«همايش جامعه شناسي انتخابات نهم» جلاييپور: * بنيانهاي اصلاحطلبي تقويت ميشود * اصلاحطلبان خوشخيال بودند و مردم عاصي از فقر و فساد
«حميدرضا جلاييپور» گفت: معتقدم اگر در روند اصلاحطلبي، سستي حاصل شود نشان ميدهد به لحاظ نظري مشكل داشتهاند. اما من فكر ميكنم بنيانهاي اصلاحطلبي تقويت ميشود و چالشهاي آينده دوباره بين اصلاحطلبان و محافظهكاران خواهد بود. به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، وي كه در همايش «تحليل جامعهشناسي انتخابات نهم رياستجمهوري» در دانشكدهي علوم اجتماعي دانشگاه تهران با موضوع «ويژگي جامعه و دولت در انتخابات رياست جمهوري نهم» سخن ميگفت، اظهار داشت: در انتخابات نهمين دورهي رياست جمهوري آقاي احمدينژاد در حالي كه پيش از انتخابات در نظرسنجيها كم شانسترين كانديداها بود، پيروز شد. پس از آن در تبيين اين پيروزي غير منتظره گفته شد جامعهي ايران تودهييتر و طبقاتيتر شده است بدين معنا كه اصلاحطلبان برخلاف اصولگرايان به ويژگيهاي مذكور در جامعه توجه نكردند و خوش خيالانه آرزو كردند با شعار دموكراسي و حقوق بشر پيروز ميدان انتخابات شوند در صورتي كه مردم عاصي از فقر و خسته از فساد (و نااميد از روند اصلاحات) به شعارهاي جذاب مبارزه با فقر و فساد احمدينژاد روي خوش نشان دادند و او را به پيروزي رساندند. وي افزود: بر خلاف تبيين فوق من معتقدم حداقل بنا به دو دليل جامعهي ايران در سال 84 تودهييتر از سال 76 نبود. اول اينكه اگر جامعهي ايران از تودهها و افراد نااميد و سرگردان تشكيل شده بود انتخابات رياست جمهوري نميبايست به مرحلهي دوم ميكشيد، در همان مرحلهي اول انتخابات شعارهاي ضد فساد دولتي احمدينژاد ميبايست ميليونها افراد سرخورده را به خود جذب كند و كانديداي فقيردوستان را به پيروزي برساند، كه نرساند، در مرحلهي اول انتخابات پنج كانديداي رقيب هر كدام بين چهار تا شش ميليون راي آوردند. جلاييپور همچنين گفت: هاشمي رفسنجاني كه شعار توسعهي اقتصادي ميداد بيشترين آرا را و مصطفي معين كه شعار دموكراسي و حقوق بشر را ميداد چهار ميليون راي به خود اختصاص داد و بيش از هشت ميليون نفر (با معيار به ميزان مشاركت در انتخابات سال 76) اساسا در انتخابات شركت نكردند. دليل دوم اينكه، حتي در مرحلهي دوم با اينكه رقيب اصلي احمدينژاد نماد بعد منفي وضع موجود معرفي شده بود باز از مجموعهي 48 ميليون واجد شرايط تنها 17 ميليون به وي راي دادند و ده ميليون به هاشمي راي داده شد و بقيهي مردم اصلا در انتخابات شركت نكردند. از اين رو نتايج آراي انتخابات هم در مرحلهي اول و هم در مرحلهي دوم نشان ميدهد كه نه فقط جامعهي ايران تودهييتر نشده بلكه متكثرتر شده است. عضو شوراي مركزي جبههي مشاركت ايران اسلامي، با بيان اينكه «جامعهي ايران با انواع و اقسام معضلات اجتماعي از جمله فقر روبروست»، گفت: اما جامعهي ايران در هشت سال دوران خاتمي فقيرتر نشده است، برابر مطالعهي بانك جهاني در دورهي 77 – 1365 فقر در ايران كاهش يافته است. لذا در هشت سال دوران اصلاحات جامعه فقيرتر نشده بود تا به موجب آن ميليونها فقير دل به شعارهاي كانديداي فقير دوست بسپارند. البته در دوران اصلاحات همچنان ميل و تقاضاي برابري در ميان مردم بيشتر رشد يافته بود و با گسترش ارتباطات جمعيت بيشتري از مردم انتظار داشتند و دارند كه سطح و كيفيت زندگيشان ارتقا يابد. وي افزود: در دوران اصلاحات مردم گرسنهتر و فقير نشده بودند بلكه به عنوان نمونه خانوادهاي كه دو فرزند دارد بايد دو شفيت كار كند تا بچههاي خود را به دانشگاه بفرستد و از اين نظر ناراضي است؛ يا در حالي كه آمارهاي رسمي خبر از دو و نيم ميليون معتاد در كشور ميدهد، اين آمار حكايت از آن دارد كه بيش از ده ميليون نفر از اعضاي خانوادههاي اين معتادان به نحوي از وضعيت خود و جامعه ناراضي هستند و اين نارضايتي لزوما در فقر ريشه ندارد. ظريف اينكه احمدينژاد شعار ريشهكني اعتياد را نداد بلكه بر روي شعار ريشهكني فقر و فساد دولتي تاكيد داشت. اين مدرس دانشگاه اظهار كرد: در جريان انتخابات اخير جامعهي ايران هر ويژگي داشته باشد، تودهييتر و فقيرتر نشده است. البته اين ارزيابي به معناي اين نيست كه جامعهي ايران همچون سوييس متكثر و دموكراتيك شده و گرايشات تودهيي و پوپوليستي در آن كمتر تاثيرگذار است، زيرا همهي جوامع مدرن از جمله جامعهي ايران، كه در معرض نفوذ رسانههاي فراگير و سازمانهاي وسيع بوروكراتيك هستند به يك معنا جوامع تودهيي هستند، يا ارزيابي اين نيست كه در جامعهي ايران فقر و نارضايتي ريشه ندارد بلكه جامعهي ايران همچون ساير جوامع با اين معضلات دست به گريبان است. جلاييپور گفت: ادعاي اصلي من اين است كه از نتايج انتخابات اخير نميتوان نتيجه گرفت كه در دوران شانزده سال سازندگي و اصلاحات جامعه ايران تودهايتر و فقيرتر شده و لذا به اين دليل مردم به كانديداي فقيردوست و مردمانگيز راي داده است. به نظر نگارنده پيروزي احمدينژاد را ميبايست در سه عامل جستوجو كرد؛ علت اول دخالت مستقيم و فراگير برخي سازمانها كه از بودجهي عمومي تغذيه ميكردند. علت دوم عدم ائتلاف تشكلهاي اصلاحطلب بر روي يك كانديداي «اجماعي» بود. پيروزي خاتمي در دو انتخابات گذشته به خاطر اين بود كه او كانديداي مورد اتفاق و اجماع همهي تشكلهاي اصلاحطلب بود. در مرحلهي اول انتخابات بيش از شانزده ميليون آراي اصلاحطلبان در ميان چند كانديدا توزيع شد و كانديداي فقيردوست اصولگرايان توانست با شش ميليون راي به مرحلهي دوم راه پيدا كند. علت سوم تحريم انتخابات توسط تشكلها و شخصيتهاي تحريمي (يا تحريميان) بود. جلاييپور با بيان اينكه «در مرحلهي اول انتخابات تفاوت آراي اصليترين كانديداي اصلاحطلب (دكتر معين) با احمدينژاد كمتر از دو ميليون نفر بود» گفت: اگر تحريميان تحريم نميكردند حداقل آنها ميتوانستند روي دو ميليون نفر تاثير بگذارند و در چنين حالتي چه بسا كانديداي اصلاحطلبان وارد مرحلهي دوم انتخابات ميشد و در مرحلهي دوم هر كانديدايي در برابر هاشمي قرار ميگرفت، شانس پيروزي بيشتري داشت. وي در ادامه نقش دفتر تحكيم وحدت را در ميان تشكلهاي تحريمي مهم خواند و افزود: در انتخابات قبلي انجمنهاي اسلامي دانشجويان دانشگاهها نقش واسط ميان اصلاحطلبان و مردم را (از طريق حضور و فعاليت دانشجويان در خانوادههاي خود) ايفا ميكردند، سياستهاي تحريمي انسجام انجمنهاي اسلامي را در جريان انتخابات بهم ريخت و ارتباط اصلاحطلبان با مردم ضعيف شد. از اينرو اگر هر كدام از سه علل مذكور اتفاق نميافتاد، وقوع هر نتيجهاي در انتخابات جز پيروزي احمدينژاد ممكن بود. اين فعال سياسي خاطر نشان كرد: اگر در تبيين غير منتظرهي انتخابات نهم ويژگيهاي جامعهشناختي چون تودهيي و فقيرتر شدن جامعهي ايران را دخيل نميدانيم و سه عامل فوق را موثر بدانيم، اين بدان معناست كه در تبيين اين انتخابات بايد به سراغ ويژگيهاي اختصاصي دولت در جامعهي ايران رفت. اينكه ميبينيم پس از انتخابات شكايات شخصيتها و كانديداهاي موثري چون هاشمي رفسنجاني، مهدي كروبي رييس مجلس ششم و از ياران امام(ره) و مصطفي معين و دلخوريهاي قاليباف به جايي نميرسد، به چه معناست؟ چرا تشكيل بيش از 100 پروندهي تخلف انتخاباتي در دستگاه قضايي به جايي نرسيد و عملا مسكوت مانده است؟ وي ابراز عقيده كرد: اين تخلفات توسط افراد خودسر و گروههاي فشار انجام نگرفته است بلكه توسط دولت پنهان انجام شده است. منظور از دولت پنهان شبكهاي از افراد، روابط و امكانات است كه بدون اينكه پاسخگوي كسي باشد اهداف خاصي را پيگيري ميكند. دولت پنهان همان شبكهاي است كه به 800 خوابگاه دانشجويان تعرض ميكند و در نهايت يك دزد ريشتراش مقصر ميشود. دولت پنهان همان شبكهاي است كه براي دولت خاتمي هر 9 روز يك بحران درست ميكند و به جاي اينكه مجريان دولت پنهان محاكمه شوند دانشجويان، روزنامهنگاران و فعالان سياسي اصلاحطلب دستگير و محاكمه ميشوند. جلاييپور گفت: چشمانداز آينده را در دو حالت كلي ميتوان گمانهزني كرد و حدس زد وضعيت خوبي براي دولت پنهان و اصولگرايان فقيردوست قابل تصور نيست. حالت اول اينكه اصولگرايان فقيردوست بتوانند به شعارهاي ريشهكني فقر و فساد جامه عمل بپوشانند. در چنين حالتي هم مردم و هم اصلاحطلبان بايد خوشحال باشند چون هر چه در جامعهي ايران فقر و فساد كمتر شود اين به نفع اهداف اصلاحي و دموكراسي است. حالت دوم اين است كه عليرغم دوپينگ دولت پنهان در به پيروزي رساندن فقيردوستان، در دولت جديد نتوانند شعارهاي خود را جامعه عمل بپوشاند. به چهار دليل احتمال وقوع حالت دوم بيش از حالت اول است. دليل اول دليلي اخلاقي است، دولت جديد شعار «عدالت» داده است و «عدالت» هدفي است كه بايد «ايجاد» شود و هماكنون «موجود» نيست. براي رسيدن به اهداف «موعود» مثل عدالت نميتوان به هر وسيلهاي متوسل شد و به عدالت رسيد. به عبارت ديگر با تخلف دولت پنهان نميتوان عدالت را در جامعه پياده كرد. به زبان تمثيل با فحاشي به فرزندان نميتوان آنها را خوب تربيت كرد زيرا تربيت به عنوان هدفي موعود است كه با هر وسيلهاي قابل دسترسي نيست. دليل دوم اين است كه دولت جديد در برابر دانشجويان، روزنامهنگاران، فعالان سياسي منتقد و مخالفان كارشكن قرار ندارد، بلكه در برابر انتظارات فزايندهي مردم ايران قرار دارد. عضو شوراي مركزي جبههي مشاركت افزود: از 48 ميليون افراد واجد شرايط در انتخابات، دولت فقط با هفت – هشت ميليون نفري كه تحت تاثير تبليغات مستقيم مساجد و محافل مذهبي بودند تقريبا در هر حالتي مسالهدار نميشود اما با چهل ميليون ديگر بيمشكل نيست، زيرا ده ميليون از هفده ميليون رايي كه به احمدينژاد داده شد الان مدتي است سفرههاي خود را پهن كردهاند و منتظر رنگين شدن آن هستند. به آنها گفته شده كه پولهاي نفت را فاسدين دولتي تا امروز ميخوردند و حالا آنها انتظار دريافت آن را دارند، اما هماكنون به جاي رنگين شدن سفرهها آنها شاهد گراني قيمتها هستند؛ ده ميليون نفر از شركت كنندگان در انتخابات اساسا تحت تاثير شعارهاي فقيردوستان نبودند و به هاشمي رفسنجاني راي دادند؛ و حدود بيست ميليون نفر هم اصلا در انتخابات شركت نكردند. اين استاد دانشگاه اضافه كرد: دليل سوم اين است كه بخش زيادي از افراد متخصص و كيفي جامعه كه ادارهي فني جامعه را به عهده دارند اساسا به كانديداي پيروز راي ندادند و حالت «بيمحلي» نسبت به دولت جديد از خود نشان ميدهند. ديگر اتفاقا دولت معتقد است كه بايد مديران پخته و جا افتادهي گذشته را چون رفتار مديريتي آنها نهادينه و دروني شده بايد عوض كرد زيرا اين مديران مستعد ايجاد تحول نيستند و بايد به جاي آنها از مديران بيسابقه استفاده كرد، اين مديران بهتر ميتوانند حاملان اين انقلاب مديريتي و استقرار عدالت باشند! متاسفانه آثار سوء اين انقلاب مديريتي را ميتوان در روند بياعتماد سرمايهگذاران ايراني و تزلزل بازار بورس و ضعف دولت در پيگيري مدبرانهي اهداف سياست خارجي ايران در عرصهي بينالمللي از هماكنون مشاهده كرد. جلاييپور در پايان گفت: دليل چهارم اين است كه دولت پنهان كه حامي فقيردوستان بود در گذشته هر روز يك بحران درست ميكرد اما در برابر افكار عمومي جايش محكم بود زيرا اين دولت خاتمي و اصلاحطلبان بود كه بايد پاسخگوي مردم ميبودند اما هماكنون از نعمت «سپر بلاي اصلاحطلبان» محروماند و مستقيما در برابر افكار عمومي قرار گرفتهاند و بيپناه شدهاند. از اينرو به نظر نميرسد فقيردوستان شادي روزهاي نخست پيروزي در انتخابات را بتواند همچنان تداوم بخشند. جلاييپور در ادامه در پاسخ به پرسشي ابراز عقيده كرد: دولت پنهان در انتخابات بعدي هم نقش خواهد داشت، اين بستگي به نيروهاي سياسي دارد، اگر آنها بتوانند روي شعار انتخابات منصفانه و آزاد تاكيد كنند دست دولت پنهان بسته ميشود. در انتخابات قبلي نيز يكي از اهداف اصلاحطلبان كم كردن نقش آنها در عرصهي سياسي بود اما با موفقيت روبرو نشد. من معتقدم با تودهيي و فقير بودن مردم نميتوان انتخابات را تفسير كرد اما با دولت پنهان ميتوان آنرا تفسير كرد. مردم در انتخاباتهاي قبلي نشان داده بودند تا هشتاد درصد استعداد شركت در انتخابات دارند، دولت پنهان در اجماع نقش موثري داشت، اصلاحطلبان نميدانستند بايد چه كسي را انتخاب كنند تا رد صلاحيت نشود. دولت پنهان در اين انتخابات شكل نگرفته است بلكه در دل تمام حكومتها نهفته است اما در حكومتهاي شفاف و دموكراتيك دستشان رو ميشود، در جريان انتخابات دولت پنهان در نتيجه نقش داشت. وي در ادامه قرار نگرفتن اصلاحطلبان در كنار تحريميون را اينطور تشريح كرد: اصلاحطلبان معتقدند براي تغيير در ساختار سياسي راهي جز شيوههاي گام به گام نداريم. درمان درد دولت پنهان از منظر اصلاحطلبان بيماري تدريجي است كه بايد درمان شود. معتقدم اگر در روند اصلاحطلبي، سستي حاصل شود نشان ميدهد به لحاظ نظري مشكل داشتهاند. اما من فكر ميكنم بنيانهاي اصلاحطلبي تقويت ميشود و چالشهاي آينده دوباره بين اصلاحطلبان و محافظهكاران خواهد بود. عضو شوراي مركزي جبههي مشاركت ايران اسلامي، با بيان اينكه «جهان آينده پرخطرتر و نامتعينتر شده است»، افزود: از منظر سياسي موافقم كه وارد شرايط بعد از جنگ سرد شدهايم چه بسا گرايشات توتاليتر و نه فقط دموكراتيك در اين فضا ظهور پيدا ميكند. وي در ادامه در پاسخ به پرسشي دربارهي تفاوت اصلاحات با ابتذال سياسي، گفت: در هر جامعهاي معضلات مختلفي وجود دارد، شما در اين وضعيت سه راهحل اصلي داريد، يكي اينكه اين معضلات را با مردم در ميان بگذاريد و پس از آن وارد ساختار سياسي شويد و به تدريج جهت رفع آنها اقدام كنيد. اصلاحات در حقيقت حركت تدريجي و مسالمتآميز قانوني است كه البته دستاوردهاي چشمگيري ندارد اما اصلاحطلبان به زودي هم سركوب نميشوند. راه ديگر اين است كه از طريق بسيج مردم انقلاب شود تا دولت جديد اين مشكلات را حل كند. نتيجهي اين راهحل به زودي مشخص خواهد شد، اين انقلاب يا شكست ميخورد يا پيروز ميشود. اما نتايج آن از منظر دموكراسي بسيار قابل بحث است. راه ديگر ما اين است كه زياد نگران نباشيم و اجازه دهيم تا اين مساله به خودي خود حل شود. محافظهكاري دقيقا همين است اما اصلاحطلبان معتقد به تغيير و رفع ابعاد نامطلوب به صورت آرام هستند. جلاييپور با بيان اينكه اصلاحطلبي هنوز هم استراتژي صحيحي است، همچنين گفت: حركتهاي ائتلافي در آينده بين اصلاحطلبان خيلي بيشتر ميشود. وي در پايان با اشاره به دو فاكتور عدم اجماع و تحريم، گفت: اگر هر كدام از اينها در اين انتخابات وجود نداشتند نتيجهي انتخابات چيزي غير از اين ميبود. انتهاي پيام