*مناظره برسر روشنفكري ديني و عرفي، تفاهم يا تقابل* علوي‌تبار: بايد روشنفكران را در تحليل طبقه‌بندي كرد غني‌نژاد: روشنفكري به دين‌دار بودن يا نبودن بستگي ندارد

مناظره‌ي «عليرضا علوي‌تبار» و «موسي غني‌نژاد» درباره‌ي «روشنفكري ديني روشنفكري عرفي، تفاهم يا تقابل» روز گذشته از سوي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شهيد عباسپور برگزار شد. به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، علوي‌تبار ابتدا گفت: وقتي از تفاهم و تقابل دو نيروي فكري و اجتماعي سخن مي‌گوييم بايد زمينه‌ي مشتركي وجود داشته باشد. روشن‌فكري دو چهره‌ي اصلي داشته است، يكي كاري است كه در زمينه‌ي دين‌شناسي و مدرنيته انجام مي‌داده و ديگري بخش سياسي – اجتماعي است. تفاهم و تقابل روشنفكري ديني با روشنفكري غير ديني در همين دو زمينه قابل بررسي است. وي افزود: روشنفكري ديني از آغاز تاكنون تصورش اين بوده كه اگر قرار است مدرنيته در ايران به صورت درون‌زا تحقق پيدا كند بايد به طور همزمان به نقد سنت و مدرنيته بپردازيم، چرا كه نقد يكي از آنها براي درون‌زا كردن مدرنيته كافي نيست. براي نقد توامان اين دو نيز شرط‌هايي چون شناخت سنت و مدرنيته و قرار گرفتن در موضعي بيرون از هر دو لازم است. اين فعال سياسي درباره‌ي موضع سياسي – اجتماعي روشنفكري، گفت: در وضعيت كنوني سه جريان اصلي بازرگان، شريعتي و امثال سروش را داريم كه اين سه جريان جهت‌گيري‌هاي متفاوت اما وضعيت واحدي دارند. تمام جريانات روشنفكري در ضرورت تحقق دموكراسي به اشتراك رسيده‌اند، به ويژه اگر قبول كنيم كه خطرهاي بزرگي مثل فقدان دموكراسي و عواقب آن ما را تهديد مي‌كند. غني‌نژاد نيز گفت: از نظر من مفهوم روشنفكري ديني يك ضد مفهوم است. روشنفكري معناي مشخصي دارد، آن را متصف به صفت ديني و غير ديني كردن كار درستي نيست. روشنفكر منتقد وضع موجود است و انتقاداتش بيشتر از جهت فكري است. وي افزود: اين مفهوم مسبوق به سابقه است و آن سابقه‌ي خوشي نيست؛ مثل مفهوم خودي و غير خودي؛ جبهه‌ي مشاركت بعد از بيست و پنج سال شعار ايران براي همه‌ي ايرانيان را سر داد. هم‌چنين اگر از روشنفكري ديني سخن بگوييم چند سال ديگر بايد بگوييم روشنفكري براي همه‌ي روشنفكران. اين مدرس دانشگاه اظهار داشت: در روشنفكري بايد نقد از بيرون كرد، چرا كه نقد از درون بي‌معناست. معني روشنفكري ديني از نظر فكري نادرست و از نظر سياسي – اجتماعي خطرناك است. نبايد اين بحث را به كار ببريم چرا كه باعث دو دستگي و نوعي آپارتايد سياسي مي‌شود. وي اضافه كرد: واقعيتي كه بيست و هفت سال است من با آن زندگي مي‌كنم اين است كه هنوز احساس مي‌كنم در كشوري هستم كه از نظر ايدئولوژي رسمي آن غير خودي هستند، به همين دليل به اين نوع مفاهيم به شدت اعتراض مي‌كنم. ما بعد از بيست و هفت سال تازه متوجه‌ي ايران براي همه‌ي ايرانيان شده‌ايم، در اين چند سال پس چه بوده است؟ غني‌نژاد گفت: ويژگي روشنفكر كاركردي و انتقادي است. با آنچه تحت عنوان روشنفكري ديني يا غير ديني معرفي مي‌شود مخالفم و احساس خويشاوندي با آنها نمي‌كنم. همين آپارتايد را كه روشنفكران ديني مطرح كرده‌اند غير ديني‌ها هم مطرح كرده‌اند، اين جدا كردن مردم است و در عرصه‌ي انديشه نبايد ملاك باشد. وي افزود: هميشه معتقد بودم در مدت اين بيست و پنج سال كساني كه اسم‌شان را روشنفكر ديني گذاشته‌اند تحول مثبت‌تري پيدا كرده‌اند. البته اين به معناي دفاع من از اين نوع روشنفكري نيست و افتخار نمي‌كنم كه به اين آپارتايدها تعلق داشته باشم. علوي‌تبار سپس گفت: به اعتقاد من حكومت حق ندارد خودي و غير خودي بسازد اما نيروي سياسي بايد مرزبندي داشته باشد چرا كه در غير اين صورت موضع‌گيري‌ها معنايي ندارد. همه‌ي اهل انديشه اين مرزبندي را دارند، البته ما بايد اصل برابري حقوق شهروندان را بپذيريم، اما به لحاظ تحليلي و تجويزي بايد روشنفكران را طبقه‌بندي كرد. وي چهار ويژگي روشنفكران را اين طور عنوان كرد: روشنفكر كسي است كه وارد گفتمان مدرنيته شده باشد، موضع انتقادي نسبت به انديشه‌ها و ساختار اجتماعي داشته باشد، از موضع انسان مسايل مختلف را تحليل كند و احساس تعهد كند. ما در مرحله‌ي تحليل ناگزير از جناح‌بندي و جدا كردن جريانات هستيم اما اين نبايد از نظر حكومت مبنا قرار گيرد. اين مدرس دانشگاه افزود: اينكه گروهي از روشنفكران دغدغه‌اي در مورد تفسير مدرن از دين ندارند و برخي دارند تفاوت جدي است. حكومت‌هاي اقتدارگرا در تمام دنيا شهروندان را تقسيم مي‌كنند اما طبقه‌بندي‌ها در تجويز بسيار كمك كننده است. علوي‌تبار با بيان اينكه «دوره‌ي همه با هم گذشته است»، اضافه كرد: اين نوع وحدت‌ها توده‌گرايانه است و نتيجه‌ي خوبي در بر ندارد. اول انقلاب همه با هم بدون مرزبندي بوديم، اينك نيز بايد همه با هم باشيم اما با شناخت تفاوت‌ها. البته نگراني شما درست است و مرزبندي نبايد به خصومت بكشد، تفاهم با توجه به تفاوت‌ها از درس‌هاي بيست و پنج سال گذشته است. وي گفت: روشنفكر ديني مشخصه‌هاي چهارگانه‌ي يك روشنفكر را دارد به اضافه‌ي دلبستگي به يك سنت ديني و نه دين سنتي. روشنفكر ديني در ايران يك پروژه‌ي فكري خاص است كه سه ركن عصري كردن دين يعني قرائت مدرن از دين، مدرنيته‌ي درون‌زا و ديني كردن عصر را دارد. ما بايد ياد بگيريم با تفاوت‌ها كنار بياييم و آنها را انكار نكنيم. غني‌نژاد نيز اظهار داشت: حوزه‌ي روشنفكري حزب و فعاليت سياسي نيست، انديشه است و در انديشه خودي و غير خودي نداريم. بعد از بيست و هفت سال تجربه‌ي گرانقدري با هزينه‌ي بالا به دست آورده‌ايم و آن اين است كه دين را ابزار نكنيم، آن را رها كنيم و حرف خود را بزنيم و آن را به نام دين مطرح نكنيم. وي گفت: در مملكتي كه حكومتش اسلامي و ديني است اگر اسم من را روشنفكر غير ديني بگذاريم چه جايگاهي دارم؟ اگر شما به برابري حقوق اعتقاد داريد به چه حقي مردم را طبقه‌بندي مي‌كنيد و اسم ديني و غير ديني بر آنها مي‌گذاريد؟ اين آپارتايد و ضد حقوق بشر نيست؟ اگر اهل فكر هستيد نقل از عقل كنيد و نه از دين. اين مدرس دانشگاه اضافه كرد: عده‌اي اصرار دارند با ابزار دين در صحنه حاضر شوند، اگر مي‌خواهيم خود را با مدرنيته سازگار كنيم بهتر است انديشه‌هاي خود را متصف به دين نكنيم و به صورت منسجم به دنبال خط فكري كه به آن معتقديم برويم. اگر از ابتدا براي تمام مردم حقوق مساوي قائل بوديم پس ايران براي همه‌ي ايرانيان بعد از اين همه سال يعني چه؟ سپس علوي‌تبار با تاكيد بر مشخص كردن نسبت روشنفكران ديني با حكومت، گفت: بعد از انقلاب يك نسبت ساده با تمام روشنفكران ديني وجود نداشت، نبايد از اسم‌گذاري‌ها نگران بود، اين يك طبقه‌بندي فكري است. روشنفكري ديني از پيروزي انقلاب تا آغاز دهه‌ي هفتاد حضوري در حكومت داشت اما بعد از آن هم خودش از حكومت فاصله گرفت و هم به كنار رانده شد. در سال 76 هم به خاطر خطاي محاسبه، بخشي از توزيع كنندگان روشنفكري ديني وارد حكومت شدند. وي در ادامه در تبيين شعار ايران براي همه‌ي ايرانيان، خاطر نشان كرد: ايران براي همه‌ي ايرانيان يعني ايران يك ملت با مليت واحد و ملك مشاع است نه يك امت و در مالكيت مشاع اداره‌ي امور با مردم است. اين استاد دانشگاه افزود: دين ابزار كار روشنفكران ديني نيست بلكه موضوع شناخت آنهاست. روشنفكري ديني، دين و معرفت ديني را جدا مي‌كند. هزينه‌اي كه روشنفكري ديني داده است كمتر از ساير بخش‌ها نيست. مرزبندي‌ها يعني اينكه ما از خط‌مشي‌هايي كه سايرين دارند پيروي نمي‌كنيم؛ مرزبندي‌ها يعني جريان‌هاي فكري موجود. به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، غني‌نژاد نيز اظهار كرد: وقتي شما دين را صفت جرياني مي‌كنيد يعني مفهوم مخالفي دارد، تعبير ديني و غير ديني در اين مملكت مفهوم قطعي نيست. اگر بحث مطالعه روي دين است نيازي به روشنفكري ديني نيست و اين تفكيك‌ها توجيه ندارد. با تفكيك اهل فكر كمكي به پيشرفت امور جز ايجاد اختلاف و تضادهاي بيهوده در جامعه نمي‌كنيم. علوي‌تبار در ادامه در پاسخ به پرسش يكي از دانشجويان، گفت: عقلانيت خرد خودبنياد گوهر مدرنيته است، دو تعبير از آن وجود دارد؛ عقلانيت حداقلي و عقلانيت حداكثري. عقلانيت حداكثري معتقد است كه تنها باورهايي پذيرش‌شان موجه است كه استدلال آنها جميع عقلا را قانع كند. اما عقلانيت حداقلي معتقد است كه كار عقل بايد به جاي اثبات گذاره نقد گذاره باشد. روشنفكر ديني به عنوان يك پروژه مي‌تواند با پذيرش عقلانيت انتقادي به بازخواني دين بپردازد. وي هم‌چنين در تبيين دو صفت ديني كردن عصر و عصري كردن دين، اظهار داشت: وقتي از عصري شدن دين صحبت مي‌كنيم منظور اين است كه دين را طوري بشناسيم كه پاسخگوي پرسش‌هاي فعلي و معطوف به مشكلات عملي دوران باشد. عصري كردن دين نيز يعني نگاه كردن از پشت عينك عصر به واقعيت دين. اين كار مبناي معرفت‌شناسانه ندارد و كار معرفتي است. اين مدرس دانشگاه اضافه كرد: كار روشنفكر ديني شناخت مدرن دين و سپس نقد جامعه بر مبناي آن است. روشنفكر ديني دو معيار مدرنيته و فهم مدرن از دين را در نقد جامعه دارد. در مورد ديني كردن جامعه بستگي زيادي به روش وجود دارد و اين روش حتما توتاليتر نيست. وي افزود: مانع اصلي ما براي فهم مفاهيم وضع موجود است چرا كه مصداق‌ها وجود ندارد و اين مفاهيم نسبتي با وضع موجود ندارد. روشنفكر ديني فقط انگيزه‌ي معرفتي نيست؛ تعهد هم هست. فرق روشنفكر با آكادميسين متعهد بودن و بي‌تفاوت نبودن است؛ روشنفكر موضع دارد. در ادامه غني‌نژاد در پاسخ به پرسشي درباره‌ي اينكه آيا مي‌شود روشنفكر بود و ديندار هم بود؟ اظهار داشت: روشنفكر بودن به دين‌دار بودن و يا نبودن بستگي ندارد. در اين ميان علوي‌تبار گفت: البته برخي معتقدند نمي‌شود روشنفكر بود و ديندار هم بود! غني‌نژاد گفت: تعهد ويژگي روشنفكري است اما تعهد به تعقل و استدلال. روشنفكر بايد انسجام فكري داشته باشد و حرف متناقض نزند. اينجا پارادوكس روشنفكري ديني مشخص مي‌شود چرا كه مبناي دين‌داري عقلانيت نيست بلكه اعتقاد است، هر چند كه عقل به همه چيز جواب نمي‌دهد. بهتر است سمت اين پارادوكس‌ها نرويم و تجربه‌ها را تكرار نكنيم. ـــــــــــــــــــــــــ حاشيه‌ي مناظره ــــــــــــــــــــــــ به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، در اين برنامه كه پس از مراسم افطاري برگزار شد، چند تن از اعضاي دفتر تحكيم(طيف علامه) و سازمان ادوار تحكيم وحدت و چند فعال سياسي از جمله رضا عليجاني، محمد بسته‌نگار و تقي رحماني حضور داشتند. در ابتداي اين برنامه پس از پخش سرود «اي ايران» و كليپ‌هايي از عكس‌هاي اكبر گنجي، «مهدي شاه‌محمدي» دبير انجمن اسلامي دانشجويان اين دانشگاه با اشاره به نامه‌ي اخير همسر گنجي، خواستار رعايت حقوق انساني وي شد. همچنين سخنگوي سازمان ادوار تحكيم وحدت اظهار داشت: به نظر مي‌رسد در شرايط سياسي فعلي رسالت جنبش دانشجويي و دانشگاه‌ها بيش از پيش است. شايد اگر در هشت سال گذشته رسالتي كه جنبش دانشجويي قرار بود ايفا كند بنا به دلايل و انتظاراتي كه از دولت و مجلس اصلاحات براي پيشبرد اصلاحات مي‌رفت به درستي انجام نشد اما اينك براي كساني كه دغدغه‌ي پيشبرد دموكراسي را دارند اين مسووليت نمود بيشتري پيدا كرده است. «حجت‌ شريفي» گفت: در اين شرايط انتظار از مسوولان براي اصلاح چندان به جا و شايسته نيست، اين امر از طرفي مبارك است چرا كه خودباوري را در بين دانشجويان تقويت مي‌كند و از طرفي هم موقعيت حساسي است چرا كه فضاي فعاليت تنگ‌تر خواهد شد و جنبش دانشجويي بايد خود را براي اين فضا آماده كند. وي افزود: بايد با نگاه به درون و نقد خود اذعان كنيم كه در اين چند سال به مسائل اصلي دانشجويان، دانشگاه و ساختار انجمن‌هاي اسلامي كمتر پرداخته شده است، نتيجه‌ي اين امر اين بود كه با وجود اينكه حرف‌هاي موثري از انجمن‌هاي اسلامي و دفتر تحكيم وحدت مشاهده مي‌شد اما حوزه‌ي اثر و ميزان اثرگذاري آن در سال‌هاي پيش كاهش پيدا كرده است. شريفي در ادامه از جنبش دانشجويي، گروه‌هاي اصلاح طلب و «كساني كه دل در پيشرفت مملكت دارند» خواست تا فعاليت‌هايشان را در سه زمينه متمركز كنند: يكي عضو گيري تشكيلاتي؛ كاري كه كمتر به آن پرداخته شده است. ديگري توانمند سازي نيروها؛ بدين معنا كه برنامه‌اي براي نيروهاي جذبي داشته باشيم تا احساس كنند كه از حضور در انجمن‌هاي اسلامي، دفتر تحكيم وحدت و جنبش دانشجويي چيزي به دست آورده‌اند، البته از طرفي بايد چيزي هم به اعضا ارائه كنند. يكي ديگر از زمينه‌هايي كه براي جنبش دانشجويي بسيار مهم است بالا بردن تحليل اعضا در حوزه‌هاي سياسي است كه پاشنه آشيل دولت است. زمينه‌ي ديگر فعاليت، پيدا كردن كانال‌هاي اطلاعاتي براي ارتباط با مردم است. جنبش دانشجويي به دليل ارتباط با روشنفكران گاهي اوقات خود را در جايگاه روشنفكران قرار مي‌دهد، در حالي كه جايگاه جنبش دانشجويي روشنفكري صرف نيست، بلكه رسالت او ايجاد پل ارتباطي بين مردم و نخبگان است. وي اضافه كرد: در سال‌هاي 75 و 76 جنبش دانشجويي خلع بين نخبگان و توده‌ي مردم را پر مي‌كرد، معتمدترين بخش جامعه هنوز دانشگاه است اما در اين سال‌ها اين اعتماد كاهش پيدا كرده است و جنبش دانشجويي بايد براي بازگرداندن مرجعيت به توده‌ي جامعه، آگاهي‌هاي كاذب جامعه را تصحيح كند. به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، در ادامه‌ي اين جلسه «سعيد حبيبي» عضو طيف علامه‌ي دفتر تحكيم(طيف علامه)، با يادكردن از اكبر گنجي، اظهار داشت: آينده‌اي كه در پيش‌رو داريم چندان سهل و ساده نيست و بايد با ثبات قدم، استحكام قدم برداريم. وي گفت: در شرايط امروز احزاب سياسي از قدرت كافي براي تاثيرگذاري ريشه‌يي در فضاي كشور عاجزند. جنبش دانشجويي به عنوان ناظر قدرت توان آن را خواهد داشت كه وارد كارزار سياسي، اجتماعي، فرهنگي شود تا با رسالت‌هايي كه برعهده‌ي اوست وضع آينده را بهبود ببخشد. هم‌چنين «ايمان براتيان» از اعضاي طيف علامه‌ي دفتر تحكيم درباره‌ي موضوع مورد مناظره‌ي علوي‌تبار و غني‌نژاد، گفت: چند سالي است كه روشنكري عرفي و ديني از بحث‌هاي مورد جدل در جامعه بوده است و ما سعي داريم بيش از آنكه به حق و ناحق بودن هر كدام بپردازيم تفاهم و تقابل اين دو را بررسي كنيم. چرا كه تاكنون برخي به جاي بيان نظريات خود در باب اين دو نوع روشنفكري به جاي روشن كردن مواضع فكري خود بيشترين هجمه‌ها را به طرف مقابل زدند و در اين ميان دانشجويان هدف اين هجمه‌ها قرار گرفتند. انتهاي پيام
  • یکشنبه/ ۸ آبان ۱۳۸۴ / ۱۴:۴۸
  • دسته‌بندی: سیاسی2
  • کد خبر: 8408-03126
  • خبرنگار : 71132