با توجه به نزديك شدن به آغاز سال تحصيلي جديد دانشگاهها و مراكز علمي و با توجه به اين كه اين قشر از جامعه همواره نقش موثري در هدايت افكار عمومي جامعه به خصوص در مقاطع حساس سياسي و اجتماعي داشتهاند، در اين راستا نگاهي به وضعيت جنبش دانشجويي و دلايل ركود فعاليت سياسي و كمرنگ شدن نقش دانشجويان به خصوص در تحولات اخير كشور، خالي از لطف نيست و اينجاست كه نگاه احزاب به بدنهي دانشگاهها و جريانهاي دانشجويي اهميت خود را نمايات ميسازد. به راستي بخش دانشجويي احزاب به چه ميزان فعال است و نگرش گروههاي سياسي نسبت به جريان دانشجويي و بدنهي دانشگاهي كشور چگونه است؟ تاثيرپذيري احزاب و دانشگاهيان از يكديگر به چه ميزان است و كدام يك بهتر است؛ اين كه چنين ارتباطي وجود داشته باشد يا نه؟ گروهها و احزاب سياسي تاكنون و يا در آينده چه تاثيراتي را بر بدنهي دانشگاهها به صورت عام و جنبش دانشجويي به صورت خاص داشتهاند؟ اينها از جمله سولاتي است كه كه خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در گفتوگو با برخي فعالان سياسي نظر آنها را به اين شرح جويا شده است.
به گفتهي حجتالاسلام والمسلمين محمدعلي ابطحي آنچه آفت امروز دانشگاهها است، جريانات راديكال دوسويهاي است كه به دانشگاهها حمله كردهاند. چه جريان راديكالي كه بيش از واقعيات و قدرت تحمل جامعه از دانشگاه و دانشجويان، سياسي بودن را ميطلبند و چه جرياناتي كه واقعيات و مسايل اجتماعي نسل امروز را نميخواهند درك كنند و در قالب جريانات افراطي مقدسمآب حضور پيدا كردهاند.
اين عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز درگفتوگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) با اعتقاد براينكه دانشگاه و دانشجويان طي سالهاي اخير دچار يك پارادوكس شدهاند، دراين باره افزود:« جريانات دانشجويي با توجه به ماهيتشان كه تبعا راديكالتر از متوسط جامعه هستند، زماني كه در سياست دخالت ميكنند و جزء مجموعههاي فعال سياسي ميشوند همواره مورد سركوب قرار ميگيرند و زماني هم كه منفعل ميشوند و از حوزههاي سياسي دوري ميكنند باز مورد انتقاد قرار ميگيرند و گفته ميشود كه جنبش دانشجويي فعال نيست.»
وي با بيان اينكه اين پارادوكس از بيرون دانشگاه به دانشگاهها تحميل ميشود، درعين حال دربارهي تعامل احزاب و گروههاي سياسي با بدنهي دانشگاها ابراز عقيده كرد:« متاسفانه احزاب نتوانستند در دانشگاهها نقش فعالي ايفا كنند؛ چرا كه بخشي از آنها در طول ساليان اخير راديكالتر از يك جريان رسمي حزبي ظهور پيدا كردند و زمانيكه با عدم پشتوانهي عمومي و اقبال دانشجويي روبهرو شدند نتوانستند موفق باشند و بخشي از آنها هم احزاب دولتي و رسمي و جرياناتي حكومتي مثل بسيج دانشجويي يا گروههاي سياسي بودند كه جزئي از حكومت و يا حتي بخش اقتدارگراي حكومت محسوب ميشدند، لذا آنها هم نتوانستند در دانشگاهها توفيق پيدا كنند.»
اين عضو ارشد مجمع روحانيون مبارز با اعتقاد به اينكه قبل از توجه به نقش احزاب در دانشگاهها، بايد خود دانشجويان و فعالان برآمده از دل دانشگاهها مورد توجه قرار گيرند، اضافه كرد:« فعاليتهاي دانشجويان، فعاليتهايي است كه دانشجويان را به تعميق و دقت بيشتر و توجه جديتر و ملموستر به مشكلات جامعه فرا ميخواند. در طول سالهاي گذشته در بسياري از حوادث سياسي، متاسفانه دانشجويان ابزار سياسي جريانات و گروههاي مختلف قرار ميگرفتند كه پس از پايان كارشان، چه شكست و چه پيروزي، اين ابزار از كارآيي ميافتاد و طبعا باعث سرخوردگي دانشگاهها ميشد.»
ابطحي دربارهي لزوم برگرداندن مرجعيت نخبگان به دانشگاهها، با بيان اينكه هيچگاه مرجعيت نخبگي جامعه از دانشگاه نميتواند بيرون رود، اضافه كرد:« دليل اين مساله اين است كه اساتيد دانشگاهها، نخبگان فكري و فرهنگي هستند و خود دانشجويان نيز طبقهي روشنفكري محسوب ميشوند كه به طور يك شبكهي بسيار منسجم و منظم داخل خانوادهها حضور دارند.»
وي با تاكيد به اينكه نبايد دانشگاه را يك بازاري كه كسادي يا غيركسادي دارد ببينيم، اظهار داشت:« بايد دانشگاه را يك جريان انديشمندي ديد كه به صورت طبيعي در سرتاسر كشور داراي عقبه و پشتوانه است.آنچه آفت امروز دانشگاهها است، جريانات راديكال دوسويهاي است كه به دانشگاهها حمله كرده است. چه جريان راديكالي كه بيش از واقعيات و قدرت تحمل جامعه از دانشگاه و دانشجويان، سياسي بودن را ميطلبند و چه جرياناتي كه واقعيات و مسايل اجتماعي نسل امروز را نميخواهند درك كنند كه در قالب جريانات افراطي حضور پيدا كردهاند.»
اين عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز با بيان اينكه يك جريان سياسي در كشور پا نميگيرد مگر اينكه بتواند يك جا پاي جدي در حوزهي دانشگاهها داشته باشد، خاطرنشان كرد:« اين مساله به اين علت است كه دانشگاه و دانشجو سياسيترين عناصر جامعه هستند و در عين حال هم از فهميدهترين افراد محسوب ميشوند. البته به نوعي يك بدنهي جدي از حوزههاي علميه هم چنين خصوصيتي را دارند كه متاسفانه در مواردي صداي بلند برخي افكار متحجر از درون حوزهها و يا اخيرا از درون دانشگاهها ظهور و بروز پيدا ميكند كه بدنهي واقعي انديشمند حوزه و دانشگاه ممكن است تحتالشعاع اين صداهاي بلند و قدرتمند قرار گيرند.»
ابطحي با اعتقاد به اينكه واقعيت اين است كه جريانات و احزاب خارج از دانشگاهها توفيق خود را زماني پيدا خواهند كرد كه بتوانند با بخش انديشمند جامعه كه به طور عمده در دانشگاه و پس از آن در بدنهي حوزههاي علميه حضور دارند ارتباط داشته باشند اضافه كرد:« بايد اين قشر بتواند به انتقال افكارشان به جامعه دست بزند و الا اگر اين عوامل انتقالدهندهي افكار وجود نداشته باشد، فضاي عمومي جامعه، فضايي سطحي، غيركارشناسي و غيرعلمي ميشود كه در نتيجه در حوزههاي ديني خود به تحجرهاي بسيار بيمحتوا و بيمغز رو ميآورد و در جريانات غيرديني آن ممكن است به نوعي لمپنيزم بيمنطق منجر شود.»
اين عضو شوراي مركزي مجمع روحانيون مبارز در پاسخ به اين سوال كه گفتمان جنبش دانشجويي درحال حاضر حول چه محوري بايد قرار گيرد؟، نياز اصلي جامعه را عليرغم همهي مشكلاتي كه بوجود آمده به صورت كلان در فعاليت جهت نهادينه كردن دموكراسي به عنوان يك اصل در درون جامعهي ايراني دانست و در پايان به خبرنگار سياسي ايسنا گفت:« اين كار را بزرگترين فعاليت جريانات دانشجويي و همهي كساني كه انديشمند هستند و قدرت تاثيرگذاري در جامعه را دارند ميدانم. در شرايط فعلي نقد حكومت از سوي جنبش دانشجويي يك ضرورت است چراكه اگر چنين نباشد، آسيبها و آفتهاي زيادي براي جامعه به بار خواهد آمد.»
يك عضو شوراي مركزي حزب موتلفهي اسلامي تصريح كرد: فعاليتهاي جنبش دانشجويي در سال تحصيلي جديد ا فعاليت حضور جريان اصولگرا، در بستري آرام و توام با حمايت بيشتر دولت ادامه خواهد داشت.
اسدالله بادامچيان در گفتوگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، از سياست به عنوان امري كه بعد از انقلاب به صورت جدي از سوي دانشگاهيان دنبال ميشود نام برد و افزود: مجموعهي دانشگاهيان ما به صورت طبيعي همانند ساير مردم در مسايل كلان كشور دخالت و جريانهاي سياسي نيز همانند جامعه هركدام در بخشي از دانشگاه نفوذ دارند.
وي بخش مرتبط با احزاب و گروههاي سياسي در دانشگاهها را محدود دانست و ادامه داد: اكثر دانشجوها به دليل آشنايي با مسايل سياسي دليلي نميبينند با احزاب و جريانهاي سياسي ارتباط داشته باشند، زيرا جريانهايي مانند ملي مذهبيها كه با كلان نظام همراه هستند، در بين دانشجويان جايگاهي ندارند، از اين رو به تبع از وضعيتي كه در جامعه دارند فعاليتشان در دانشگاه به نق زدن، در نشريات نفوذ كردن و سوال ايجاد كردن محدود است.
وي با اعتقاد به اين كه انجمنهاي اسلامي به عنوان تشكلهاي دانشجويي دچار تشتتهاي فراواني شدهاند، افزود: نبود انطباق با موازين نظام در برخي بخشها باعث شده است كه انجمنهاي اسلامي به چند بخش كه برخي با ملي مذهبيها و تعدادي نيز با نيروهاي چپ كار ميكند تقسيم شدند.
وي ادامه داد: جامعه اسلامي دانشجويان تشكيلات منسجمتري را در دانشگاهها تشكيل ميدهند كه انشاءالله با تلاش بيشتر حضورشان گسترش پيدا كند.
اين عضو حزب موتلفهي اسلامي همچنين با بيان اين كه تبديل دانشگاهها به باشگاه جريانهاي سياسي در تضاد با ماهيت اين بخش است، تاكيد كرد: دانشگاه محل درس خواندن و تربيت عناصر متفكر است. لذا چنانچه وقت اين بخش هر روز صرف دعواهاي سياسي شود، كشور از رشد علمي باز ميماند همچنان كه بيتوجهي دانشگاهيان به مسايل سياسي نيز آنها رابه مرداب تبديل ميكند.
وي اضافه كرد: به عقيدهي من مشخص كردن حدود هر مجموعه از نظر ماهيت حركت دانشجويي ميتواند مشكلات ناشي از افراط و تفريط دانشگاهيان در پرداختن به امور سياسي را برطرف كند.
بادامچيان با يادآوري اينكه طي سالهاي اخير بخش دانشجويي موتلفه فعال بوده تصريح كرد: شاخه دانشجويي موتلفه نيز همانند ساير احزاب و گروههاي سياسي با وجود آنكه دفتري در دانشگاهها ندارد در اين بخش نفوذ دارد و با فعاليت و برنامهريزيهاي انجام شده در سال جاري اين فعاليتها گسترش پيدا ميكند.
وي همچنين با يادآوري اينكه اهداف جنبش دانشجويي امروز با جنبش دانشجويي زمان طاغوت كه سرنگوني اين رژيم را دنبال ميكرد فرق دارد، اظهار داشت: در نظام جمهوري اسلامي وظيفهي جنبش دانشجويي دفاع و پاسداري از نظام است. لذا گروههايي كه فكر ميكنند ميتوان اين جنبش را به عناصر مقابل نظام تبديل كرد، از آنچه در طول اين سالها اتفاق افتاد ميتوانند نتيجه بگيرند كه بختشان سياه است و جايگاهي در بين دانشجويان ندارند.
اين عضو حزب موتلفهي اسلامي تاكيد كرد: جنبش دانشجويي امروز جنبش اصولگرايانه، ارزشگرايانه و مستقل است و روز به روز نيز دانشجويان ما در اين زمينه موفقتر عمل ميكنند.
وي همچنين از دانشگاهيان به عنوان گروهي كه در بين همهي اقشار جامعه از مقبوليت برخوردار است، نام برد و افزود: دانشگاهيان گروهي مورد توجه محسوب ميشوند اما مرجعي نيستند كه به مردم بگويند فلان كار را انجام دهيد و فقط در صورتي كه جزو گروههاي ارزشگراي جامعه باشند در نظر مردم نيز مرجع محسوب ميشوند.
بادامچيان در ادامه با تاكيد بر اينكه گفتمان دانشجويي صرف در مفهوم آزاديخواهي خلاصه نميشود، يادآور شد: استقلال، جمهوري اسلامي و مصالح مملكت نيز ديگر مسايلي است كه بايد گفتمان دانشجويي بر پايهي آن تنظيم شود.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران گفت: ميتوان از قشر دانشجويي به عنوان يك جريان با رمق در آگاهي جامعه و سوق افكار عمومي به سمت اهداف خاصي كه مورد توافق آنها و جامعه ميتواند قرار بگيرد، باشند.
محسن تركاشوند در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، دربارهي رابطهي بين احزاب و جريانهاي دانشجويي با تاكيد بر تاثيرگذاري جنبش دانشجويي افزود: در بين طبقات مختلف جامعه كنشگراني وجود دارند كه نقش آنها در تحولات جامعه و مخصوصا تحولات سياسي اجتماعي و هنجارسازي غيرقابل انكار است و شايد بشود گفت كه كاركرد ديگرش ميتواند فرهنگسازي باشد كه در اين زمينه سهم بهسزايي دارند؛ از جمله اينها دانشجويان و اساتيد دانشگاهها هستند.
وي به مبارزات جنبش دانشجويي پيش از انقلاب اسلامي ايران اشاره كرد و ادامه داد: اين جريان در مبارزه با شاه پيشتاز بود و هم اكنون هم از طيفهاي تاثيرگذار در جامعه است من ميتوانم نقش اينها در انتخابات دههي اخير و از جمله پيروزي خاتمي و اصلاحات كه بخش عمدهي آن را مديون تلاش دانشجو و دانشجويان است نام ببرم.
وي دربارهي قشر دانشجو خاطرنشان كرد: اينها قشر متنوعي برخواسته از درون جامعه و از طبقات مختلف جامعه هستند كه به دليل جواني پتانسيل بالايي دارند و آرمانگرا و غيرمحافظهكار هستند.
تركاشوند در ادامه گفت: چون جريان دانشجويي با پيكرهي جامعه و تودههاي مردم ارتباط و نقش كنشگري دارند، ميتوانند خيلي خوب پيام را به داخل جامعه ببرند و لايههاي غيرقابل دسترس براي احزاب را تحت تاثير قرار دهند.
تركاشوند جريان دانشجويي را همچنان تاثيرگذار دانست و گفت: اين جريان ميتواند در عرصهي سياسي براي هدف شفافسازي عرصهي سياسي و نقد قدرت براي احزاب مكمل باشد. جريان دانشجويي در اين زمينه هزينههايي داده و فراز و نشيبهايي را هم طي كرده است.
وي دربارهي آسيبهاي اين جريان گفت: دستهايي در كار بود كه اينها را متفرق و اثرگذاري آن را كم كنند و حتي برخي بيميل نبودند كه سياست را از دانشگاه جدا كنند و دانشجوي غيرسياسي ميخواستندكردند، آسيبهاي اين چنيني و عدم انسجام كامل اين جريان از توفيقهاي جريان مخالف دانشجويان نقاد بودند.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي بر رابطهي بين احزاب و جريانهاي دانشجويي تاكيد كرد و گفت: گروههاي سياسي ارتباطشان با بدنهي دانشجويي و دانشگاهها ميتواند خيلي اثر فعاليت سياسي و ارتباط با جامعه را پررنگتر كند. تصور ميكنم كه قشر دانشگاهي و دانشجويي پتانسيل بالقوه است كه ميتواند ضعف احزاب را تا حدودي بپوشاند.
وي دانشگاه را بستر مناسبي براي عضوگيري احزاب عنوان كرد و گفت: دانشجويان مديران آيندهي جامعه هستند و به اين دليل حضور و فعاليت سياسي و آگاهيشان ميتوانند در آيندهي جامعه اثر پررنگ و مستقيم داشته باشند و چشمپوشي از اين قشر آسيب به جامعه است و كنار گذاشتن آنها ضايعهي غيرقابل جبران است، چه قشري بهتر از دانشجو و دانشگاهي كه مسلح به پتانسيلهاي علمي براي كشور خواهد شد.
اين نمايندهي سابق مجلس در عين حال بر تعديل در توقعات دانشجويان تاكيد كرد و گفت: توقعات دانشجويان با توجه به آرمانگرايي با واقعيت بايد هم سنخ شود، دانشجويان ممكن است احزاب را به محافظهكاري متهم كنند، در حالي كه كار سياسي در كشورهاي جهان سومي از جمله هزينه بر است. ميتوان گفت توقعات بيشتر از مقدورات و امكانات باعث شده نگراني ايجاد شود، يعني دانشجوياني كه با شور و تلاش فراوان در دورهي خاتمي وارد عرصه شدند، بايد كمي از خواستههاي حداكثري خود پايين آمده و ملاحظهي مشكلات پيش روي اصلاحطلبان را كرده و در توقعاتشان تعادل ايجاد ميكردند.
وي گفت: توقعات حداكثري در كنار موانع پيش روي اصلاحطلبان در آنها سرخوردگي ايجاد كرد، به صورتي كه اثر آن در انتخابات رياست جمهوري ديده شد، هرچند در روزهاي آخر روشنفكران وارد صحنه شدند اما فرصتي براي اثرگذاري در جامعه نبود. برخي از انتقادات دانشجويان را قبول دارم اما مسايل قابل توجهي هم وجود دارد كه قشر دانشجو بايد آن را مورد توجه قرار دهد.
وي تصريح كرد: اين حق احزاب است كه در دانشگاهها فعاليت كنند و اعضايي براي خود داشته باشند كما اين كه قبلا هم بوده است، مگر ميشود احزاب سياسي را در جايي بدون ارتباط با دانشگاه ديد؟ اين استفادهي ابزاري نيست.
تركاشوند گفت: البته از دانشجويان در درك شرايط واقعي انتظار بيشتر ميرود. دانشجو خيلي باهوش است و كمتر ميتواند بازيجه شود، اما در توقعات بايد تعديل كرد. در عين حال احزاب بايد بدانند كه دانشجو پتانسيل قابل توجه و تاثيرگذار در جامعه است پس بايد به خواستههاي آنها توجه بيشتري شود. دانشجو بيشتر به دنبال حل مسايل جامعه، نقد قدرت و پاسخگو كردن مديران است.
وي انزواي جريان دانشجويي را براي جامعه مضر دانست و گفت: قهر كردن در عرصهي سياسي يا كنار گذاشتن فعاليت سياسي شرايط را براي آنهايي مهيا مي كند كه به دنبال غيرسياسي كردن دانشجويان و كم رمق كردن احزاب هستند.
يك استاد علوم سياسي و عضو هيات علمي دانشگاه تهران در مورد جايگاه بدنهي دانشگاه و مرجعيت فكري دانشگاه در جامعه اظهار داشت: در حال حاضر به نظر ميرسد كه بدنهي دانشگاه نتوانسته مرجعيت فكري كه در گذشته دارا بود را حفظ كند و اين امر نيازمند يك آسيبشناسي است.
دكتر مجيدي در گفتوگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) با بيان اين كه در صورت مطالعهي صحيح و مستمر در مورد تحولاتي كه در دانشگاه صورت گرفته، قطعا به نتايج روشني دست پيدا خواهيم كرد، گفت: دانشگاه به علت اينكه در بعضي موارد به صورت افراطي دچار سياستزدگي شده، از ماموريت اصلي خود يعني مرجعيت فكري جامعه و همچنين توليد علم و دانش دور شده و اگر دانشگاه در اين مورد خود را مورد آسيبشناسي قرار دهد، ميتواند همچون گذشته مرجعيت فكري خود را حفظ كند و راهنماي افكار عمومي در زمينههاي مختلف باشد.
وي با اعتقاد به اينكه دانشجويان و بدنهي دانشگاهي از افكار عمومي فاصله گرفتهاند، اظهار داشت: ما در بعضي مواقع مشاهده ميكنيم كه جريان دانشگاهي به علت اينكه از وظيفهي اصلي خود دور شده، نتوانسته يك ارتباط تنگاتنگ با افكار عمومي برقرار كند و به جاي اين كه پيشرو باشد، پسروي و دنبالهروي كرده است و افكار عمومي از اين بدنه (بدنهي دانشگاه) جلوتر ميروند.
دبير كانون دانشگاهيان ايران اسلامي در مورد تعامل دانشگاه و دانشجويان با احزاب اظهار داشت: متاسفانه دانشگاهيان و دانشجويان به جاي اينكه به عنوان يك اتاق فكر براي احزاب محسوب شوند، در حد استفادهي ابزاري سقوط كرده و احزاب در مواقعي كه به دانشگاهيان نيازمند بودهاند، به آنها رجوع كردهاند، ولي در تصميمگيريهاي اساسي خود، آنها را دخيل نكرده و سعي كردنداز آنها فقط به عنوان يك ابزار استفاده كنند، به دانشگاه به عنوان يك باشگاه سياسي كه درصدد يارگيري از آن بودند نگاه كردند.
مجيدي با اعتقاد به اينكه طي سالهاي اخير، دانشجويان و دانشگاهيان دچار سياستزدگي شدهاند، گفت: در حال حاضر مشاهده ميكنيم كه دانشجوياني كه به دانشگاه وارد ميشوند چندان تمايلي براي حضور در عرصهي سياسي ندارند و در بعضي موارد دچار انفعال شدهاند. اين در حالي است كه دانشگاه و دانشجويان بايد باعث نشاط جامعه شوند.
وي با تاكيد بر اينكه جنبش دانشجويي بايد مورد بازتعريف و آسيبشناسي واقع شود، گفت: دانشجو بايد از بخشينگري خودداري كرده و نگاه خود را وسيع كند. آزاديخواهي، عدالتخواهي، اسلاممداري و مردمداري جزو دغدغههاي هميشگي جنبش دانشجويي بوده و در حال حاضر نيز بايد براي تحقق چنين مطالباتي حركت و آنها را نمايندگي كند.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: دانشجو به علت موقعيتي كه در جامعه دارد، نبض تحولات اجتماعي را بايد در دست خود گيرد و در حوزههاي سياسي اجتماعي نقش فعالي داشته باشد.
وي در مورد برنامههاي كانون دانشگاهيان در ارتباط و تعامل با دانشگاه اظهار داشت: كانون دانشگاهيان كه متشكل از اساتيد و عضو هيات علمي دانشگاه است، شعار خود را خدمت به مردم و ارتباط با دانشگاهيان قرار داده و سعي دارد با تشكيل جلساتي منظم با دانشگاهيان و دانشجويان، نمايندگي افكار دانشجويان را بر عهده گيرد.
يك عضو جامعه روجانيت مبارز، تعريف گفتمان جنبش دانشجويي در شرايط موجود را در چارچوب عدالت و مهرورزي ارزشمند دانست.
حجتالاسلام و المسلمين سالك در گفتوگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) از دانشگاهها و جنبش دانشجويي و حوزههاي علميه به عنوان مراكزي كه در هدايت جامعه نقش رهبري فكري را بر عهده داشتهاند نام برد و گفت: در اين مسير شاهد نقاط درخشاني هستيم و بعد از پيروزي انقلاب نيز با پيوند دانشگاهها و حوزههاي علميه اين بخش پررنگتر شد.
وي اضافه كرد: جنبش دانشجويي حركت مثبتي است كه در صورت تداوم در چارچوب مسايل ارزشي جايگاه ويژهاي را كه در ميان مردم پيدا كرده پررنگتر ميكند.
وي با بيان اين كه دانشگاهيان و حوزههاي علميه همواره محوريت حركتهاي هدايتگرانه، ارشادي و حتي قيام را بر عهده داشتهاند، اظهار داشت: چنانچه جنبش دانشجويي به ابزار جريانهاي سياسيكار و نه سياسي تبديل شود، نقش اصلي خود از نظر رشد مسايل علمي، ارزشي و سياسي اجتماعي و كمك به رشد آگاهيهاي توده مردم براي هضم مسايل حاكميتي را از دست ميدهد.
اين عضو جامعه روحانيت مبارز با بيان اين كه شايد بتوان گفت طي چند سال اخير دانشگاهيان نقش مرجعيتشان در جامعه را از دست دادهاند، افزود: اگر دقت كنيم متوجه ميشويم مردم به مراكز علمي همچنان توجه دارند اما از آنها حركت مثبت در جهت ارتقاي وضعشان و نه ايجاد مانع در اين مسير را طلب ميكنند.
وي گفت: توجه به مجموعه ارزشها و مطالبات دانشجويي كه مطالبات مردم را در بر ميگيرد و پيگيري تحقق كماليابي در جامعهي اسلامي از مواردي است كه جامعهي دانشجويي بايد به دقت آن را دنبال كند.
وي اضافه كرد: چنانچه توجه جامعهي دانشگاهي بر محور رشد علمي استوار باشد بيترديد دانشجويان ما هميشه با مسايلي كه به مطرح شدن كشور در ابعاد بينالمللي ميانجامد در ارتباط خواهند بود و فرصتي براي نقش اجرايي پيدا كردن در سياسي كاريها پيدا نميكنند.
سالك با بيان اين كه فضاي جديدي بر جامعه حاكم شده و بر مبناي آن عدالت، مهرورزي و تعالي اهميت دوچندان پيدا كرده است، گفت: گفتمان دانشجويي در شرايط فعلي ميتواند در اين چارچوبها حركت كند تا ارزشمند باشد.
غلامعباس توسلي شرايط جنبش دانشجويي را چندان مطلوب ندانست و گفت: بسياري از دانشجويان سياستزده شده و كنار رفتهاند و كساني هم كه نسبت به مسايل سياسي حساسيت دارند چندان زياد نبوده و در عين حال با مشكلاتي مواجهند.
اين فعال سياسي و استاد دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، با اشاره به فضاي سياسي دانشگاهها اظهار داشت: از سويي دانشجويان از حقوق شهروندي برخوردارند و دانشگاه مركز و محوري براي جوانان است كه در آنجا جامعهپذير شوند، از سويي علاوه بر اينكه از لحاظ علم و دانش پيش ميروند بايد بتوانند در مسايل سياسي و اجتماعي هم مشاركت فعال داشته باشند.
وي با بيان اينكه حركت دانشجويي مرز نميشناسند، يادآور شد: حركت دانشجويي در اتحاديهها و گروههاي وسيع كه كل دانشجويان را دربرميگيرد، فعاليت ميكند كه اهداف خاصي مانند منافع ملي، آزاديهاي مدني و دفاع حقوق مسلم جامعه دارند.
اين فعال سياسي درباره تعامل دانشجويان با احزاب سياسي خاطرنشان كرد: كساني كه علاقمند هستند ميتوانند درگروههاي سياسي فعال باشند، ولي تعداد كساني كه علاوه بر فعاليت عمومي و دانشجويي در گروههاي سياسي هم حضور دارند زياد نيست و در اين خصوص بايد مطالعهي وسيعتري صورت گيرد.
وي با اعتقاد به وجود مشكلاتي از جمله تفرقه، نبود صلابت و استواري در جنبش دانشجويي خاطرنشان كرد: دانشجو به عنوان يك عضو دانشگاه يك روشنفكر و كسي كه ميخواهد در مسايل جامعه دخالت كند، بايد بتواند فعاليت داشته باشد، اما به نظر ميرسد كه حركت چندين سالهي جنبش دانشجويي به عنوان دفتر تحكيم وحدت انسجام قبلي را ندارد و بجاي آن گروههاي ديگري مورد تبليغ قرار ميگيرند و سوال اين است كه گروههاي جديد مثل جامعهي اسلامي دانشجويان و غيره آيا ميتوانند جانشين حركتي باشند كه از ابتداي انقلاب آغاز شده بود يا نه و اين همان علامت سوال بزرگي است كه در برابر جنبش دانشجويي وجود دارد.
وي با تاكيد بر اينكه بايد جرياناتي از سوي دانشجويان به حركت درآيد خاطرنشان كرد: جنبش دانشجوي اكنون به لحاظ انسجام و علاقه به فعاليت و همچنين حركتهايي كه در تقابل با آن صورت ميگيرد، وضع مطلوبي ندارد.
توسلي تاكيد كرد: جنبش دانشجويي خصلتهاي خاصي دارد كه هيچ چيز ديگري نميتواند جانشين آن باشد و بايد خودجوش صورت گيرد و دانشجويان از درون خود احساس نياز به فعاليت و تعامل با گروههاي سياسي داشته باشند.
اين فعال سياسي تاكيد كرد: با توجه به شرايط سياسي جديد جامعه، بايد ديد كه در شرايط جديد چه رويكردي نسبت به فعاليت سياسي دانشجويان وجود دارد و آيا مشكلاتي براي آنها ايجاد ميشود يا نه؟ و آيا با تغيير دولت و مجلس آيا حركتهايي صورت ميگيرد كه دانشجويان را سياستزده كنند؟ همهي اين موارد در حركت آينده جنبش دانشجويي قابل ملاحظه است.
اين استاد دانشگاه تصريح كرد: همواره گفته شده كه اتحاديههاي دانشجويي عمدتا بايد درون دانشگاهها فعاليت صنفي و علمي كنند، ولي درهيچ جاي دنيا بخصوص كشورهاي جهان سوم اينطور نبوده كه گروههاي دانشجويي در مواجهه با مسايل مهم سياسي كه با منافع ملي و حقوق اساسي انسانها در ارتباط است، بيتفاوت باشد.
وي ادامه داد: دانشجويان حتي اگر فعاليت صرف صنفي و علمي داشته باشند، بدليل اينكه ايده روشنفكري دارند و علاقمند هستند، كسي نميتواند آنها را منع كند كه در حركات سياسي مداخلهاي نداشته باشند.
رييس تحريريهي روزنامهي مردمسالاري معتقد است: تشكلهاي جنبش دانشجويي در اين سالها نشان دادند كه به پيادهنظام احزاب تنزل يافتهاند.
رضا جلالي در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، تاكيد كرد: دانشجويان نبايد به عنوان سمپات جريانهاي سياسي نقش ايفا كنند، زيرا آنها نقش آگاهيدهي و روشنگري دارند.
وي معتقد است كه جريانها و گروههايي دانشجويي نبايد اجازه دهند كه احزاب در دانشگاه دخالت كنند.
وي با بيان اين كه يكي از پيشگامان بسيج دانشجويي بوده و جانباز انقلاب اسلامي است، خواستار توجه بيشتر رسانهها به جريان دانشجويي شد و خاطرنشان كرد: اگر به اين جريان بيتوجهي شود، آزاد شدن انرژي متراكم آن، همهي عرصهي سياسي را تحت تاثير قرار خواهد داد.
وي با بيان اين كه جنبش دانشجويي سخنگو و پرچمدار نوددرصد دانشجويان است، گفت: احزاب و رسانهها بايد به اين نود درصد توجه بيشتري نشان دهند.
رييس تحريريهي روزنامهي مردمسالاري خواستار برگزاري مناظراتي بين افراد موثر احزاب و دانشجويان شد.
جلالي تصريح كرد: دانشجو قوهي عقلش بيشتر از هر كسي كار ميكند و قدرت تشخيص دارد. تعامل بين احزاب و جريان دانشجويي كه تا به حال صورت نگرفته است، بايد بر اساس رفاقت بين احزاب خارج از قدرت و دانشجويان برقرار شود و درعين حال بايد مطبوعات بتوانند فعالتر شوند و دادگاه مطبوعات منعطفتر برخورد كند.
وي بر شناسايي حلقهي مفقودهي رابطهي احزاب و دانشجويان تاكيد كرد.
انتهاي پيام