علي مصباح يزدي: كليسا در غرب در مسائل ديني افراط كرد نظارت بر حكومت اسلامي مانند تأسيس آن واجب است دموكراسي به عنوان روش انتخاب حاكمان با اسلام منافاتي ندارد
حجتالاسلام والمسلمين علي مصباح يزدي گفت: مردم بايد براي تعيين حاكمان نظر دهند، نظر مردم در تعيين حاكمان شرط است. اگر دموكراسي به عنوان روش انتخاب حاكمان در نظر گرفته شود با اسلام منافاتي ندارد. به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان (ايسنا) مصباح يزدي در ادامهي ششمين دورهي كارگاههاي آموزشي اتحاديهي اول تشكلهاي دانشجويي دانشگاه آزاد اسلامي در توضيح علت گرايش مجدد جوامع به دينداري گفت: كليسا و پدران كليسا به عنوان كساني كه سردمدار معرفي دين به حساب ميآمدند، دين را ترويج ميكردند، بر اساس آن همهي اختيارات انسانها را در دست خودشان گرفته بودند. در همهي مسائل ادعا ميكردند كه ما نمايندهي خدا هستيم، مسائل روزمرهي مردم كه هيچ ربطي به آباء كليسا نداشت دربست در اختيار آنها بود. وي اظهار داشت: با پيشرفت علم تجربي و روشن شدن مردم كم كم عدهي بيشتري به اين فكر افتادند كه اين روش، روش صحيحي نيست. دليل ندارد كه ما هرچه را كه در باب كليسا ميگويد بپذيريم. كليسا براي مقابله با اين موج فكري و فرهنگي عليه كليسا به آموزههاي كتاب مقدس تمسك ميكند و سعي ميكند به اين وسيله اين حركتها را در نطفه خفه كند. آنها گفتند كتاب مقدس ميگويد عقل چيزي است كه براي مقابله با خدا به وجود آمده است. آدم و حوا براي اين از بهشت ممنوع شدند كه ميوه عقل را كه از آن منع شده بودند خوردند پس هركس به عقل تمسك كند به روي خدا شمشير كشيده است، هرچه عقلاني است بدون شك ضدديني است. وي با بيان اينكه «كليسا در غرب در مسائل ديني افراط كرد»، گفت: هر جا شما از يك طرف افراط كنيد عكسالعمش از آن طرف شديدتر خواهد بود. حتي علماي اخلاق هم اين را به عنوان يك قاعدهي اخلاقي مطرح ميكنند كه اگر شما خواستيد به تكامل خويش بپردازيد مواظب باشيد به خود و روانتان فشار معنوي وارد نكنيد. ممكن است موجب شود در اثر اين فشارها يك دفعه نفس سركشي كند و همه چيز را كنار بگذارد، در مسائل فكري هم اين مسائل صادق است. مصباح يزدي اظهار داشت: فشارهايي كه مسيحيت وارد كرد باعث شد عدهاي گفتند دين باطل است و فقط عقل ملاك تشخيص است! اين شورش و انقلاب عليه دين مسيحي كاملا طبيعي و به جا بود. از اين طريق زمينهي پيدايش سكولاريسم و عصيان عليه دين ايجاد شد، البته كساني كه ابتدا زمينهي سكولاريسم را مطرح كردند با اصل خدا و اصل دين مشكلي نداشتند. بسياري از اين افراد در زندگي شخصي و خصوصيشان متدين بودند ولي در مسائل اجتماعي دين را كنار گذاشتند. به تدريج كساني پيدا شدند كه گفتند به همان دليل كه دين در عرصهي اجتماع قابل قبول نيست در عرصههاي شخصي هم غيرقابل قبول است و به اين شكل دين را از تمام امورشان حذف كردند. وي در ادامه افزود: نياز انسان به دين ناشي از اين است كه انسان براي كمال آفريده شده است. اگر دين از شائبهها و خرافات كه به دين تحميل شده است پاك شود، آن وقت فطرت انسانها به طور طبيعي به آن چيزي كه ما به قول امام(ره) به آن اسلام ناب محمدي ميگوييم گرايش پيدا ميكند. مصباح يزدي گفت: انقلاب اسلامي يكي از عواملي بود كه باعث شد مردم در نگاهشان به دين تجديدنظر كنند. بعد از انقلاب حتي مسيحيها هم جرأت كردند كه بگويند ما متدين هستيم، بعد از انقلاب دين آبرو پيدا كرد. به گزارش ايسنا، مصباح يزدي در پاسخ به پرسش يكي از دانشجويان كه پرسيد آيا اسلام با دموكراسي منافات دارد، آيا نظر حضرت علي (ع) مبني بر حضور و خواست مردم دموكراسي نيست؟ گفت: ابتدا بايد دموكراسي را تعريف كنيم. مردم بايد براي تعيين حاكمان نظر دهند، نظر مردم در تعيين حاكمان شرط است. اگر دموكراسي به عنوان روش انتخاب حاكمان در نظر گرفته شود با اسلام منافاتي ندارد. وي با بيان اينكه حضرت علي (ع) با خواست مردم حكومت را پذيرفت اظهار داشت: بعد از فوت پيامبر(ص) حق حكومت حضرت علي(ع) از او به ناحق گرفته شد، حضرت علي(ع) به در خانهي مهاجر و انصار ميرفت و بيعتشان را با پيامبر يادآوري ميكرد، سرانجام او با حضور و خواست مردم حكومت را قبول كرد. به نظر ما حق حكومت كردن را بايد خدا بدهد چون هيچكس نميتواند كس ديگري را به ديگران حاكم كند. در شرايطي كه مردم از حاكم مشروع تبعيت نميكنند در حقيقت او مثل كسي است كه دستهايش را بستهاند و ميگويند حالا حكومت كن! كسي كه امكان اعمال حكومت در دستش نيست طبيعي است كه عملا نميتواند حاكميتش را اعمال كند. مصباح يزدي گفت: دموكراسي در تعريف غربياش يعني هيچكس و هيچ قانوني حق اجرا در جامعه را ندارد مگر اينكه مردم بخواهند، يعني اگر قانوني قرار است تصويب شود مردم بايد به آن رأي دهند، اگر مردم قانوني را قبول نداشته باشند آن قانون ملغي است. دموكراسي در اين جوامع يعني قانون، آنچه نظر مردم است قانون است. در اين معنا دموكراسي با اسلام مخالف است، چراكه در اسلام، قانون خدا بايد پياده شود. البته اگر اكثريت مردم مخالف باشند امكان عملي پياده شدن اين قانون نيست ولي چون قانون خدا مشروع است مردم بايد تلاش كنند كه اين آگاهي را در اكثريت مردم ايجاد كنند كه اين قانون حق است و بايد پياده شود. وي افزود: هيچكس بدون خطا نيست و احتمال خطا در غيرمعصومين وجود دارد اما در اين جا بحث همه يا هيچ است، آيا اسلام از ما ميخواهد اسلام را صد در صد و بدون هيچ خطايي اجرا كنيم و اگر نشد كنار بگذاريمش؟ وظيفهي ما اين است كه در هر زماني هر اندازه كه ميتوانيم از اسلام پياده كنيم. اگر امكاناتي فراهم شد كه متدينين خودشان حكومتي را به وجود آورند تا آنجا كه ميفهمند و قدرت دارند بايد اين كار را انجام دهند. به صرف اينكه احتمال خطا وجود دارد اصل يك چيز را كنار بگذاريم درست نيست. مصباح يزدي اظهار داشت: به دليل احتمال خطا در زمان غيبت امام زمان(عج) نظارت مردم به جريان حكومت حتي بر جريان رهبري امر واجبي است. همانطور كه بر پا كردن حكومت اسلامي واجب است نظارت بر حكومت هم واجب است. بايد راهكارهاي معقول و پسنديده را در نظر گرفت تا جلوي اشتباهات تا حد ممكن گرفته شود. وي در پاسخ به يكي از دانشجويان مبني بر توضيح در مورد نظريهي دين منهاي سياست، گفت: دين اگر برنامهي سعادت است همهي بخشهايش دين است. آنجا كه در سياست نظر داده دين است و آنجا كه دربارهي نماز شب هم دستور داده است دين است. دين منهاي سياست مثل دين منهاي عبادت است؛ البته نه سياستي توأم با فربيكاري و حقهبازي. مصباحيزدي گفت: آنچه كه ما از مردمسالاري ديني تعريف ميكنيم اين است كه در جامعه بايد قانون خدا حاكم باشد و حاكمان بايد شرايطي را كه خدا براي حاكم تعيين كرده داشته باشند، در اين شرايط انتخاب حاكم با رأي مردم انجام ميشود، زيرا اگر حاكمي بخواهد حكومت كند كه مردم او را قبول ندارند و از او اطاعت نميكنند اين حاكم دست بسته است، نميتواند حكومت كند، مگر اينكه بخواهند شمشير بكشد يا حكومت نظامي اعلام كند و اين مورد قبول اسلام نيست. ولي اگر شرايطي فراهم باشد و مردم پذيرش داشته باشند اين پذيرش را در غالب رأيشان اعلام ميكنند، بنابراين جامعه به اين شكل آماده ميشود كه مردمسالاري ديني در آن اجرا شود. انتهاي پيام