/زمان رسيدگي به وضعيت اسفناك كهنترين پايتخت كي ميرسد؟/ تخريبهاي ناشي از شرايط اقليمي، بناهاي محوطه را تهديد ميكند بايد مجسمهي شير سنگي را هم ميديدند
مهمترين مشكلي كه در حال حاضر تپه هگمتانه را تهديد ميكند، مشكل اقليمي و شرايط آب و هوايي است. عباس مترجم ـ عضو هيات علمي دانشگاه بوعلي سيناي همدان ـ با اشاره به اين مطلب گفت: ميتوان از حضور افراد در محوطه جلوگيري كرد، اما نميتوان در مقابل بارانهاي سيلآسا و برفهاي سنگين بهراحتي ايستاد. اين امر مستلزم سرمايهگذاري و هزينه بسياري است كه بتوان به نحو مطلوبي با اين مشكل مقابله كرد. درواقع بيشترين تخريبهايي كه آثار حفاري شده هگمتانه را تهديد ميكند، نوع تخريبهاي مربوط به عوامل اقليمي است و البته اين محل بررسي است كه آيا پوششهاي حفاظتي در محوطه توانسته است صددرصد جواب دهد؟ وي در گفتوگو با خبرنگار بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اظهار داشت: در حال حاضر آسيبها جدي نيست، چراكه باستانشناسان خود را متعهد ميدانند كه حفاري به گونهاي باشد كه پس از آن آثار دچار تخريب نشوند، اما همچنان شاهديم محلهاي پس از حفاري به حال خود رها ميشوند. خوشبختانه احساس تعهد باستانشناساني كه در اين محل كار كردهاند، باعث شده است تا با حداقل امكانات، مانند استفاده از ورقههاي گالوانيزه معمولي، پوشش حفاظتي موقت بر روي آثار ايجاد كنند. اما همين پوششهاي حفاظتي خود به نگهداري احتياج دارند؛ هر چند تا به حال اين كار به خوبي انجام شده است، اما قرار ما اين است كه حتا ذرهاي از اين آثار تخريب نشوند. مترجم بر لزوم طرح تشكيل برنامه درازمدت در تپه هگمتانه تاكيد كرد و گفت: واقعيت اين است كه سازمان ميراث فرهنگي تاكنون با سياستهاي مقطعي و كوتاهمدت نتوانسته است به خوبي جوابگو باشد. هزينههايي كه سازمان ميراث فرهنگي در تپه هگمتانه به عنوان يك سايت باستاني خرج كرده است، نسبت به كارهايي كه در كشورهاي همسايه مثل يونان، تركيه و... انجام ميشود، كمتر است و از ديد جهانگردي و... تقريبا پولي كه هزينه شده بهره زيادي نداشته است. از ديد حفاظتي نيز بايد گفت آثار ما با كمترين شرايط و امكانات در حال حفاظت است؛ آن هم در حدي كه تنها از تخريب نجات يابند. اگر سازمان قصد دارد در اين خصوص موفقيت كسب كند و اگر به حفاري تپه هگمتانه اعتقاد ريشهيي دارد، حتما در برنامهريزيهايش بايد برنامه زمانبندي كوتاه مدت و بلندمدت داشته باشد. مسؤولان اين نهاد بايد معين كنند در كل از اين تپه و حفاري آن چه ميخواهند؟ وي افزود: قبل از شروع حفاريها، بايد برنامهاي اساسي براي حفاظت و مرمت آن، به گونهاي كه مانع بازديد مردم نشود، طراحي شود. همچنين كار را از باستانشناسي كه قصد انجام كار در اين محوطه را دارد، بهتر است مرحله به مرحله تحويل بگيرند. يعني در هر مقطع پس از حفاري، بلافاصله كار مرمت و حفاظت آثار انجام شود. بايد مشخص شود دقيقا در طي چند سال كار انجام شود؟ اينكه هر از چندي عدهاي حفاري كنند و بعد دوباره تعطيل شود، پراكنده كاري است. البته تنها نقد كار در اين محوطه ره به جايي نميبرد، بهترين كاري كه سازمان ميتواند در اين مورد انجام دهد، يك برنامهريزي دقيق و منسجم همراه با انجام كار از سوي هياتي داخلي يا خارجي قوي است. مهم اين است كه بتوانيم آثارمان را حفظ كنيم و در عين حال همه امكانات لازم را در اختيار گيريم. مترجم دربارهي ضرورت انجام حفاريها، با توجه به امكانات محدود سازمان عنوان كرد: ميراث فرهنگي نبايد كار در چنين سايتهايي را با برنامهاي كوتاه مدت يا برنامهاي بدون هدف خاص آغاز كند. اگر هدف از اين كار براي اين آنها ارزشمند است، بايد امكانات اقتصادي براي آن توجيه شود. بعضا مشاهده ميشود بيش از 20 فصل در يك تپه كاوش ميشود. به واقع، به دنبال چه اطلاعاتي هستند كه بعد از گذشت اين همه سال هنوز به دست نيامده است؟ اين كاوشها خصوصا در تپههايي كه جنبه موزهيي ندارند و تنها جنبه مطالعاتي دارند، انجام ميشود. ميتوانند كارشان را در اين محوطهها متوقف كنند، در عوض، هزينه، انرژي و بودجه بيشتري را در سايتهاي مهم صرف كنند. به عبارتي، به نحو آبرومندانه و آنچنان كه شايسته آثار باشد بايد عمل شود. در حاليكه هم اكنون كار با حداقل امكانات لازم در حال پيشروي است. وي دربارهي ديدگاهها و نوع تفكر مردم نسبت به تپه هگمتانه گفت: در زمينه باستانشناسي نوع تفكر مردم دربارهي يك سايت اهميت دارد؛ اينكه مردم همدان اعتقاد دارند در شهرشان بقاياي كاخهايي است كه بقاياي طلا در آن يافت ميشود يا در گذشته در تپههاي عباسآباد، مردم خاك را براي يافتن طلا ميشستند. به هر حال همدان شهري تاريخي بوده است و ما تا به امروز با توجه به ابزار و شيوه شناخت باستانشناسي، آثار را تحليل ميكنيم، اما در گذشته چنين شناختي نبوده و مردم از ديد خود آن را توصيف ميكردند. كلمه گنجنامه نيز از چنين تفكر برميآيد. از آنجا كه كسي نميتوانست كتيبههاي اين محل را بخواند، درنتيجه مردم گمان مي بردند اين نوشتهها محل گنج را نشان ميدهد. اين اعتقادات وجود دارد. حتا در دوره قاجار حفريات غيرمجاز زيادي انجام شده است. اما فكر ميكنم چنين اعتقادي در حال حاضر بين مردم نيست. بيشتر ديدگاه مورخان يوناني است كه طرز تلقي مردم را شكل ميدهد. اينكه اينجا پايتخت مادها، شهري با هفت ديوار بوده و هر ديوار محاط بر ديگري هر كدام به يكي رنگ مو از دور تلالو و درخشندگي خاصي داشته است، اين چيزي است كه مردم و جامعه فرهنگي همدان خواهان آن هستند كه بدانند آيا چنين شهري وجود دارد و آيا با اين كاوشهاي باستانشناسي ميتوانيم اين شهر را بيابيم؟ وي موقعيت تپهها را از لحاظ انجام حفاريهاي غيرمجاز نسبتا خوب عنوان كرد و گفت: يكسري حفاظتهاي فيزيكي در مورد آثار انجام گرفته كه شامل ساماندهي و بستن خيابانهاي اطراف، محل ترددها، كنترل ساخت و سازها و خريداري خانههاي اطراف بوده است تا مردم براي حفاري نروند. بنده فكر ميكنم از اين نظر با توجه به اينكه تمام محوطه دور تا دور نردهكشي شده است، انصافا مشكلي ندارد و يكي از محوطههاي خوب در كشور است. تقريبا هيچ نقطه بازي اطراف تپه نيست. البته قبلا محل تجمع افراد ناباب و زبالهها بود كه حالا كاملا اين مشكلات رفع شده است. اين عضو هيات علمي دانشگاه بوعلي دربارهي وضعيت مجسمه شير سنگي عنوان كرد: اين مجسمه در كتب تاريخي و بر اساس گفتههاي مورخان ايراني و غيرايراني، حايز اهميت شناخته شده است. مجسمه شير سنگي آخرين كشف از قبرستان معروف اشكاني بوده كه قبل از انقلاب يافت شد. متاسفانه اين شير سنگي امروز در داخل بافت شهري قرار گرفته و خصوصا با جريانات پيش آمده پس از انقلاب و ايجاد تغييراتي كه در بافت شهر ايجاد شده، نگهداري آن به صورت اوليهاش تقريبا غيرممكن بوده است. اما در حال حاضر در وضعيت نسبتا خوبي در ميدان شهر است، ولي سازمان ميراث فرهنگي بايد در برنامههاي درازمدت خود آن را ميديد. واقعا شايسته نيست كه يك اثر باستاني مربوط به گذشته اين ملت به صورت يك سنگ يادبود و نه چندان قابل توجه، وسط ميدان شهر حبس شده باشد. وي با اشاره مجدد به توقف حفاريها در محوطه، اين امر را ناشي از سيستم مديريتي سازمان ميراث فرهنگي دانست و گفت: يكي از مشكلات سازمان، وجود شكاف نسلي بين باستانشناسان قديميتر باتجربه و كارشناسان تازهكار است. ميراث فرهنگي، خصوصا نيروهاي فني و علمي آن، از دو نسل خارج نيستند؛ يك نسلي كه در آستانه بازنشسته شدن هستند و ديگري نسلي كه تازه شروع به كار كرده است. از زمان انقلاب تا سال 70 - 71 جذب باستانشناسي تخصصي بسيار به كندي صورت گرفته است و تفاوت ديدگاه بين اين دو نسل وجود دارد. اكثر باستانشناسان تپههاي باستاني اعم از شهداد تا زيويه و درهشهر و... هگمتانه در حال بازنشستگي هستند. متاسفانه به خاطر اين شكاف، سازمان در حال حاضر فاقد نيروهايي است كه آنها را با پژوهشگران به سايتها فرستاده باشد تا تجربه كار را از آنان بگيرند و حالا وضعيت به اين ترتيب است كه باستانشناساني كه بازنشست ميشوند، سايتهاي حفاري هم بدنبال آنها تعطيل ميشود. چراكه پيشبينيهاي لازم انجام نشده و در حال حاضر كسي نيست اين كار را با همان خط و مشي ادامه دهد. مترجم اضافه كرد: حالا بسياري از باستانشناسان باتجربه با مشكلات اداري و مالي دعوت به كار ميشوند و از نسل جوان تنها در كارهاي اجرايي و مديريتي استفاده شده است كه البته عملكرد چندان خوبي هم نداشتند. كمتر كسي پيدا ميشود كه بتواند آن حفريات را آنچنان كه شايسته است، ادامه دهد. اميدواريم كاوشها از سر گرفته شود و از روز اول كار تيمي انجام گيرد. نبايد تجربيات تنها در وجود يك نفر خلاصه شود؛ تا در روند كار براي سازمان ميراث فرهنگي مشكلي به وجود نيايد. انتهاي پيام