي مهم است، براي اين‌كه خود و گذشته‌مان را بشناسيم، چون هنوز با اين‌همه كارهايي كه جوانان و بچه‌هاي ما كرده‌اند، خيلي احساس ضعف و ناتواني مي‌كنيم؛ در هر حال متاسفانه احساس ضعف و سستي در نهاد ما هست؛ علاجش اين است؛ چون ما ايراني‌ها در به‌وجود آمدن اين تمدن سهم بزرگي داريم و خيلي كار كرده‌ايم و اين كارها بايد شناخته شود. وي در ادامه گفت‌وگويش با ايسنا درباره شانيتي كه جامعه براي نسخه‌شناسان و كتابداران قايل مي‌شود، خاطرنشان كرد: كار فهرست‌نويسي در حد يك شغل شده است. خود شاغلان اين عرصه، بيش از اين‌را بر خود واجب نمي‌دانند كه كار كنند. راز نارضايتي بنده از اوضاع كار فهرست اصلا همين است كه فهرست‌نويسي شده يك شغل، يعني درآمدزايي و نتيجه‌اش چيز تهي و ناقصي است، يعني كار دلي نمي‌كنند. خيلي‌ها بدون مراجعه به منابع، اسم‌ها و تاريخ‌ها را اشتباه مي‌نويسند و تازه از كارشان دفاع هم مي‌كنند. دلم مي‌خواهد كه وضع بهتري پيدا شود و اين كار اصلاح شود، يعني شك ندارم افرادي كه مشغول اين كار مي‌شوند، بعضي‌هاي‌شان صلاحيت دارند، ولي شيوه‌شان غلط است و اصلا به خودشان فرصت بررسي نمي‌دهند، چون بايد به كار و پروژه ديگري برسند و براي خودشان برآورد كرده‌اند كه آخر ماه درآمد از بابت اين نسخه‌ها بايد دستشان را بگيرد. نمي‌شود انتقاد هم كرد، چون زياده‌طلبي در ذات بشر است، اما با كار نادرست مخالفم. وي اظهار داشت: نمي‌دانم چه‌طور تعبير كنم كه به كسي بر نخورد؛ فهرست‌نويسي كار محترمي است، اما اين كار بايد داراي حقيقت بيشتري شود. او همچنين در پاسخ به اين‌كه از سوي پيشكسوتان اين عرصه چه‌قدر فضا براي يادگيري جوانان باز شده است، گفت: اشكال كار اين‌جاست كه اين كار درس و كلاس ندارد، شيوه‌اي است كه پايه مي‌خواهد و اطلاعات فراون، يعني هر چه‌قدر با علماي اسلام و علوم اسلامي و تاريخ علم‌مان بيشتر آشنا باشيم، بهتر مي‌توانيم كار كنيم. هر چند كه بايد بين كار كتابشناسي و نسخه‌شناسي تفكيك قايل شد. عبدالحسين حائري خاطرنشان كرد: دنياي نسخه‌شناسي دنياي عجيبي است. يعني از نظر نسخه‌شناسي گاهي هر برگ يك كتاب، يك سند تاريخي است. در سندي ( كتاب خطي) كه متعلق به قرن هفتم و هشتم است، مطلبي هست كه در هيچ كتاب ديگري يافت نمي‌شود. اين مطلب درباره مادر خواجه‌نصير است كه او را «مفتيه» مي‌نامد. خب اگر چنين نوشته‌هايي ثابت شوند، مي‌دانيد چه بمبي در تاريخ منفجر مي‌شود؟ خود يك انقلاب تاريخي است، چراكه نشان مي‌دهد در 800،700 سال پيش، يا كمتر يا بيشتر، زنان داراي چه موقعيت اجتماعي بوده‌اند. چون اين كلمه را به شكل‌هاي ديگري هم مي‌توان خواند. بسياري از مواقع نسخه‌شناسي در خدمت كتاب‌شناسي قرار مي‌گيرد و هر نشانه‌اي در دنياي نسخه‌شناسي معنا دارد. اين دو شاخه دانش را فهرست‌نويسي بايد داشته باشد. اگر كسي تاريخ تذهيت و خط و نقاشي را بداند، در كار نسخه‌شناسي موفق‌تر است، اين علم احتياج به سالها تمرين عملي دارد و شخص بايد در كنار دست يك استاد كار كند. وي اضافه كرد: خيلي از كتابها تاريخ جعلي دارد و آدمهايي آمده‌اند كه تاريخ جعلي ساخته‌اند و اينها را تنها متخصصان مي‌توانند تشخيص دهند. به‌هر حال كار كتاب‌شناسي را نبايد به بازي گرفت. اين پيغام را از طرف من به هر آدم ذي‌نفوذي مي‌توانيد بدهيد كه اگر مي‌خواهند كاري بكنند، زندگي عده‌اي را به اندازه كافي تامين كنند و بگذارند براي كار نسخه‌شناسي و كتاب‌شناسي در كتابخانه‌اي. با آدمي كه اهل كتاب و كتاب‌شناس باشد كار كنند، چون جز اين راهي نيست. اين درس نيست كه حفظ شود؛ بايد ديد و شناخت. او درباره وظيفه نسخه‌شناس كه گاه در تصحيح و فهرست متون قديمي به مواردي برمي‌خورد كه نمي‌تواند به دليل برخي مصالح مملكتي، قوميتي آن‌را بازگو كند، توضيح داد: فراموش كردن اين موارد درست نيست و غلط است. با ايجاد شبهه و جعل و تزوير هم كار را نمي‌شود پيش‌ برد يا اين‌كه سند را يواشكي قايم كرد. وظيفه من به‌عنوان موجود زنده اين است كه بايد با رعايت همين مصالح، واقيعت‌ها را آشكار كنم. بله اگر واقعا طوري باشد كه آن مساله نبايد در چنين موقعيتي فاش شود، بايد آن‌را سنجيد و سپس رويش كار كرد. عبدالحسين كتابخانه‌ها در روزهاي اخير گفت: مساله خوبي را مطرح كرديد. متاسفم مساله‌اي است كه هنوز هم خيلي‌ها بيدار نشده‌اند. نمي‌خواهم اسم بياورم، اما كتابخانه‌اي هست كه همين الان اطلاع دارم سيستم روشنايي‌اش خراب است و بعد از مدتي منجر به آتش سوزي مي‌شود. ظاهرا كاركنان آنجا خيلي تذكر داده‌اند و گفته‌اند، اما انگار همه چيز در به امروز و فردا انداختن و بي‌توجهي طي مي‌شود. وي افزود: الان در بيشتر كتابخانه‌ها، اطفاء حريق نداريم، حتا در همين كتابخانه مجلس سالي كه من مي‌خواستم اطفاء حريق را راه بياندازم، گفتند گاز نئون است كه خيلي گران است و پنج هزار دلار قيمتش است. گفتم وزارت خارجه آورده و استفاه كرده، اما به‌هر حال ما نتوانستيم استفاده كنيم و هنوز هم نشده است. در اين قضيه تنها هنر بعضي از آقايان پنهان كردن است و اين خيلي مسخره است. او در پايان گفت: خواهش مي‌كنم اين را به همين صورت منتشر كنيد. نمي‌دانم چه بايد كرد؛ يكي اين‌كه به فهرست‌نويسي و كار كتابشناسي و نسخه‌شناسي جدي‌تر فكر كنيم. پيشنهاد مي‌كنم ‌افرادي كه داوطلب هستند و صلاحيت دارند، در حداقل يا حد لازم تامين شوند، تا بتوانند كار كنند و اگر اين كار نشود، همين است كه هست و خواهد بود. استاد عبدالحسين حائري در پايان گفت: خيلي كار مانده دارم و خيلي تاسف دارم براي روزهايي كه كار نكردم و نتوانستم كاري انجام دهم و اگر كسي مي‌تواند، دعا كند، تا كارهاي بر زمين مانده به سرانجام برسند. گفت‌وگو از: خبرنگار ايسنا، مريم كريمي انتهاي پيام
  • سه‌شنبه/ ۱۵ آذر ۱۳۸۴ / ۱۱:۵۴
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8409-07490
  • خبرنگار :