خبرنگار ايسنا: انقلاب فرهنگي مدنظر شما چهقدر با انقلاب فرهنگي در دههي 60 قابل مقايسه است؟ چه زمينههايي باعث به وجود آمدن آن انقلاب فرهنگي بود؟
حجت الاسلام والمسلمين دكتر « وليالله نقيپورفر »: طبيعي است نظامي عوض شده بود و ميخواستيم بر اساس ارزشهاي اسلامي روابطمان را تنظيم كنيم. طبيعتا نياز به انقلاب فرهنگي ضرورت حياتي روشني بود، نظام سابق كه بر ارزشهاي ليبرال و سكولار بنا شده بود و بر اين مبنا در همهي حوزهها فرهنگسازي شده بود و طبعا بايد دگرگون ميشد. بهجز اينكه آن زمان و امروز هم افرادي كه دستاندركار رهبري جريان انقلاب فرهنگي شدند اصلا از نظر بينش اسلامي، بينش كلامي فقهي داشتند و بينش قرآني جامع در آنها وجود نداشت و الان هم كمتر وجود دارد و وقتي به محصول انقلاب فرهنگي يعني درسهاي معارفي كه در دانشگاهها تعريف كردهاند به عنوان نمود ابتدايي اين جريان و حتي نويسندگان و تفكري كه به اين درسها نگاه ميكنيم نوعي تفكر فقهي و كلامي ميبينيم كه جامعيت ديني را افاده نميكند. كلام و فقه ما از كمبود نگرش جامع قرآني رنج ميبرد. ما بايد يك تحول قرآنمحور در همهي اركان داشته باشيم. احكام، عقايد و ضوابط رفتاري بايد مبتني بر جامعيت قرآني باشد.
جرياني كه در سال 60 به وجود آمد به علل مختلف به ركود كشيده شد. بهويژه در دوران جبهه و جنگ و آغاز دوران سازندگي. كمكم تجلي ارزشهاي اسلامي در روابط اجتماعي ضعيفتر شد، در مسوولان ما گرايش به تجملگرايي و دنياييگرايي قوت گرفت و حتي نگرش منفي به آن بينش دوران اوايل انقلاب شكل گرفته بود. طبيعي است اينگونه معيشتها آرام آرام يك بينش دنياطلبانهي خاص خود را تعريف ميكند كه با بحث انقلاب فرهنگي و تحول جامعه و ارزشهاي مطرح شده بر اساس اسلام منافات دارد. ضعيفتر شدن ارزشهاي مذهبي در ميان مسوولان، بهويژه در نهادهاي فرهنگي نمودار بود و ناكارآمديها به ويژه در حوزهي اقتصاد و فرهنگ، جامعه را به اين سمت كشانده بود كه عطشي در آن قوت بگيرد كه يك تحول اساسي طلب كند؛ هم در زمينهي معيشتشان و هم در حوزهي ارزشي و معنوي. اين انتخابات پاسخي به اين معنا بود و رايي بود براي شكلگيري چنين حركتي.
ايسنا: علاوه بر اين عرصهها، به نظر شما در چه زمينههاي ديگري بايد انقلاب فرهنگي صورت بگيرد؟
نقيپورفر: رسانهها و وسايل ارتباط جمعي هم مهم هستند كه در راس آن صدا و سيماست كه به عنوان نهادي كه به گفتهي امام(ره) دانشگاه عمومي است ميتواند تاثيرگذاري عظيمي داشته باشد. يك تحول بايد در جايگاه آموزش در صداوسيما صورت بگيرد. انقلاب فرهنگي در سطح رسانههاي عمومي بايد از اينجا شروع شود.
از طرفي وزارت امور خارجه، آينهي تمامنماي تجليبخشي ارزشهاي يك جامعه در جهان است. سفيران ما به ويژه رايزن فرهنگي پرچمدار انعكاس ارزشهاي پذيرفته شدهي ما نسبت به جهان هستند. مدخل شناخت نظام در جهان وزارت امور خارجه است، در تنظيم روابط بينالملل ما بايد يك تحول اساسي صورت بگيرد. گاه بعضي سفيران ما در ضعف ارزشي چنان هستند كه حتي همسرانشان در نمود ظاهري حداقلي از حجاب اسلامي را نيز ندارند تا چه رسد به ارزشهاي اعتقادي - اخلاقي اسلام؛ و اين نشان ميدهد كه در روابط بينالملل هم نيازمند تحول هستيم.
ايسنا: در زمينهي دانشگاهها آيا نيازي به انقلاب فرهنگي از نوعي كه در سال 60 اتفاق افتاد هستيم؟
نقيپورفر: آن انقلاب فرهنگي اصلا نگرش بسيار محدودي داشت و بدون توجه به مراحل رشد بود. لذا تا ما سه نهاد آموزشي بر اساس سه تا هفت سال رشد انساني تعريف نكنيم كه هر مرحله اهداف و ويژگيهاي خود را خواهد داشت، تا دانشگاه مديريت اسلامي ايجاد نكنيم، تا تربيت نيرو نكرده باشد، اين وضعيت كنوني در نظام آموزشي و گزينش مديران كه به شكل هياتي و نظام نيافته نيروها را براي سمتها مديريتي شناسايي ميكنيم، نتايج حداقل مورد انتظار اسلام را نخواهيم داشت. طبيعتا در مورد دانشگاه هم مديريت دانشگاهي خيلي ميتواند نقشآفرين باشد و هم گروههاي علمي، لكن در گروههاي علمي ما انحصارطلبي حكومت ميكند و عدهاي گروههاي علمي را به سرقفلي هيات علمي تبديل كردهاند.
ايسنا: يكي از اعضاي كميسيون فرهنگي مجلس نيز دربارهي دانشگاهها تاكيد بر ضرورت انقلاب فرهنگي در دانشگاه و روابط دانشجويان دارد. نظر شما چيست؟
نقيپورفر: حرفهاي كلي بدون ارائهي راهكارهاي عملي كافي نيست و به نظرم اكثر افراد شوراي عالي انقلاب فرهنگي درك درستي از راهكارهاي روشن و عملي جامعه ندارند، بله اگر نظامهاي آموزشيمان بر اساس اين مراحل رشد انسان شكل بگيرد، طبعا در مواد درسي، تقويت استاد حتي در جهتگيري جذب دانشجويان و ميزان جذب حتي با توجه به جنسيت، اثرگذار خواهد بود و ديگر اينگنه نيست كه مثلا جراح زنان، مرد و مهندس معدن، زن باشد. در زمينهي كتب درسي در حوزهي عوم انساني بايد ارزشها را دخالت دهيم و كتبي بر اساس دخالت اين ارزشها در اين حوزهها تعريف كنيم كه جهت تحقق اين معنا كه پژوهشكده حوزه و دانشگاه الان بعد از اين فرآيند 25 سالهي تلاش دفتر همكاري حوزه و دانشگاه شكل گرفته، البته اين را بايد گسترش دهيم. هم چنين بايد با پيشرفتهاي علمي جهان بشري تعامل بهروزي داشته باشيم و آنها را در كتابها هم وارد كنيم. در درازمدت بايد رشتههاي بين رشتهيي تعريف كنيم مثلا اقتصاد اسلامي، روانشناسي اسلامي، جامعهشناسي اسلامي، مديريت اسلامي و ...
در مورد روابط دانشجويان، بلكه همهي جوانان درسن بروز و غليان نياز جنسي در جامعه، تاهل پيش شرط روابط سالم است، لذا بايد در درازمدت، بلكه ميان مدت به اينجا برسيم كه وقتي نيروهايمان وارد دانشگاه ميشوند با تأهل وارد شوند، نه با تجرد. الان به خانواده فكر نميكنيم و وقتي از آنجا شروع نميكنيم حركتهاي زيگزاگي داريم. در روابط انساني نميتوان نياز جنسي را فراموش كرد و از آن فاكتور گرفت، بايد به آن پاسخ دهيم. از نظر اسلام اين سن، سن تأهل است، اگر با سن تأهل نيرو وارد سيستم دانشگاهي و روابط گستردهي اجتماعي شد يك امنيت رواني حداقلي به او حاكم ميشود، اصلاح در روابط شكل ميگيرد و تعادلي پيدا ميكند. اكنون روابط در اوج هيجانات جنسي است كه در دانشگاههاي ما اين فاجعه است. تظاهرات رفتاري كه بعضا خانمها و آقايان در دانشگاهها دارند، شأن دانشگاهي را پايين ميآورد، در حوزههاي اداري هم همينطور.
ايسنا: شما با تفكيك در دانشگاه موافقيد؟
نقيپورفر: با اين سيستم بله، قطعا اين روش آسيب دارد، همان گونه كه تفكيك بدون امر اصلاح ازدواج هم شدني نيست. اين كه دختر و پسر مجرد را در اوج غليان جنسي كنار هم قرار دهيم فاجعه است، من آن را جنايت در حق جوانان ميدانم. اين همان نظام سكولار غرب است، ما بر اساس آن تفكر نظام آموزشي را تعريف كرديم و صدمات سنگيني بر پيكر شخصيت جوان ما ميخورد. مناسب است تا آخر هشت سال رياست جمهوري كنوني به بعد اين مساله حل شده باشد. به عنوان قدم اول، آغاز كار اين است كه آرام آرام با تحقق تاهل در سطح كارشناسي، به مرور بايد تفكيك ايجاد كنيم كه تعاملها در سطح بالاتري (كارشناسي ارشد و دكترا) صورت بگيرد، سطحي كه از هيجانات بيرون بيايد. استقرار در تاهل پيدا كرده، روابط از وقار و متانت حداقل قابل قبولي برخوردار باشد، اگر حل مسائل جوان در اولويت است كه هست، يكي از اولويتهاي جوان هم قبل از تحصيلات عالي ازدواج است.
ايسنا: به نظر شما با توجه گفتههايتان، در شرايط فعلي نياز به نوعي پالايش در ميان مديران، اساتيد و دانشجويان لازم است؟
نقيپورفر: بر اساس چهار فاكتور تعهد، تخصص، تجربهي كافي و توان مديريتي، بايد گزينشي صورت گيرد. يك صورتش اين است كه رييسجمهور منتخب در استانها ستادي تشكيل دهد، اين ستاد بر اساس اين چهار فاكتور نخبگان مناطق را شناسايي كند و آن را در اختيار رييسجمهور قرار دهند. البته من طي جلسات و كلاسهايي كه در استاها با مديران داشتم نيروهايي ديدم كه از نظر شخصي با اهداف حزبي و مديريتي حاكم هماهنگ نبودند، اما چون در اين سيستم قرار گرفته بودند يك سياست مدارا در پيش گرفتهاند. اما قطعا مديراني كه با اين چهار فاكتور همخواني ندارند كنار گذاشته ميشوند. در مورد رشتهها بايد نيازهاي جامعه مبناي تعيين رشتهها و تعداد نيروهاي لازم باشد، به ويژه در زمينهي آموزش و بهداشت بايد زنان را در اين حوزهها نسبت به صنف بانوان تا سطوح عالي از حيث تدريس و سلامت جامعه، خودكفا كنيم.
ايسنا: از دولت آتي در حوزهي فعاليت سياسي دانشجويان چه انتظاري داريد؟
نقيپورفر: اولين نكته اين است كه در كنار و از پس اصلاحات لازم، كه بعضي از آنها ذكر شد، جريان امر به معروف و نهي از منكر بايد عملياتي شود و اجازه بدهيم نيروهاي زيرمجموعهي ما نسبت به مافوقش، به ويژه دانشجويان نسبت به صلاحيت هياتهاي علمي و مديران دانشگاهي و مديريتهاي نظام ابراز نظر كند، طبيعتا يك قشري كه ميتواند در اين حوزه نقشآفريني كند دانشجويان هستند. ما بايد گوش شنوا داشته باشيم براي شنيدن حرفهاي آنها. از يك طرف دانشجو بايد امنيت رواني داشته باشد و از طرف ديگر امكان ابراز نظر انتقاد صحيح را ايجاد كنيم و سيستمي تعريف كنيم كه بازخورد انتقادات را به مديران منتقل كند.
ايسنا: دولت آينده بايد چگونه اين انتظارات را عملياتي كند؟
نقيپورفر: قدم اول همان بحث شايستهسالاري است. دولت قبل هم بحث مشاركت را در بحث مديريت مطرح كرد، من اولين تذكري كه دادم همين بود كه چون شما بحث شايستگي و گزينش افراد را مطرح نكرديد هرگز مشاركت اجتماعي شكل نخواهد گرفت. مديري كه صلاحيت لازم را ندارد و در پستي قرار گرفته هرگز اجازهي مشاركت را نخواهد داد.
گفتوگو از خبرنگار ايسنا «حميده صفامنش»، دبير خبر «علياصغر شفيعيان»
انتهاي پيام