* ميزگرد «تحليل انتخابات نهم» * _ پارسانيا: سوم تير تكرار انقلاب بود _ كچوئيان: در تحولات ايران ابهام داريم _ حاضري: انتخابات اخير نمود كدام اسلام بود؟

ميزگرد «تحليل نهمين انتخابات رياست جمهوري» با حضور دكتر علي‌محمد حاضري، حجت الاسلام والمسلمين پارسانيا و دكتر كچوئيان در دانشكده‌ي علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شد. به گزارش خبرنگار ايسنا دكتر علي‌محمد حاضري در اين ميزگرد با بيان اين‌كه «بايد ببينيم اساسا ميزان آرا تا چه حد سلبي يا ايجابي بوده است»، افزود: محور ديگري كه مهم است اين‌كه آيا مرحله‌ي اول و دوم انتخابات، تحليل جداگانه‌اي دارد و يا ماهيتا متفاوت است و مي‌توان تحليل‌هاي متفاوتي را براي آن ارايه داد؟ بحث ديگر اين‌كه صرف‌نظر از راي‌دهندگان، اين انتخابات در حوزه‌ي گروه‌هاي سياسي حامل چه پيامي است؛ آيا با اين انتخابات شاخص‌سازي جديدي به عمل آمده يا خير؟ در ادامه، دكتر پارسانيا گفت: حادثه‌اي كه در انتخابات رخ داد در تيرماه تكرار مجدد حادثه‌اي بود كه چند سال پيش در دوم خرداد رخ داد و چيزي جز تكرار آن نيست كه در انقلاب رخ داد. تحليل اين حادثه در يك سطح صرفا سياسي در برخوردهايي كه در خط مواجهه‌ي كنش‌ها به سرعت به چشم مي‌آيد احساس نمي‌شود. يعني هر كنش و تعاملي كه رخ مي‌دهد حجم عظيمي از معاني در آن نهفته است. وي در ادامه افزود: افق سياست وسيع‌ترين و سيال‌ترين بعد جامعه است و لايه‌هايي كه عميق‌تر و تعيين‌كننده‌تر بوده و خطوط مرزي را معين مي‌كند در آن مشاهده مي‌شود. آن‌چه در كل سه حادثه‌ي اصل انقلاب، دوم خرداد و سوم تير رخ داد، شايد بازتكرار آن چيزي باشد كه در مشروطه رخ داد و نمي‌دانم موج بعدي آن كي رخ خواهد داد و تا زماني كه استقراري پيدا نكرده دائما تكرار مي‌شود و لايه‌ي عميق مطلب را چيزي مي‌بينيم كه ريشه در عميق‌ترين مساله‌ي فرهنگي ما دارد؛ فرهنگ ايراني، اسلامي، شيعي و عرفان اسلامي، شيعي. پارسانيا در ادامه با بيان اين‌كه «تعاملي كه در فرهنگ اسلامي وجود دارد ادبياتي غني ايجاد كرده است»، افزود: اين تعامل، حياتي را كه پديد آورده در 100 سال اخير گرفتار يك چالش جدي شده است و آن مواجهه با فرهنگ غربي است كه در سطح ابعاد رسمي گسترش پيدا كرده است. به ويژه در آن‌چه پس از جنگ به تدريج رخ داد، دو مواجهه را مي‌بينيم؛ گروهي كه به تفسير خود از حوادث پرداختند و آن‌چه كه پس از دوم خرداد رخ داد كه تفسير رجال سياسي يك چيز و تفسير ميان مردم چيز ديگري بود. در ادامه، حاضري با بيان اين‌كه آيا اين انتخابات رجوع به آرمان‌ها و ارزش‌هاي انقلاب 57 و تلقي‌اي كه از اسلام و ديانت در آن مقطع صورت گرفت است؟ اظهار داشت: آيا اين شركت نوعي اتصال و بازنمايي همان آرمان‌ها و ارزش‌هاست يا ممكن است آن‌چه امروز مطرح است نه در تقابل اما متمايز با آن باشد. در انقلاب 57 دو نمود مشخص اسلام را شاهد بوديم؛ كانون‌هايي كه مجموعا شامل نيروهاي انقلابي مسلمان بودند از جمله حسينيه‌ي ارشاد، مسجد همت، مسجد قبا و مسجد هدايت كانون‌هايي بودند كه از آنها جوشش اسلام مشاهده مي‌شد و روحانيوني كه به اين مراكز اتصال داشتند، كانون‌هاي خاص اين جوشش بودند و بعضا هم تقابل‌هايي جدي ميان اين نيروها مشاهده مي‌شد. از طرفي كانون‌هايي نيز از جمله مهديه‌ها و جمكران بودند كه گاهي ميان اين دو نيرو تعارضاتي پيش مي‌آمد. حال سوال اين‌كه اين انتخابات در بيان اين دو نوع قرائت از اسلام با كدام‌يك نزديك‌تر است؟ به گزارش خبرنگار ايسنا، دكتر كچوييان استاد دانشگاه در ادامه‌ي اين ميزگرد با بيان اين‌كه «بيشتر مساله‌ي اصلي، نظريه‌پردازي در باب كل جامعه‌ي ايران است»، گفت: سوال من اين است كه آيا چارچوب نظري كه ما از آن استفاده مي‌كنيم درست است يا خير؟ به نظر من اين انتخابات بسيار كمك كرد كه مسايل زيادي روشن شود. چرا كه اگر تحت شرايط ديگري بوديم به طور قطع بسياري از مسايل مطرح نمي‌شد. اما اينكه چگونه در حال حاضر ما دچار مشكل شديم خود جاي سوال است. وي در ادامه افزود: روند تحولات انقلاب تا دوم خرداد 76 به شكلي بود كه خيلي سوال برانگيز نبود. اما در دوم خرداد 76 تحولي اتفاق افتاد كه براي آن تفسير‌هاي مختلفي به مردم ارائه شد و به نظر من اگر دوم خرداد 76 را همانگونه كه بايد تفسير مي‌كرديم بسياري از اين مسايل اتفاق نمي‌افتاد. مساله‌ي عميق‌تر و اساسي‌تر به آن برمي‌گردد كه يكباره مسير‌هاي تاريخ تغيير مي‌كند يعني از بهمن 57 تا دوم خرداد عوض شده و باز هم تا سوم تير 84 اين تغييرات وجود داشت و تا آينده ادامه خواهد يافت. وي با بيان اينكه «در تحولات ايران دچار ابهام هستيم»، زمينه‌ي آن را در گذشته دانست و گفت:‌در مورد انتخابات سوم تير طيف وسيعي از تحليل‌هاي عجيب داريم كه نقطه‌ي آغاز اين تحليل‌ها شايد اين باشد كه اتفاق رخ داده يعني انتخابات سوم تير معنادار است يا خير؟ برخي معتقدند اين رخداد بي معنا است كه از لحاظ سياسي فاقد هرگونه مفهومي است و تمام كساني كه اين تحليل‌ها را مي‌كنند كساني هستند كه تفسيرخاصي از دوم خرداد 76 ارائه داده‌اند، اين افراد مي‌گويند در عمق جامعه‌ي ايران هيچ تغييري رخ نداده و اعتقاد دارند جنبش اصلاحات نمرده و مسير آينده‌ي ايران دموكراسي است و كساني كه مي‌گويند احمدي نژاد يا هر كس ديگري بر فرض توفيقش بسترسازي مي‌كند براي آنكه ايران در مرحله‌ي بعد دوباره به دموكراسي برگردد همين منظور را دارند. يعني مي‌گويند اتفاق خاصي نيافتاده است كه مبين معناي تاريخي باشد اين وسط اقداماتي صورت گرفته كه بهتر است بگوييم منحرف كننده بود. اما در برابر اين گفته تحليلي وجود دارد مبني بر اينكه اين انتخابات همانند انقلاب اسلامي و انقلاب فرانسه معنا دار بوده است و اين تحليل مي‌گويد سوم تير جهت و معناي عميقي در درون جامعه‌ي ايران دارد. كچوييان با بيان اينكه «گاهي تحولات ايران را در الگوي معمول از تحولات اجتماعي مي‌بينيم» تصريح كرد: در اين الگو همه‌ي جهان به سمت تجدد مي‌رود يعني در قالب ساختار‌هاي اجتماعي يا اقتصادي مي‌گنجد. وي با اشاره به تحولات مربوط به انگليس، ساختار سياسي اين كشور را تثبيت شده دانست و افزود: معناي تاريخي جوامع غربي مورد نزاع نيست براي اينكه سطح تحليل بالاتر است اما ما در اينجا چنين مشكلي را داريم. تمام گفتگوهاي ما به اين برمي‌گردد كه تاريخ ايران بالاخره به كجا مي‌خواهد برود و چرا چنين رفتار‌هاي عجيبي را از خود بروز مي‌دهد. خود دوم خرداد 76 و همچنين سوم تير 84 عجيب بود، منظور اين است كه در سوم تير 84 بسياري از گروه‌ها چپ و چه راست و علما نمي‌خواستند احمدي‌نژاد رييس جمهور شود و تنها گروه‌هاي معدودي كه وزني در صحنه‌ي سياسي ايران نداشتند و كسي روي آنها حساب نمي‌كرد از ايشان حمايت كردند. حتي خود آبادگران هم از ايشان حمايت نكردند، بلكه فقط بخشي‌ از آنها پشت ايشان بودند، حتي در مرحله‌ي دوم انتخابات. بنابراين اساس بحث اينجاست كه اين انتخابات معنادار است و معناي آن بايد كشف شود. واقعيت اين است كه ما در فهم اين قضايا مشكل داريم. همچنين در ادامه، حاضري گفت: آيا آنچه اتفاق افتاد حكايت از آنوميك بودن جامعه‌ي ايران دارد يعني ما بايستي جستجو كنيم كه در نظام اجتماعي جامعه چه وضعيتي پيدا كرده كه چنين رفتار‌هاي متناقض و ناهمگوني از خود بروز مي‌دهد يا اينكه ما دچار خطاي تئوريك و نظري شده‌ايم يا تحليل‌كنندگان دچار خطاي آنوميك شده‌اند؛ يعني جامعه سالم است و تحليل كنندگان دچار وضعيت آنوميك شده‌اند؟ وي افزود: در ارتباط با اينكه تحليل كنندگان چه وضعيتي دارند دو نگاه مطرح است. يك نگاه مي‌گويد در مجموع همه‌ي رخداد‌هاي ايران بايستي در چهارچوب همسويي و همنوايي با تحولات گفتمان مسلط جهاني باشد و همه‌ي آنها در راستاي اينها معنادار است اگر هم در جايي ظاهرا همخواني ندارد مي‌توان در نظر گرفت كه چيز مهمي نيست و خدشه‌اي به اين روند همنوايي وارد نمي‌كند. اما در مقابل اين تحليل كه آقاي كچوييان اشاره كردند و مصر هستند كه مدافع آن تحليل باشند اين است كه ما رخداد‌هاي جامعه‌ي ايران را بايستي در نوع تمايز و تقابل و غير هماني با روند جامعه ببينيم و بگوييم چيزي غير از آن را وانمود مي‌كند. پارسانيا در ادامه‌ي اين ميزگرد با بيان اينكه «عناصر تحليلي ما چه چيزهايي مي‌تواند باشد؟» گفت: مشكل اصلي ما دوپارگي فرهنگي است، به ويژه در حوزه‌ي جامعه‌ي علمي در سال‌هاي اخير نظرياتي ارائه شد كه اين سوال پيش مي‌آيد كه خواستگاه فرهنگي اين نظريات كجا بود و تا چه حدي بومي بود و چه مقدار متعلق به محيط ديگري بود و اگر متعلق به محيط ديگري بود از چه زمينه‌هاي برخوردار بود و چگونه فعال شد و چه آثاري را در ايران گذاشت؟ با نگاه جهاني كه به علم مي‌شد اين نظريات جزئي از واقعيت‌هاي اجتماع شده و امروز غرب بخشي از فرهنگ ماست يعني بخشي از شاكله‌ي فرهنگي اجتماعي ما را تشكيل مي‌دهد اما آنچنان نيست كه اين تحليل‌ها و مباني متعلق به اين فرهنگ باشد، شايد به گونه‌اي باشد كه از بخش ديگري آمده و مي خواهد تحليل كند و دستور العمل‌هايي ارائه كند كه خود همين مساله در به وجود آمدن 3 تير پس از 2 خرداد موثر بود. وي همچنين اظهار داشت: اصل انقلاب پديده‌اي بود كه در آن فرآيند تجدد بايد به وجود مي‌آمد و تجدد گرايي شتابزده‌ي رضاخاني يك واكنش نهايي سنت را در اين بخش از كشور‌هاي جهان سوم مي‌طلبيد و حركت انقلاب آن فرياد و تحرك نهايي بود كه بايد زده مي‌شد و بعد هم ديديم كه دوباره ناگزير شد دوباره به دامن اين فرآيند جهاني بيايد و در همين قالب شكل بگيرد و دوم خرداد همين بازگشت بود. البته برخي با نگاه كاملا عريان كه هيچ ربطي به ديدگاه‌هاي مذهبي نداشت آن را با ديدگاه‌هاي مذهبي همراه كردند، مي‌شود نتيجه گرفت كه اين تحليل تا چه حدي پيش زمينه‌هاي مربوط به خود را دارد. سپس كچوييان با اشاره به بحث گفتگوي تمدن‌ها ادامه داد: وقتي بحث گفتگوي تمدن‌ها مطرح مي‌شود و رسميت پيدا مي‌كند نشان مي‌دهد چيزي در حال رخ دادن است و مساله در لايه‌هاي عميق فكري نفوذ پيدا كرده است. بحث سنت‌گرايان و حركت به سوي اسلام يك بحث جدي است و حادثه‌ي عميق‌تر از آن است كه بخواهيم در شعار سياسي سطحي مساله را مطرح كنيم. به نظر من در صحنه‌ي سياسي امروز جامعه‌ي سياسي ايران يك جريان سياسي فعالي كه بخواهد پوشش اسلامي نداشته باشد را نمي‌تواند بپذيرد. البته در سال‌هاي اخير فضا به اين سمت و سو مي‌رفت اما جامعه‌اي كه فضاي معرفتي و معنوي او با قدرتي بروز و ظهور پيدا كرده، اگر كسي عقل سياسي هم داشته باشد، سعي مي‌كند در حركت سياسي خود به نوعي پوشش و تبيين ديني را در نظر بگيرد. انتهاي پيام
  • جمعه/ ۲۰ آبان ۱۳۸۴ / ۱۰:۴۵
  • دسته‌بندی: سیاسی2
  • کد خبر: 8408-09921
  • خبرنگار :