مراسم «بزرگداشت روز ملي آزادي انديشه و بيان»/2/ هاشم آقاجري: دانشجويان ما مظهر همبستگي عشق و آزادياند
دكتر «سيدهاشم آقاجري» در مراسم پاسداشت روز ملي انديشه و بيان كه به مناسبت سالروز اعلام حكم اعدام وي در دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: روح آزادي و فلسفهي آزادي بيان حتي با به بند كشيدن يك انسان نيز خدشهدار ميشود. به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، در اين مراسم كه از سوي انجمن اسلامي دانشجويان اين دانشگاه برگزار شد آقاجري اظهار داشت: وقتي عشق و آگاهي دست در دست هم مينهند حتي كوهها را نيز ميجنبانند و دانشجويان ما مظهر همبستگي عشق و آزادياند. من خود را در طول اين عشق و آزاديخواهي كه در روح دانشگاههاي ايران بوده و هست ميدانم. آقاجري در ادامه با گراميداشت ياد اكبر گنجي، از تعدادي از فعالان سياسي زنداني ياد و ابراز عقيده كرد كه آنان تنها به جرم بيان عقايد و انديشههايشان زنداني شدهاند. وي گفت: مهم نيست كه چند نفر از آنها زنداني باشند، بلكه در بند شدن حتي يك انسان به جرم انديشه و بيان عليه انسان و آزادي بشر است. وي همچنين اضافه كرد: اگر حقيقت انسان همين جان، انديشه و خرد اوست، به گور كردن انديشه و بيان جز كشتن انسان نيست و با معيارهاي حقيقت انسان آن چنان كه از قرآن آموختهايم اگر كسي يك تن را بكشد گويي همهي بشريت را كشته است. در جامعهي ما حتي يك نفر هم به جرم عقيده نبايد در زندان باشد. آقاجري اظهار داشت: نميخواهم بگويم در اين پرونده چهها گذشت، آنچه به اطلاع افكار عمومي رسيد تنها نيمي از اين ماجرا بود و نيمهي ديگر آن تا روز مقتضي در سينهي من حفظ ميشود. وي همچنين گفت: در شرايطي كه ما سخن ميگوييم سخن گفتن همچون راه رفتن در شب تاريك در ميان ميدان مين است. در شرايطي كه ما زندگي ميكنيم كلمه و بيان و سخن گفتن گاه ميتواند به قيمت جان آدمي تمام شود. البته من حركت در شب در ميان ميدان مين را در جبههها تجربه كردهام اما گمان نميكردم در ميهن خود كه من و ميليونها نفر چون من جواني و عمر خود را به پاي آن صرف كرده بودند هم سخن گفتن گاهي به قيمت جان تمام شود. وي افزود: اگر آگاهي و فرهيختگي دانشجويان ما و وجدان بيدار بشريت امروز و آزادمردان و آزادزناني كه در آن زمان چنان حكم ننگيني را برنتافتند، نبود شايد من امروز در ميان شما نبودم. آقاجري در ادامه گفت: اينكه ما پس از صد سال از انقلاب مشروطيت همچنان ناگريزيم كه دربارهي اصل آزادي بيان و ضرورت آن سخن بگوييم نشاندهندهي اين است كه همچنان اندر خم يك كوچهايم و در اين جامعه هنوز بايد سخن بگوييم، هزينه بدهيم تا از ابتداييترين حقوق انساني خود دفاع كنيم. اين استاد دانشگاه با اشاره به منازعهاي بين مشروطهخواهان و مشروعهخواهان در طول تاريخ، اظهار داشت: برخي كه در مقابل جنبش آزاديطلبي مردم ايران و مشروطهخواهان ضداستبداد صفآرايي كردند ابتدا به نام دين به محمدعلي شاه پناه بردند و جنايات او را توجيه كردند، در حالي كه در صف مقابل علمايي چون خراساني، ناييني و طباطبايي از مشروطيت و حريت دفاع ميكردند. وي در ادامه با بيان اينكه برخي امروز با همان منطقي سخن ميگويند كه برخي ديگر از علماي 100 سال پيش دربارهي آزادي و برابري، سخن ميفتند، افزود: البته نميتوان تاسف خود را پنهان كرد كه ملت اميدوار بود در اين سالها آزادي، حقوق انسان و حاكميت ملت را در فاز جمهوريت تحقق ببخشند. آقاجري با اشاره به آرمانهاي اوليه انقلاب اسلامي و وعدههايي كه مردم در لواي پيوند جمهوريت و اسلاميت چشمانتظار تحقق آنها بودهاند، گفت: رهبر انقلاب آن روزها ميگفت كه همهي افراد صرفنظر از ايدئولوژي و مكتب آزادند كه بينديشند و انديشههاي خود را بيان كنند و حتي وعده ميداد كه در جامعهاي كه ما به پا خواهيم كرد كمونيستها هم آزادند. ايدئولوگ نظام و نه فقط تئوريسين انقلاب شريعتي بلكه استاد مطهري پيشنهاد ميكرد كه در دانشگاهها بايد از استادان ماركسيست استفاده كنيم. در آثار مطهري آزادي دگرانديشان معياري براي اسلاميت انقلاب و نظام بود و نقض آزادي به عنوان نقض حقوق اساسي انسان، انحراف از مسير اصلي تلقي ميشد. چه شده است كه بعد از ربع قرن كار ما به جايي رسيد كه روشنفكران و متفكراني كه متفاوت ميانديشند تحمل نميشوند آن هم به نام دين و اسلام. آقاجري با بيان اينكه در اين سالها شاهد تغيير گفتمان هستيم، ادامه داد: در گفتمان مهجوري كه از سال 57 تا امروز شاهد آن هستيم متكلمان رسمي امروز نه مطهري كه حتي ناييني هم نيستند، بلكه روحي بر برخي متكلمان رسمي حكومت دميده شده است كه در تناقض آشكار با اين انديشههاست. در ادامه آقاجري گفت: آيا با اين تناقض نبايد به دانشجوي آزاديخواه اين حق را داد كه به اين نتيجه برسد كه بر سر پارادوكسهاي آزادي، برابري، دموكراسي و حقوق بشر از يك سو و اسلام و ديانت از سوي ديگر يكي را انتخاب كند؟ اگر برخي از دانشجويان ما امروز چنين پارادوكسي را بر زبان جاري ميكنند برخي از تئوريسينهاي رسمي عملا اين را ميگويند كه اگر اسلام را ميخواهيد بايد دست از آزادي و آزاديخواهي بشوييد و اگر آزاديخواه هستيد نميتوانيد مسلمان واقعي باشيد! اين استاد دانشگاه همچنين گفت: امروز در ايران بايد به دنبال حل اين تناقض باشند؛ پاسخ برخي از آنها اين است كه جمهوري اسلامي پروژهي گذار بوده و ما در نقطهاي هستيم كه جمهوري اسلامي بايد از انتقادهاي ناگزير دورهي گذار زدوده شود و به نوعي انسجام گفتماني برسد و اين امر حاصل نميشود مگر با استحالهي جمهوري اسلامي در نام دلخواه آنان كه يعني لغو و ابطال همهي اصول و نهادهايي كه حقوق اصيل و اساسي انسان و شهروند را به رسميت ميشناسد و قرباني كردن همهي آنها پاي يك اصل. بدين ترتيب صاحبان قدرت از تناقض خارج ميشوند. آقاجري در ادامه با بيان اينكه «هر سيستمي براي بقا به انسجام دروني و عدم تناقض نياز دارد»، گفت: با تبديل جمهوري اسلامي به حكومت اسلامي، بنيادگرايي به انسجام ميرسد. ايران صد سال پيش با آن سطح از دانش و ارتباطات محدود در آغاز قرن بيستم گفتمان واپسگرا را پس زد و امروز برخي در آغاز قرن بيست و يك ميخواهند همان گفتمان را به ايران تحميل كنند كه اين امري است ناممكن. وي افزود: سخناني را كه ميتوان در باب نفي آزادي زد امروز برخي سخنگويان رسمي به نام دين و اسلام ميزنند. البته در آغاز قرن بيستم عدهاي با قاعدهي فقه سنتي درست ميگفتند و اگر ما امروز سخنان آنها را در فراز گفتمان سنتي مورد ارزيابي قرار دهيم بايد بگوييم آنچه آنها عليه مشروطيت و آزادي ميگفتند چندان هم عجيب نبودند. انتهاي پيام