زمان رسيدگي به وضعيت اسفناك پاسارگاد كي ميرسد؟ روايت عكسها (20)
بسياري از بخشهاي شناخته شده محوطه سلطنتي پاسارگاد، از جمله محوطه مقدس، حصار ستارهيي شكل و ...، همچنين تپههاي تاريخي مانند "تل نخودي"، "تل خاري"، "تل سهآسياب" و ... خارج از محوطهاي واقع شدهاند كه در اختيار ميراث فرهنگي است كه البته بخشهاي ناشناخته زيادي نيز، از جمله شهر باستاني پاسارگاد كه بر مبناي كتيبههاي تختجمشيد، شهري دوقلو بوده و كانال يا خندق بزرگ موسوم به "جوي دختر"، در اين ميان وجود دارند. اندك زماني پيش از برپايي جشنهاي 2500 ساله، اگرچه مبلغ كلاني براي آمادهسازي پاسارگاد اختصاص يافت كه به واسطه آن بخش زيادي از اراضي محوطه تاريخي آزاد شد، اما فعاليتهاي صوري و نمايشي بسياري نيز در همين راستا صورت گرفت. در اين هنگام به منظور اجراي هرچه بهتر مراسم تاجگذاري، بسياري كارهاي عجولانه و غيراصولي نيز صورت گرفت كه از آن جمله ميتوان به احداث جاده آسفالته ميان محوطه اشاره كرد كه بر سر راه خود به محوطه كاخها از روي كانالهاي سنگي باغ شاهي عبور ميكند. همچنين، از تخريب تپه تاريخي اطراف آرامگاه كوروش بزرگ كه به منظور ايجاد سكو در پيرامون آرامگاه انجام شد و جمعآوري عجولانه بقاياي مسجدي كه گرداگرد آرامگاه كوروش بنا شده بود، ميتوان به عنوان نمونههاي ديگري از اين نوع برخورد در آن زمان نام برد. اين مسجد، كه از آن به عنوان مسجد اتابكان ياد ميشد، در دوران آلمظفر و با استفاده از قلمهستونها و برخي قطعات كاخهاي هخامنشي و همچنين برج موسوم به زندان سليمان ساخته شده بود. مسجدي كه بقاياي آن، ديالافوآ را به اشتباه بر آن داشته بود تا در طرح بازسازي خود از آرامگاه كوروش بزرگ، رواقي را گرداگرد آن متصور شود. گروه ايتاليايي موسوم به "ايزمئو" كه در آن زمان كار بازسازي بناهاي هخامنشي فارس را برعهده داشت، قطعات مزبور را پس از جمعآوري به كاخها بازگرداند و در جاي خود نصب كرد، در اين ميان قطعاتي نيز جمعآوري شدند كه تكليف آنها هرگز روشن نشد و همچنان در محوطه پراكندهاند. يكايك سنگهاي به كار رفته در اين گونه آثار، از ارزش ويژهاي در شناخت ساختار معماري اين دوره برخوردارند و روشهاي مرمتي بر روي آنها بايد با دقت بسيار همراه باشد و نبايد منحصر به آزمون و خطا باشد. به عنوان مثال، در زمان مرحوم علي سامي (كه خدماتي بزرگ در راه شناسايي، حفظ و معرفي آثار اين محوطه و تخت جمشيد انجام داد) از سيمان براي پر كردن درزها و بخشهاي مفقوده قطعات سنگي محوطههاي هخامنشي استفاده شد كه امروزه علاوه بر كريه نمودن چهره اين آثار، موجب بروز بسياري از واكنشهاي مخرب شيميايي و بيولوژيكي در آنها شده است. در نتيجه، اكنون شاهد خوردگي شديد ناشي از فعل و انفعالات شيميايي در اين آثار و از جمله در ناحيه اتاق آرامگاه كوروش هستيم، به گونهاي كه در برخي قسمتهاي آن سنگهاي اثر با دست زدن، به صورت پودرشده فرو ميريزند. از همين دست، ميتوان به برخي از روشهاي مرمتي نادرست گروه ايزمئو در مرمت سنگهاي تختجمشيد اشاره كرد كه از آن جمله، استفاده از ميلگرد در وصالي آنها است. در اين روش، هر قطعهسنگ پس از پارهيابي و اتصال قطعات آن به يكديگر، به وسيله يك مته بلند سوراخ و ميلگردهايي وارد آن ميشود و در نهايت با پيچ كردن سر و ته ميلگردها، قطعات به صورت پستنيده به هم فشرده ميشوند (چيزي شبيه فشردن دانههاي تسبيح به هم از طريق كشيدن نخ آن). مسالهاي كه در اينجا وجود دارد آن است كه ميزان انقباض و انبساط آهن با سنگ اساساً تفاوت دارد و اين امر موجب بروز تنشهاي فشاري و كششي مداوم در قطعات سنگي ميشود و در نتيجه در آغاز، تركهاي ميكروسكوپي و در نهايت تركهاي بزرگ در سطوح سنگها به وجود ميآيند، چنان كه اكنون در قطعاتي كه در دروازه ملل به همين روش مرمت شدهاند، ديده ميشود. بدتر از همه آن كه مرمت به اين روش، 30 سال است كه هنوز ادامه دارد. در چند سال گذشته، اقدامهاي نجاتبخشي مؤثري در محوطه صورت گرفته است؛ اما وسعت آثار و منطقهي تاريخي، حجم فعاليت مورد نياز و نيز تجربههاي گذشته، ما را بر آن ميدارد كه خطرها و هشدارها را در ذهن، چندباره، مرور كنيم. به گزارش بخش ميراث فرهنگي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، تصويرهاي پيوستشده به خبر، رشد گياهان وحشي در تمام فضاهاي ممكن قطعههاي سنگي (كاخ اختصاصي)، تخريب اثر هخامنشي موسوم به ”قبر حضرت يعقوب” توسط غارتگران تاريخي، جزئيات شوره زدن و خوردگي شديد بخشي از اتاق آرامگاه كورش بر اثر مرمتهاي نابهجا با استفاده از ملات سيمان، را نشان ميدهد. (عكسها مربوط به سالهاي 77 تا 80 است.) انتهاي پيام