/گزارش دومين روز سمينار جنبش دانشجويي، گذار به هويت نقد/ علي افشاري، عليرضا رجايي، رامين جهانبگلو، مجيد حاجي بابايي، محمد قائد و ...
سمينار دو روزهي «جنبش دانشجويي، گذار به هويت نقد»، از سوي تعدادي از فعالان انجمن اسلامي دانشجويان چند دانشكدهي دانشگاه تهران در روزهاي يكشنبه و دوشنبه برگزار شد. مجيد حاجيبابايي: ـ خواستهي سياسي، مطالبهي دست اول دانشگاه نيست ـ طرح رفراندوم دوستان ما خيال پردازانه است يك عضو شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت(طيف علامه) اظهار داشت: تجربهاي كه ما به دست آورديم نشان داده است خواستههاي سياسي، مطالبات دست اول محيط دانشگاه نيست. به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، «مجيد حاجي بابايي» كه در دومين روز از نشست «جنبش دانشجويي، گذر به هويت نقد» در دانشكدهي ادبيات دانشگاه تهران سخن ميگفت، اظهار داشت: تغيير و دگرگوني نيازمند بسترهايي براي تجلي خود است ولي متأسفانه اين بستر وجود ندارد و جامعهي ما اجازه نميدهد تفكرات دگرانديش بازگو شوند. لذا مجبوريم در يك چارچوب حركت كنيم كه همين باعث سستي ميشود. وي افزود: متأسفانه در 5 سال گذشته بعد سياسي دانشگاه و جنبش دانشجويي بيشتر مورد توجه قرار گرفت و كمتر زمينههايي براي خلاقيتهاي هنري و بعد فردي ايجاد شده است و همهي اين عوامل منجر به فضاي ياسآور در جامعه ميشود. حاجي بابايي ادامه داد: فضاي دانشگاه با نشاط بوده ولي پويايي لازم را براي تغيير محيط پيرامون خود نداشته است. همچنين فقط به يك بعد خاص اجازهي تجلي دادند كه همان سياست بود. وي با بيان اينكه «فضاي فعلي محصول سياست زدگي بيش از حد دانشگاه است»، اظهار داشت: با اينكه بخش سياسي نمود بيشتري دارد ولي تا زماني كه مطلب و مسألهي بزرگي را مطرح نكند مورد توجه قرار نميگيرد و حركتي را باعث نميشود. آيا دليل آن صرفا انفعال دانشگاه است؟ اين فعال دانشجويي خاطر نشان كرد: جنبش دانشجويي آرمانها و ايدههاي بزرگي را نظر ميگيرد و براي آن تلاش ميكند، اگر قدرت عمل كردن به همهي آن را نداشته باشد بخشي از آن را تحقق ميبخشد. به طور خلاصه بخشي از اين جنبش خواهان آن است كه با مقتضيات كار سياسي خيال پردازي كند. وي گفت: به طور مثال دوستان ما طرح رفراندوم را ارائه دادند كه در شرايط فعلي اين خيال پردازانه است. البته اين بعد دانشجويي قابل دفاع است چرا كه با خيالات دانشجو كه خواهان حكومت دموكراتيك است همخواني دارد، ولي دانشجويان بايد خيالهايي را در ذهن خود فربه كنند كه خواستهي اكثريت و تودهي دانشگاه و جامعه است. وي دربارهي طرح رفراندوم بيان كرد: به غير از كساني كه در عرصهي سياست بازيگران واقعي و واقع گرا هستند، اقتدار گرايان واكنش به آن نشان ندادند و در درون جامعه هم با استقبالي مواجه نشد. حاجي بابايي با تأكيد بر اينكه «بايد به عنوان يك سازمان مبارز دانشجويي تخيلات را به صورت واقعي ارائه كنيم تا بخشي از آن محقق شود» اظهار داشت: واقعيت اين است كه آزاديهاي اجتماعي فردي و زندگي بهتر براي بسياري از دانشجويان تقدم دارد و نقد بخشهايي از قدرت و ساختار عرفي جامعه در اولويت جامعهي دانشگاهي است. اين عضو شوراي مركزي طيف علامهي دفتر تحكيم خاطر نشان كرد: بايد از قدرت تخيل دانشجويي متناسب با تخيل همه استفاده كرد چرا كه نميتوان به طور سياسي خيال پردازي كرد. ما آرمان گرايانه به عرصهي سياسي نگاه ميكنيم ولي ميخواهيم به قاعدهي بازي سياسي برويم. وي افزود: اگر كاملا مستقل باشيم و آرمانهاي برابر طلبانه و خواستههاي دموكراتيك را بيان كنيم باعث تغييراتي در صحنهي اجتماع ميشود. حاجي بابايي همچنين دربارهي ساختار دفتر تحكيم وحدت اظهار داشت: ساختار دفتر تحكيم را ساختار كاملي براي جنبش دانشجويي ايران نميدانم كه بتواند همهي مطالبات از جمله مطالبات صنفي را پاسخ دهد چرا كه فعلا بعد سياسي و اثر گذاري سياسي دارد و همچنان به عنوان يك بازيگر قدرت است كه كاركرد سياسي پيدا كرده است. اين فعال دانشجويي بيان كرد: دفتر تحكيم سخنگوي بخش سياسي دانشگاه شده ولي پيش بيني اين است كه دفتر تحكيم چارهاي جز بازگشت به لايههاي مدني ندارد. همچنين به گزارش خبرنگار سياسي ايسنا، «محمد قائد» در اين نشست اظهار داشت: دانشگاه برخورد مفهومي و تعقلي به جامعه دارد. وي اظهار داشت: در شرايط كنوني مجال، دانشگاه نقش و موقعيتي را كه 30 سال پيش داشته ندارد، البته اين به معناي كم ارزش شدن دانشجو و دانشگاه نيست و به معناي بالا آمدن سطح آب است. قائد در بخشي ديگر از سخنانش گفت: از سال 1360 كه انفجار جمعيت رخ داد و روستاييان به شهر هجوم يافتند شهر تبديل به يك دهات بزرگ شده و موقعيت دانشگاه هم در جامعه دگرگون شده است. وي ابراز اميدواري كرد: شايد با تغيير بافت جمعيتي ايران و اهلي شدن روستايياني كه به شهر هجوم آورده اند، نقش دانشگاه پررنگتر شود. رامين جهانبگلو: ـ روشنفكري، انتقاد به زمان حال است ـ روشنفكري را بايد از تعصب و بياخلاقي مصون نگه داشت «رامين جهانبگلو» گفت: تنها تعريف روشنفكري، انتقاد به زمان حال است. روشنفكري وظيفهاي نسبت به تبيين آيندهي اجتماع ندارد. به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) جهانبگلو كه در عصر دومين روز سمينار «جنبش دانشجويي، گذار به هويت نقد» سخن ميگفت، افزود: روشنفكري يك روش پديدار شناختي عقل در چارچوب فرهنگي اجتماعي است و مهمترين وظيفهاش در يك جامعه تعيين كردن محدودهي شناخت يك جامعه نسبت به خود از طريق محدود كردن پنداربافي خواهد بود. وي با اشاره به سي و هشتمين سالگرد جنبش مي 1968 اين روزها را فرصت مناسبي براي بررسي نقش روشنفكري دانست و افزود: بسياري از روشنفكران در جنبش دانشجويي 68 فرانسه حضور داشتند و كوشيدند سياست نقد را در غرب نهادينه كنند. اين حركت انتقادي را ميتوان با اين جملهي جان لنن تعريف كرد: «كساني كه از زمان حال نفرت ندارند نميتوانند آن را دوست داشته باشند». به عقيدهي او لازمهي حضور روشنفكري، يگانگي و تجزيهناپذيري مفهوم بشريت و جهانشمول بودن حقيقت است و در غير اين دو صورت درگير روشنفكري گوشهنشين خواهيم بود. جهانبگلو خاطرنشان كرد: روشنفكري در جامعهي ما با يك آنتنومي روبهروست كه حاصل برخورد دو نگرش ناظر بر روشنفكري است؛ اول نگرش ايدئولوژيك و دوم نگرش نسبيتباوري كه فاقد عينيت است. در نگرش اول روشنفكري سير عقلاني مشخصي را دنبال ميكند و در حالت دوم روشنفكري با نوعي نهيليسم روبهروست. جهانبگلو گفت: منطق تعقل روشنفكري منطق حقيقتجويي و حقيقتپژوهي است، چون روشن در مقابل هر چيز اين را بيان ميكند. چه ميتوانم بدانم و چه بايد بكنم. بدين گونه ميتوان گفت روشنفكري دست از بيطرفي مطلق و گرايشهاي مطلق دست برميدارد، ديدگاه خود را مطرح كرده و پذيراي ديدگاههاي ديگران است. وي تاكيد كرد: آينده باز و نامعلوم است و از پيش تعيين نشده است. روشنفكر انتقادي نميتواند آرزوي خود را به جاي واقعيت فرض كند بلكه بايد بين وضع موجود و وضع مطلوب تناسب برقراركند. به عقيدهي وي در زمان ما كه روشنفكري بين نهيليسم و بنيادگرايي منگنه شده است و وظيفهي روشنفكران تاكيد بر كثرت ارزش و نگرشهاست. روشنفكري كه كثرتگرايي را برنميتابد به تسخير فضاي عمومي ميانجامد. جهانبگلو بيان كرد: روشنفكري را بايد از تعصب و بياخلاقي مصون نگه داشت. روشنفكر اينگونه تماميت روشنفكري خود را به دست ميآورد. وي همچنين افزود: روشنفكر موضعي بين زيباييشناسي و عينيت علمي داشته و داراي جايگاه هستي شناختي است. نه گفتن به دروغ و تبهكاري از وظايف اوليهي روشنفكران است. جهانبگلو تصريح كرد: بدون فرهنگ انتقادي روشنفكري فاقد طنين در فضاي عمومي خواهد بود. در جامعهي ما براي سياسي انديشيدن بايد به ساختار سياسي انديشيد و براي شناخت ساختار بايد آن را در مسير روشنفكري قرار داد. هرگاه پروژهي روشنفكري دچار تاريكانديشي شود قابليت شكل دادن به جامعه را نخواهد داشت. در ادامهي اين نشست، دكتر «بيژن عبدالكريمي» گفت: بيش از يك قرن است كه جامعه مطالبهي نقد دارد. يكي از گروههايي كه بايد مورد نقد قرار بگيرد جنبش دانشجويي به عنوان بخشي از جنبش روشنفكري است. وي افزود: حدود دو قرن است كه تفكر انتقادي در غرب شكل گرفته و همه چيز را به زير سوال برده جز خودش را. عبدالكريمي تصريح كرد: جنبش دانشجويي مردم را به گذار به هويت مدرن دعوت ميكند. حال اين سوال پيش ميآيد كه غير از پروژهي مدرنيته راه ديگري فراروي آدمي قرار ندارد؟ ميان بنيادگرايي و مدرنيته آيا امكان راه ديگري هست؟ وي اظهار داشت: امروز با دو شكاف مواجهيم؛ شكاف ما و فرهنگمان و شكاف ما و جهان معاصر. با فهم اين دو شكاف به فهم ديگري در مورد خودمان ميرسيم. علي افشاري: ـ روشنگري بزرگترن رسالت فعالان دانشجويي است ـ در مقدمهي يك دورهي اوج گيري جنبش اجتماعي هستيم «علي افشاري» با بيان اينكه «جنبش دانشجويي يكي از اجزاي بالندهي تحول خواه جنبش اجتماعي را تشكيل ميدهد» اظهار داشت: جنبش دانشجويي ايران بار اصلي جنبش اجتماعي را به دوش ميكشد. به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، اين عضو شوراي مركز دفتر تحكيم وحدت(طيف علامه) كه در دومين روز سمينار «جنبش دانشجويي، گذار به هويت نقد» سخن ميگفت، اظهار داشت: فرهنگ ما فردگرا ولي نه فردگرايي مدرن بلكه به اين معني كه معمولا سير تحول انديشهها بر دوش فرد است و در تمام تحولات بزرگ ما نقش پر رنگ فرد وجود دارد. وي معتقد است: ما در مقدمهي يك دورهي اوج گيري جنبش اجتماعي هستيم، البته در يك دورهي 5 ساله جنبش اجتماعي به لحاظ جنبشي به تعليق در آمد ولي بالقوه حالت و ماهيت جنبش در ايران برقرار است و در حال حاضر مسألهاي كه در تمام منازعات جامعهي ايران مطرح است اين است كه ساختار قدرت تا چه حد پاسخگوي نيازهاي مردم است؟ اين فعال دانشجوي ابراز عقيده كرد: پروژهي دموكراسي خواست اصلي جنبش دانشجويي را تشكيل ميدهد و در فضاي دانشجويي دموكراسي هژموني غالب است. وي خاطر نشان كرد: سه نهضت مهم مشروطه، ملي شدن صنعت نفت و انقلاب بهمن 57 كه در توالي هم صورت گرفت، به دنبال هم بود، ولي مسألهي اصلي بازسازي بنيادين جامعه كه مسألهي اصلي در انقلاب است هنوز رخ نداده و سر در گمي معنايي وجود دارد. افشاري افزود: عاملي كه نقش فرد را در جنبش هاي اجتماعي زياد ميكند فرصتهاست و نقش فرد برجسته است، در صورتي كه با توجه به ديرپايي فرهنگ استبداد در كشور، منجر به آن نشود. افشاري با بيان اينكه «پذيرش تنوع و تكثر سبك زندگي تضعيف ساختار اقتدارگر و تقويت دموكراسي است» اظهار داشت: در سير تحول جوامع ديدگاههاي «جامعهمحور» موفقتر است. وي سپس ابراز عقيده كرد: نقشهاي انتخاباتي مستقيم اختياري ندارند كه امكان موفقيت داشته باشند و هم مجلس و هم قوهي قضاييه ميتوانند رييس جمهور را عزل كنند. خاتمي نيز تا سال 79 در مجموعه، اقتداري داشت اما از 79 به بعد به ويژه در دورهي دوم قدرت سابق خود را از دست داد. افشاري اتفاق مهم اين انتخابات را اهميت مشاركت مردم خواند و تأكيد كرد: پيش از اينكه دغدغهي حاكميت جاي گيري شخص مناسب براي رياست جمهوي باشد، دغدغهي نرخ مشاركت مردم را دارد، ولي حفظ وضع موجود جايگاه مردمي ندارد. اين فعال دانشجويي گفت: در سالهاي 70 تا 75 اكثر انجمنهاي ما بسته بودند، ولي با مجموعهي تلاشهاي خود توانستند در حفظ پيوند ارگانيك بين خود و دانشجويان موفق باشند و فعاليت كنند. وي همچنين دربارهي برخي شايعات خاطر نشان كرد: دفتر تحكيم از كسي مجوز نگرفته كه مجوزش را لغو كنند. اين عضو دفتر تحكيم وحدت (طيف علامه) اظهار داشت: روشنگري و تلاش براي مبارزه با آگاهيهاي كاذب مهمترين رسالت فعالان دانشجويي است. وي هدف طرح بحث رفراندوم را گسترش بعد گفتماني آن خواند. افشاري در پايان ديدگاه كساني كه از مشروطه خواهي دفاع ميكنند با سلطنت طلبان داراي قرابت ساختاري دانست و گفت: آنها تنها مصاديقشان متفاوت است. عليرضا رجايي: ـ مطالبهي مشترك مشاهده نميشود همچنين «عليرضا رجايي» در اين سمينار گفت: جنبش دانشجويي در سالهاي اخير متاثر از انديشههاي ليبرال بوده است. اين فعال سياسي اظهار داشت: مجموعا فضاي ايران نوعي از فضاي جنبشي است و يك مطالبهي مشترك كه به وحدت سياسي منجر شود مشاهده نميشود. انتهاي پيام