*مراسم «بزرگداشت روز ملي آزادي انديشه و بيان» در دانشگاه تهران* هاشم آقاجري: جنبش دانشجويي در قدرت، نه جنبش است نه دانشجويي

انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي تهران مراسمي را تحت عنوان «بزرگداشت روز ملي آزادي انديشه و بيان» در سالروز صدور حكم اعدام براي دكتر «هاشم آقاجري» با حضور وي در دانشكده‌ي ادبيات اين دانشگاه برگزار كرد. به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا‌، «داوود دشتباني» دبير سياسي اين تشكل دانشجويي در ابتداي اين مراسم گفت: هاشم آقاجري در عين حال كه براي ما نماد و مجسمه‌ي استقامت بر آرمان‌ها و انديشه‌هاي بلندپايه است، نماد آزادانديشي است. بر خود وظيفه مي‌دانيم كه هر ساله روز اعلام حكم ننگيني را كه آزادي را در اين كشور زير سوال مي‌برد، تحت عنوان روز آزادي بيان و انديشه جشن بگيريم. دشتباني با بيان اين‌كه «خوشحاليم كه اين استاد و معلم بزرگوار هم‌چنان آموزگار ماست»، ادامه داد: آزادانديشي و آزادي‌خواهي آقاجري همواره در ياد و خاطره‌ي تمامي دانشجويان و جوانان ايراني باقي خواهد ماند. ما همواره در راه استقامت و آزادي‌خواهي و تلاش براي رسيدن به آزادي انديشه، شاگرد دكتر آقاجري هستيم. وي همچنين با ياد كردن از اكبر گنجي و ابراز نگراني از برخي شنيده‌ها درباره‌ي وي، افزود: دعا مي‌كنيم كه بتوانيم روزي گنجي را در كنار خودمان داشته باشيم. از تمام مسوولان و به‌ويژه جناب آقاي هاشمي شاهرودي درخواست مي‌كنيم براي آزادي وي تلاش كند؛‌ گنجي بايد از زندان آزاد شود. دشتباني اظهار داشت: از نظر ما، حضور گنجي در زندان، خدشه‌ به عدالت و آزادي است؛ اين با آرمان‌هاي اوليه‌ي انقلاب در تضاد است. ما معتقديم كه مي‌شود بين اسلام و دموكراسي جمع برقرار كرد. همچنين دكتر «سيدهاشم آقاجري» در اين مراسم گفت: روح آزادي و فلسفه‌ي آزادي بيان حتي با به بند كشيدن يك انسان نيز خدشه‌دار مي‌شود. به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، در اين مراسم كه از سوي انجمن اسلامي دانشجويان اين دانشگاه برگزار شد آقاجري اظهار داشت: وقتي عشق و آگاهي دست در دست هم مي‌نهند حتي كوه‌ها را نيز مي‌جنبانند و دانشجويان ما مظهر همبستگي عشق و آزادي‌اند. من خود را در طول اين عشق و آزادي‌خواهي كه در روح دانشگاه‌هاي ايران بوده و هست مي‌دانم. آقاجري در ادامه با گراميداشت ياد اكبر گنجي، از تعدادي از فعالان سياسي زنداني ياد و ابراز عقيده كرد كه آنان تنها به جرم بيان عقايد و انديشه‌هايشان زنداني شده‌اند. وي گفت: مهم نيست كه چند نفر از آنها زنداني باشند، بلكه در بند شدن حتي يك انسان به جرم انديشه و بيان عليه انسان و آزادي بشر است. وي هم‌چنين اضافه كرد: اگر حقيقت انسان همين جان، انديشه و خرد اوست، به گور كردن انديشه و بيان جز كشتن انسان نيست و با معيارهاي حقيقت انسان آن چنان كه از قرآن آموخته‌ايم اگر كسي يك تن را بكشد گويي همه‌ي بشريت را كشته است. در جامعه‌ي ما حتي يك نفر هم به جرم عقيده نبايد در زندان باشد. آقاجري اظهار داشت: نمي‌خواهم بگويم در اين پرونده چه‌ها گذشت، آنچه به اطلاع افكار عمومي رسيد تنها نيمي از اين ماجرا بود و نيمه‌ي ديگر آن تا روز مقتضي در سينه‌ي من حفظ مي‌شود. وي هم‌چنين گفت: در شرايطي كه ما سخن مي‌گوييم سخن گفتن هم‌چون راه رفتن در شب تاريك در ميان ميدان مين است. در شرايطي كه ما زندگي مي‌كنيم كلمه و بيان و سخن گفتن گاه مي‌تواند به قيمت جان آدمي تمام شود. البته من حركت در شب در ميان ميدان مين را در جبهه‌ها تجربه كرده‌ام اما گمان نمي‌كردم در ميهن خود كه من و ميليون‌ها نفر چون من جواني و عمر خود را به پاي آن صرف كرده بودند هم سخن گفتن گاهي به قيمت جان تمام شود. وي افزود: اگر آگاهي و فرهيختگي دانشجويان ما و وجدان بيدار بشريت امروز و آزادمردان و آزادزناني كه در آن زمان چنان حكم ننگيني را برنتافتند، نبود شايد من امروز در ميان شما نبودم. آقاجري در ادامه گفت: اينكه ما پس از صد سال از انقلاب مشروطيت هم‌چنان ناگريزيم كه درباره‌ي اصل آزادي بيان و ضرورت آن سخن بگوييم نشاندهنده‌ي اين است كه هم‌چنان اندر خم يك كوچه‌ايم و در اين جامعه هنوز بايد سخن بگوييم، هزينه بدهيم تا از ابتدايي‌ترين حقوق انساني خود دفاع كنيم. اين استاد دانشگاه با اشاره به منازعه‌اي بين مشروطه‌خواهان و مشروعه‌خواهان در طول تاريخ، اظهار داشت: برخي كه در مقابل جنبش آزادي‌طلبي مردم ايران و مشروطه‌خواهان ضداستبداد صف‌آرايي كردند ابتدا به نام دين به محمدعلي شاه پناه بردند و جنايات او را توجيه كردند، در حالي كه در صف مقابل علمايي چون خراساني، ناييني و طباطبايي از مشروطيت و حريت دفاع مي‌كردند. وي در ادامه با بيان اين‌كه برخي امروز با همان منطقي سخن مي‌گويند كه برخي ديگر از علماي 100 سال پيش درباره‌ي آزادي و برابري، سخن مي‌فتند، افزود: البته نمي‌توان تاسف خود را پنهان كرد كه ملت اميدوار بود در اين سال‌ها آزادي، حقوق انسان و حاكميت ملت را در فاز جمهوريت تحقق ببخشند. آقاجري با اشاره به آرمان‌هاي اوليه انقلاب اسلامي و وعده‌هايي كه مردم در لواي پيوند جمهوريت و اسلاميت چشم‌انتظار تحقق آنها بوده‌اند، گفت: رهبر انقلاب آن روزها مي‌گفت كه همه‌ي افراد صرف‌نظر از ايدئولوژي و مكتب آزادند كه بينديشند و انديشه‌هاي خود را بيان كنند و حتي وعده مي‌داد كه در جامعه‌اي كه ما به پا خواهيم كرد كمونيست‌ها هم آزادند. ايدئولوگ نظام و نه فقط تئوريسين انقلاب شريعتي بلكه استاد مطهري پيشنهاد مي‌كرد كه در دانشگاه‌ها بايد از استادان ماركسيست استفاده كنيم. در آثار مطهري آزادي دگرانديشان معياري براي اسلاميت انقلاب و نظام بود و نقض آزادي به عنوان نقض حقوق اساسي انسان، انحراف از مسير اصلي تلقي مي‌شد. چه شده است كه بعد از ربع قرن كار ما به جايي رسيد كه روشنفكران و متفكراني كه متفاوت مي‌انديشند تحمل نمي‌شوند آن هم به نام دين و اسلام. آقاجري با بيان اين‌كه در اين سالها شاهد تغيير گفتمان هستيم، ادامه داد: در گفتمان مهجوري كه از سال 57 تا امروز شاهد آن هستيم متكلمان رسمي امروز نه مطهري كه حتي ناييني هم نيستند، بلكه روحي بر برخي متكلمان رسمي حكومت دميده شده است كه در تناقض آشكار با اين انديشه‌هاست. در ادامه آقاجري گفت: آيا با اين تناقض نبايد به دانشجوي آزادي‌خواه اين حق را داد كه به اين نتيجه برسد كه بر سر پارادوكس‌هاي آزادي، برابري، دموكراسي و حقوق بشر از يك سو و اسلام و ديانت از سوي ديگر يكي را انتخاب كند؟ اگر برخي از دانشجويان ما امروز چنين پارادوكسي را بر زبان جاري مي‌كنند برخي از تئوريسين‌هاي رسمي عملا اين را مي‌گويند كه اگر اسلام را مي‌خواهيد بايد دست از آزادي و آزادي‌خواهي بشوييد و اگر آزادي‌خواه هستيد نمي‌توانيد مسلمان واقعي باشيد! اين استاد دانشگاه هم‌چنين گفت: امروز در ايران بايد به دنبال حل اين تناقض باشند؛ پاسخ برخي از آنها اين است كه جمهوري اسلامي پروژه‌ي گذار بوده و ما در نقطه‌اي هستيم كه جمهوري اسلامي بايد از انتقادهاي ناگزير دوره‌ي گذار زدوده شود و به نوعي انسجام گفتماني برسد و اين امر حاصل نمي‌شود مگر با استحاله‌ي جمهوري اسلامي در نام دلخواه آنان كه يعني لغو و ابطال همه‌ي اصول و نهادهايي كه حقوق اصيل و اساسي انسان و شهروند را به رسميت مي‌شناسد و قرباني كردن همه‌ي آنها پاي يك اصل. بدين ترتيب صاحبان قدرت از تناقض خارج مي‌شوند. آقاجري در ادامه با بيان اينكه «هر سيستمي براي بقا به انسجام دروني و عدم تناقض نياز دارد»، گفت: با تبديل جمهوري اسلامي به حكومت اسلامي، بنيادگرايي به انسجام مي‌رسد. ايران صد سال پيش با آن سطح از دانش و ارتباطات محدود در آغاز قرن بيستم گفتمان واپس‌گرا را پس زد و امروز برخي در آغاز قرن بيست و يك مي‌خواهند همان گفتمان را به ايران تحميل كنند كه اين امري است ناممكن. وي افزود: سخناني را كه مي‌توان در باب نفي آزادي زد امروز برخي سخنگويان رسمي به نام دين و اسلام مي‌زنند. البته در آغاز قرن بيستم عده‌اي با قاعده‌ي فقه سنتي درست مي‌گفتند و اگر ما امروز سخنان آنها را در فراز گفتمان سنتي مورد ارزيابي قرار دهيم بايد بگوييم آنچه آنها عليه مشروطيت و آزادي مي‌گفتند چندان هم عجيب نبودند. هاشم آقاجري پس از سخنراني در مراسم مراسم «بزرگداشت روز ملي آزادي انديشه و بيان» در دانشگاه تهران، به برخي از پرسش‌هاي دانشجويان پاسخ گفت. به گزارش خبرنگار ايسنا وي گفت: به همان دلايلي كه بردگي محكوم است، آزادي محترم و حق انسان است. بردگي يعني انسان، مالك و صاحب و حاكم بر خود نباشد؛ تاريخ امحاي بردگي تاريخ بسط فرآيند آزادي است. آزادي فقط تاريخ نفي سلطه غير بر جسم نيست؛ گسيختن زنجير‌ها از دست و پاي بشر است. تاريخ بشر تاريخ رهايي انسان و تكامل روح و جان و خرد آدمي است. در بين اين سخنان آقاجري، يكي از دانشجويان فرياد زد: شيخ فضل الله هم بايد حرفش را بزند، شيخ فضل الله هم بايد آزاد باشد. اقاجري گفت: شيخ فضل الله هم حرفش را بزند. در يك جامعه‌ي عاري از بردگي و مبتني بر آزادي روح، جان و خرد آزاد است. راهيان شيخ فضل الله نوري امروز هم گفت‌وگو كنند. من زماني كه در زندان بودم از جناب آقاي مصباح يزدي براي مناظره دعوت كردم. الان هم از ايشان دعوت مي‌كنم؛ امروز هم آن دعوت را تكرار مي‌كنم. گرچه حاضر نشده‌ام تاكنون در مقابل اين صوت و تصوير (صدا وسيما) حاضر شوم، امروز حاضرم با جناب آقاي مصباح يزدي در يك مناظره‌ي پخش مستقيم روبرو شوم. آزادي گفت‌وگو، اين چيزي است كه ما به آن نياز داريم، شما دانشجويان سنگربان دفاع از حقوق انساني هستيد. آقاجري در پاسخ به يكي از دانشجويان مبني بر اينكه آيا همين كه مي‌گوييد آزادي نيست خود دليل آزادي نيست؟ گفت: اين استدلال درست نيست. كسي كه جرات مي‌كند در يك فضاي غير آزاد صحبت كند ريسك مي‌كند براي اينكه نمي‌داند بعد از اينكه صحبتش تمام شد چه بر سر او مي‌ايد. امروز وضعيت آزادي‌بيان البته از زمان قبل از انقلاب بهتر است، اين سخنراني را مي‌توان فعلا در اين دانشگاه در ميان دانشجويان برگزار كرد، ولي معلوم نيست كه بشود در شهر نيز اين گونه سخن گفت. بايد فضايي به وجود بيايد كه متفاوت‌ترين انديشمندان هم بتوانند حرف بزنند. وي ادامه داد: آزادي مساله‌ي صاحبان انديشه در همه‌ي جوامع است و ملاك آن هم اين است كه مخالفان قدرت حق سخن گفتن داشته باشند. توده‌ي مردم مشكلات و نياز‌هاي فوري‌تري دارند كه معمولاً هم كمتر به آزادي مي‌انديشند. در اينكه ما چقدر از آزادي فاصله داريم بايد فكر كرد، عدم آزادي به زيان صاحبان قدرت است. وي در پاسخ به پرسش يكي از دانشجويان درباره‌ي علت برخورد با او در سخنراني همدان گفت: مساله به كار بردن آن لفظ نبود، برويد متن سخنراني را بخوانيد تا بدانيد كه چرا بعضي‌ها اين قدر دردشان گرفت. ما نيازمند دموكراسي حقيقي و برابري حقيقي در كنار برابري حقوقي هستيم. همچنين در ادامه وي در پاسخ به يكي از دانشجويان درباره‌ي تاثير دخالت خارجي در ايران گفت: دموكراسي سوغاتي نيست كه بسته بندي و منتقل شود؛ يك فرهنگ، جنبش و روحيه و ساختار است، ساختاري كه كنشگران بايد آن را حفظ كنند. كساني كه چشم مي‌دوزند تا دستي از غيب برآيد به جايي نمي‌رسند. هيچ قدرتي نمي‌تواند جامعه‌اي را كه آمادگي ندارد تبديل به جامعه‌اي كند كه خود مي‌خواهد. يكي از دانشجويان از آقاجري پرسيد: با كدام مباني از هاشمي رفسنجاني در انتخابات دفاع كرديد؟‌ اصلاح طلبان و گنجي كه در دوران رياست جمهوري ايشان، نقدهاي اساسي به وي داشتند. آقاجري گفت: فكر نمي‌كنم گنجي در انتخابات از هاشمي حمايت كرد. من در انتخابات شركت نكردم، به آقاي هاشمي هم راي ندادم. آقاجري در پاسخ به دانشجويي مبني بر وظيفه‌ي جنبش دانشجويي در زمان حال و با توجه به گستردگي احزاب و آنچه كه حضور آنها در دانشگاه مي‌خواند، گفت: جنبش دانشجويي يك مقوله‌ي مستقل است البته احزاب مي‌توانند شاخه‌هاي دانشجويي خود را داشته باشند. وي با اشاره به وجود حزبي پيشرفته در كشورهايي از جمله فرانسه و انگلستان گفت: نارسايي و مشكلات ساختار حزبي و به طور كلي ساختار سياسي در ايران مشكلاتي را در دانشگاه ايجاد كرده است. اگر امنيت و آزادي وجود داشته باشد كساني كه مي‌خواهند كار سياسي كنند در احزاب فعاليت مي‌كنند. اما از آنجايي كه در جامعه‌ي ما احزاب با مشكلات جدي روبرو هستند بخشي از مسووليت احزاب خود به خود در داخل دانشگاه بروز پيدا مي‌كند و جنبش دانشجويي را ايجاد مي‌كند. جنبش دانشجويي معلول يك ساختار ويژه است، جنبش دانشجويي بخشي از جنبش روشنفكري است. وي ادامه داد: نسبت احزاب با قدرت تعريف مي‌شود اما اگر جنبش دانشجويي در قدرت راه پيدا كرد ديگر نه جنبش است نه دانشجويي. جنبش دانشجويي بايد استقلال تشكيلاتي خود را حفظ كند، در عين اينكه با احزاب همفكرش تعامل فكري داشته باشد. حاشيه: به گزارش ايسنا، در ابتداي اين مراسم سرود يار دبستاني من پخش شد. در اين مراسم تعدادي از اعضاي شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه تهران و علوم پزشكي نيز حضور داشتند. چند تن از حاضران در مراسم پلاكاردي را در دست داشتند كه روي آن مطالبي درباره‌ي مسائل اخير انجمن اسلامي دانشجويان نوشته شده بود. همچنين در اين مراسم بيانيه‌ي شوراي تهران تحكيم علامه درباره‌ي انجمن اسلامي دانشجويان اين دانشگاه در ميان دانشجويان توزيع شد. انتهاي پيام
  • چهارشنبه/ ۱۸ آبان ۱۳۸۴ / ۱۸:۲۵
  • دسته‌بندی: سیاسی2
  • کد خبر: 8408-09597
  • خبرنگار :