عباس سليمي نمين - روزنامهنگار و محقق - معتقد است اولين عاملي كه موجب ركود جنبش دانشجويي شده، «انفكاك و شكاف بين نسلهاي دانشجويي» است؛ چرا كه باعث عدم انتقال تجربيات اين جريان شده است و در نهايت افراد اين جريان مجموعهاي از دانشجويان فاقد تجربه و عقبهي سياسي شدهاند.
وي كه با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران، ايسنا، گفتوگو ميكرد، افزود: «جنبش دانشجويي گرچه جوان است ولي تجاربش او را يك عنصر مجرب و كارآزموده ميكند. اگر اين تجارب را از او بگيريم، مانند يك جوان تازه به ميدان آمده و فاقد تجربه است. »
مثالي كه اين روزنامهنگار نقل ميكند اين است كه «جنبش دانشجويي در جريان تسخير لانهي جاسوسي به خوبي اعتقاد يا عدم اعتقاد نهضت آزادي به مشاركت مردم ، آزادي و بحث دموكراسي را لمس كرد، ولي نتوانست اين تجربه را به نسل بعد منتقل كند يا در دوراني جنبش دانشجويي روي بحث التقاط حساسيت ويژهاي داشت و براي مقابله با آن در زمينهي نظري و تئوريك مطالعات عميقي را دنبال ميكرد، ولي چرا بعدا با يك جريان التقاطي پيوند خورد؟ علت اين بود كه تجربيات نسل قبل به نسل بعد منتقل نشد.»
مدير دفتر مطالعات تاريخ معاصر ايران در ادامه به دورهي سازندگي اشاره كرد و دربارهي وضعيت جنبش دانشجويي در آن گفت: در دورهي سازندگي به نظر من جريانهاي سياسي بسيار هوشمندانه شرايطي را به وجود آوردند كه تجربيات نسلهاي قبل جنبش دانشجويي به نسلهاي آينده منتقل نشود و اين وقفه، اهداف عدهاي را به خوبي محقق كرد.
سليمي نمين خاطرنشان كرد: در اين دوره سياست اين بود كه دانشجو اطلاعات سياسي داشته باشد، ولي فعال سياسي نشود و به شدت جلو فعاليتهاي سياسي را گرفتند و هزينهي فعاليتهاي سياسي را سنگين كردند. مثلا به لحاظ درسي، بار درسي دانشجويان را آنقدر سنگين كردند كه نتوانستند به مسائل سياسي توجه لازم را داشته باشند.
وي تصريح كرد: انديشه حاكم بر وزارت علوم در آن ايام اين بود كه فعاليت سياسي دانشجويان جلو حركت اقتصادي دولت را ميگيرد.
سليمي نمين در بيان ديگر علل ركود در جريان دانشجويي افزود: دور شدن جنبش دانشجويي از مطالعات عميق يكي ديگر از اين علتهاست. جنبش دانشجويي تا اوايل انقلاب متشكل از دانشجوياني بود كه مطالعات عميقي در حوزههاي مختلف داشتند و اين امر به كارشان پختگي و عمق جدي ميداد. بعدها به دلايل عديدهاي جنبش دانشجويي ما از افراد اهل مطالعه و تحقيق كمتر برخوردار شد و اين امر باعث شد كه جنبش به سوي سطحيگرايي سوق يابد.
وي در برابر اين سوال كه آيا ساختار آموزشي، عاملي در كمشدن مطالعات دانشجويان بود، گفت: اين امر به ساختار آموزشي مربوط نيست. جنبش دانشجويي انگيزهي لازم براي مطالعه و عمقبخشي به خود را نداشت. احساس ميكرد كه ديگران اين وظيفه را انجام ميدهند. حتي از مطالعات عادي هم دور شد. البته شايد بتوان گفت كه سيستم آموزشي جوانان را به مطالعه تشويق نميكند و حتي از آن دور ميسازد.
اين روزنامهنگار و نويسنده دليل ديگر را نامتجانس بودن سطح تجربيات و دانش سياسي مسوولان و دانشجويان خواند و گفت: عامل ديگر اين بود كه مسوولان سياسي كشور سير رشد طبيعي را داشتند طي مي كردند و وقفهاي در رشد مسوولان سياسي حاصل نميشد و آنها به تدريج مجربتر و كارآزمودهتر ميشدند. وقتي ما ميخواستيم يك فرد سياسي و دولتمردي را كه چند سال در پستهاي حساس بوده در كنار يك دانشجو فاقد تجربه كه اهل مطالعه هم نيست، قرار دهيم، قطعا يك نوع عدم موازنه را مشاهده ميكرديم. در چنين وضعيتي دانشجو نميتواند در رفتارهاي طرف مقابل تاثير تعيينكنندهاي بگذارد.
سليمي نمين افزود: اين وضعيت بعدها بيشتر خود را نمايان كرد، يعني مديراني بودند كه واقعا وزني براي جنبش دانشجويي قائل نبودند و به صراحت خطاب به اين جنبش ميگفتند «شما بايد پيرو ما باشيد». حتي جرياني كه شعار دفاع از جنبش را ميداد اين جنبش را بيوزن و بيمايه و پيرو تصميمات سياسي خود ميخواست و ترجيح مي داد جنبش دانشجويي صرفا دنبالهرو باشد. اين توهين آشكار به جنبش دانشجويي ناشي از عقبافتادگي اين جنبش بود، علاوه بر اين كه نگاه اين آقايان سياستمدار را به جنبش دانشجويي نيز نشان ميداد كه بسيار تاسفبار بود.
عامل ديگر ركود جنبش دانشجويي از ديدگاه سليمي نمين، نبود تحركاتي مبتني بر مطالبات دقيق عمومي در جريان دانشجويي بود.
وي در اين باره گفت: اگر جنبش دانشجويي به عنوان يك جريان پيشآهنگ بتواند مطالبات مردم را عنوان كند، طبيعي است كه قادر به ايفاي نقش به عنوان يك پيشتاز ميشود. اين كار خيلي سخت نيست و نياز به كارآزمودگي سياسي و مجرببودن و يا مطالعات عميق ندارد، اما ما اين را هم شاهد نيستيم.
وي خاطرنشان كرد: مثلا الان عدالت اجتماعي به عنوان محور اصلي مطالبات مردمي بايد مورد توجه جنبش باشد و توجه به آن خيلي دشوار نيست، اما اگر جنبش اين كار را انجام نداده، ضعف اساسي اوست. مردم به بيعدالتيها در سيستم اداري معترض هستند. جنبش بايد اين خواسته را پيگيري كند و خود را با خواستههاي روز مردم پيوند بزند. اين در حاليست كه دانشجويان بيشتر خواستههاي صنفي خود را مطرح ميكنند، با اينكه جنبش دانشجويي ميتوانست در قالب طرح مطالبات مردم به مطالبات صنفي خود نيز برسد، اما تحت تاثير فضاي رفاهزده جامعه صرفا مطالبات صنفي خود را مطرح ميكند.
وي در ارزيابي تسخير لانهي جاسوسي از منظر حركت دانشجويي گفت: در جريان تسخير لانهي جاسوسي برخي دانشجويان به لحاظ درك سياسي، هموزن استادان دانشگاه بودند و كاملا مسائل سياسي را از نزديك دنبال ميكردند. علاوه بر اين، جنبش دانشجويي در عرصههاي مختلف به شدت فعال بود؛ مثلا در حوادث كردستان كاملا و از نزديك ماجرا را دنبال ميكردند. از آنجا كه مردم از جناياتي كه منشاء آمريكايي داشت رنج مي بردند، وقتي جنبش كانون فتنه را كشف كرد، مورد حمايت همهي مردم قرار گرفت. به ياد دارم مردم شبانهروز مقابل لانه بيتوته ميكردند كه جلو تحركات تلافيجويانه آمريكا را بگيرند. جنبش مطالبات مردم را آن زمان نمايندگي كرد، به همين دليل مورد استقبال و حمايت جدي ملت قرار گرفت.
سليمي نمين در ادامه با اشاره به تلاش برخي از دانشجويان براي انجام حركتهاي مشابه در مقاطع ديگر گفت: برخي دانشجويان دنبال اين بودند كه مثلا سفارت انگليس را اشغال كنند. الان اين جنبش خواستهي مردم ايران را درك نكرده كه دنبال چنين كارهايي ميرود. به همين دليل مورد حمايت مردم واقع نميشود.
وي تصريح كرد: منكر فتنهگري انگليس نيستم. اما جنبش دانشجويي ميتواند به جاي آن كار جاهايي را مورد خطاب قرار دهد كه خواستههاي ملت ايران را تامين كنند. مثلا تجارت سنتي و مدرن ما دچار آفت بيتوجهي به مصالح ملي است. براي نمونه متاسفانه اتاق بازرگاني كشور دست يك بافت بسيار پرمسالهاي است كه عليرغم همه ضديتهاي انگليس با كشورمان تجارت با انگليس را در سطح بسيار بالا نگه داشته است. جنبش دانشجويي بايد بداند كه امروز زدن سرشاخهها و عوامل مرتبط مهمتر است؛ بدون اين كه تبعات سياسي داشته باشد، ميتواند انگليس را به زانو درآورد. در سفارت انگليس ديگر چيزي به عنوان سند گير نميآيد كه مشخص شود فتنهگري در خوزستان، اختلافافكني بين شيعه و سني و ... كار كيست، زيرا با يك فرمان به رايانه ميتوانند همه اطلاعات را از بين ببرند.
سليمي نمين خاطرنشان كرد: جنبش دانشجويي بايد فعاليتهاي خود را بر اساس اطلاعات دقيق بنا بگذارد، مثلا ميتواند در مقابل سفر برخي روحانيون و مقامات به انگلستان براي معالجه موضعگيري كند، اين كار كه مورد خواست مردم است، جنبش را نزد ملت عزيز ميكند.
وي در ادامه گفتوگويش با ايسنا علت ديگر ركود حاكم بر جنبش دانشجويي را ورود به قدرت خواند و گفت: جنبش دانشجويي در مقطعي وارد معادلات سياسي و حزبي شد و از خود هزينه كرد. منظور من اين نيست كه جنبش در انتخاباتها فعال نشود و يا كانديدا معرفي نكند، اما اين كه يك حزب، يك نفر از دانشجويان فعال را در فهرست انتخاباتي قرار دهد و جنبش را به صورت عقبهي خود درآورد، يك نوع معامله سياسي به حساب ميآيد؛ از اين رو بسيار ناشايست است.
وي خاطرنشان كرد: برخي جنبش دانشجويي را در درون قدرت شريك كردند، در حالي كه اين جنبش بايد فراتر از قدرت باشد. اگر درون قدرت اجرايي بيايد ديگر نميتواند تاثيرگذاري داشته باشد. در مقعطي جنبش دانشجويي اقتدار و موقعيتش را با احزاب سياسي معامله كرد و در قبال آن دو سهم دريافت داشت؛ يعني دو كانديدا از جنبش دانشجويي در فهرست فلان گروه قرار گرفت و به مجلس رفت، يا جنبش دانشجويي يك نفر را در كابينهي يك جريان سياسي قرار داد، اما اين امر موجب شد كه تاثيرگذاري خود را نداشته باشد، زيرا مجبور بود توجيهگر عملكرد حزبي باشد كه در راس امور اجرايي قرار گرفته است.
سليمي نمين خاطرنشان كرد: اين در حالي است كه جنبش بايد جايگاه خود را حفظ كند و بدون در نظر گرفتن سلايق خود از هر جرياني كه در قدرت است انتقاد كند تا سلامت لازم در جامعه به وجود آيد، در غير اين صورت اگر آن حزب به دليل عملكردهاي غلط شكست خورد و مورد بيمهري مردم قرار گرفت، او هم به حالت كما مي رود كه همينطور هم شد.
در حالي كه برخي از كارشناسان يكي از علتهاي ركود در جريان دانشجويي را برخي از برخورد حاكميت با آن ميدانند، سليمي نمين به اين علت به هيچ وجه اشاره نكرد و گفت: معتقد نيستم كه دولتها در فعاليت جنبش دانشجويي تعيينكنندهاند. به طور قطع و يقين حتي اگر راه بر جنبش دانشجويي بسته شود، بايد خود آن را باز كند. جنبش دانشجويي با اجازه و چراغ سبز قدرتها و دولتها نبايد فعاليت خود را آغاز كند.
وي تصريح كرد: اگر دولتي داراي اين درايت و پختگي باشد كه جنبش دانشجويي را براي خود يك نعمت بداند، طبيعتا برخورد بسيار عاقلانهاي در برابر آن خواهد داشت. فرض كنيد كه سياستمدار يا دولتمردي اين ظرفيت را نداشته باشد. اين توجيهي براي عدم فعاليت جنبش دانشجويي نيست. برعكس جنبش دانشجويي در اين جا بايد احساس مسووليت بيشتري كند. چون در آن صورت فضا براي مردم بستهتر خواهد بود.
سليمي نمين گفت: من اعتقاد ندارم كه جنبش دانشجويي «سانتي مانتال» و به اصطلاح خيلي اطوكشيده باشد و هر جا اجازه دهند وارد شود و هر جا كه اجازه ندادند وارد نشوند. وقتي قطبزاده به عنوان وزير خارجه به جنبش دانشجويي فحش ميدهد ارزش دارد، وگرنه اگر جايي اجازه دادند كه كار كند، ديگر براي مردم ارزشي ندارد. جنبش دانشجويي وقتي از ديوار سفارت بالا ميرفت ميدانست كه ممكن است گارد نيروي دريايي آمريكا او را مورد حمله قرار دهد و مستقيم به سوي او شليك كند، اما با ايثارگري از ديوار بالا رفت و اين براي مردم ارزش دارد. آنچه در حركت لانه ارزش داشت، ايثار، فداكاري و حركت در مسير خواست مردم بود.
وي افزود: در گذشتههاي دور دانشجو با برخوردها مواجه و از درس محروم ميشد، اما در ازاي آن جايگاه اجتماعي پيدا ميكرد و احترام خاصي در ميان ملت به دست ميآورد و يا احساس ميكرد كه خدا از او راضي است. اما برخي بي دقتيها در جنبش دانشجويي موجب شد كه افراد آن به جايگاه اجتماعي خود لطمه بزنند.
سليمي نمين تاكيد كرد: اگر جنبش دانشجويي بحثهايي را دنبال كند و با واكنش ناحق مسوولان سياسي مواجه شود، مقبوليت و جايگاه مردمي پيدا ميكند. بنابراين دانشجوي عزيز ما بايد تيزبيني لازم را داشته باشد و اولويتبنديها را در ميان موضوعات مختلف به خوبي صورت دهد تا در مسير پاسخگويي به مطالبات اساسي جامعه قرار گيرد.
وي گفت: برخي جريانهاي دانشجويي مثلا الان احساس ميكنند كه در حق آقاي گنجي از سوي قوهي قضاييه ظلم شده است، بنابراين در مقام دفاع از وي برميآيند، اما بايد به تودههاي بيدفاع نيز كه به آنها ظلم ميشود توجه كنند. من دوست داشتم كه گنجي وارد اين بازي نشود و اين ضعف جدي قوهي قضاييه است. اما ظلمي كه به بسياري از مردم كه احزاب به آنها توجه ندارند ميشود نيز بايد مورد توجه و اعتراض جنبش باشد. اگر مردم ببينند كه جنبش، مخلصانه از آنها حمايت ميكند، بين آنان موقعيت خوبي پيدا ميكند و در اين صورت آنها هم انگيزه فعاليت پيدا ميكنند.
سليمي نمين در پاسخ به اين سوال كه آيا دولت اجازه ميدهد منتقد قدرتمندي مثل جنبش دانشجويي قوت بگيرد و به حركت خود ادامه دهد؟ اين موضوع به آسيبشناسي دولتها مرتبط دانست و گفت: اما جنبش دانشجويي نبايد معطل اجازهي دولت باشد، چرا كه اگر چنين باشد نبايد انتظار حركتي از جانب اين جريان داشت. الان در مقام آسيبشناسي دولت نيستيم. دولتها هر چه مدبرتر و معقولتر باشند زمينهي مشاركت آحاد جامعه را براي تاثيرگذاري در تصميمات خود فراهم ميكنند. ارتقاي موقعيت دولت در به رسميت شناختن نگاه بيروني است. نگاه بيروني فرمايشي نيست و نياز يك دولت است و به همين دليل خود بايد اين بستر را فراهم كند.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا: اكبر بياتي
انتهاي پيام