كميتهي دانشجويي جبههي مشاركت خواستار شد؛ گشودن باب گفت و گوي نقادانه و تعامل سازنده
كميتهي دانشجويي جبههي مشاركت ايران اسلامي به مناسبت آغاز سال تحصيلي دانشگاهها بيانيهاي تحليلي صادر كرد. به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در اين بيانيه آمده است: « سال تحصيلي 85-84 را در حالي آغاز ميكنيم كه فضاي عمومي كشور متاثر از نهمين دورهي انتخابات رياست جمهوري دستخوش دگرگوني است. ابهام ناشي از شدت و سمت و سوي تحولات اخير، جريانات حاضر در عرصهي سياست و از جمله جنبش دانشجويي را تحت تاثير قرار داده است. هنوز به روشني مشخص نيست كه حاكميت يكدست شده كنوني با چالشهاي موجود در عرصهي داخلي و خارجي چگونه برخورد خواهد كرد. آيا فضاي تنفس موجود را بر جريان اصلاحات و گروههاي متفاوت با خود خواهد بست و به سمت اقتدارگرايي افراطي خواهد رفت و يا با پيش گرفتن رفتاري كجدار و مريز، با جريانات رقيب و اصلاحطلب برخوردي نرمافزاري خواهد داشت و سعي در تداوم وضعيت به حاشيه راندن آنان از همهي عرصهها ميكند. نويسندگان اين بيانيه ادامه دادهاند: به گمان ما، هر دو گرايش در درون جناح مسلط سياسي كنوني حضور و بروز دارد كه البته اين تعارضات ريشه در منشأ و خاستگاه سياسي و سازماني ائتلاف راست حاكم دارد. اما به نظر ميرسد فعلا رويكرد دوم به شرط آنكه در زمينگير و منفعل كردن اصلاحطلبان توفيق حاصل كند، در دستور كار قرار گرفته است. مسالهاي كه حضور موثر ما در آيندهي سياسي كشور عميقا به آن بستگي دارد بررسي عميق و دقيق و حتيالمقدور سريع عوامل پيش آمدن شرايط پيش رو است كه از اهميت فوقالعادهاي برخوردار است و اين مهم جز با مسووليتپذيري و شجاعت نقد دروني ميسر نيست. در اين ميان دانشگاه و جنبش دانشجويي به عنوان كانون موثر و موتور محرك جريان اصلاحطلبانه ملت ايران ميتواند و ميبايد در اين حركت كه آيندهي اصلاحات به آن گره خورده است نقشي پيشگامانه ايفا كند و نقاط ضعف و قوت پيشين را بازخواني نمايد. در اين بيانيه با يادآوري اين كه جريان دوم خرداد يك جنبش اصلاحگرايانه را نمايندگي ميكرد كه ريشه در مناسبات گسترده و عميق اجتماعي به معناي عام آن داشت، ابراز عقيده شده است: تغيير در وضعيت موجود و خلع يد از مافياي قدرت – ثروت و منزلت، خواسته مردم به تنگ آمده از فساد گسترده، تورم لجامگسيخته، سختگيري، تنگنظري و تعصبات جاهلانه و رفتارها و اقدامهاي آزاديستيزانهاي بود كه استيفا و تحقق آن را بر عهدهي اصلاحطلبان به قدرت رسيده در دوم خرداد نهادند. سرشت دوم خرداد البته حركت در چارچوب ساختار موجود را ميطلبد و در آنجا كه ساختارها متصلب بودهاند نميتوان خردهاي بر اصلاحطلبان گرفت. در عين حال نبايد عزم ناجزم عدهاي و فرصتسوزي عدهاي ديگر را ناديده گرفت. از سوي ديگر دميدن بر آتش راديكاليسم كور و دعوت به ناكجاآباد نيز بار مضاعفي بود كه بر پيكر اصلاحات تحميل گرديد. سرگرم شدن بخشهاي مهمي از فعالان جريان اصلاحات بر منازعه اصلاحپذير بودن يا نبودن نظام هم باعث شد اين جنبش اجتماعي به منازعهاي عموما سياسي كشانيده شود. صادركنندگان اين بيانيه افزودهاند: اين مساله يكي از مهمترين آفتهاي جنبش دوم خرداد بود؛ چراكه آن را از بدنه اجتماعياش جدا كرد و به عبارت ديگر مانع «همهجانبه شدن اصلاحات» شد. سهم جنبش دانشجويي در اين ميان كمتر از احزاب و تشكلهاي اصلاحطلب ديگر نيست. جنبش دانشجويي به عنوان جرياني فارغ از محدوديتها و مقتضيات طبقاتي با فراگيرياي كه در سطح بدنه اجتماعي دارد ميتوانست با تاكيد بر جامعيت و چند وجهه بودن اصلاحات فرآيند عمقبخشي و اجتماعي شدن جنبش را فراهم نمايد. البته طبيعي است جنبش دانشجويي به دليل ماهيت سياسي خود، بيشترين توان خود را صرف مطالبات سياسي و از جمله مهمترين آنها يعني دموكراسي، آزادي و حقوق بشر كند. اما اين به تنهايي كافي نيست. براي اجتماعي و فراگير شدن يك جنبش توجه به مطالبات اجتماعي همچون عدالت، اشتغال، رفاه ضروري است. تاريخ جنبش دانشجويي گواه است كه جريان اصيل مهمترين مدعي و مدافع استقلالطلبي، آزاديخواهي و عدالتگرايي بوده است. اين هر سه، پايههاي يك آرمان فراگير ملي است كه ميتواند جريان اصلاحات را جاني دوباره بخشد. نويسندگان اين بيانيه با تاكيد بر اينكه تجربيات و اندوختههاي موجود بايد راهنماي عمل بعدي باشد، ابراز عقيده كردهاند: اين واقعيت به خوبي مشهود است كه ملت ما همچنان خواستار اصلاح وضع موجود است. جوهر پيام سوم تير نيز چيزي جز تغيير وضع موجود در چارچوب نظام نبود. آناني كه در سوم تير خود را پيروز تصور ميكردند خود بهتر ميدانند كه پيروزيشان مديون سياهنمايي و ناتوان نشان دادن اصلاحات و عوامفريبي و موجسواري پوپوليستي بوده است. با چنين رفتارهايي شايد بتوان حركتي مقطعي ايجاد كرد ولي مطمئنا منتج به ناكارآمدي و در نهايت بحران مشروعيت خواهد شد. در اين بيانيه خاطرنشان شده است: بروز چالشهاي داخلي و بينالمللي عاملي است كه فقدان مشروعيت در پي خواهد داشت و جرياني كه مشروعيت خود را از دست رفته بداند، پتانسيل اقتدارگرايياش افزون خواهد شد. در چنين صورتي است كه امكان بروز خشونت چه از جانب حاكميت و چه از سوي اپوزيسيون _ خصوصا اگر همچون جنبش دانشجويي جوان و راديكال باشد _ افزايش مييابد. به عبارت ديگر حاكميتي كه بر اثر ناكارآمدي داخلي و فشارهاي خارجي، قدرت تحملش كاهش يافته است، آشكارترين عرصهي به رخ كشاندن اقتدارش را، تحت فشار قرار دادن دانشگاهيان _ چه جريانات دانشجويي و چه استادان مستقل، دگرانديش _ ميداند و البته مطمئنا پس از آن به سراغ گروهها و احزاب سياسي نيز خواهد آمد. براي جلوگيري از وقوع چنين رخدادي بايد امكان و زمينهي خشونت را در عرصهي سياست كاهش داد. يكي از ضروريات اين امر تداوم استراتژي «اصلاحات» و البته با صبغه فراگير و اجتماعي است. تا ضمن «فراگيري و تعميق اصلاحات» از بيتفاوتي و سرخوردگي ملت جلوگيري كند و مجددا ميان راس هرم اصلاحات و بدنه اجتماعي آن پيوند برقرار نمايد. كميتهي دانشجويي جبههي مشاركت ايران اسلامي ادامه داده است: معتقديم كه در اين چشمانداز جنبش دانشجويي و دانشجويان بيش از هميشه نيازمند انديشيدن، گفتوگو، حضور فعال در عرصههاي سياسي، فرهنگي، اجتماعي و علمي و همكاري گسترده در برابر تحجر و استبداد و بر باد دادن تجارب ملي و ديني است.معتقديم كه جريان اقتدارگرا از اين پس هرچه بيشتر بر آتش تفرقه و تشتت، خصوصا در ميان بدنه و راس اصلاحات خواهد دميد در افتادن به دام آنان، نه تنها به زيان ما خواهد بود بلكه سرنوشت جامعه و كشور را نيز به خطر خواهد افكند. كميته دانشجويي جبهه مشاركت ايران اسلامي در جهت استراتژي حزب، ضمن دعوت جريانات اصيل دانشجويي به تدبير و تدقيق در عمل و زمينههاي ناكامي جريان اصلاحات، خواستار گشودن باب گفت و گوي نقادانه و تعامل سازنده است كه جز در اين مسير نميتوان راه دشوار پيش رو را سرافرازنه طي كرد.» انتهاي پيام