ميزگرد دانشجويي «فعاليت تشكلهاي دانشجويي در چهار سال آينده» با حضور «محمدحسين مخبريان» عضو شوراي تبيين مواضع بسيج دانشجويي دانشگاههاي تهران، «مهدي امينيزاده» عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت(طيف علامه) و «عبدالرسول حيدري» عضو شوراي مركزي جامعهي اسلامي دانشجويان در خبرگزاري دانشجويان ايران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، در ابتداي ميزگرد، «محمدحسين مخبريان»، با بيان اينكه «جنبش دانشجويي در چند سال اخير عينيت خارجي نداشته است»، گفت: در اين سالها گروههايي در بدنهي دانشجويي بودند كه مخاطبان و همراهان خاص خود را داشتهاند و در برهههاي مختلف در دانشگاهها عينيت داشتند. البته شايد بتوان فضاي قبل از سال 76 را مستثني كرد كه نقش پررنگي در پيروزي خاتمي داشتند ولي بعد اوضاع برگشت.
وي افزود: قبل از سال 76 بسياري از دانشجويان احساس ميكردند شرايط بايد تغيير كند، در آن برهه جنبش دانشجويي هم وجود خارجي داشت و هم كاركرد مستقل و هم توانست در فضاي جامعه تاثيرگذار باشد اما بعد از آن تحكيم وحدت كه يكي از اساسيترين شاخصههاي جنبش دانشجويي بود و عملكرد آن بر فضاي دانشگاهي كشور سايه ميانداخت يكي از گروههاي 18 گانهي دوم خرداد شد.
مخبريان با بيان اينكه «در مجلس ششم چند نمايندهي دانشجويي داشتيم و دانشجويان وارد احزاب شدند»، اضافه كرد: اوضاع عوض شد، چون همه ديده بودند كه جنبش دانشجويي چه تاثيري ميتواند در آمدن يك دولت داشته باشد هر گروهي سعي كرد فضاي دانشگاهها را طوري كنترل كند كه بتواند آيندهي خود را تضمين كند.
وي نتيجهي اين امر را اين طور عنوان كرد: در اين هشت سال و شايد از 78 به بعد اتفاقي كه افتاد اين بود كه جنبش دانشجويي استقلال سابق خود را از دست داد. البته منظور من اين نيست كه جنبش دانشجويي همه چيز را مستقل از جامعه و صرفا بر مبناي آرمانهاي خود تعريف كند، اما كم كم بخشي از فعاليتهاي دانشجويي به سمتي رفت كه خط گيري بخشي از فعاليتهاي دانشجويي از احزاب انجام ميشد و هماهنگي آنها در خانههاي احزاب صورت ميگرفت و اين طور استقلالش را زير سوال برد.
مخبريان گفت: اين امر تا جايي پيش رفت كه كساني كه روزي از توانايي دانشجويان در به وجود آوردن چنين جنبشي خوشحال بودند ميگفتند كه ديگر اساسا جنبش دانشجويي وجود ندارد و حتي خطاب به دانشجويان گفتند كه ما از شما استفاده كرديم، پا روي شانههاي شما گذاشتيم و بالا رفتيم و ديگر نيازي به شما نداريم.
اين عضو بسيج دانشجويي ادامه داد: اين نشان ميدهد هر جنبش دانشجويي و شاخصهي اصلي آن كه دفتر تحكيم آن زمان بود، ديگر نتوانست نقش سابق خود را خوب ايفا كند و شاخصهي عمدهي حركت آن فعاليتهاي سياسي گستردهي ظاهري بود كه عمق تئوريك زيادي نداشت و بروز خارجي آن تريبون آزاد، تجمع، ميتينگ و سخنراني بود و نتيجهي آن اين شد كه فضاي دانشگاهها بعد از مدتي سياستزده شد و كساني كه عمدتا تا به حال پشت حركتهاي دانشجويي بودند، حضورشان مثل سابق نبود.
وي گفت: عكسهاي سال 78 در قضيهي كوي دانشگاه را ببينيد كه با چه هميتي شعار ميدهند، اگر حضور داشتيد، فضا را حس ميكرديد، آن را با فضاي تريبون آزادهاي دو سه سال اخير مقايسه كنيد، به ويژه در دانشگاه اميركبير كساني كه [اخيرا] در تريبون آزاد شركت كرده بودند و گوش ميكردند خيلي در حد سرگرمي و تنوعي در بين كلاسها به اين قضيه نگاه ميكردند.
مخبريان ادامه داد: دوستان، خيلي از كساني كه قبلا ادعاي اين را داشتند كه صاحب محدودهي جنبش دانشجويي هستند و ديگران را خيلي در عرصهي جنبش دانشجويي راه نميدادند بعد از مدتي پشتوانهي اصيل دانشجويي خود را از دست دادند و خيلي از آرمانهاي آنها عوض شد و از جامعهاي كه در آن به دنبال آزادي، برابري و عدالت بودند به رسيدن به قدرت و معروف و مشهور شدن تبديل شد. (ميتوانم مصداقها را خدمتتان بگويم) اگر قرار باشد اين جنبش دانشجويي باشد، يك مرتبه وقتي انتخاباتي مثل امسال برگزار ميشود كساني كه با اين اميد به جنبش دانشجويي و كاركرد آن نگاه ميكنند دچار شوك عظيمي ميشوند كه آنها را به كما فرو ميبرد و نميدانند در اين برهه بايد چه بكنند چرا كه همهي آنچه در ذهنشان تصور كردند بر باد رفته است.
وي اضافه كرد: در مقابل اين نگرش، نگرش ديگري داريم در جنبش دانشجويي كه آرمانها و فعاليتهاي جنبش دانشجويي به خاطر اينكه دانشجويان عموما وابسته به جاهاي ديگر نيستند و از خيلي ناپاكيها مبرا هستند ميتوانند فريادهايي را در جامعه بزنند كه ديگران نميتوانند بزنند. بنابراين چون آرمانهايشان ثابت است با عوض شدن دولت، هويت خود را يك مرتبه از دست رفته نميبينند و حرف و كاركرد آنها سر جايشان باقي است، چون راهشان باقي است.
مخبريان همچنين گفت: عملكرد اين دو نگرش را الان ميتوان تشخيص داد. در انتخابات شوراها هيچ كس فكر نميكرد كه سرآغاز تحولات اساسي در مملكت باشد، انتخابات مجلس نيز موضع اينها را عوض نكرد و انتقادات و حرفهايشان سر جاي خود باقي ماند و راه قبلي خود را ادامه دادند، در انتخابات اخير هم با همان آرمانها پيش ميروند و گويا خيلي منتظر اين نيستند كه گروهي كه سر كار ميآيد بخواهد حرف اينها را بپذيرد يا نه. معتقدند راه درستي است و بايد محقق شود و راه خود را هم اثبات ميكنند، ويژگيهاي جنبش دانشجويي هم اين است كه در كنار وجهههاي احساسي، وجههي عقلانيشان هم قوي است و استدلالهاي خوبي براي كارهايش ميتواند بياورد و در صدد اين هستند كه حرف خود را در مسير دولتهاي متفاوت به كرسي بنشانند.
«مهدي امينيزاده» نيز در ادامهي ميزگرد ايسنا اظهار داشت: همان طور كه دوستمان گفت، يكي از ويژگيهاي مهم جنبش دانشجويي استقلال آن است و طبيعتا زماني كه بحث استقلال مطرح ميشود معاني زيادي بر آن مترتب است كه مهمترين وجه آن استقلال از مجموعهي حاكميت است به اين معنا كه بتواند در مجموعهي قدرت دولتي حل نشود و هويت مستقلي براي خود قائل باشد تا بر اساس آن جايگاه مجموعهي سياستهاي مختلف دولت را نقد كند.
وي با بيان اينكه «مهمترين ويژگي جريان دانشجويي كه برآمده از استقلال آن است نقادي است»، گفت: گروههايي كه در واقع به طور مشخصي زايدهي دولت و سيستم درون دانشگاه هستند نميتوانند ويژگيهاي جنبشي را داشته باشند. گروههايي كه از بيرون منتخب ميشوند، به طور مشخص بسيج دانشجويي كه به صورت سلسله مراتبي از بالا به پايين است و فرماندهي دارند كه منصوب ميشود، بر اساس سياستهايي كه در مراكز فرماندهي تبيين ميشود تصميم ميگيرند، ساير گروههايي كه درون دانشگاه دولتي، انتصابي نيستند بر اساس استقلالي كه دارند ميتوانند در ماهيت جريان دانشجويي قرار گيرند چرا كه برآمده از دل دانشجوست و خود دانشجويان در انتخابات آن شركت ميكنند و به نمايندگان خود راي ميدهند.
امينيزاده افزود: همانطور كه دوستان اشاره كردند يكي از مهمترين اين جريانها دفتر تحكيم وحدت بود، به ويژه در آستانهي دوم خرداد مجموعهي انجمنهاي اسلامي نقشي مهمتر از سياست كلاسيك خاتمي ايفا كردند و توانستند با گفتمان، مجموعهي شعارها، ايدهآلها و آرمانهايي كه مطرح شده بود ضمن نقد وضع موجود آنها را در بطن جامعه گسترش بدهند و متناسب با آن همراه با ساير افراد و روزنامهنگاران در اتفاقي كه در دوم خرداد 76 افتاد سهيم شوند.
اين عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت(طيف علامه) با تاكيد بر اينكه «من و سايرين همواره در روند بعد از 76 دفتر تحكيم وحدت را نقد كرديم»، اضافه كرد: تحكيم در چارچوب جبههي دوم خرداد قرار گرفت و خود را بخشي از قدرت تعريف كرد، رويكرد حزبي نسبت به قدرت گرفت و اين روند تا 78 ادامه داشت. بر عكس آنچه دوستان ميگويند به مرور از 78 به بعد انتقاد نسبت به جريان دانشجويي درون آن شروع به شكلگيري كرد، به ويژه در آستانهي مجلس ششم اين بحثها به صورت جدي مطرح بود كه ارائهي ليستهاي انتخاباتي كار مجموعهاي دانشجويي مثل تحكيم نيست چون سياليتي دارد كه ممكن است مثلا دانشجوياني كه وارد دانشگاه ميشوند، مطالباتشان متفاوت باشد، همچنين سن دانشجويان، سني است كه تحول بيشتري در افكار و انديشه دارند و به دليل ويژگي حقطلبي نميتوان fixizm حزبي را بر آن تحميل كرد.
وي گفت: در اين وضعيت انتقاد شكل گرفت و بحث دوري از قدرت مطرح شد كه به طور مشخصي از سال 79 بعد از آن انشقاق تحكيم وحدت مجموعهاي كه در طيف علامه گرد آمدند و 90 درصد انجمنهاي اسلامي را شامل ميشدند دوري از قدرت را مطرح كردند و از همين زاويه نقد وارد شد كه طبيعتا بايد جريان دانشجويي فاصلهي انتقادي خود را با مجموعهي نظام حفظ كند تا بتواند نقش نقاد داشته باشد. طبيعتا اين نقد به معناي نفي نيست و ميتواند نقاط قوت را تقويت كند و نقاط ضعف را گوشزد كند تا زاويهي سياستهاي موجود با منافع مردم – حداقل بخشي كه جريان دانشجويي آن را نمايندگي ميكند – را با انتقاد خود كم كند.
امينيزاده افزود: اتفاقا در انتخابات شوراها تنها جرياني كه در كشور غافلگير نشد و از قبل اوضاع را پيشبيني كرد و به همين دليل وارد انتخابات آن نشد، دفتر تحكيم وحدت(طيف علامه) بود، از هيچ ليستي حمايت نكرد و تصميم به حضور در انتخابات هم نگرفت. ميتوانيد به بيانيهها رجوع كنيد، در آن مقطع اين بحث مطرح بود كه در ساختار نظام سياسي بخشهاي انتخاباتي، قدرتي متناسب با وظايف ندارند و به اين دليل نقد ساختاري مطرح شد.
وي با بيان اينكه «صرف شركت در انتخابات مشكلات را حل نميكرد»، گفت: ما نياز به يك نقد پيش از انتخابات و آينده و نظام انتخاباتي كشور داريم. در جريان مجلس هفتم هم جريان دانشجويي تحكيم وحدت به همين دليل از هيچ كانديدايي حمايت نكرد و وارد انتخابات هم نشد، در انتخابات اخير هم اين بحث مطرح بود و اصولا هنگامي كه بحث عدم شركت مطرح ميشود يعني نتايج انتخابات تفاوت چندان زيادي براي ما ندارد، در واقع بحث ما اين بود كه اين انتخابات با اين شكل عادلانه نيست.
امينيزاده افزود: ما معتقديم رييس جمهوري كه روي كار ميآيد امتيازات متناسب با مسووليت ندارد و وظايف و مسووليتهاي او بسيار زياد است، حال ممكن است رييس جمهوري با مجموعهي نظام هماهنگتر باشد و دستش بيشتر باز باشد، اما طبيعتا كسي كه بخواهد تغييراتي را انجام دهد و به عنوان نمايندهي جمهور مطالبات خاصي از مردم را مطرح كند كه مجموعهي نهادهايي چندان علاقهاي به آن سياستها نداشته باشند، طبيعتا اهرمهاي زيادي براي منع آنها وجود دارد، همان طور كه اين امر را در زمان خاتمي شاهد بوديم. به دلايلي كه گفتم، وارد انتخابات نشديم، بعد از آن هم سياستهاي دفتر تحكيم وحدت(طيف علامه) تفاوتي نكرد. قبلا نسبت به بازداشت زندانيان سياسي تجمع و اعتراض ميكرديم، بعد هم همين كار را كرديم.
«عبدالرسول حيدري» عضو شوراي مركزي جامعهي اسلامي دانشجويان نيز در ادامهي ميزگرد ايسنا اظهار داشت: دوستان اكثر مطالب را گفتند. يكي از بحثهاي اساسي، استقلال جنبش دانشجويي است كه بايد فاصلهي خود را از حاكميت حفظ كند و در عين حال بر اساس مباني اصولي خود حركت كند. هر جا كه حاكميت در راستاي آن اصول بود به حاكميت كمك كند و هر جا بر اساس آن اصول نبود لبهي نقد خود را برندهتر كند، حتي گروههايي كه حاكميت با اصول آن موافقاند. اينكه دوستان ميگويند دولت همراه است يا نه را بر اين مبنا تحليل ميكنم كه جنبش دانشجويي بايد بنا به اصول و چارچوب ثابت حركت كند.
وي افزود: جاي خوشحالي است كه آقاي امينيزاده ميگويند جنبش دانشجويي نبايد شاخهي دانشجويي احزاب باشد. اين مشكل بزرگي بود كه سالهاي گذشته اتفاق ميافتاد و آفت بزرگي براي جنبش دانشجويي است كه استقلال آن را زير سوال ميبرد چرا كه وقتي جنبش دانشجويي به سمت حزبي و دولتي شدن پيش رود، مطالبات اصيل مردمي فراموش ميشود، به طور مثال آيا مطالبات مردم ما زندانيان سياسي هستند كه دائم اين را داد بزنيم؟
حيدري با اذعان به اينكه «هر چند درست است كه بحث زندانيان سياسي جزء مواردي است كه جنبش دانشجويي بايد آن را داد بزند»، گفت: مطالبات اصيل مردم اينها نيستند و بزرگتر از اينهاست كه در 16 سال گذشته به فراموشي سپرده شده است.
وي اضافه كرد: جنبش دانشجويي بايد بنا به اصول روي فعاليتهاي فكري و تئوريك تاكيد زيادي كند چرا كه در كشورهاي ديگر جنبش دانشجويي پشتوانهي فكري دولت و حتي گروههاي بيرون از دانشگاه است ولي در كشور ما جنبش دانشجويي به جاي تاثيرگذاري، تاثيرپذير است و اين يك ضعف است. بحث ديگر فقدان مرجع فكري در جنبش دانشجويي است، همانطور كه گفتم جنبش دانشجويي از لحاظ تئوريك و فكري در ايران ضعفهايي دارد، و همواره در اين چند سال به چند نفر از بيرون از دانشگاه اتكاء داشته است.
حيدري گفت: مصاديق فكري طيفهاي ارزشي مطهري و بهشتي است، البته آرمان نهايي من اين است كه استقلال جنبش دانشجويي خودش مرجع فكري باشد، ولي در كوتاه مدت فعلي بايد مرجع فكري مشخص شود و به وسيلهي آن رشد كند.
وي تاكيد كرد: ما در ساختار حكومت نيستيم كه بحثهاي جنبش دانشجويي را بر اساس رابطههاي موجود تحليل كنيم، يكي از ضعفهاي بحث سياسي اين است كه تحليل بر اساس رابطههاي سياسي در كشور صورت ميگيرد. در واقع نكتهي مهم و ظريف اينجاست كه نبايد سياسي كاري باشد بلكه بايد كار سياسي باشد.
سپس مخبريان اظهار داشت: همان طور كه گفتم در جنبش دانشجويي دو نگرش وجود دارد، كساني هستند كه نگرش معطوف به قدرت دارند و چون فعلا دستشان به قدرت نميرسد طرف قدرت نميروند. يعني وجهي از جنبش دانشجويي - نگويم وجود ندارد، وجود دارند – رويكردي اتخاذ كردهاند كه پلهها را پشت سر گذاشته، پلهاي پشت سر خود را خراب كردهاند، تقريبا راه بازگشت ندارند و عملا آنقدر تا به حال نفي كردهاند كه آرام آرام شنيده ميشود «ديگر نفي نه، كه بايد نقد كنيم». آن رويكرد معطوف به قدرت است هر چند كه فعلا اينگونه نظامي - آنگونه كه دوستان ميخواهند و تا به حال هيچ كجا نظام ايدهآلشان را وصف نكردهاند - سر كار بيايد، همين دوستان در آنجا به سمت پر كردن صندليهاي قدرت ميروند.
اين عضو بسيج دانشجويي ادامه داد: اينكه دوستان بحث گروه ارزشي دانشجويان را مطرح كردند، گروه ديگري وجود دارد كه حركتشان معطوف به خدمت است، براي آنها فرقي نميكند كه چه نظامي سر كار بيايد، حرف حق خود را ميزنند و به دنبال اين هستند كه آن را به كرسي بنشانند.
مخبريان افزود: اگر تاثيري كه گروه اول از تغييرات دولتها ميپذيرد اينگونه باشد كه آن دولت به حرفهاي آنها اعتنا كند، يعني از يكسري خواستههاي اصيل مردم چشمپوشي كند و به اين مسايل بپردازد، يعني اولويتهايش را تغيير دهد اين تفكر جاي رشد دارد، در غير اين صورت اگر دولتي سر كار بيايد كه بگويد من با همين اختيارات ميخواهم خدمت كنم، اين تفكر جاي رشد پيدا نميكند و اين بخش از جنبش دانشجويي با ركود روبرو ميشود. خيلي وقتها اين بخش از جنبش دانشجويي، ايراني نبوده، يعني گاهي سعي كرده كه كپي جنبش دانشجويي 68 فرانسه باشد، يا يك وقتي كپي جنبش دانشجويي چين باشد و هيچوقت ايراني به معناي واقعي نبوده است.
مخبريان اضافه كرد: نگرش دوم جنبش دانشجويي چون بالذات يك هويت براي خود تصور كرده كه با آرمانها و اعتقاداتش آن را تعريف كرده، دولتها فقط ميتوانند كل جامعه را به آن آرمانها نزديك يا دور كنند، بنابراين در اصل و اساس حركت تغييري ايجاد نميكند، هر چند ممكن است در شكل تغيير ايجاد ميكند. براي نگرش دوم، تغيير دولتها در شكل و سطح پيشرفت تغيير ايجاد ميكند، اينكه مطالبات دانشجويي در چه سطحي مطرح شود. يك وقت در دولتي كه عدالت در آن حرف اول را نميزند و مثلا در دفاع حرف اول را ميزند آن موقع سطح مطالبات در حد بيان آرمانهاي عدالتخواهانه است اما وقتي دولتي كه به عدالت اعتقاد دارد بر سر كار است شما با نقد و نظارت كمك ميكنيد كه عدالت اجرا شود.
مخبريان همچنين دربارهي اظهارات امينيزاده دربارهي بسيج دانشجويي گفت: واقعا متاسفم از اينكه دوستان اطلاعي از ساختار بسيج دانشجويي ندارد، چون در مجموعهي بسيج دانشجويي سيستم فرماندهي اصلا وجود ندارد و مسوول بسيج دانشجويي انتخابي است و نه انتصابي.
امينيزاده نيز در اين باره گفت: البته شايد دوستمان روايت جديدي از بسيج دانشجويي ارائه ميدهند، - خيلي مورد بحث من نيست – ولي من تا به حال هيچوقت نديدم انتخاباتي برگزار شود كه دانشجويان ....
مخبريان در اين ميان يادآورد شد: شما عضو بسيج دانشجويي نيستيد.
امينيزاده ادامه داد: منظورم انتخاباتي است كه مثلا دانشجويان بتوانند در مديريت بسيج دانشجويي نقش داشته باشند. حالا به هر حال اين بحثها ... نميدانم شما ديديد تا به حال انتخاباتي برگزار شود؟
مخبريان همچنين اضافه كرد: من آمادگي كامل دارم در مورد كل ساختار بسيج دانشجويي و كل ساختار هر كدام از دفترهاي انجمنهاي اسلامي، مرامنامهي تحكيم وحدت و اساسنامهي هر جايي، در مورد حقانيت، مشروعيت و بازدهي و كارآيي آن كامل صحبت كنم.
امينيزاده نيز گفت: اتفاقا خوب است، من هم هر وقت شما بگوييد آمادگي دارم بحث جداگانهاي در مورد جريان دانشجويي بشود.
مخبريان نيز گفت: در خدمتتان هستيم.
ادامه دارد...