حاتم قادري: ـ جنبش دانشجويي فاقد تفكر سازماندهي شده است ـ يكي از آفات جنبش دانشجويي، ماجراجويي سياسي است
دكتر «حاتم قادري» گفت: جنبش دانشجويي برآمده از طبقهي بورژواي جامعه است و به دليل ابتلا به محدوديتهاي فكري و اقتصادي خرده بورژوا فاقد يك طرز فكر سازماندهي شده است. به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين استاد دانشگاه كه در دانشكدهي حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در سمينار «جنبش دانشجويي، گذار به هويت نقد» سخن ميگفت، با مقايسهي بين جنبش دانشجويي ايران و 1968 فرانسه، گفت: در فرانسه نيز جنبش دانشجويي برآمده از طبقهي بورژواي جامعه بود كه در آن مقطع با آرمانهايي فرامادي و فرامدرن پا به عرصه گذاشت كه در چارچوب محافظهكار جامعهي فرانسه به سختي قابل تحقق بود. وي در ادامه با بيان اين كه «بورژوازي در بطن خود انقلابيگري را ميپروراند»، گفت: در ايران دههي 50 شاهد رشد تدريجي اين طبقه بوديم كه روحيهي انقلابي اين طبقه منجر به وقايع 22 بهمن 1357 شد. قادري افزود: جنبش دانشجويي ايران برآمده از اين طبقه است و به تبع آن دچار نوعي نوسان كه خصيصهي طبقهي بورژواست. اين نوسان وقتي ملموستر ميشود كه جنبش دانشجويي در مقطعي دچار رمانتيسم سياسي كه در آن راديكالترين شعارها در سطح كلان داده ميشود و در مقطعي آن چنان دچار سرخوردگي ميشود كه دست يافتن به خواستهاي مادي و اقتصادي در سطح يك زندگي معمول اجتماعي تنزل پيدا ميكند. وي گفت: در اين فضا سياست از نظر دانشجو كمتر ميتواند به تحقق آرمانها كمك كند و پتانسيل ايجاد جنبوجوش براي رسيدن به آنها را ندارد. وي ادامه داد: از مهمترين ضعفهاي جنبش دانشجويي اين است كه توان تأسيس ندارد و به نوعي دچار فقر تخيل است و اين به همان محدوديتهاي ذهني و اقتصادي بورژوازي برميگردد. در جنبش دانشجويي ايران شاهديم كه در بهترين حالت چنگ زدن به شعارهاي كلان عمدهي فعاليت اين گروهها به حساب ميآمد. هيچگاه از سوي جنبش دانشجويي سازماندهي به منظور دستيابي به اهداف بلندمدت و رفع موانع فرهنگي به صورت تدريجي ديده نشد. قادري در ادامه با بيان اين كه «جنبش دانشجويي هيچگاه به طور جدي به نقد ساختار اقتصادي و سياسي نپرداخته است»، گفت: به ندرت در روزنامهها و مطبوعات از طرف فعالان دانشجويي در نقد سيستم بانكداري، مديريت كشور و تركيب قدرت، مقالهاي چاپ شد. جنبش دانشجويي در اين سالها به ارائهي مانيفيستها اكتفا كرد و اگر فعالاني از ايشان در اين حوزه نقدي سازنده ارائه كردند، به سرعت از بدنهي جنبش جدا و به مؤسسات تحقيقاتي دولتي پيوستند. وي افزود: وقتي بدنهي اصلي جنبش دانشجويي اينگونه از تب و تاب ميافتد نبايد از آنها انتظار تأثيرگذاري و ايجاد حركت در جامعه را داشت، نتيجهي اين امر در طرح موضوع رفراندوم كاملا بر همه آشكار شد. قادري ديگر آفت جنبش دانشجويي را ژورناليسم سياسي ناميد و گفت: ژورناليسم سياسي يا ماجراجويي سياسي عبارت است از نوعي سطحينگري به وقايع و نوعي حس «همهداني» را در قشر دانشجو ايجاد ميكند. وي افزود: اين يك توهم است كه هر دانشجو فكر كند به صرف داخل شدن در تشكل دانشجويي از حوزهي ادراك بالايي برخوردار است. اين توهم باعث ميشود دانشجو كمتر به سمت هستههاي مطالعاتي پيش برود. وي گفت: جنبش دانشجويي بايد مشخص كند كه چگونه ميتواند با آلودگيها مقابله كند. وظيفهي روشنفكر گفتن حقيقت به حاكميت است، اما اين وظيفه صرفا به انتشار بيانيه نزول پيدا كرده است. وي در بخش ديگري از سخنانش با اشاره به اينكه در فلسفهي سياسي معاصر بيشتر به مسألهي قدرت تمركز شده است تا بحث فضيلت، افزود: مسألهي قدرت و اعمال آن بحثي است كه با خاستگاههاي اجتماعي افراد بهرهمند از آن ارتباط تنگاتنگي دارد. اعمال قدرت يك ثروتمند ايراني با اعمال قدرت يك ثروتمند غربي تفاوت ماهيتي دارد. وي گفت: جنبش دانشجويي نتوانسته است ماهيت قدرت در ايران را بررسي و شناسايي كند. صرف شناختن افراد قدرت به معني شناختن ماهيت قدرت در اين ساختار نميتواند باشد. انتهاي پيام