بيانيهي تحليلي جامعهي اسلامي دانشجويان دربارهي كانديداتوري هاشمي
جامعهي اسلامي دانشجويان دربارهي كانديداتوري هاشمي رفسنجاني در انتخابات رياست جمهوري آتي بيانيهاي منتشر كرد. به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در اين بيانيه آمده است: يكي از وظايف جنبش دانشجويي و تشكلهاي دانشجويي نقد و نقادي است. نقد و نقادي اقتضاي روحيهي جوان دانشجو و محيط علمي دانشگاه است و نميتوان از جوان دانشجو صرفا انتظار مدح و مداحي داشت. انتخابات رياست جمهوري نيز عرصهاي است كه نامزدها خود را به مردم عرضه كرده و در معرض نقد و قضاوت آنان مينهند. يكي از كانديداهايي كه اين دوره پاي به عرصهي انتخابات گذاشته حجتالاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني است. ايشان نيز نقد و نقادي را پذيرفتهاند و در بيانيهشان آوردهاند: «آينده را بدون نگاه به گذشته نميتوان ساخت»؛ ما نيز برآنيم آينده را بدون نقد گذشته نميتوان ساخت؛ گذشتهاي كه سهم آقاي هاشمي و دولت ايشان در ايجاد آن كم نبوده؛ چرا كه روي كار آمدن ايشان پس از پايان جنگ آغاز فصل جديدي از حيات ملت ايران را تشكيل ميدهد. از اين رو براي بناي آينده ميبايست عملكرد آقاي هاشمي را مورد نقد و نقادي قرار داد. هاشمي اصولگراست سوابق و خدمات آقاي هاشمي به نهضت و انقلاب اسلامي بر كسي پوشيده نيست. هاشمي كسي است كه امام (ره) پس از ترور او فرموند: «هاشمي زنده است، چون نهضت زنده است» و مقام معظم رهبري نيز دربارهي ايشان فرمودند: «هيچكس براي من آقاي هاشمي نميشود ... براي مردم اميدوار بشود.» ما هاشمي را اصولگرا دانسته و او را دوست ميداريم. از اين رو نه تاب و تحمل تخريب او را داريم (به مانند آنچه اصلاحطلبان در انتخابات مجلس ششم بر او روا داشتند) و نه از سويي ديگر ميتوانيم مدافع عملكرد مديران، حاميان و اطرافيان او باشيم. از اين رو ميخواهيم هاشمي، هاشمي بماند. بسياري از حاميان هاشمي، هاشمي را نه براي هاشمي، بلكه هاشمي را براي نام و نان ميخواهند. آري امروز هاشمي اصولگرا در ميان فرصتطلباني كه خود را حامي او ميدانند تنها و بيكس است. امروز نودولتان، نوكيسهگان و نوديدگان از آمدن هاشمي به وجد آمدهاند. نودولتان همانهايي هستند كه دستي بر آتش جنگ و انقلاب نداشتند و در دولت سازندگي به قدرت رسيدند، نوكيسگان صاحب ثروت بادآورده شدند و نوديدگان نيز ارزشها و باورهاي ديني مردم را مورد هتك و اهانت قرار دادند. آري امروز دشمنان هاشمي به استقبالش آمدهاند؛ احزاب قدرتطلب بريده از مردم، صاحبان قلههاي ثروت و رسانههاي بيگانه و ما باز هم حساب هاشمي را از اطرافيان او جدا ميدانيم. اقتصاد هاشمي: اقتصاد هاشمي چه اقتصادي است؟ اقتصاد او «رشد محور» است يا «عدالت محور»؟ در اقتصاد «رشد محور»، توزيع ثروت و كرامت انسان ناديده انگاشته ميشود. در اقتصاد «رشد محور» اغنيا، غنيتر و فقرا فقيرتر ميشوند. اقتصاد «رشد محور» آبستن فقر و فساد و تبعيض است. اما اقتصاد «عدالت محور»، اقتصادي است كه در ضمن پرداختن به توليد ثروت به توزيع آن نيز توجه ميشود. در اقتصاد «عدالت محور» به رفاه عمومي توجه ميشود نه رفاه مشتي سرمايهسالار و نورچشمي. حال اقتصاد هاشمي كدامين اقتصاد است؟ اقتصاد هاشمي را با نگاهي به حاميان او ميتوان شناخت. جنبش دانشجويي در دولت سازندگي: همگان به ياد دارند كه در زمان دولت سازندگي جنبش دانشجويي در حال كما و اغما بود و اگر نبود روشنگريهاي مقام معظم رهبري مبني بر اينكه خدا لعنت كند دستهايي را كه نميگذارند دانشگاهها سياسي شود، شايد امروز از جنازهي جنبش دانشجويي استخواني نيز نمانده بود؛ چرا كه جنبش دانشجويي جنبش عدالتخواهي است و اين جنبش نميتوانست در برابر نسخههاي تجويزي بانك جهاني و صندوق بينالملل پول و سياستهاي تعديل ساختاري دولت سازندگي كه فشار شديدي را بر گردهي مردم وارد ساخته بود، سكوت كند. امروز ديگر دانشجويان به كسي راي نميدهند كه با آمدنش جنبش دانشجويي به اغما برود. كدام رييسجمهور؟ حال در آستانهي برگزاري نهمين دورهي انتخابات رياست جمهوري بايد پرسيد مردم چه رييسجمهوري ميخواهند و چه رييسجمهوري نميخواهند؟ مردم رييسجمهوري ميخواهند كه دين و دنياي آنها را تامين كند، نه اينكه در توهم توسعه، ناخواسته ايمان آنها را ضعيف و مشكلات معيشتي را براي آنها به ارمغان بياورد. رييسجمهور بايد به فكر رفاه مردم باشد، نه رفاه فرزندان و اطرافيان خود. مردم رييسجمهوري ميخواهند كه با مفاسد اقتصادي قاطعانه برخورد كند، نه اينكه اطرافيانش فساد را روغن چرخ توسعه بداند و له شدن مستضعفين را زير چرخ توسعه طبيعي. مردم رييسجمهوري نميخواهند كه با آمدنش مديران فاسد، چپاولگران اقتصادي و اهانتكنندگان به باورهاي آنان جاني تازه و دوباره بگيرند. آري مردم رييسجمهوري را ميخواهند كه نوكر ملت باشد و عدالت اجتماعي را احيا كند. نه دانشجويان به كسي راي ميدهند كه با آمدنش جنبش دانشجويي به اغما برود و نه متدينين به كسي راي ميدهند كه با آمدنش مهاجرانيها و كرباسچيها به صدارت و وزارت برسند. نسل سوم، بيمها و اميدها: نسل سوم انقلاب با خود ميگويد آيا در كشور قحط الرجال است يا نظام مديريتي كشور عقيم است كه 27 سال پس از انقلاب، در كشوري كه 30 ميليون جوان دارد، فردي با بيش از 70 سال سن، براي سومين بار رييسجمهور شود؟! نسل سوم انقلاب با خود ميگويد تا كي سكان اجرايي كشور بايد مدام بين افراد معدودي به مانند توپ هندبال دست به دست شود؟! اما نبايد نااميد شد؛ چرا كه نظرسنجيها و برآوردهاي تجربي حاكي از آن است كه يكي از پوياترين و زندهترين جنبشهاي اجتماعي در ايران جنبش «عدم بازگشت به گذشته» است. اين جنبش مبتني بر هويتي مقاوم در برابر فقر و فساد و تبعيض و برنامهدار براي نيل به كشوري آباد، آزاد، مستقل و مترقي است. اين جنبش مبتني بر هويت عدالتخواهي دانشجويان، جوانان و مردمان ايران زمين است. امروز مردم به اين باور رسيدهاند كه ميتوان انقلابي بود، دينمدار و توسعهگرا بود و به گسترش روابط با جهان انديشيد و به ديگري راي داد. هاشمي اصولگراست؛ او را از خود دانسته و دوست ميداريم؛ اما ميتوانيم به او راي ندهيم. انتهاي پيام