/گزارش/ حيثيت فناشدهي شهر ؛ با هزار و يك دليل
سازههاي بتوني مكعب مستطيلي نبش هر پارك و بوستان و ميداني كه اين روزها در 60 نقطه تهران به نماسازي رسيده، نه موزه است، نه سوله فرهنگي؛ بلكه سرويسهاي بهداشتي عمومي است سازمان زيباسازي شهرداري تهران در يك طرح ضربتي، اقدام به ساخت آنها كرده است. به گزارش بخش هنرهاي تجسمي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، هر چند اين مساله از بعد تامين تاسيسات شهري جاي تقدير دارد و در پاسخ به يك نياز ضروري صورت پذيرفته و كتمان شدني هم نيست، اما در احداث آن جاي تاملات بسياري وجود دارد كه شايد كليت مساله را هم زير سؤال ببرد. برخي از اين تاسيسات بهداشتي شهر، از نظر مكانيابي، طراحي و همجواري، از معيارهاي معمول در مقوله شهرسازي تبعيت نميكنند. ساخت اين تاسيسات در جوار موزه هنرهاي معاصر تهران واقع در تقاطع خيابان كارگر و بولوار كشاورز يا در جوار عكسخانه شهر واقع در خيابان بهار شيراز و نيز بوستان سهراه طالقاني و حتا بر ميدان ونك، ميدان وليعصر (عج)، ميدان تجريش و پارك شهر، به عنوان نمونههاي شاخص و بارز اين اقدام حاكي از آن است كه از جهات بسيار با معيارهاي شهرسازي مغايرت دارد. دكتر امير منصوري ـ رييس دانشكده شهرسازي دانشگاه تهران ـ با ابراز تاسف از اينكه در برنامههاي شهرسازي كشور، جايگاهي براي ساماندهي منظر شهري ديده نشده و اساسا ضابطهاي كه بتواند مساله همجواري ساختمانها اعم از مسكوني، دولتي، اداري و فرهنگي را كنترل كند وجود ندارد، پيش بيني ميكند: اين سرويسها پس از فعال شدن، با مشكلاتي همچون بو و آلودگي محيطي در گرههاي اصلي شهر تهران، نابهسامانيهايي را ايجاد خواهد كرد. ساخت اين سرويسهاي بهداشتي در شهر تهران رييس هيات مديره انجمن مفاخر معماري ايران را خجل كرده و هر چند اصرار دارد كه نازيباسازي سازمان زيباسازي را بي دانشي نخواند، اما با اطمينان، از تسامح به كار رفته در اين امر ياد مي كند و از آنجا كه شيوه ساخت و مكانيابي اين سرويسها مساله تعجب آوري است، اذعان دارد كه او و هم صنفانش احتمال عمدي بودن اين كار را نداده اند. مي گويد: آنقدر ساخت سرويس بهداشتي در خيابان بهار شيراز كه تنها منطقه عمومي آن، همان عكسخانه با معماري مثلثي لچكياش است، دور انتظار بود كه با مشاهده ساخت بنايي به عنوان توالت عمومي در مجاورت آن، اين فكر را به ذهن متبادر ميكرد كه گويا شهرداري قصد ساخت موزه اي ديگر در اين محل دارد. اين اقدام تا حدي غير قابل توجيه بود كه اعتراض هنرمندان را نيز برانگيخت؛ تا جايي كه با تجمع و حركتي نمادين اعتراض خود را اعلام كردند. آنها بر آفتابههايي كه روي سكوهاي پارك لاله چيده شده بود، نشان و آرم سازمان زيباسازي را چسبانده و نوشتند: زشتسازيهاي زيباسازي؛ زيباسازي ديگر بس است. اين آفتابههاي سفيد و قرمز با پيام اعتراضي كه مردم نيز روي آنها نوشتند، به سازمان زيباسازي رسيد. سيدمحمد بهشتي كه سابقهي طولاني مديريتي در كارنامه اجرايي خود دارد، در اين باره در گفتوگو با ايسنا تصريح دارد: در بسياري از موارد شاهديم كه سرويسهاي بهداشتي را به گونهاي در شهر تهران ساختهاند كه صرفا بگويند، ببينيد ساختيم! نه به گونهاي كه بايستي نيازي را مرتفع كنند. بيشتر به نظر ميرسد كار نمايشي است؛ آن هم با كج سليقگي؛ كسي مسؤول ايجاد سرويسهاي بهداشتي ميشود و كاري هم به بقيه مسائل ندارد. ميخواهد كارش به چشم مدير بالادستي خود كه از داخل شهر رد ميشود، بيايد و نشان بدهد كه سرويس بهداشتي ساخته شد. با چنين نگاه مديريتي، نميتوان توقع داشت سرويسهاي بهداشتياي ساخته شود كه متناسب و هماهنگ با فضا و محيط و رافع نيازي در شهر باشد. عوامل اجرايي شهرداري در توجيه عملكردشان از معضلات اجتماعي سخن به ميان ميآورند؛ يك مقام مسؤول شهرداري تهران درباره ساخت سرويس بهداشتي كنار موزه عكسخانه شهر، با اين توجيه كه از حداقل جابهجايي درختان اين فضا حاصل آمده است، گفته بود: تنها موزه عكس شهر به پاتوق قماربازان و معتادان تبديل شده كه يكي از معضلات شهري شهرداري منطقه به شمار ميرفت و ساخت سرويس بهداشتي براي رفع اين معضل اجتماعي است و شهرداري منطقه روي اين مكان اصرار ويژه داشته است. اين درحالي است كه همين سرويس و دست كم سرويس ساخته شده در بوستان طالقاني، مكان مناسبي را براي تجمع و فعاليت معتادان در پس آن فراهم كرده است. اما قهاري - معمار و شهرساز - تاكيد دارد: حل معضل اجتماعي، كار شهرداري نيست؛ ضمن آن كه قرار نيست براي حل معضلي در شهر، معضل ديگري اضا فه كنيم، شهر تهران به اندازه كافي زشت هست؛ اگر هم قرار است اقدامي صورت بگيرد كه دست كم شعار يك دوره مديريتي يك شهردار باشد كه مثلا يكي از معضلات مردم تهران برطرف شد، خيلي بد است كه گفته شود در زمان اين آقاي شهردار، نماي شهر به توالت تبديل شد. بهشتي ـ رييس پژوهشكده ميراث فرهنگي و گردشگري ـ با تاكيد بر اينكه نقاط و ابنيهاي در شهر وجود دارد كه سرمايههاي شهري به شمار ميروند، يادآور مي شود: اگر بخواهيم در شهر تهران يكصد نقطه باارزش را برشماريم، به طور حتم يكي از نقاط مهم و باارزش، موزه هنرهاي معاصر است؛ بنابراين نبايد به اين محل فرهنگي به عنوان تنها يك بناي عمومي و فضاي معمولي شهري نگاه كرد و به طور حتم، برخوردي با احتياط، تدبير و تامل طلب ميكند؛ چراكه ممكن است كاري كنيم كه در عين حالي كه نياز شهري پاسخ داده ميشود، يك ارزش شهري زير پا گذاشته شود. به گمان وي، ساخت سرويس بهداشتي 20 چشمه شبيه سوله و با پلان تيپ در نقاط پر رفت و آمد و عطف و گره شهري، حاكي از آن است كه براي طراح و سازمان مجري، فرقي نميكند كه اين سرويسها در كنار جاده و وسط بيابان ساخته شود يا در يك نطقه باارزش شهري. كارشناسان مي گويند: در ساخت چنين تاسيسات شهري بايد چهار معيار اصلي مربوط به شهرسازي را در نظر گرفت. به اعتقاد ايشان دانش شهرسازي در مكانيابي و طراحي يك بنا، جميع ملاحظات اعم از تبعات اقتصادي، اجتماعي، زيست محيطي و اكولوژيكي، زيباييشناسانه و نظير آن را در نظر ميگيرد. درواقع بر اساس اين معيارهاست كه ميتوان ادعا داشت در احداث اين تاسيسات، شهرداري از اصول شهرسازي خارج شده است. آگاهان و كارشناسان شهرسازي بر اين اعتقادند: همواره در دانش شهرسازي در تعيين مكان يك سلول شهري، به آن سلول به عنوان يك بافت ارگانيك نگريسته ميشود؛ بدين معنا كه رابطه آن سلول با ساير اجزاي شهري و تاثيرگذاريها و تاثيرپذيريهاي آنها در نظر گرفته ميشود. ديگر آنكه مساله همجواري يا تناسخ يك بنا با زمينهاي كه سلول مد نظر در آن استقرار يافته، مقولهاي است كه در دانش شهرسازي از اهميت ويژهاي برخوردار است. اين در حالي است كه در احداث اين تاسيسات بهداشتي، صرفابه ضرورت احداث توجه شده و رابطه آن سلول با ديگر بناهاي شهري عملا ناديده گرفته شده است. به گزارش ايسنا، مهمترين معياري كه در اين فرآيند ناديده انگاشته شده است، مقوله زيباييشناسانه در احداث اين تاسيسات است. در اين مسير بناهاي همجوار شهري بايد از لحاظ بصري، از سنخيت و «همآوايي فضايي» برخوردار باشند. اين تناسخ از يك سو به نوع كاربري و از سوي ديگر به معماري بناهاي همجوار باز ميگردد. شيعه ـ ريس دانشكده معماري شهرسازي دانشگاه علم و صنعت ايران ـ تعبيه چنين فضايي را به دور از ديد مؤسسات، مراكز فرهنگي و مسير عابر پياده و در انشعابات فرعي، بديهي ميداند و ميگويد: ضروري است به گونهاي تعبيه شود كه دست كم زير زمين ساخته يا تنها با يك فلش جهت آن نشان داده شود تا مواردي همچون سيما، چهره، نما، تيپولوژي بناها و آلودگي محيط، رعايت شود؛ ساخت سرويس بهداشتي به طور مثال در مجاورت موزههاي هنرهاي معاصر تهران و عكسخانه شهر، منظر شهري را نيز به هم ميريزد. مهندس منصوري به نقاط عطف و هويتبخش كه ظرفيتها و امكانات استثنايي شهر تهران به شمار ميروند اشاره و تاكيد ميكند: چنانچه اين ظرفيت را با بيمبالاتي از دست بدهيم، عجيب نيست كه شهر تهران در نقاط عطف و شاخص، چهرهي زشت و آلودهاي داشته باشد. اما يك مقام مسؤول سازمان ميراث فرهنگي و گردشكري تاكيد دارد كه ضروري است براي مردم، مديران و جامعه حرفهيي كه در شهر تهران با اين مقياس زندگي ميكنند و چشمشان را بستهاند و نميبينند، چراغ روشن كرد و زشتيها را نشان داد؛ تا دست كم مواظب باشند زشتي تازهاي ايجاد نكنند. به گزارش ايسنا، مسالهاي كه در احداث تاسيسات بهداشتي مورد اشاره بدان توجه نشده است، همان آزردگي خاطر مراجعهكنندگان به مراكزي چون موزه هنرهاي معاصر يا عكسخانه شهر است. به بيان ديگر مراجعهكنندگان به اين مكانها هيچ گاه علاقه ندارند كه با يك بناي كاملا متضاد مواجه شوند و اين مساله ميتواند از ارزش بصري اين مكانهاي فرهنگي بكاهد. حميد ماجدي - رييس جامعهي مهندسان شهرساز ايران ـ ميگويد: بسيار وحشتناك است. ساخت آن حجم بزرگ سرويس بهداشتي عمومي در اين ميدان با آن فضاي باارزش و تجمع روزانه و عبور و مرور شهروندان، فضاي شهري را از بين ميبرد. ساخت يك بنا با سقف شيروانيدار يا سوله مانند در جوار يك مكان فرهنگي نظير موزه هنرهاي معاصر كه به عنوان يك سمبل معماري در كشور مطرح است، به نوعي كجسليقگي محسوب ميگردد و به اصطلاح «تطابق منظر» و «تيپولوژي واحد» مطرح در دانش شهرسازي را زير سوال ميبرد. ساخت اين مجموعههاي تيپ با 20- 40دستشويي در سطح شهر ، از نظر بصري ديد و چشمانداز اماكني چون عكسخانه را اصطلاحا كور و از نظر شهرسازي «مشرفيت» اين بنا را تخطئه ميكند. دكتر رضا بهبهاني - مدرس دانشگاه، ساخت اين حجم از سرويس بهداشتي در نقاط پر رفت و آمد و باارزش شهري در تهران، به واقع تلف كردن زمين شهري ميداند و با تاكيد بر ضرورت و توجه به رفع نياز عمومي و مردم به سرويسهاي بهداشتي عمومي در سطح شهر تهران، ميگويد: در هيچ جاي دنيا چشم و چراغ شهرشان را اين گونه ضايع نميكنند. اين كار خودنمايي است و بهرغم آنكه شايد شهرداري بخواهد تسهيلاتي عمومي را هم در اختيار مردم قرار دهد، با بدسليقگي، عملكرد خود را ضايع كرده است. از سوي ديگر تاسيسات بهداشتي اساسا بناهايي هستند كه رهگذارن به مشاهده آنها علاقهاي ندارند. يكي از دلايلي كه در بيشتر نقاط دنيا اين تاسيسات را به زير زمين منتقل ميكنند همان آزردگي خاطري است كه چشمانداز اين گونه بناها براي رهگذارن ايجاد ميكنند. اين امر به هيچ عنوان يك مساله ايدهآليستي محسوب نميشود؛ چرا كه در تهران طي سالهاي گذشته كه شهر برنامه منسجمتري داشت، تاسيسات بهداشتي مانند ميدان توپخانه يا بازار قديم در زير زمين احداث ميشدهاند. همچنين در اصفهان نيز كه توسعه شهري با برنامه پيش رفته است، تقريبا هيچ تاسيسات بهداشتي عمومياي يافت نميشود كه در سطح زمين، خاطر را بيازارد. حتا در بيشتر كشورهاي در حال توسعه، به منظور پنهان كردن تاسيسات بهداشتي شهري، عمده اين تاسيسات در ايستگاههاي مترو تعبيه شده است و اين در حالي است كه عمده ايستگاههاي متروي شهر تهران فاقد تاسيسات بهداشتي هستند كه اين مساله حكايت از آن دارد كه از ابتدا در برنامهريزي براي احداث اين ايستگاهها از كارشناسان شهري براي همكاري دعوت نشده است. رييس دانشكدهي معماري و شهرسازي دانشگاه علم و صنعت ايران، محقق و پژوهشگر شهرساز، ميگويد: در تمام مسيرهاي مترو تهران به جز ابتدا و انتها، سرويس بهداشتي وجود ندارد. اگر اينها راه بيافتند، بهتر از آن است كه شرايط نامساعدي را در گوشه و كنار شهر شاهد باشيم، توالت نياز داريم تا خياباني مثل بهار شيراز. دكترسيدمهدي حجت ـ مدرس دانشگاه ـ تولتها را شرمگاه شهر ميداند كه ضروري است در جاي پوشيدهاي باشد. به گمان او اين پوشيدگي ضمن آنكه بايد كاملا عملكرد داشته باشد، در عين حال هم بايد پنهان باشد؛ حالا كسي طراح است، هنر دارد، ميتواند اين كار را بكند، بايد با روشي راههايي پيدا كند كه ضمن آنكه نيازي را مرتفع سازد و در دسترس هم باشد، از حجاب، پوشيدگي و شرم و حياي شرقي ايراني برخوردار باشد. اين دانشآموختهي معماري از انگلستان، تاكيد دارد: آسايش شهروندان در اين است كه مجموعه امكاناتي كه در يك زندگي مطلوب مورد نياز اين شهروندان است، در كنار هم براي آنان فراهم و فضاي ايجاد شده، فضايي مطلوب باشد. ميگويد: چه آنجايي كه بايد در طرحهاي تفصيلي كاربريهاي زمين روشن شود، چه آنجايي كه تغيير كاربري ميدهند و ضابطه اوليه را هم تغيير ميدهند، به صورت شكسته بسته اجرا ميشود. وي ساخت سرويسهاي بهداشتي عمومي را در سطح شهر و توجه به نياز مخاطبان، ضروري دانسته و ميگويد: آن كسي كه پشت ميز شهرداري نشسته و نياز مخاطبان را مورد توجه قرار ميدهد، و يك باره در چنين نقاطي 40 چشمه توالت ميسازد، نياز افراد را چنين تشخيص داده است. اما عقل هم به سر آدم چيز خوبي است، آدم بايد سليقه داشته باشد بداند هرجا چه ميخواهد بگذارد. اين مدرس معماري و عضو هيات علمي دانشگاه تهران ـ معتقد است: اين طرح، تؤام با بيسليقگي و مسلما خارج از قاعده است؛ همين كه از آن محله رد شويد، احساس نامطلوب كنيد، سند غلط بودن تصميمي است كه گرفته شده است. به گفته كارشناسان، از منظر اجتماعي بايد به اين اصل نظر داشت كه ماهيت اجتماعي استفادهكنندگان از دو بناي مجاور، بايد از سنخيت برخوردار باشد. به عنوان نمونه همانگونه كه مراجعهكنندگان به يك مسجد با مراجعهكنندگان به يك كتابخانه از تناسخ برخورداند، به همان دليل مراجعه كنندگان به يك ورزشگاه با يك مسجد از تناسخ برخوردار نيستند. در اين مورد خاص نيز ذهنيت افراد مراجعه كننده به يك موزه با يك مرجعهكننده به تاسيسات بهداشتي، كاملا در تضاد است و مواجهه مراجعه كنندگان به اين مكانها با يكديگر تضادآفرين است. قطعا كسي كه به يك مكان فرهنگي ميرود، به دليل نياز به خلوت و آسايش رواني، علاقه ندارد با چهره فردي مواجه شود كه براي قضاي حاجت از آن محل عبور ميكند و در مجموع رفت و آمد و همهمه اين افراد ميتواند مخل آسايش وي باشد. همچنين كسي كه به يك تاسيسات بهداشتي مراجعه ميكند، از روبهرو شدن با افرادي كه به يك مكان فرهنگي ميروند، شرم دارد. اين مساله وقتي حادتر ميشود كه در بر ميدان ونك، عابران با افرادي مواجه ميشوند كه براي رفتن به يك مكان بهداشتي صف كشيدهاند و متقابلا افرادي كه خود را ملزم به ايستادن در آن صف ميبينند، از سر خجالت از خير نياز خود مي گذرند. محمدتقي رضايي حريري - عضو ارشد مركز تحقيقات ساختمان و مسكن - معقتد است: حالت چهره انساني كه قصد دارد به چنين مكاني وارد شود، نبايد در معرض ديد همگان باشد. او تاكيد دارد ساخت آبريزگاه در ملاء عام و در كنار مراكز فرهنگي، حاكي از آن است كه عوامل شهرداري، نه از لحاظ شهرسازي اطلاعاتي دارند، نه از لحاظ زيباييشناسي چيزي ميدانند و نه رفتارهاي انساني را ميشناسند. به اين مساله اگر ارمغان بوي آزاردهنده تاسيسات بهداشتي براي مراجعهكنندگان به مراكز فرهنگي مزبور يا رهگذارن مياديني چون ونك، تجريش و وليعصر را نيز افزود كه البته مسائل بهداشتي و زيستمحيطي آن نيز خود حكايت ديگري است. از نظر اقتصادي هم اين سؤال مطرح ميشود كه در گرانترين نقطه شهر يعني بر ميدان ونك، آيا احداث تاسيسات بهداشتي از منطق برخوردار است؟ دراينجا ميتوان ادعا كرد كه با مابهازاي قيمتي چنين زميني ميتوان تنها چند متر آن طرفتر دهها واحد مشابه را ساخت. حجت با انتقاد از عملكرد گرايي به تقليد از 50 سال پيش اروپا، تصريح دارد ما ميتوانيم به عنوان يك مبتكر و سليقهدار شرقي آنرا در نقطهاي قرار دهيم، در عين حالي كه كاملا در دسترس باشد، اما به گونهاي پنهان گردد كه ديگر بوي تعفنش به مشام نرسد. مهندس محسن بهرامغفاري - مدير اجرايي شوراي مركزي سازمان نظام مهندسي ساختمان - هم معتقد است: مجريان ساخت اين سرويسها ميتوانستند با تعبيه توالتهاي عمومي در زير زمين، از سطح زمين كه محل عبور و گذر بسياري از مردم است نيز بهترين استفاده فرهنگي و حتا مادي را ببرند. نه اينگونه بنايي بسازند كه توي چشم بزند. علاوه بر آن در معيارهاي شهرسازي همواره به اين مساله توجه ميشود كه بناهاي همجوار نبايد بر يكديگر تاثير منفي داشته باشند. اما مشاهده ميشود كه تاسيسات بهداشتي به دليل دفع قابل توجه آب و تزريق آن به زمين، باعث سستي خاك و نهايتا نشست ساختمانهاي همجوار خود ميشوند. نشست يكي از چهار برج ارگ كريمخان - شيراز، گواهي تاريخي بر اين مدعاست. حال اگر اين خاطره تلخ براي موزه هنرهاي معاصر يا عكسخانه شهر و حتا بناهاي گرانقيمت تجاري ميدان ونك تكرار شود، پاسخگوي آن كيست؟ امير منصوري گمان ميكند: با عوارضي كه اين عملكرد شهرداري در پي خواهد داشت، به طور حتم مجريان مجبور به جمعآوري و ساماندهي آن در نقطه ديگري خواهند شد. چرا كه مسلما آلودگي رطوبتي و بو در اطراف اين اماكن ايجاد خواهد شد كه اگر كمي هم در نگهداريشان بيمبالاتي شود كه زياد هم در شرايط فرهنگي ما بعيد نيست خود اينها به كانونهاي آلوده كننده نازيبايي تبديل ميشوند. اينجاست كه تنها راه به استفاده از نظرات كارشناسي براي مقابله با جمله آثار سويي كه بدان اشاره شد، باز ميگردد. در اين زمينه شهرداري براي اتخاذ تصميمات خود عليالقاعده بايد خود را موظف بداند كه از اين نظرات تبعيت كند. سادهترين كار براي شهرداري در چنين اقدامهايي مراجعه به طرح تفصيلي شهر است. در اين طرح عليالقاعده بايد نيازهاي بهداشتي شهر درنظر گرفته و مكان آن با دقت سانتيمتري در نقشه شهر مشخص شده باشد. در اين طرح پيشنهادي كه با نظر كارشناسان شهرسازي تهيه ميشود، تمامي معيارهاي مطرح شده، در نظر گرفته ميشود. به گزارش ايسنا، نخستين طرح جامع شهر تهران در سال 1347 تصويب شد كه بر اساس آن اولين طرح تفصيلي تهران در سالهاي 50 تا 52 يعني زماني كه تهران حدود 3 ميليون نفر جمعيت داشت، تصويب گشت. در حال حاضر نيز معيار عمل در تهران در واقع همان طرح تفصيلي سال سال 1352 است. البته دومين طرح جامع تهران نيز در اسفندماه 1370 تهيه شد كه لازم بود دست كم تا سال 1375 طرح تفصيلي شهر بر اساس آن تهيه گردد كه تا كنون هيچ گاه اين مهم رخ نداد. براي رفع اين نقيصه در پايان سال 1380 همزمان با دستور توقف فروش تراكم از سوي شهردار وقت تهران، 21 قرارداد با 21 شركت مشاور شهرساز براي تهيه طرح تفصيلي تهران منعقد شد كه اين طرح هر چند هنوز نهايي نشده است، ليكن عمده طرحهاي مقدماتي آن آماده شده است. بر اين اساس شهرداري ميتواند تا زماني كه طرح تفصيلي تهران آماده ميشود، به طور موردي از مشاوره شركتهاي مشاور امين خود استفاده كند؛ چرا كه اين شركتها علاوه بر وظيفه تهيه طرح تفصيلي منطقه خود، موظف به ارائه مشاوره در طرحهاي شهري به شهرداري هستند. شيعه معتقد است: در شهرداري نياز است كه سيستمهاي مديريتي را تقويت كرده و به آنچه كه داريم بسنده نكنيم. بلكه به صورت روز و توام با استفاده از تجارب ديگران براي استفاده از فنون مديريت شهري و همكاري شهروندان و مشاركتها عمل كنيم. شايد به جرات بتوان گفت كه سازمان زيباسازي شهر تهران در تعيين مكان اين بناها، طرح آن و حتا نماي آن از نظر مشاور شهرساز خود بهره نجسته است. در اين اثنا به نظر ميرسد كه اين اقدام شهرداري همانند مساله احداث مونوريل كه كارشناسان شهري مجبور به موضعگيري كرد، يك اقدام نمادين براي تبليغ شعار «خدمتگذار بودن» شهرداري بوده است. حال آنكه شايد همانند مونوريل ابتدا پايههاي بتوني آن كار گذاشته شود و سپس طرح توجيهي آن تهيه گردد. رييس انجمن مفاخر معماري ايران، با يادآوري طرح پيشنهاد تعريض خيابان وليعصر (عج) از سوي شهرداري، نيز با ابراز تعجب از اين كه چرا شهرداري تا اين حد اشتباه ميكند، اذعان دارد: شهر تهران سالهاست نيازمند سرويسهاي بهداشتي و توالت عمومي است؛ شهرداري اقدامي مفيد با صرف بودجهاي در اين راستا انجام ميدهد، اما حيف است و تعجب دارد كه چرا كارشناسي نكرده و در كارشان همه را معترض ميكنند. رييس جامعه مهندسان شهرساز ايران، اين مساله را كاري بسيار نسنجيده توصيف كرده و تاكيد دارد از ديد طراحي شهري، غير قابل بخشش و ضروري ميداند كه بايد جلو آن گرفته شود. رييس گروه شهرسازي دانشگاه علم و صنعت ايران هم دربارهي استفاده شهرداري از بضاعت نيروهاي كارآمد و برنامهريزان شهري تصريح دارد: شهرداري از تواناييها و بضاعت و امكانات موجود و نيروهاي برنامهريز در اين زمينه اطلاع دارد، متنها اجراي ضوابط مدون موجود به نحوه مديريت برميگردد؛ نه حتما شخص مدير. بنابراين ضروري است نحوه و شيوه مديريت را در شهرهامان تقويت كنيم. چراكه مديريت شهري كار دست جمعي است كه بخشي از آن به كاركنان و افراد شاغل در ادارات شهرداري و بخشي هم به جمعيت و مردم برميگردد. ما در اين زمينهها ضعيف هستيم. اين پژوهشگر و محقق حوزه برنامهريزي شهري استفاده از نيروهاي متخصص، پيگيري در امور اصول محتوايي و اجرايي برنامهها به صورت مستمر، نه آني، را مورد توجه و ضرورت ميداند. اكنون كه بسياري از كارشناسان شهري هنرمندان و دانشجويان و حتا مردم به اتفاق به اين مساله اعتراض كردهاند، حجت بر شهرداري تهران تمام است كه نشان دهد تا چه حد در مديريت شهري خود به نظرات كارشناسي اهميت ميدهد. و اين در حالي است كه معاونت طرح و برنامه سازمان زيباسازي شهر تهران پيشتر در اين باره گفته بود: به هزار و يك دليل پارك لاله و عكسخانه شهر براي ساخت سرويس بهداشتي انتخاب شد؛ ولي اكنون هزار و يك ايراد اگر تنها يك دليل افزون بر اين بياوريد، ما وظيفه داريم نظر شهروندان را تامين كنيم. اگر دليل و توجيه قانعكنندهاي باشد، استقبال ميكنيم. هرچن در اين ميان، كساني هم از تبليغاتي و تظاهري بودن اين اقدام درآستانهي انتخابات رياست جمهوري سخن ميگويد. سازه هاي بتوني شايد تا پايان ماه به بهره برداري هم برسد، اما اين مساله صرف نظر از زيانهاي انساني- زيبايي به شهر، اكنون به يك مساله حيثيتي مبدل شده است و از شهرداري تهران انتظار ميرود كه با تجديد نظر در احداث اين بناها، حيثيت بربادرفته خود و كارشناسان شهري را اعاده كند. گزارش از: ايسنا، زهرا كرمي راد انتهاي پيام