حدادعادل در دانشگاه تهران: بايد فكري براي كنكور كرد فعاليت سياسي در دانشگاه نبايد به علم لطمه بزند دستيابي به سرچشمههي جديد انرژي با حيات ما بستگي دارد/1/
غلامعلي حدادعادل تاكيد كرد: در دانشگاه بايد فعاليت سياسي طوري باشد كه به علم لطمه نزند. البته دانشجو بايد كار سياسي هم بكند، حتما هم بايد بكند. به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، رييس مجلس شوراي اسلامي شب گذشته در مسجد دانشگاه تهران ضمن اشاره به ديدار دانشگاهيان با مقام معظم رهبري و تاكيد ايشان بر درجهي اهميت علم در ادارهي كشور گفت: مضمون صحبت ايشان اين بود كه علم در رديف مقولاتي است كه ما بالاتر از آن مطلب ديگري براي كشور ضروري نميدانيم. مثل اينكه همانطور كه دين را براي ادارهي كشور ضروري ميدانيم علم را هم ضروري ميدانيم، اين معنا اگر در ذهن همهي مسوولان كشور بنشيند و جزو وجدان عمومي ملت ما در بيايد خيلي فرق ميكند. وي افزود: بقا و پيشرفت كشور واقعيتي است كه هيچكس منكر آن نيست، اما هر كسي به درجهاي آن را فهم كرده است، اندك هستند كساني كه به عمق اين مطلب رسيده باشند. اگر ما وضع امروز را با 400 سال پيش دنيا مقايسه كنيم متوجه ميشويم كه در قرنهاي گذشته زندگي مردم و جهان بر نيروهاي عادي طبيعت استوار بود. اما علم جديد دسترسي به عوالمي را از اين جهان طبيعت ممكن كرده است كه يك انرژيهايي در اختيار بشر قرار گرفته كه قابل مقايسه با انرژيهاي معمول و عادي طبيعت نيست. وي گفت: علم جديد با گشودن بابهاي تازه دسترسي بشر را به نيروها و سرعتهاي فوق تصوري براي بشر گذشته ممكن كرده و از همين جا قدرت ايجاد شده است، هر كشوري كه به اين بعد دسترسي بيشتر پيدا كرده باشد قدرت دارد. در چنين جهاني هيچ ملتي نميتواند بگويد من مايل به دسترسي به انرژيهايي كه علم جديد ميسر كرده نيستم. ممكن است آن زندگي بهتر باشد، همانطور كه عدهاي هستند كه مثلا روشنايي شمع قديمي را ميپسندند و افكار خاصي دارند. آنها از جامعه فاصله ميگيرند اما استثنا هستند، اما دنيا اينگونه ممكن نميشود، چه خوب باشد چه بد. امروز هيچ كشوري در دنيا نميتواند بگويد من از پيوستن به جريان علمي كه در دويست سيصد سال در جهان حاكم شده بينياز هستم و خود را كنار بكشد. ما براي بقا و ارتباط با ساير جهان و رقابت با ساير جهان ناچاريم اين علم را جدي بگيريم و اگر غفلت كنيم ضعيف ميمانيم و در نظام طبيعت ضعيف پايمال است. رييس مجلس شوراي اسلامي افزود: دستيابي به سرچشمههي جديد انرژي و نيرو با حيات و ممات ملتها و از جمله ما بستگي دارد، در حالي كه در گذشته اينطور نبوده، بلكه علم را براي تكميل فضايل انساني ميخواندند، امروز علم معناي ديگري پيدا كرده است. حدادعادل گفت: ما به عنوان دانشگاهي بايد دانشگاه را در درجهي اول محل دانش قرار دهيم. البته در دانشگاه خيلي كارهاي ديگر هم بايد انجام شود و مهم تلقي شود، ولي دانشگاه در درجهي اول دانشگاه است، اين بايد اول تامين شود، بعد جهات ديگر مطرح شود. هر فعاليتي كه مخل كار علمي در دانشگاه باشد بايد حذف شود؛ هر فعاليتي كه به اصل فلسفهي وجودي دانشگاه لطمه بزند. حدادعادل گفت: هر محيطي براي يك مقصودي به وجود آمده، آن مقصود مثل ستون خيمه است. آن ستون اگر استوار باشد خيمه سر پا ميماند، زير خيمه ميشود زندگي كرد ولي آن خيمه بايد برپا باشد و ستون هم بايد سرپا باشد، ستون دانشگاه علم است. وي ادامه داد: مثلا در حوزههاي علميه ستون، علم و تقواست، علم و معارف ديني اهميت دارد. در يك پادگان و ارتش و مركز نظامي، نظاميگري اصل است. آنجا هم بايد به قرآن، ورزش و شئون انساني توجه كرد اما آنجا را براي نظاميگري ساختهاند. يك عده كه ميروند جايي ورزش كنند در يك ورزشگاه كمال اول آنجا ورزش است، دانشگاه هم براي تحصيل و پيشرفت علم بنا شده است، بنابراين سياست، هنر، ورزش و هر كار ديگري اگر به شكلي در دانشگاه مطرح شود كه دانشگاه را از وظيفهي اصلي خودش باز بدارد معنايش اين است كه آن منحرف شده و بايد اصلاح شود؛ اصلاح شدن نه به معناي قلع و قمع و منتفي شدن آن بلكه به معناي اينكه آن با اين وضع علم و تحصيل ناهماهنگ است. يك جايي مثلا يك حزب سياسي است، آنجا فعاليت سياسي اصل است و تحصيل علم اگر طوري شود كه به فعاليت سياسي لطمه بزند علم بايد خودش را اصلاح كند؛ چرا كه آنجا براي فعاليت سياسي به وجود آمده است. وي تصريح كرد: در دانشگاه بايد فعاليت سياسي طوري باشد كه به علم لطمه نزند. البته دانشجو بايد كار سياسي هم بكند، حتما هم بايد بكند. دانشجو مهمتر از همه چيز بايد براي شركت در مديريت آيندهي كشور خودش را آماده كند. يكي از وظايفي كه ما اساتيد داريم اين است كه علاوه بر آموزش علم به دانشجو آنها را مردان و زناني مدير و مدبر تربيت كنيم. اينطور نباشد كه آنها فقط از دبيرستان وارد دانشگاه شوند، يك محفوظاتي به ذهن آنها منتقل شود، نمرهاي بگيرند و بعد بروند. چون وقتي كسي دانشگاه را ترك ميكند ديگر هيچ محيط ديگري وجود ندارد كه او را براي مديريت آماده كند و پستها و سمتهاي كشور هم دست همين فارغالتحصيلان دانشگاه سپرده ميشود، در هر صورت گذر زمان همهي ما را از صحنه خارج ميكند كما اينكه قبل از ما هم يك عدهاي بودند كه رفتند و نوبت به ما رسيد. نوبت ما هم ميگذرد و به جوانترها ميرسد، اين جواني كه امروز در دانشگاه درس ميخواند بايد بصيرت، انضباط، فرهنگ و تربيتي پيدا كند كه بتواند در ادارهي كشور هضم شود و اين يك شرطي اين است كه مديريت دانشگاه را خوب ببيند. حدادعادل تاكيد كرد: اگر دانشجو در دانشگاهي تربيت شود كه با شيوهي اداره شدنش به طور طبيعي مديريت را به او بياموزد بهترين شيوه است. اما اگر دانشگاههاي ما بدترين شكل مديريت باشد، مديران آيندهي كشور مديران خوبي نخواهند شد. وي گفت: ما وقتي به زندگي گذشتهمان مراجعه ميكنيم ميبينيم كه فلان استاد با نحوهي تدريسش يا فلان مسوول دانشكده با نحوهي مديريتش چقدر چيز ياد ما داده است. امروز ما آن آموزشهاي مثبت استادهاي خودمان را از ياد نبردهايم. ما امروز هم بايد همان كار را بكنيم، اين دانشجوها مديران آيندهي كشور هستند. بعد از اين هم هيچ فرصت ديگري براي آموزش مديريت نيست، اين را بايد غنيمت شمرد. ادامه دارد...