سال 78 فضاي سياسي دانشگاهها شاهد ايجاد تشكل جديدي با نام اتحاديهي انجمنهاي اسلامي مستقل دانشجويان بود. اتحاديهاي كه دبيركلاش ميگويد: انگيزهي ما، اعتراض به رفتار از بالا به پايين و اقتدار گرايانهي دفتر تحكيم بود.
«پرويز اميني» دورهي كارشناسي را در رشتهي علوم تغذيهي دانشگاه علوم پزشكي اهواز گذراند. سال 76 و 77 عضو شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه شهيد چمران و علوم پزشكي اهواز بوده است. سالهايي كه به نظر او انجمن فراز و فرودهاي خاصي داشت و اميني آن سالها را دورهي پر از اشك و لبخند براي دانشگاه شهيد چمران و علوم پزشكي اهواز ميداند.
دغدغههايي كه براي علمي كردن سياست و استفاده از ابزارهاي علمي در سياستورزي دارد او را به ادامهي تحصيل در دورهي كارشناسي ارشد علوم سياسي واداشت.
اميني پاسخ هر پرسشي را به چارچوب خودش ميكشاند و تا آن چيزهايي كه ميخواهد نگويد به سراغ پرسش بعدي نميرود و در انتها ميگويد «چه پرسشهاي پر چالشي شما ميپرسيد». در پايان هر سوال هم به هر طريقي كه شده بر گفتمان اتحاديهي انجمنهاي مستقل تاكيد ميكند.
با قرار قبلي وارد دفتر اتحاديهي انجمنهاي اسلامي مستقل دانشجويان در چهار راه كالج شديم. دفتر در آخرين طبقهي ساختمان چهار طبقهاي است كه چند تشكل دانشجويي ديگر هم در آن ساختمان ساكنند. خودش ميگويد: با رويكرد مستقلي كه ما داشتيم سعي نكرديم از مناسبات قدرت و ثروت احزاب و گروههاي سياسي استفاده كنيم. با پيگيريهاي خودمان از طريق جايي كه توقعي ايجاد نشود و منتي هم روي كسي نداشته باشيم به اينجا منتقل شديم و از اجارهنشي درآمديم.
ايسنا: فضاي سياسي دانشگاه را در دورهي خاتمي چگونه ارزيابي ميكنيد و مهمترين ويژگي آن را چه ميدانيد؟
پرويز اميني: يكي مديريت خود خاتمي و ديگري مديريت وزارتخانه؛ در 4 سال اول دولت خاتمي رفتار كاملا هيجاني و احساسي برآمده از دوم خرداد را شاهد بوديم. حضور ايشان در مناسبات سياسي و فرهنگي جامعه به عنوان شخصي كه آراي 20 ميليوني داشت تاثيرگذار بود. اگر چهرهي نمادين خاتمي نبود اين مفاهيم عمومي نميشد. شرايط هيجاني و احساسي ورود خاتمي به ويژه اينكه پشتوانهي اصلي خاتمي دانشگاهيان بودند محيط احساسي و هيجاني را ايجاد كرد. البته دو مشكل اساسي وجود داشت اول اينكه فضاي احساسي و هيجاني به بدنهي جامعه تزريق ميشد و دوم اينكه دانشگاهيان تحت تاثير فضاي بيروني بودند.
ايسنا: در دورهي دوم چه طور؟
پرويز اميني: هنوز مديريت دوران دكتر معين را نگفتهام. مديريت ايشان يك مديريت سياسي بود. به همين دليل مناسباتي كه در محيطهاي دانشگاهي شكل ميگرفت بر عكس خواستههاي دانشگاه و كار ويژههاي دانشگاه بود. دانشگاهي وقتي با محيطهاي سياسي ارتباط برقرار ميكند بايد كار ويژه اصلي دانشگاه را اعمال كند، ولي تبديل به گروههاي پيشگام احزاب شده بود. دانشگاه صف اول شكستن بعضي از مرزها و تابوها شده بود. در دوران دكتر معين اين اتفاقها افتاد چراكه مديريتها كاملا سياسي بود، خيلي جالب است.
در دوران معين يك پارادوكسي در محيط دانشجويي ميبينيم. يك طرف ظرفيتهاي انتقادي و اعتراضي به حاكميت است، يعني نگاههاي ساختارشكن و هنجارشكن، خواست تغيير در فضا و محتواي نظام سياسي است، از يك طرف هيچ انتقادي به معين و وزارت علوم نيست. يعني بخشي از جريان دانشجويي با كل ساختار درگير است، ولي با يك بخش جزء از نظام (وزارت علوم) كاملا هماهنگ!
در دورهي دوم خاتمي فضا عقلانيتر و منطقيتر شد، مسائل جامعه براي ايشان مورد توجه قرار گرفت. با تعويض معين و ورود توفيقي با اينكه جهتگيري توفيقي با معين هم متفاوت نبود، اما روش مديريت و نوع مناسباتي كه با دانشگاه برقرار كرد با اعتدال و عقلانيت همراه بود.
ايسنا: آيا ابزارهاي لازم براي فعاليت سياسي دانشجويان با ديدگاههاي مختلف و تشكلهاي دانشجويي وجود دارد؟
پرويز اميني: به نظر من وجود دارد. يك سختگيريهايي از دو طرف بوده و هست. من فكر ميكنم تا محيط سياسي دانشگاه علمي و آكادميك نشود اين مشكلات وجود خواهد داشت. اما در حال حاضر فرصتها، امكانات و ظرفيتهايي حداقلي براي ابراز وجود همهي سلايق وجود دارد.
ايسنا: آيا اين زمينه به طور مساوي براي همهي تشكلها وجود دارد؟
پرويز اميني: نه، نه! مساوي وجود ندارد. ولي حداقل فضا وجود دارد.
ايسنا: چه گروههايي ميتوانند در اين فضا بيشتر فعاليت كنند؟
پرويز اميني: گروههايي كه با مجموعهي دولت هماهنگترند.
ايسنا: اهداف مشترك و يا مطالبات تمام تشكلهاي دانشجويي فعال در دانشگاهها چيست؟
پرويز اميني: دفاع از حقوق دانشجو، دفاع از حقوق مردم، بحث آزادي و عدالت، هم جزء محورهاي مشترك تمام شكلهاست.
ايسنا: از نظر شما چه تشكلهايي با چه چارچوب فكري ميتوانند در دانشگاهها فعال باشند؟
پرويز اميني: هر نهاد اجتماعي كه به وجود ميآيد محصول پاسخگويي به يك نياز و ضرورت است و براي انجام يك كار ويژه به وجود ميآيد. به اين معنا ساختن تشكيلات بدون در نظر گرفتن نيازها و ضرورتها و خلاها بيحاصل است.
ايسنا: به نظر شما همهي تشكلهاي فعال در دانشگاهها از درون نيازهاي دانشگاهها و خود بدنهي دانشجويي به وجود آمدهاند؟
پرويز اميني: نميخواهم بگويم كه همهشان در پاسخ به نيازهاي حقيقي و واقعي شكل گرفتهاند ولي بسياري از آنها بر اساس يك كنش و واكنش اجتماعي شكل گرفتهاند. ممكن است نهادهايي از بالا تشكيل شده باشند ولي حتما بايد براي تداوم بالندگيشان به ضرورتهاي اجتماعي پاسخگو باشند. در حوزهي جامعهشناسي مطرح است كه نميشود نهاد را از بالا تاسيس كرد و بعد آن را حفظ كرد. اگر هم حفظ شود بالندگي نخواهد داشت. اگر هم وجود داشته باشد يك جسد بيجان و بيروح است و قابليت تاثيرگذاري ندارد.
ايسنا: به نظر شما در دانشگاهها چه گروهي ميتواند نياز به تشكل جديدي را اعلام كند؟
پرويز اميني: البته نيازها و سلايق متنوع و متفاوتي وجود دارد. گروههايي همبسته و هممرام و همنگاه هستند كه در يك رفت و آمد و چالش با محيط در بين خود ميتوانند براي نيازهاي بر زمين مانده به يك فهم و تشخيص برسند و براي آن سازوكار طراحي كنند.
ايسنا: فضاي دانشگاه را تا چه حد همبسته ميدانيد؟
پرويز اميني: همبسته يعني چه؟
ايسنا: فكر ميكنيد گروههاي سياسي فعال در دانشگاهها اهداف مشتركي دارند و در يك راستا حركت ميكنند؟
پرويز اميني: من معتقد نيستم كه جريانات دانشجويي حتما دچار همبستگي به معناي مكانيكي و حداكثرياش هستند. در محيط دانشجويي 4 - 5 تشكل عمدهي دانشجويي با مركزيت وجود دارد كه داراي همبستگيهاي بنيادين هستند اما همبستگيهاي عملياتي، ساختاري و تشكيلاتي ندارند.
ايسنا: و در اين بين چگونه ميشود به انسجامي رسيد و نيازهاي واقعي را در نظر گرفت و تشكلهاي جديدي تعريف كرد؟
پرويز اميني: همبستگي مكانيكي يعني تفاوت و اختلاف نباشد، همه مثل هم فكر كنند كه اين شكننده است و اگر در مقابل تحول قرار بگيرد توانايي مقاومت ندارد، پويا و منعطف نيست. اما در همبستگي ارگانيك تفاوتها را به رسميت ميشناسيم، تفاوتها را قبول ميكنيم و احترام ميگذاريم، در اين به رسميت شناختن اختلافات بدنهي مشتركي ايجاد ميكنيم و به اشتراك ميرسيم.
ادامه دارد...