«كوروش جعفري» دانشجوي كارشناسي ارشد تاريخ در دانشگاه شهيد بهشتي، دبير انجمن اسلامي دانشجويان اين دانشگاه است كه براي گفتوگويي تفصيلي در محل خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) حاضر شد.
او كه مهمترين دغدغهاش نبودن غناي فكري، تئوريك و بحثهاي اساسي در ميان دانشجويان و اعضاي انجمنهاي اسلامي دانشجويان است، بارها به اين مساله در گفتههاي خود اشاره كرد.
اين فعال دانشجويي با ضعيف خواندن عملكرد تشكلهاي صنفي دانشجويي، مهمترين وظيفهي انجمنهاي اسلامي دانشجويان را در شرايط كنوني رسيدگي به اين مسايل صنفي دانشجويان عنوان كرد.
ايسنا: گاهي از سوي فعالان سياسي با ديدگاههاي مختلف، به برخي از انجمنهاي اسلامي دانشجويان يا اعضاي آنها انتقادهايي ميشود كه مواضع راديكال ميگيرند. نظر شما چيست؟
جعفري: خود فعاليت راديكالي اصولا عمل منفي محسوب نميشود، اما هر چيز شرايط و فضاي ويژهاي دارد. اين انتقادي كه وجود دارد و انتقاد ما هم هست، راديكاليسم كور است كه آن را بد ميدانيم. يعني انقلابي بودن غيرواقعي؛ همانطور كه لنين آن را چپروي كودكانه عنوان كرده بود در ماركسيسم.
اگر كسي دغدغه و هم و غم او انجام حركت راديكالي و تند باشد، بدون اينكه اهميت بدهد به چگونگي اين حركت و راديكاليسم، صرفا حركتش راديكالي است. مثلا در سال 82 در جريان دستگيري چند نفر از دانشجويان، به همت دانشجويان دانشگاه اصفهان آنجا جمع شديم، دانشجويان بيانيهي تندي دربارهي نظام تنظيم كرده بودند و تازه اين حركت خود را حركتي محافظهكارانه ميدانستند. من از يكي از دانشجويان پرسيدم كه اين عمل محافظهكارانه يعني چه؟ شايد عمل محافظهكارانه عمل خوبي باشد!
راديكاليسم و محافظهكاري و ... هر كدام تعاريف خاصي دارند اما متاسفانه قلب ماهيت ميشوند. مثلا دربارهي راديكال مفهوم اصلي آن يعني ريشهيي برخورد كردن با قضايا كه بد نيست اما آن حركت كورش بد و خطرناك است.
انتقادي كه الان هست اين است كه حركت راديكالي در شعار و بيانيه است. بيانيه و حرف كه خرج و هزينهي زيادي ندارد. البته هزينه دارد اما زياد نيست ولي اگر حرفي قرار باشد عمل شود، آن سخت و دشوار است و اين راديكاليسم هم در الفاظ شديد و نامتناسب مجموعه به كار بردن از نظر ما صحيح نيست.
راديكاليسم كور در هر شرايطي بد و نامطلوب است اما حرفهاي راديكالي كه الان گفته ميشود متناسب با شرايط دانشگاه و دانشجو نيست. مسلما هنگامي كه حرفي زده ميشود كه متناسب با شرايط عيني جامعه نباشد چنانچه بدان عمل نشود زيانهاي بيشتري از سكوت خواهد داشت. هنگامي كه سكوت ميكني، ايدهاي را خرج جايي نكردي كه نتوان ديگر به آن ايده عمل كرد.
من به عنوان يك اصل كلي عرض كردم كه چنانچه ايدهاي در شرايط نامتناسب با فضاي ويژهي جامعه نباشد بيان كنيد خيلي ضرر خواهد داشت. اگر فردا كسي همين ايده را در شرايط مناسب بيان كرد اين سوء ذهنيت نسبت به آن ايجاد شده است و تا بخواهي فضا و شرايط آن را ايجاد كنيد هزينهي زيادي دارد.
راديكاليسم كور گاهي در عمل اتفاق افتاده، گاهي در حرف و شعارها. مثلا طرح رفراندوم، برخي بيانيههاي تندروانه، بيانيههايي كه اولويت اول جنبش دانشجويي نيست، يا واقعهي كوي دانشگاه كه ميتوان آن را نقشهي حريف دانست كه باعث شد دانشجويان به خيابان كشانده شوند، اين حركت نيز يك نوع راديكاليسم كور بود و معطوف بر انديشه نبود.
به طور كلي بسياري از تجمعات نيز بدين گونه است. در اين تجمعات از هر دري شعار داده ميشد مثلا حتي اگر تجمع براي خواستههاي صرفا صنفي بود اما بعد از چند ساعت چيزي كه ديگر مطرح نبود خواستهي صنفي بود. در اين تجمعات گاهي شعارهايي داده ميشد كه در آن متانت دانشجويي نبود اما شعارها بايد فاقد هرگونه فحاشي باشد.
ايسنا: در همايش واحد مطالعات دفتر تحكيم(علامه) آقاي آقاجري گفت جنبش دانشجويي كارگردان را فراموش نكند، برداشت شما از اين گفته چيست؟
جعفري: به طور كلي نقدي كه به كل جنبش دانشجويي وارد شده و ما هم چند بار انتقاد كرديم تكبعدي شدن آن است، فقط حول يك مقوله حركت ميكند و از خيلي از گروههاي اجتماعي جدا شده و غفلت كرده است. اين نقد هم وارد است كه حتي از منظر دانشجويي هم به دانشگاه و فعاليتهاي دانشجويي نگاه نميكند و اگر ببنيد كل بيانيههايي كه از مجموعهها صادر ميشود از يك وجههي خاص سياسي برخوردار است و به مسايل و ارتباط تشكيلاتياش با بقيهي ارگانها، احزاب و گروهها و مردم جامعه گم شده و به مسايل ويژهي اجتماعي نميپردازد.
اگر اين حركت را حركت به سوي جامعهي مدني تفسير كنيم، با توجه به اينكه تمام هم و غم ما ايجاد جامعهي مدني است، بايد به سوي دموكراسي حركت كنيم. اين گروههاي كارگري بالاخره وجود دارند و نميتوان از آن چشمپوشي كرد. جنبش كارگري پيش از جنبش دانشجويي حركتش را آغاز كرده است. الان نبود سنديكاي كارگري در ايران مشهود است و براي پيشبرد يك حركت (هدف) با توجه به اينكه كارگران قشر وسيعي از جامعهي ما را تشكيل ميدهند و يكي از اساسيترين مسايل كل جوامع جهاني جامعهي كارگري است با توجه به سرمايهداري بودن جامعهاي كه قشر كارگر در آن حضور دارد، ارتباط و تعامل با كارگران و بررسي و بيان مشكلات آنها در جامعه امري ضروري است. به عنوان طنز هم بگويم يكي از دغدغههاي دانشجويان نبودن شغل بعد از فارغالتحصيلي است كه موجب خواهد شد كه به كارگري بپردازند.
ايسنا: چه ارتباطي و چگونه؟
جعفري: دانشجو صداي جامعه است و وظيفهي او يكي توزيع ايدههاي روشنفكري در بدنهي اجتماعي و بيان خواستها و انتقادات و مسايل جامعه به راس هرم قدرت و قشرهاي بالاي جامعه است.
قشر كارگر در جامعه محذوف است و نهادي وجود ندارد كه آنها را به خواستههايشان آگاه كند. در گذشته احزاب و گروههايي بودند كه اين كار را انجام دهند اما امروز در اثر فقدان اين احزاب قوي، عملا از جامعه حذف شدهاند. كارگران به عنوان يك قشر عظيم اجتماعي اگر به خواستهاي خود آگاهي نداشته باشند و فعال نشوند و اين مسايل به عنوان مسايل روزشان مطرح نشود اين حركت عقيم خواهد ماند؛ چون جنبش اصلاحي جامعهي مدني را همهي گروهها و اقشار بايد پيش ببرند و يكي از مهمترين مسايلي كه نبايد جنبش دانشجويي آن را فراموش كند «بيان» است.
ببنيد! درد هميشه وجود دارد اما مطرح كردن آن به عنوان يك مسالهي مهم است. مثلا دانشجويان بيايند در اردوهايشان اين مشكلات را بيان كنند. به هر حال برخي دانشجويان از طبقههاي كارگري هستند يا با آنها ارتباط دارند. وظيفهي ما حل مشكل نيست، بيان مشكل است. حل به عهدهي آقايان است كه اگر حل نكنند ما انتقاد خواهيم كرد.
ايسنا: كانديدايي كه از او يا گفتمانش در انتخابات اخير رياست جمهوري حمايت ميكرديد، راي نياورد. از اين پس چگونه ميخواهيد روي كساني كه به گفتمان شما راي ندادهاند اثر بگذرايد؟ آيا براي اين كار برنامهاي داريد؟
جعفري: ما از هيچ كانديدايي حمايت نكرديم.
ايسنا: شما در دانشگاه تهران برنامهاي برگزار كرديد در حمايت از آقاي معين.
جعفري: آن حمايت از جريان تشكيل جبههي فراگير دموكراسيخواهي بود كه اين جبهه [صرفا] هدفش رييسجمهور كردن معين نبود. بسياري از كساني كه آنجا بودند، فعال دانشجويي نبودند و ما از آن جريان حمايت كرديم.
در اين انتخابات اين ايده را داشتيم كه بايد روشنگري كنيم. حتي ابايي از دعوت از يك كانديداي راست نداشتيم. از يك كانديداي ديگر دعوت ميكرديم، حتي از عدم مشاركتيها هم دعوت ميكرديم كه حرفهايشان را بزنند.
ايسنا: آيا جامعهي هدف ديدگاهها و افكار خود را تغيير يا گسترش خواهيد داد؟
جعفري: مسلما! جنبش دانشجويي نبايد نگاهش صرفا معطوف به دانشگاه داشته باشد و اين نقش واسطهگري فقط براي نخبگان و دانشگاه نبايد باشد، بلكه بايد بين توده و نخبگان جامعه باشد و اين جامعهي هدف بايد كل اقشار جامعه را در بر بگيرد.
از لحاظ بعد مكاني فعاليتهاي دانشجويي در دانشگاه است اما دانشجو كه جدا از جامعه نيست و به جامعه تعلق دارد و وظيفهي توزيع به اين نحو است و عملا دو حالت ممكن است؛ 1- دانشجوها را آگاه كنيم تا آنها نيز خانوادههاي خود را آگاه كنند.
2- به صورت تشكيلاتي وارد جامعه شوند، مثلا پيش از انقلاب گروههاي فعال وارد اجتماع ميشدند اما آنها در قالب حزبهايي بودند كه الان وجود ندارد. زماني هست كه خواستهها و ايدهها جامعه هدف را در بر ميگيرد، گسترش از دانشگاه با پيگيري مسايل صنفي و دانشجويي شروع شده تا قدمهاي بعدي، يعني مسايلي كه مغفول مانده «مثل آگاهي». يا اينكه به صورت هدفمند در ميادين يا كارخانه يا ... حضور پيدا كنند.
البته الان براي اينگونه فعاليتها حتي در دانشگاه هم [به راحتي و به طور كامل] به ما اجازه نميدهد، چه رسد به ميادين شهر، و ... البته نبايد از نظر دور داشت زماني هست كه بحث عمل پيش ميآيد و زماني هست كه بحث رويكرد است. مثلا در نظر عملي در دانشگاه انفعال است و همهي كارها به بيانيهها معطوف شده است!
ايسنا: به نظر شما مهمترين مشكل انجمنهاي اسلامي دانشجويان، براي فعاليت مناسب در جهت اهداف جنبش دانشجويي چيست؟ و همچنين مهمترين فرصت آنها؟
جعفري: ميتوان به چند مورد اشاره كرد؛ 1- مشكلاتي كه به خود جنبش برميگردد. 2- مشكلاتي كه از بيرون به جنبش تحميل ميشود.
در دانشگاه محدوديتهايي براي جنبش دانشجويي وجود دارد، همچنين عدم ارايهي امكانات براي فعاليت.
اما مسايل عمدهاي هست كه مربوط به خود دانشجويان ميشود، مانند يأس و سرخوردگي در بين دانشجويان كه نسبت به اين فعاليتها علاقه نشان نميدهند، عدم ارتباط تئوريك و ارگانيك با قشر روشنفكر جامعه و فقدان بحثهاي اساسي در ميان دانشجويان.
اما دربارهي فرصتها بايد بگويم در جنبشهاي دانشجويي اين فرصتها مقطعي است و در واقع لحظهي خاصي است كه در آن مقطع فرصتي براي فعاليت در يك حوزه فراهم شده و متغير بودن آن، نسبت به متفاوت بودن خواستهاي دانشجويان و مشكلات آنها متفاوت و متغير است. فعاليتها در مقطعي فردي است كه در آن صورت بايد از فرصتها براي خودسازي و بالا بردن توان و غناي تئوريكشان چه از لحاظ تئوري چه و مطالعاتي استفاده كنند. پس ميتوان مهمترين فرصت آنها را در دو مورد مهم خلاصه كرد؛ واسطهگري و خودسازي.
ايسنا: به نظر شما اولويت انجمنهاي اسلامي دانشجويان بايد چه باشد؟
جعفري: اولويتها در شرايط مختلف متفاوت است. برخي اولويتها در درون دانشگاه هستند و برخي اولويتها درون جامعه. با توجه به عدم وجود جامعهي مدني و نبودن احزاب نيرومند و توانمند كه بتوانند از افراد و جامعهي مدني پاسداري كنند، يكي از اولويتهاي جنبش دانشجويي و انجمنهاي اسلامي، دفاع از آزاديهاي مدني و اجتماعي است و در عرصهي دانشگاه هم توجه و بيان راه حل مشكلات صنفي دانشجويان است.
تلاش براي بالا بردن سطح غناي فكري و تئوريك دانشجويان نيز يكي ديگر از اين اولويتهاست؛ چون مسايلي مثلا بحثهاي روز هست كه هميشه در دانشگاهها مفقود است و متاسفانه گروههاي دانشجويي مستقل در دانشگاهها وجود ندارد كه بتواند در حوزهي فلسفه، فرهنگ و گروهها زنان فعاليت كنند.
ايسنا: پس نظر شما دربارهي انجمنهايي به نام «مستقلها» چيست؟
جعفري: اگر از اين منظر ببينيم، ما هم مستقل هستيم. مگر ما وابستگي داريم؟ اما اين مستقلها در دانشگاهها جايگاه [قابل توجه] دانشجويي ندارند، ضمن اين كه به نظرم معلوم نيست كه آيا واقعا مستقل باشند يا خير؟
ادامه دارد...