*ضيافت افطار انجمن اسلامي دانشآموختگان شهيد بهشتي* سخنان حاضري، آقاجري، فراهاني، جعفري، ...
ضيافت افطار انجمن اسلامي دانشآموختگان دانشگاه شهيد بهشتي با حضور تعدادي از اعضاي اين تشكل، چند فعال سياسي و تعدادي از فعالان فعلي انجمنهاي اسلامي دانشجويان برگزار شد. محمدعلي حاضري: كمك كنيم تا خطرات تهديدكنندهي كشور به وقوع نپيوندد بايد از انطباق گرايش سياسي مجري و ناظر انتخابات نگران بود دبير انجمن اسلامي مدرسين دانشگاهها دربارهي وضعيت ايران پس از انتخابات رياست جمهوري اظهار داشت: شرايط ايجاب ميكند كه نيروهاي سياسي و متعهد به انقلاب و جامعه با حساسيت بيشتري اوضاع را تحليل كنند. به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) دكتر «محمدعلي حاضري» در ضيافت افطار انجمن اسلامي دانشآموختگان دانشگاه شهيد بهشتي افزود: اين شرايط نياز به هوشياري و دقت نظر زيادي داشته و خداي ناكرده هرگونه اشتباه يا خطا يا مسامحه يا كوتاهي ممكن است زيانهايي جدي را به كشور وارد كند، بهويژه مجموعه تلاشهايي كه پس از انقلاب صورت گرفت تا كشور مراحل گسل را به خوبي طي كند و دستاوردهاي خوبي داشتيم كه بايد در حفاظت از آن تلاش كنيم. از اين باب، انتخابات نهم قابل تحليل است، بدين معنا كه جامعهي ما به نوعي با يك هوشياري نسبت به ارزشهاي بنيادين انقلاب اسلامي ابراز وفاداري و اعتماد مجدد كرد و به نظر من مجموعا جامعهي ما نشان ميدهد كه به ارزشهاي بنيادين انقلاب نوعي وفاداري دارد. وي در ادامه افزود: بدون اينكه جرياني را كه امروزه راي آورده به عنوان جريان حاصل ارزشهاي انقلاب معرفي كنم اما راي مردم تا حدودي نشان راي اعتماد به ارزشها بود؛ هرچند ممكن است مصداقا اين تشخيص، تماما منطبق با آن معيارها نباشد، بر همين اساس ما به عنوان انجمن اسلامي دانشآموختگان كه ميراثدار انجمنهاي اسلامي ماقبل خود هستيم، بار ديگر بايد آرمانها و اهداف مشترك خود را مرور كنيم تا ببينيم تا چه حدي به آنها وفادار مانديم و تا چه حدي از آنها فاصله گرفتيم؟ حاضري در ادامه با بيان اينكه «مجموعا راهكار نجات كشور در يك اسلام عقلاني خلاصه ميشود» خاطرنشان كرد: به طور كلي وجه مميزهي ما يعني نسلهاي اوليهي انجمنهاي اسلامي اين بود كه از ميان ايدئولوژيها و راهكارها و دريافتهاي مختلفي كه براي نجات كشور وجود داشت، مجموعا راهكار نجات كشور را در يك اسلام عقلاني عدالتخواه مردمگرا يافته بوديم. به هر حال در اين مجموعه، ما جرياني بوديم كه استقلال كشور برايمان مهم بود و نسبت به جرياناتي كه حساسيتي نسبت به استقلال كشور و سلطهي بيگانه نداشتند، فاصلهي جدي داشتيم و به نحو مشخص با فرهنگ ديني و تبار اعتقادي جامعه پيوند محكمي برقرار كرده بوديم، هرچند به شكل سنتي كه در تسلط جريانهاي متحجرانه بود نميخواستيم، اما تفكرمان اين بود كه آن اسلام پتانسيل يك بازسازي و بازفهمي براي تعميم ارزشهاي مدرن را دارد و ايدئولوگهايي همچون مرحوم شريعتي و خود امام(ره) معماران اين بازسازي اسلام با مقتضيات روز بودند و ما نيز اين درك از اسلام را به عنوان راهگشاي خود قلمداد كرديم و همچنين عدالتخواهي و عقلانيت را نيز هم در فهم دين و هم در انتخاب راهكار پيشرفت و ترقي به عنوان يك اصل قبول داشتيم و در همه حاكميت انسان بر اصل خويش را به عنوان يك دريافت انساني و قرآني پذيرفته بوديم و نسبت به ساير قرائتهاي اسلام كه فرد مومن را از اين حق محروم ميكرد خود را متمايز ميكرديم. حاضري، وفاداري به ارزشهاي گذشته را راه عزت و سعادت در اين عرصه دانست و افزود: آنچه كه در شرايط فعلي رخ داده، ميبينيم كه كمتر جرياني را راضي كرده است. به جرأت ميتوان گفت كه از طيفهاي متفاوت فكري و سياسي جامعه، هيچ جرياني به اندازهي كافي راضي و اميدوار به نتيجهي حاصله نيست و متاسفانه اين ايجاب ميكند كه كمك كنيم تا آسيبها و خطراتي كه ميتواند كشور را تهديد كند، به وقوع نپيوندد، از اين جهت رسالت ما سنگين است. وي در ادامه با تاكيد بر اينكه «پس از انقلاب، خوشبختانه ظرفيت شكلي و حقوقي ارزشهاي مردمي به وجود آمده»، گفت: جامعه ميتواند با روشهايي انتظاراتش را پيگيري كرده و خطاهايش را تصحيح كند لذا ما بايد نگران باشيم كه اين ظرف را كه دستاورد انقلاب است براي آنكه جامعه گرايشها و مواضع خود را نشان داده و خطاهاي خود را تصحيح كند، حفظ كنيم. حال آنچه در اين شرايط كنوني مورد غفلت قرار ميگيرد اين است كه تمام جريانات بيروني و هستهيي در تهران متمركز شده و توجه همگان را به خود جلب كرده، اما در استانها چيزي كه به نظر ميرسد اين كه ممكن است اصل صحت امكان انتخابات روندهاي نامناسبي به خود بگيرد. يعني در سيستم فعلي از طريق رقابت فكري سياسي بين مجري انتخابات و ناظر تا حدودي سلامت را تضمين ميكرديم و به دليل تذكر مجري انتخابات و ناظرين به نوعي جريانهايي رقيب بودند و از كار ديگري مراقبت ميكردند، در مجموع اين مراقبتها به طور نسبي سلامت انتخابات تضمين ميشد اما به طور جدي و بنيادي اصل انتخابات مخدوش نبود، هرچند خطاها و كاستي ممكن است وجود داشته باشد. حاضري ادامه داد: به نظر من نگراني كه بايد داشته باشيم اين است كه مجري و ناظر انتخابات از نظر گرايش سياسي بر هم منطبق باشد و اگر چنين چيزي شود، اصل امكان كنترل و نظارت مكفي براي صحت انتخابات آسيب خواهد ديد و به نظر من اگر نيروها بخواهند براي دورههاي بعد انتخابات چشماندازي داشته باشند بايد روي اين نكته تامل كافي كنند. هاشم آقاجري: ـ جلسات سياسي سرد است ـ دموكراسي بدون دموكرات معنا ندارد ـ مشروعيت با كارآمدي تعريف ميشود دكتر «سيدهاشم آقاجري» گفت: متاسفانه برخي از سياست گريزان هستند اما بايد بدانند آنها اگر سياست را انتخاب نكنند، سياست آنها را انتخاب ميكند، همه چيز را سياست تعيين ميكند. به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا اين عضو سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران در ضيافت افطار انجمن اسلامي دانشآموختگان دانشگاه شهيد بهشتي با بيان اينكه «يكي از ضعفها و مشكلات تاريخي كه هنوز در جامعه وجود دارد ضعف جامعهي مدني است»، افزود: اگر در طول تاريخ ايران، استبداد تبديل به يك صورتبندي غالب در حيات سياسي ما شده است، بيشك نه قدرت استبداد بلكه ضعف جامعه بوده است. در واقع هنگامي كه به گذشتهي تاريخي ايران مينگرم درمييابم كه گاه يك قبيله يا اتحاديهاي از قبايل بدوي و برخاسته از نوعي زندگي متقابل، چگونه ميتوانستند هر از گاهي بر جامعهي ايران مسلط شوند و جامعه در برابر آنان بيدفاع و تسليم ميشد، تقديري كه گويا نوعي سرنوشت محتوم بوده است. البته در نظر كسي كه به موضوع تاريخي نگاه كند هيچ چيز در سرنوشت يك ملت تقدير محتوم نيست، همچنان كه خداوند در قرآن ميفرمايند هيچ تقدير از پيش تعيين شدهاي براي يك ملت نيست، تقدير را خود انسانها به وجود آورده و مشي الهي از اين تقدير خودساخته تحقق مييابد. آقاجري به پراكندگي جغرافيايي در ايران اشاره كرد و گفت: اين پراكندگيهاي جغرافيايي ايران منجر به پراكندگي اجتماعي ميشد كه خود به خود ضرورت وجود يك قدرت متمركز را ايجاب ميكرد. وي افزود: نظاميان در تاريخ ايران همواره در آمد و رفت دولتها نقش اساسي را بازي كردند، عيب اين است كه اين نظاميان تنها نظاميان سلجوقي يا مغول يا قزلباش نيستند بلكه نظاميان رضا شاه و محمدرضا شاهي در كودتاي 1329 و 1331 همين نقش را ايفا ميكند و بعد، ديوانسالاران، اهل قلم و ... در خدمت نظاميان قرار ميگيرند. البته به شهادت تاريخ، نظاميان نشان دادند اگر توانايي كشورگشايي دارند هيچگاه توانايي كشورداري نداشتند و براي كشورداري نظاميان كشورگشا نيازمند قلم بود. وي در ادامه با ابراز اين عقيده كه «سخنان نظامالملك به ملك شاه سلجوقي هنوز با واقعيت مطابقت دارند»، تصريح كرد: ملك شاه به خواجه نظامالملك گفت كتاب و قلم تو تا زماني است كه من ميخواهم، خواجه نظامالملك در پاسخ گفت شمشير تو و تاج تو در گرو قلم من است. بنابراين آن شمشير در تاسيس دولت، آن هم زماني كه اين تاسيس را زور تعيين ميكند نه راي، بايد قدرت داراي كارآمدي باشد، چه برسد به دورهي ما كه مشروعيت با كارآمدي تعريف ميشود. مشروعيت امروز كمتر با مباني الهي و كاريزماتيك تعريف ميشود بلكه در چنين شرايطي دانشمندان، دانشگاهيان، اهل قلم، روشنفكران، ميتوانند به دولت توان كشورگشايي دهند. آقاجري به پراكندگي و ضعف جامعهي مدني و ضعف طبقات گوناگون در جامعهي ايران در طول تاريخ اشاره كرده و گفت: اگر جغرافيا در گذشته ميتوانست پراكندگي را توجيه كند، امروز ديگر اين مسايل منتفي است. يعني امروز با پديد آمدن تكنولوژي ارتباطات امروزه تاثير جغرافيا در حيات تاريخي و اجتماعي ميل به صفر ميكند، تكنولوژي و ارتباطات و شكلگيري جامعهي انبوه به دليل اقتصاد مدرن، تكنولوژي مدرن و ارتباطات مدرن، منتفي است. لذا بسياري از عواملي كه در آن زمانها در پراكندگي جمعيت موثر بوده، الان ديگر از بين رفته است. البته يك مساله را در حال حاضر نبايد فراموش كرد و آن اينكه دولتهايي كه بهويژه در سرزمينهاي نفتخيز سر كار ميآيد از يك قدرت اقتصادي برخوردارند و بعد اين قدرت بزرگ اقتصادي، بسياري از اين جمعيت را نوكر دولت ميكند و به غير از اينكه اين نوكري و وابستگي به دولت و بنيهي اقتصادي دولت تشديد ميشود به همان نسبت جرأت و شهامت از جمعيت گرفته ميشود. وضعيت ما در شرايط كنوني به گونهاي است كه نهادهاي نيمبند اجتماعي براي حمايت از كنشهاي مستقل از دولت در جامعهي مدني وجود ندارد؛ مثلا سابقا بازاريان چنين موقعيتي را داشتند كه امروزه متاسفانه وارد قدرت شدند. وي در ادامه با بيان اينكه «پس از صد سال از پيدايش احزاب، ما هنوز در آغاز راه نظام حزبي در ايران هستيم»، تنها راه جبرانكنندهي اين خلاءها را بسط و گسترش نهادهاي خودجوش اجتماعي و مدني مانند NGO دانست و افزود: مهمتر از آن روابط چهره به چهره در اين NGOها، فرهنگ ايران نشان ميدهد كه مديريت انساني به مراتب بيشتر از مديريت تكنيكي و بروكراتيك جواب ميدهد. آقاجري گفت: در حال حاضر با نظرخواهي از دانشجويان ميتوان دريافت كه گزينهي سياست را به عنوان آخرين گزينه دريافت ميكند. در دورهاي، امام خميني(ره) انتقاد ميكردند، ميگفتند آخوند سياسي است، اما در دورهاي آخوند سياسي شد تاج سر، اما دوباره آخوند سياسي نامطلوب شد. مشكل از جامعه نيست، مشكل از سياست است. مردم تجربه كردند و گفتند زماني سياست طاغوتي بود اما اگر سياست ياقوتي شود، بهتر خواهد شد اما تجربه منجر به آن شد كه جوانان ما را به اينجا كشانده و دامن زده است به سياستزدگي و واقعيت اينكه امروز، آنقدر كه جوانان ما به مسايل اجتماعي روحي، شخصي و اخلاقي توجه ميكنند به مسايل سياسي توجه نميكنند، به راحتي ميتوان اين قضيه را دريافت با نگاهي به تيراژ كتابها، جمعيت انبوه كلاسهاي روانكاوي، كلاسهاي يونگ، كلاسهاي معرفي و شناخت فرقههاي بودايي، نشاندهندهي چنين واقعيتي است و اين نشاندهندهي نوعي فرار به درون است. خيليها معتقدند بايد از فرد شروع كرده و نيازهاي روحي و معنوي آن را جواب دهيم. اينكه چرا جلسات سياسي سرد است در NGO اين موضوع نيز ميتواند حل شود. وي ادامه داد: متاسفانه برخي از سياستگريزان هستند اما بايد بدانند آنها اگر سياست را انتخاب نكنند، سياست آنها را انتخاب ميكند، همه چيز را سياست تعيين ميكند. سياست پوستهاي است كه بايد از فضيلتهاي انسان و تكامل روحي حمايت كند، اما اگر در اين NGOها ميل به امور باطني و اخلاقي قوي شود و اين انجمنها بسط پيدا كند و مردم بتوانند دور هم جمع شوند، حتي شعار دموكراسيخواهي ميتواند تحقق پيدا كند. به طور كلي دموكراسي بدون دموكرات معنا ندارد، در اين انجمنها نبايد فكر كنيم كه بينيازيم و ما ناجيان ملت هستيم. دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شهيد بهشتي گفت: معتقديم كه بايد دفتر تحكيم وحدت ارتباطات خود را با بدنهي دانشجويي برقرار و با مشي معتدلتري حركت كند، ما نيز سعي ميكنيم از نظرات پيشكوستان خود در اين زمينه بهره ببريم. به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، «كورش جعفري» در ضيافت افطار انجمن اسلامي دانشآموختگان دانشگاه شهيد بهشتي گفت: در زمان انتخابات و موضعگيريهايي كه دفتر تحكيم ميكرد عملا نقش يك اپوزيسيون را داشت و هزينهي بسيار زيادي را تحمل ميكرد، دوستان به اين نتيجه رسيدند كه اين حركت متناسب با ساختار دانشگاه، وظيفهي جنبش دانشجويي نيست بلكه وظيفهي جنبش دانشجويي نقد و روشنگري است. بنابراين فراكسيوني را پايه نهاديم به نام «دموكراسيخواه ملي» كه واژهي ملي آن به معناي دموكراسي از درون است و همچنين بر اساس نقدهايي كه بر عملكرد دفتر تحكيم وجود داشت چون دوستان اعتقاد داشتند اگر دفتر تحكيم اين موضعگيريهاي راديكالي كه ايجاد انفعال ميكرد را در دانشگاه انجام نميداد، چه بسا مجلس هفتم و انتخابات رياست جمهوري به گونهي ديگري شكل ميگرفت. به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، «مجيد فراهاني» يكي از اعضاي سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت نيز در اين جلسه به تحليل فضاي سياسي پس از انتخابات نهم پرداخت: با نگاهي به تاريخ معاصر اين سوال پيش ميآيد كه چرا در برخي مقاطع تاريخي گذشته، چرا مردم در آن مقاطع عكسالعملي از خود نشان ندادند عليرغم وجود رشد اجتماعي در آن زمان. بارزترين عرصهاي كه ميتوان نام برد، شرايط اجتماعي كودتاي 28 مرداد بود كه عليرغم اينكه مردم در شهريور 1330 جانانه از مصدق حمايت ميكردند و با فشار اجتماعي مصدق وارد عرصهي كشور شد و نهضت ملي شدن نفت با فشار اجتماعي پيش رفت و شايد رشد عجيبي در مطبوعات و دانشگاهها بود، اما آن دوران شكوفا دولت مستعجل بود و شبيهسازي آن را ميتوان در سالهاي اخير در شرايط فعلي مشاهده كرد. يعني در دستاوردهاي دولت در بحث تنشزدايي، اعتماد و ارتباط با دنياي آزاد در 8 سال اخير كه با چند سخنراني دوباره كشور را به انزوا بازميگرداند. وي در ادامه با اشاره به وضع برخي حوزهها از جمله سياست خارجي و مسائل اقتصادي، آنها را نامناسب خواند و با انتقاد از آنچه كه سكوت نخبگان ميخواند، گفت: البته به مدد ارتباطات، شرايط اجتماعي تغيير كرده و تا حدي نخبگان خود را بازسازي كردند. مقداري از نيروهاي راديكال گذشته به انزوا رفتند و نيروهايي كه مشكل اصلي را وجود اصلاحطلبان در قدرت ميدانستند، ديدند كه با خروج اين نيروها، هيچ تكليفي روشن نشد. حال وضعيت اقتصادي به بدترين وضع خود رسيده و بيشترين فشار اجتماعي به مردم محروم تحمل ميشود، زمان مناسبي است كه وعدههاي دولت را از او مطالبه كنيم. به نظر من، خود دولت نقش بسيار جدي در مناسبات دموكراتيك دارد، بنابراين بايد فرصتها و تهديدهاي فعلي را دريافته و نقاط ضعف و قوت خود را بشناسيم. فراهاني در ادامه با بيان اينكه «حتي برخي سران سنتي مجموعهي جناح راست از دولتي كه شكل گرفته راضي نيستند»، گفت: دولت حتي تا كنون نتوانسته اقتصاد كشور را جمع كند و وزراي باقيماندهي خود را معرفي كند. در دولتي كه اتفاقا شعار آن بهبود وضع اقتصادي بود، ما شاهد اين هستيم كه موضعگيريهاي نابخردانهي سياسي در عرصهي سياست خارجي و عرصهي مديريتي كشور باعث شده كه وضعيت اقتصادي به بدترين وضع خود برسد. همچنين «يونس رشيدپور» مسوول واحد فرهنگي انجمن اسلامي دانشگاه شهيد بهشتي با بيان اينكه «دانشگاهها غيرسياسي شدند» افزود: اين غيرسياسي شدن به چند دليل است كه يكي از آنها سيستم گزينش دانشجو از نظام تستزني است و مهمتر آنكه دانشگاهيان نيز جزئي از جامعه محسوب ميشود. به نظر من عامل مهم ديگري نيز كه در اين غيرسياسي شدن بسيار مهم محسوب ميشود قبولي بالاي 60 درصد خانمهاست. «اكبر افتخاري» مسوول تشكيلات انجمن اسلامي دانشآموختگان دانشگاه شهيد بهشتي نيز در اين جلسه به بيان اهداف و برنامههاي اين انجمن پرداخت. سپس «ابراهيم شيخ» دبير شوراي مركزي اين انجمن دربارهي محور اصلي بحث يعني «ايران پس از انتخابات رياست جمهوري نهم» گفت: تغيير و تحولات پس از انتخابات نشان داد كه اين تغييرات نه تنها ظاهري بلكه شامل تغييرات ماهيتي نيز بود. از اين جهت، تغيير اوضاع سياسي، اقتصادي و اجتماعي كشور در انتخابات رياست جمهوري براي فرهيختگان و همهي كساني كه اهل انديشه و فكر بوده و به نوعي نقش مرجع را ايفا ميكنند مهم است. به هر حال رسالت اهل علم و خواص جامعه سنگين است؛ رسالت آگاهيسازي و روشنگري افكار سايرين. انتهاي پيام