نامهي جنبش عدالتخواه دانشجويي به احمدينژاد؛ در گفتمان اسلام ناب و انديشهي حضرت امام، تحجرستيزي و عدالتخواهي لازم و ملزوم يكديگرند
جنبش عدالتخواه دانشجويي با ارسال نامهاي براي محمود احمدينژاد، رييس جمهور به بيان نظرات و نكاتي كه از ديدگاه ايشان بايد مورد توجه رييس جمهور قرار گيرد، پرداخت. به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) متن كامل اين نامه كه رونوشتي از آن به اين خبرگزاري نمابر شده است بدين شرح است: «برادر ارجمند جناب اقاي دكتر احمدينژاد سلام عليكم از آنجا كه جنبش عدالتخواه دانشجويي با حركت چندين سالهي خود در راستاي مطالبه عدالت و تحليل مسايل سياسي و فرهنگي كشور، ديدگاهها و دغدغههاي ويژهي خود را نسبت به نحوهي ادارهي امور كشور دارد، لازم ديديم ضمن تبيين مواضع خود در برابر دولت آيندهي جمهوري اسلامي، دغدغهها و نگرانيهاي خود را در اينباره مطرح سازيم. نحوهي حضور شما در عرصهي رقابت انتخاباتي و مضمون شعارهاي شما، اميدهاي بسياري ايجاد كرد. مهمترين ابعاد اين رويكرد كه به نظر ما شايستهي تقدير است، عبارتند از: استفاده از فضاي انتخابات براي طرح مجدد گفتمان انقلاب اسلامي و شعارهاي آن، تاكيد بر اولويت و ضرورت رويكرد عدالتگسترانه در حكومت، تاكيد بر خودباوري و احياي روح اعتماد به نفس ديني و انقلابي براي تحولآفريني همهجانبه، تاكيد بر جايگاه، توانايي و ارزش مردم و بسط ادبيات مردممحور در فضاي سياسي، التزام عملي به تبليغات سالم و نزديك شدن به الگويي ديني و انقلابي در نحوهي تبليغات با ويژگي اجتناب از «اسراف»، «تخريب و تحقير رقيب» و «انفعال تبليغاتي». جنبش عدالتخواه دانشجويي ضمن تاكيد بر ضرورت حفظ اين رويكردها در ساير عرصهها، خود را حامي هر حركت عدالتخواه، مردممحور و تحولآفريني ميداند كه متكي بر گفتمان انقلاب اسلامي باشد. با اين وجود جنبش دانشجويي وظيفه دارد همچون گذشته در دورهي مديريت جنابعالي نيز دولتمردان را از حوزهي نقد جدي و البته منصفانه بيرون نكرده و براي شكلگيري روندي عادلانه، معقول و همهجانبه براي بسط عدالت اجتماعي به نقادي و مطالبهگري خود ادامه دهد. نامهي حاضر نيز در همين راستا به چند نكتهي اساسي كه بايد از آغاز مورد توجه دولت و رييسجمهور قرار گيرد ميپردازد: 1-اولين و كليديترين گام، انتخاب كابينهاي شايسته است. استفاده از چهرههايي كه در دولتها يا مجالس گذشته كارنامهي قابل قبولي در تحولآفريني و عدالتگرايي ندارند و ترديد در تعويض مديراني كه به بهانه «دانستن فوت و فن كار» سالهاست محافظ رويههاي فنسالارانه در حوزهي مديريت خود هستند، ميتواند تمام تحولات مورد نظر جنابعالي را در لابهلاي مصلحتانديشيهاي سياسي و كاغذبازيهاي اجرايي و وادادگيهاي نظري به فراموشي سپرده و عملا از دولت شما پديدهاي بيمار و منجمد بسازد كه توقعات را بالا برده اما نميتواند كاري از پيش ببرد. آنچه بايد براي شما اولويت داشته باشد، بهكارگيري نيروهاي جديد است كه نه تنها به عدالت اعتقاد داشته باشند، بلكه عملا براي عدالت ارزش قائل شوند. يعني چيزي كه در بسياري از نيروهاي موسوم به اصولگرا و به ظاهر عدالتخواه نيز ديده نميشود. بسياري از اين نيروها گرچه از عدالت سخن ميگويند اما سابقهي مديريت يا وكالت آنان نشان از خطرپذيري و دنبالهگيري جدي آنان در اين مسير ندارد. از آنجا كه رياست جمهوري مقامي صرفا اجرايي نيست، هرچند عملكرد شما در شهرداري فراجناحي بود، اين نگراني وجود دارد كه به سبب اعتقادات خاص سياسي شما عدهاي از نيروهايي كه كارآمدي و سلامت خود را در عمل نشان دادهاند، به علت انتساب به جناحي خاص از صحنهي اجرايي كشور خارج شوند. اميدواريم با التزام عملي به «كابينه هفتاد ميليوني» و توجه جدي به هشدار اميرالمومنين عليهالسلام نسبت به «تاخير الافاضل» از كنار نهادن نيروهاي قوي (و البته معتقد و سالم و كارآمد و نه تكنوكرات) اصلاحطلب اجتناب كنيد. بعد ديگري از اين مساله مربوط به نحوهي جوانگرايي در دولت است. در ضرورت راه يافتن نيروهاي جديد و جوانتر به بدنه حاكميت هيچ ترديدي نيست. اما به نظر ما اين راهيابي بايد سرعت و روند منطقياي داشته باشد. در نظر نگرفتن اين موضوع در دولت آينده چه در سطح مديران و چه در سطح مشاوران و تصميمسازان ميتواند ضربهي سنگيني به روند متعادل ارتقاي رتبهها وارد آورده و عملا «نقض شايستهسالاري به خاطر جوانگرايي» را سبب شود. 2-بگذاريد با صراحت عرض كنيم كه هيچيك از كانديداهاي اصولگراي اين انتخابات، از نظر ما داراي تفكر و برنامه فرهنگياي كه همزمان از «سلامت»، «آرمانگرايي»، «واقعگرايي»، «همهجانبهنگري» و «دقت و عينيت» برخوردار باشد، نبودند. آنچه در شعارهاي شما و نامزدهاي مشابه غلبه داشت نيز ابعاد اقتصادي، سياسي و اجرايي بوده و در اين شرايط، عرصهي فرهنگي بهويژه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نگراني ويژهي ما از همان هفتههاي قبل از انتخابات بوده است. فعاليتهاي فرهنگي و هنري آنگاه شايسته عظمت حقيقي دين و انقلاب خواهد بود كه با اتكا به پردازش هنرمندانه (به جاي بيان شعارزده) و خودباوري (به جاي انفعال) همزمان به ابعاد «تاريخي»، «معنوي» و «اجتماعي» دين توجه كند. آنچه بيش از هر چيزي امروزه به اسم هنر و تبليغات ديني رواج دارد يا گرايشي است كه نهايتا به هنر معناگرا اعتقاد دارد و عملا به دامن «هنر براي هنر» و «انفعال در مضمون و قالب» افتاده است و يا گرايشي است كه بيشتر به ابعاد تاريخي دين و انقلاب علاقهمند است و به «شعارزدگي» و گاه «انفعال» گرفتار است. اين دو گرايش در يكي دو نقطه به هم ميرسند و آن عبارتست از «فربه كردن ابعاد فردي دين در برابر ابعاد آرمانگرايانه، اجتماعي و عدالتخواهانه دين» بهعلاوه «منحصر نگاه داشتن تبليغ دين و ارزشهاي آن در چند مضمون و قالب محدود و سطحي». در گفتمان اسلام ناب و انديشهي حضرت امام، تحجرستيزي و عدالتخواهي لازم و ملزوم يكديگرند. نه تحجرستيزي بدون ظلمستيزي به روشنفكري اصيل ديني ميرسد و نه البته ظلمستيزي بدون تحجرستيزي زيرساختهاي فرهنگي لازم را خواهد داشت. 3- همچنان كه ظلمستيزي و تحجرستيزي با هم تلازم دارند، عدالت و آزادي نيز با هم تلازم دارند و آرمان آزادي (چه آزادانديشي و چه آزاديهاي اجتماعي و سياسي) و روحيهي آزاديخواهي عليرغم تمام تعاليم ديني و رهنمودهاي امام و رهبري، از مغفولترين و مظلومترين آرمانها و گفتمانها نزد جوانان انقلابي و مذهبي است. بايد همانطور كه يك ظلم اقتصادي حساسيت شما را برميانگيزد، براي مثال بستن روزنامهاي خارج از قاعده قانونياش هم با بيتفاوتي يا كمتوجهي شما روبهرو نشود. چه آن ظلم اقتصادي و چه اين ظلم سياسي، هر دو مصداق بيعدالتي هستند. شما كه تا به حال در احياي گفتمان انقلاب اسلامي رو به جلو حركت كردهايد، از اين پس نيز بايد در بسط «همهجانبه» اين گفتمان ظرافت و دقت كافي به خرج دهيد. 4- نگراني ديگر ما در اين باره ايجاد جوي در ميان هواداران شماست كه ديگر تفكرات و سلايق را به رسميت نشناسد. در شرايط فعلي ترس ما ايجاد فضاي سنگيني براي نقد دولت در مجامع عمومي است. ما به آزادمنشي و نقدپذيري شما اطمينان داريم اما يادتان نرود كه در دورهي دوم رييس جمهور قبلي نيز، اين بعضي اطرافيان تنگنظرشان بودند كه هزينهي نقد را بالا ميبردند. جنابعالي بايد با تاكيد بر «نياز» دولت (و نه فقط «اجازه از سر بزرگواري» دولت) به نقدها، و نيز با استقبال عملي از نقدها، از گسترش چنين فضايي كه ما با گوشت و پوست خود آن را لمس كردهايم، جلوگيري كنيد. ضمن آرزوي توفيق براي شما و تمام همكارانتان در حركت همه جانبه به سوي تحقق عدالت اجتماعي، در پايان اين نكته را نيز يادآوري ميكنيم كه مردم ايران برخلاف تمام ادعاهاي مشهور، نه نسبت به دين و نه نسبت به هيچ آرمان مقدس ديگري همچون عدالت و آزادي بدبين نشده و نميشوند. دينداري، عدالتخواهي، آزاديخواهي، استقلالطلبي و ... در اعماق جان مردم جاي دارد و تقصير و قصور دولتمردان، آنان را تنها نسبت به كارآمدي دولتمردان بدبين ميكند و نه نسبت به آرمانهاي مقدسشان. جناب آقاي احمدينژاد! فرصت را غنيمت شمرده و به ياد داشته باشيد مردم شما را به عملكردتان خواهند شناخت. مردم حساب شما را از شعارها و آرمانهاي مشتركتان با خودشان جدا ميكنند. «يا ايها الذين امنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف يأتي الله بقوم يحبهم و يحبونه ...» (اي كساني كه ايمان آوردهايد! هركس از شما از آيين خود بازگردد (به خدا زياني نميرساند) خداوند جمعيتي را ميآورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند ... 54 مائده) رمز موفقيت شما در پيوند عميق، همهجانبه و دائم با آرمانهاي مقدس انقلاب اسلامي و مردم خواهد بود ما عميقا براي پيوند مستمر دولت شما با اين آرمانها دعا ميكنيم.» انتهاي پيام