در دومين بخش از ميزگرد ايسنا براي بررسي فعاليت نشريات دانشجويي در حوزهي سياسي و حدود آزادي قلم در دانشگاه، « محمد مهدي نراقيان » مدير مسؤول نشريهي « آفاق انديشه » از دانشگاه علم و صنعت و « حسين شهرستاني » مديرمسؤول نشريهي « سپيدار » از دانشگاه تهران حضور يافتند.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران، «شهرستاني» ابتدا گفت: ظرفيتهاي نقدپذيري در دانشگاه بسيار بالا رفته است و ديگر هيچ مرزي كه مورد نقد قرار نگرفته باشد نيست. در بعضي از دانشگاهها خود فضاي دانشجويي دانشگاه يكسري از نقدها و حركتها را ايجاب نميكند، خود دانشجويان نميگذارند، چيزي از بيرون به دانشگاه تحميل نشده است، همهچيز نقد و بحث ميشود، شايد هيچ خط قرمزي وجود ندارد، بحث سر اين است كه دانشگاه يك حدود ظرفيتها و پتانسيلي دارد كه بايد در حدش از آن استفاده شود نه بيشتر از آن.
«محمدمهدي نراقيان» نيز با بيان اينكه «سطح سياسي بودن و سياستزدگي در دانشگاههاي ايران در طول تاريخ بسيار بالا بوده است»، گفت: هر وقت دانشگاه خيلي سياستزده شده است از فعاليتهاي علميشان كاسته شده و اين به هدف اصلي دانشگاه ضربه ميزند.
مدير مسؤول نشريهي «آفاق انديشه» افزود: فضاي دانشگاه دو پارامتر عمده داد: يكي دانشجو و ديگري اساتيد. اساتيد نخبگان جامعه هستند و به لحاظ نخبه بودنشان در مسائل سياسي صاحبنظراند و مسائل سياسي جامعه و جهان برايشان مهم است. دانشجو نيز عموما در محدودهي سني قرار گرفته كه بسيار انتقاد دارد و مستقل است و سابقهاي از عملكرد سياسي ندارد كه بخواهد به خاطر آن از او تقدير شود يا از عملكردش دفاع كند و همين طور ويژگيهاي مربوط به جواني و شرايط سنياش. اين چند عامل وقتي كنار هم قرار ميگيرد زمينهي مناسبي ايجاد ميكند براي اينكه دانشجو در مورد همهچيز اظهارنظر كند. ما در دورههاي مختلف شاهد بوديم كه در هر دورهاي يك قسمتي از اينها به دغدغهي غالب دانشجو تبديل شده است.
شهرستاني نيز ضمن تأييد گفتههاي نراقيان تاكيد كرد: خصلتي خود دانشگاه دارد و آن آكادميك بودن است. آكادميك بگويم خيلي بهتر است چرا كه ميخواهم به آن وجه غربي بودن دانشگاه اشاره كنم. دانشگاه كارخانهي مدرنسازي است و فرهنگ مدرن و متجددانه كه در زيرساختهاي فرهنگي و معنايي و فلسفي آن با فرهنگ اسلامي و انقلاب اسلامي تعارض دارد. دانشگاه يك چنين محيطي است، يعني علم رسمي، آموزش رسمي و سيستم رسمي آموزش در دانشگاهها يك دوگانگي حل ناشدني با سيستم سنتي آموزش در ايران دارد. لذا دانشگاه به جهت نگاه خاص پوزيتيو به دانش و علم و معرفت يك تعارض ذاتي و محتوايي با تئوري رسمي انقلاب اسلامي دارد و از اين جهت هم از ابتدا سعي شده دانشگاه را از درون به سمت اهداف انقلابي و اسلامي متحول كنيم و به خاطر همين بسيج دانشجويي و انجمن اسلامي تشكيل ميشود تا يك دورهاي خاص كشش دارد و ميتوان حاصل گفتمان انقلاب اسلامي باشد.
مديرمسؤول «سپيدار» با ابراز اين عقيده كه «در يك دورهاي نوعي خستگي نسبت به گفتمان انقلاب به وجود آمد و چرخش تئوريكي در برخي از نخبگان انقلاب پيش آمد»، گفت: در سال 1376 فضاي سياسي دانشگاه تقريبا به دست طيف مدرن افتاد، طيفي كه مطالباتش زياد با هويت ايراني اسلامي سازگار نيست. تا وقتي كه اين دوگانگي در دانشگاه وجود دارد اين فضاي تضاد و ناآرامي هم هست. البته بخشي از اين تضاد و ناآراميها نقد است كه سالم است و به درد ميخورد.
شهرستاني گفت: در اين فضا يك عده از نشريات دانشجويي دنبالهي متن اجتماعي جامعه هستند و همان هويت اسلامي و ايراني و انقلابي را دنبال ميكنند و ميخواهند به اهداف بومي جامعه بپردازند. اينها قشرهايي هستند كه چندان با گرايشات مدرن تناسب ندارند. يك بخش از نشريات دانشجويي هم خلاف اين هستند كه زاييدهي خود دانشگاه و آكادمي هستند و همان اهداف و چشماندازهايي كه به صورت سنتي در خود غرب مطرح ميشود را دنبال ميكنند، مسائلشان را در كتابهاي نظريهپردازان اجتماعي غرب دنبال ميكنند نه در متن جامعهي ايران. در نشريات دانشجويي تعارض بين گرايشاتي است كه آبشخور فكريشان غرب است و گرايشاتي كه از متن و هويت ايران به دانشگاه آمدهاند.
سپس نراقيان گفت: در ميان نشريات سياسي دانشجويي يك عده نوع حرفي كه ميزنند و گفتماني كه دنبال ميكنند همان گفتمان بدنهي اجتماعيمان است. اما عدهاي ديگر دنبال گسترش يك سري تفكرات خاص هستند و اين تقابلي است كه در حالت كليتر و نرمترش را ميتوان در جامعه ديد. به دليل اين شكاف ميان دانشگاه و متن جامعه امروز نشريات سياسي كه تيراژ بالا داشته باشند بسيار معدود هستند.
-
ميزان آزادي
شهرستاني نيز دربارهي آزادي بيان در دانشگاه و نشريات دانشجويي گفت: آنچه كه روشنفكران بعضا معتقدند آزادي وجود ندارد، خفقان است. با بخش اولش موافقم كه آزادي نيست، ولي خفقان هم نيست، بلكه هرج و مرج است. واقعا هيچ مهاري وجود ندارد، گفتمانهاي مختلف چه در نقد نظام چه در اثبات رويكردهاي مخالف نظام كاملا پايگاه دارند و مطرح ميشوند و هيچ احساس خطري از هيچ ناحيهاي نميكنند، وارد هر مرزي ميشوند. اين آزادي نيست، فراتر از آزادي است، هرج و مرج است. در ايران يك وضعيت خاص در مورد آزادي بيان داريم كه ميشود نام آن را آش نخورده و دهان سوخته گذاشت. برخي از نهادهاي رسمي كشور گاه با شيوههاي خاص، برخوردهايي با كج سليقگي ميكنند و بهانه دست گروههاي مختلف داخلي و خارجي ميافتد كه حرفهايي چون «در ايران خلقان است» و «آزادي سياسي نيست» و «حقوق بشر رعايت نميشود» را دامن ميزنند. در عينحال وقتي از آن طرف واقعيتهاي جامعهي ايران را نگاه ميكنيم از وجوه مختلف يك جامعهي باز و بدون مهار و كنترل است.
وي افزود: البته عريان و آشكار نميشود يكسري نقدها را انجام داد. مثلا با كسي كه به مقامات عاليهي نظام توهين كند، برخورد ميشود. ولي موارد ديگري كه در خيلي از كشورها مهار ميشود اينجا برخورد نميشود. شايد برخي از مسائل بسيار مهم را به صورت صريح زير سئوال نبرند ولي مبناي فكري و نظري و اعتقادي آن را زير سئوال ميبرند و خيلي پاستوريزه و تر و تميز آن را پشت بلندگو و تريبونهاي وسيع مخدوش ميكنند. اين موارد در ايران آزادانه انجام ميشود، آن هم بدون محدوديت.
-
ارزيابي دورهي خاتمي
شهرستاني، مديرمسؤول «سپيدار» گفت: گرچه ما منتقد يكسري از سياستهاي دورهي خاتمي بوديم ولي در مجموع فضاي دوم خرداد فضاي مباركي براي نظام بود. يكي از جهاتش اين بود كه گفتمان سياسي كشور به گفتمان سياسي و فرهنگي تغيير پيدا كرد، دانشگاهها گروههاي مهمي شدند. تا قبل از آن بنگاههاي اقتصادي اهميت داشتند. خاتمي ظرفيتهاي سياسي نظام را بالا برد، البته اين هرج و مرج هم محصول بعضي از سياستهاي فرهنگي و سياسي ايشان است ولي در مجموع باعث شد كه ما امروز به نقطهاي رسيديم كه جناحهاي سياسي و عقبهي آنها در دانشگاهها و گروههاي دانشجويي مستقل با هم بسيار آرامتر و با متانت و شكيبايي بيشتر بحث كنند.
نراقيان نيز گفت: در دانشگاه بايد از منظر ديگري به آزادي نگاه كرد. از قبل از انقلاب و تا چند سال بعد از انقلاب تئوريهاي سياسياي كه در سطح جامعه مطرح ميشد عموما از دانشگاه بيرون ميرفت. توسط دانشگاهيان پرداخته ميشد و بعد در سطح جامعه مورد آزمايش قرار ميگرفت. اما از يك زماني به بعد ما شاهد اين نيستيم بلكه اينجا تئوريهاي سياسي كه در دانشگاه مطرح ميشود عموما از خارج از دانشگاه وارد شده است؛ يا توسط گروههاي سياسي خارج از دانشگاه و يا گروههاي ديگر.
وي افزود: در زمان تأليف، وجود آزادي به نفع دانشگاه است و باعث رشد آن ميشود. آن تئوريهاي كه در دانشگاه مطرح ميشود گروههاي ديگر ميتوانند نقدش كنند يا از آن طرفداري كنند و باعث رشد سياسي دانشجويان و رشد تئوريهاي خود شوند اما وقتي فضا تبليغي شد آزادي در اين حالت به ضرر دانشجو است و صرفا به هرج و مرج ميرسد يعني هركسي ميتواند بيايد حرفي را كه بيرون دانشگاه بوده را مطرح كند و يا نقدي به آن بگويد و برود. اين به سمتي ميرود كه گروههاي سياسي، ديگر دنبال تأليف نيستند و صرفا پياده نظام ميشوند.
نراقيان ادامه داد: اتفاق دوم خرداد 1376 تأثير مثبتي كه در دانشگاهها داشت شكستن انحصار فعاليتهاي دانشجويي بود. يعني تا قبل از آن فعاليتهاي سياسي دانشجويان چه در قالب نشريات و غيره عموما در انحصار دو، سه گروه خاص بود و محل ديگري براي فعاليت نبود. اما بعد از سال 1376، شاهد اين بوديم كه گروههاي سياسي مختلف شروع به فعاليت كردند. دليل آن هم آييننامه و بخشنامه نيست، اين فضا و باوري كه به وجود آمده بود باعث شد كه گروههاي سياسي مختلف در دانشگاه فعال شوند. تا دو، سه سال اول فضا تأليفي بود اما بعد فضا از اين حالت بيرون رفت و گروههاي دانشجويي عموما به سمت تبليغ رفتند.
وي ادامه داد: اگر وضعيت آزادي بيان محدود شود اين صرفا بايد به وسيلهي آييننامهها و قوانين باشد كه در شرايطي فعلي اين محدوديتها را در قوانين نميبينيم. گرچه تمامي آييننامههاي كه براي فعاليت سياسي و نشريات دانشجويي وجود دارد در تدوينش ابهام زيادي هست ولي در حالت كلي كسي نميتواند با اينها جلوي فعاليتهاي سياسي كسي را بگيرد. اما مشكل عمدهاي كه در دانشگاه با آن مواجهيم سليقهاي عمل كردن مديران است و اين به ضرر گروههاي دانشجويي است چون آزادي بيان و فضاي تضارب آرا را از بين برده است. سليقهيي عمل كردن مديران باعث شده كه از اين موارد ابهامي كه در آييننامهها وجود دارد و فراوان هم هست به نفع خودشان استفاده كنند و فعاليتها را جهتدهي كنند. اين جهتدهي كردن چون حالت اعمال فشار دارد باعث شده است كه فضاي تضارب آرا در دانشگاه را از دست دهيم و رشدي كه بايد شاهدش باشيم را نبينيم.
نراقيان گفت: البته پذيرش نقادي عموما در دانشجوها ديده ميشود نه در اساتيد. اگر بخواهيم نقدپذيري را بررسي كنيم متغير عمدهاش رفتار دانشجويان است.
سپس شهرستاني گفت: به لحاظ قانوني و عرفي، نقدپذيري، ميزان حضور عقايد مختلف و برخورد با غفلت در دانشگاه تغيير كرده است.
نراقيان افزود: بله امروز براي دانشجو طبيعي شده كه حرفهاي مختلف را بشنود اما پذيرش قبلي را ندارد.
شهرستاني نيز گفت: خاتمي فضاي سياسي كشور را در مقابل بعضي از مسائل واكسينه كرد. اگر امروز نشريهي دانشجويي توقيف شود، در دانشگاه خيلي بازتاب دارد، كسي هم نيست كه از اين كار دفاع كند. اصلا در اين هشت سال مسؤولان دانشگاه مشروعيت سياسيشان به اين بوده كه به دانشجويان و افكار آنها پر و بال دهند. وزارت علوم هم در دولتي عمل ميكرد كه حرف غالبش اين بود كه همه حرف بزنند و آزادي بيان داشته باشند.
-
نشريات تشكلهاي دانشجويي
سپس نراقيان ارگانهاي تشكلها را به لحاظ سابقهاي كه دارند در نشر هرگونه مطلبي محدودتر دانست و گفت: ارگانها نسبت به اظهارنظر محدودترند و ملاحظات بيشتري را در نظر ميگيرند البته برخورد كردن با آنها هم هزينهي بيشتري دارد.
-
برخورد با نشريات دانشجويي
نراقيان تصريح كرد: در حالت كلي امروز در دانشگاههاي كشور برخورد كردن با نشريات دانشجويي معمول نيست و بسيار كمرنگ شده است. اما مواقعي كه اين برخورد بخواهد اعمال شود عموما چندان حساب و كتاب ندارد. آييننامهاي كه ما با آن مواجهيم و سر و كار داريم آييننامهاي است كه ابهامات زيادي دارد و درست تدوين نشده است و بستگي به تركيب هيأت نظارت دارد. آييننامه هم دست هيأت نظارت را در خيلي از موارد باز گذاشته است.
وي ادامه داد: برخوردهايي كه از بيرون دانشگاه با نشريات صورت ميگيرد خلاف قانون است. در آييننامه مشخص شده يكسري جرمهاي خاص است كه اگر نشريهاي مرتكب شود هيأت نظارت ميتواند آن را به دادگاه عمومي معرفي كند. اما برخوردي كه مستقيما از سوي دستگاه قضايي انجام ميشود خلاف قانون اساسي است، در قانون مطبوعات كشور هم نشريات دانشجويي در حوزهي كاري قوهي قضايه نيست و اين برايش تعريف نشده است.
شهرستاني گفت: موارد زيادي بوده است كه برخوردهايي از بيرون دانشگاه صورت گرفته باشد، اين كه از خارج دانشگاه پرونده تشكيل شود يا نشود بحث حقوقي دارد كه به لحاظ عرف قوانين موجود نبايد مشكل عمدهاي داشته باشد چون از نهادهاي مختلف گاه تخلفاتي صورت ميگيرد كه درون آن نهاد مورد بررسي قرار ميگيرد و گاه خود آن نهاد نميتواند از درون خودش را در آن درجهي حقوقي قرار دهد، لذا بايد خارج از دانشگاه دستگاه قضايي وارد عمل شود. اينكه راه بسته شود كه دستگاه قضايي نسبت به مسائل دانشجويي نظارتي نداشته باشد من معتقدم بايد بحث حقوقي شود. دانشجو يك شهروند است مثل شهروندان ديگر. اگر جايي مثل هر شهروند ديگري رفتاري انجام دهد كه دستگاه قضايي موظف باشد با او برخورد كند بايد برخورد شود. مانند دادگاه ويژهي روحانيت كه جرايم روحانيت را بررسي ميكند. شما نميتوانيد بگوييد چون اينها روحاني هستند بايد در خود حوزهي علميه محاكمه شوند. دانشجوها از اين جهت هيچ امتيازي نسبت به بقيهي شهروندان ندارد. باب دخالت دستگاه قضايي را در دانشگاه و نسبت به دانشجوها نبنديم. صرف دانشجو بودن يك برگ برنده و امتياز نيست.
سپس نراقيان گفت: البته زماني كه نشريات دانشجويي خارج از محيط دانشگاه توزيع ميشود، خود به خود از محدودهي اختيار كميتهي نظارت خارج شده، در اين صورت اينكه دستگاه قضايي يا نيروي انتظامي بيايد برايش محدوديت ايجاد كند ديگر در اختيار دانشگاه نيست. طبيعتا جامعه هم ابزارهاي نظارتي خاص خود را دارد.
شهرستاني گفت: بقاي خود دانشگاه منوط به اين است كه خط قرمزهايي وجود داشته باشد، هيچ سيستم اجتماعي هم نميتواند بدون يكسري خط قرمزهايي تداوم پيدا كنيد. يكسري از خط قرمزها اخلاقي هستند و بخشي هم اعتقادات دانشجويان است و بخشي هم سياسي است كه مشخصا در قانون اساسي به آن اشاره شده است، عملكردها در چارچوب قانون اساسي بايد باشد.
نراقيان نيز گفت: البته به نظر من فعاليتهاي سياسي دانشجويان بايد بيشتر در حوزهي تئوري باشد. در شان دانشجو نيست كه به طور عملي وارد جريانات سياسي شود. دانشجويان بايد به دنبال گسترش تئوري باشند. در اين زمينه اگر بحث، بحث تئوري باشد خط قرمزي وجود ندارد. وقتي بحث نظري و علمي است جواب علمي هم دارد. اگر در اين مورد خط قرمز داشته باشد ضرر است و اگر در اين موارد خط قرمزي نباشد، باعث رشد ميشود.
گزارش از خبرنگار ايسنا «حميده صفامنش»
انتهاي پيام