/زمان رسيدگي به وضعيت اسفناك آثار باستاني شهر گور كي ميرسد؟/ آتشكدهي پارس (كاخ اردشير)، قلعه دختر، ميل فيروزآباد و...
ساسانيها در اداره كشور روش خاصي داشتهاند كه بيشتر توجه به گذشته و تقليد از هخامنشيان بوده است. به استناد كتيبهها و نوشتههاي هخامنشي در بيستون، تختجمشيد، نقش رستم و شوش و همچنين به استناد نوشتههاي تاريخنويسان معتبر يوناني، هخامنشيان بر كشورهاي زيادي حاكم بودهاند و ساسانيها نيز دولت متحد يا كنفدراسيوني متشكل از كشورهاي مختلف داشتهاند. ايران يا ارانشهر (سرزمين قديم و هميشگي نژاد ايراني) و (انيران شامل نواحي وسيعي كه ساسانيان فتح كردند، غير از ايران) هر ناحيه با نژاد، زبان و گويش خاص خود حكمران مستقلي داشتهاند و اكثر آنان در اداره ناحيه خود مستقل و مختار بودهاند و به جز ماليات نقدي و جنسي در مواقع جنگ نيز با اعزام قشون سپاه ساسانيان را تقويت ميكردهاند. ارتش ايران در زمان ساسانيان بنا به گفته آمين مارسين، ارتش توانايي بوده كه پاسدار مملكت و كوبنده تجاوزات بيگانگان بوده است. خلفاي بنيعباس از نحوه سياست و كشورداري ساسانيان تقليد و پيروي كردهاند. آزادي و استقلال فردي و اجتماعي اهميت خاصي داشته و مردم نواحي مختلف در انتخاب دين و زبان و عقايد فردي آزاد بودند. دليل اين ادعا كه فرقههاي مختلف زردشتي مانند مزديستي يا بهدين (دين رسمي و دولتي) و زروانيان و كيومرثيان پيرواني داشتند، دليل بر آزادي عقيده و مذهب در زمان ساسانيان بوده است. بر طبق روايات تاريخي، ساسان جد اردشير مقام ارجمندي در معبد آناهيتا در استخر فارس داشته، وي با دختري از خاندان بازرنگي ازدواج كرد و بابك از اين دختر متولد شد. بابك نيز مانند پدرن خود از كاهنان بلندمرتبه معبد آناهيتا بود. حاكم بازرنگ را كشت و بر استخر مسلط شد. پسر بزرگ خود شاپور را عليرغم تمايل اردوان شاهنشاه اشكاني شاه خواند. اردشير پسر كهتر بابك كه از ارگبددار بگرد بود، پس از مرگ ناگهاني برادرش شاپور به جاي او نشست و حكمران استخر شد. او به كمك شاهان محلي ديگر بر اردوان قيام كرد و در جنگ او را شكست داد. داستان بنيانگذاري دودمان ساساني به داستان كورستر و حتا ارشك كه هر دو حماسي است، نزديك است. ساسان نيان بابك شاه بود، در شهر استخر در نزديك تخت جمشيد حكومت ميكرد، سامان خود را از اعقاب هخامنشيان ميدانست ولي اين را پنهان داشت. بابك خوابي ديد كه پسر ساسان روزي فرمانرواي گيتي خواهد شد. بابك دختر خود را به ازدواج ساسان در آورد و از اين پيوند اردشير به دنيا آمد. همين داستان را فردوسي در شاهنامه آورده است. اردشير سال 244 ميلادي آخرين پادشاه سلسله اشكاني اردوان پنجم را پس از سه جنگ متوالي مغلوب و مقتول ساخت و حكومت ملي متكي به دين ملي تاسيس كرد. پس از پنج و نيم قرن از سقوط هخامنشيان حكومت ايران مجددا به دست قوم پارس افتاد. هنر ساساني نيز آخرين جلوه هنر شرقي قديم است كه قدمت آن به چهار هزار سال ميرسد. ساسانيان در هنر سنتگرا بوده، معماري و اصولا هنر ايران در زمان ساسانيان نسبت به گذشته تغيير كرده و در بنا از مصالح كم دوام استفاده ميشده است. به همين دليل اكثر ابنيه ساساني همچون آثار باقيمانده از تاق كسري (ايوان مدائن)، بناهاي فيروزآباد، ساختمانهاي مهم شهر شاپور نزديك كازرون، قصرشيرين، نقش برجستههاي نقش رستم و تاق بستان به مرور زمان از بين رفته است. آثار هنر ايرانيان عهد ساساني در دو حاشيه نمايان است. يكي بر روي صخرهها و ديگر قلمزني بر روي بشقابها كه در موزههاي جهان، بيشتر در لنينگراد، پراكندهاند. ديگر هنرها عبارتند از مجسمههاي گرد، كندهكاريها، كچكاريها، پارچهها، نقاشي و ديگر آثار كوچك. وارث اين هنر دوره اسلامي است كه با دستهاي تواناي هنرمندان ايراني جهانگير شد. بنا به گفتهي ابواسحق استخري، اردشير نذر كرده بود در محلي كه بر دشمن پيروز شود، يك شهر و يك آتشكده بسازد و چون در منطقه فيروزآباد بر دشمن پيروز شد، نذرش را ادا كرد. فيروزآباد چهار دروازه دارد: در خاور باب مهر، در مغرب باب بهرام، در شمال باب هرمز و در جنوب باب اردشير. شهر گور مانند بسياري از شهرهاي عهد ساساني، به شكل دايره بنا شده است و در مركز دايره، منارهي چهارضلعي كه محل آتش افروخته بود، قرار داشت كه هنوز هم پابرجاست. شهر فيروزآباد، در يكصد كيلومتري جنوب شيراز يكي از پرجاذبهترين و در عين حال گمنام ترين شهرهاي تاريخي ايران است. اين شهر تا قبل از حمله اسكندر به ايران، شهر گور ناميده مي شد (بديهي است اين نام گذاري هيچ ارتباطي به بهرام گور پادشاه معروف ساساني ندارد). اسكندر مقدوني اين شهر را كاملا ويران كرد و قرنها بعد از اسكندر، اردشير مؤسس سلسله ساساني اين شهر را احيا و آباد كرد، اما در حمله اعراب به ايران اين شهر دوباره ويران شد. «ابن بلخي» كه يك هزار سال قبل كتاب فارسنامه را تاليف كرده است، مي نويسد: «فيروزآباد كه قديم آن را گور مي ناميدند به روزگار كيانيان شهر بزرگي بوده و حصاري عظيم داشت. اسكندر ذوالقرنين چون به پارس حمله كرد چندان كه كوشيد نتوانست به حصار شهر گور رخنه كند لذا جهت رودي را كه از سر كوه مي آمد، به طرف شهر برگرداند و در شهر جاري ساخت تا آن كه تمام شهر گور در آب غرق شد ...» فيروزآباد نسبت به زمين هاي اطرافش در گودي واقع شده است، لذا با آب رودخانهاي كه اسكندر در شهر جاري ساخت، اين شهر به يك درياچه تبديل شد و اين درياچه قرنها باقي بود؛ تا اين كه اردشير با تمهيداتي آب درياچه را تخليه كرد و شهر جديدي به جاي شهر گور بنا نهاد. مؤلف فارسينامه مينويسد: «اردشير ابن بابك، مهندسان و حكما را جمع كرد تا تدبير گشادن آن آب كنند ...» با تلاش مهندسان ساساني و ايجاد يك تونل، آب درياچه را خالي مي كنند و شهر جديدي را بنا مي گذارند و اين شهر جديد را به مناسبت نام باقي آن «كوه اردشير» يا «ارشير خوره» مي نامند. «اردشير خوره» در زمان حمله اعراب به ايران، ويران شد تا زماني كه عضدالدوله ديلمي (گيلاني) بر خلفاي عرب تسلط پيدا كرد و به آباداني ويرانه هاي اعراب همت گماشت، كوه اردشير نيز دوباره آباد و از آن به بعد فيروزآباد ناميده شد. به گزارش بخش ايرانشناسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، ازجمله بناهاي اين شهر، به قلعه دختر، كاخ ساساني، برج آتشكده و بقاياي شهر گور ميتوان اشاره كرد. قلعه دختر در شش كيلومتري جاده فيروزآباد به شيراز در دامنه كوهي مشرف به جاده قرار دارد كه پس از طي مسافتي حدود 300 متر مي توان به قلعه رسيد. تمام قلعه از سنگ هاي درشت ساخته و سنگ هاي نما، تراشيده شده اند، ولي سنگ هاي پي ها و داخل ديوارها از قلوه سنگ هاي درشت رودخانه يي تشكيل شده اند. عظمت بناي اين قلعه، مبهوت كننده است و ديوارهاي بلند آن با همه شكستگي و ريخته شدن، هنوز هم شكوهي خيره كننده دارند. در قسمتي از قلعه دهانه غاري ديده مي شود كه به قول بعضي از محلي ها اين غار راهي به كاخ ساساني در جلگه فيروزآباد داشته است. يعني در زمان حمله دشمن به قلعه، محصورين قلعه مي توانستند از طريق اين غار با شهر ارتباط داشته باشند و بتوانند غذا و نيروي انساني وارد قلعه كنند. اهالي فيروزآباد عمدتا از ايل قشقايي هستند كه اين ايل از ايراني هاي ترك زبان ساحل كناره غربي رود جيحون بوده اند كه در زمان حمله چنگيز از ترس مغول ها به فارس فرار مي كردند و به همين علت هم لقب «قاش قايي» گرفتند. اما برج آتشكده شهر «اردشير خوره» در سر راه فيروزآباد به فراشبند قرار دارد. برج آتشكده، حدود 22 متر ارتفاع دارد، اما يكصد سال قبل كه همين برج مورد بازديد زوج «ديولافوا»، دانشمندان باستان شناس فرانسوي قرار گرفته بود، طبق اندازه گيري آنها 26 متر ارتفاع داشته است و اين بدان معناست كه در طي يكصد سال گذشته حدود 4 متر از ارتفاع برج ريزش كرده است. اين برج اگر بازسازي يا توربندي نشود، همچنان فرو خواهد ريخت و در آينده ديگر اثري از بنايي كه 1800 سال قبل ساخته شده است، باقي نخواهد ماند. كاخ ساساني از ديگر جاذبه هاي تاريخي اين شهر است كه داراي تالارهاي تو در تو است و با گذشت 1800 سال در قسمت بالاي ديوارهاي داخلي آن گچ بري قسمت بالا همچنان سالم مانده است و در ضلع شرقي كاخ، چهار ساختمان گنبدي شكل عظيم وجود دارد، كه مشابه آن در قلعه دختر (قلعه اردشير) قسمتي از نوك سقف گنبد آنها در دايره يي به قطر يك متر باز است. در ضلع شمالي خارج از ديوار كاخ نيز چشمه اي زلال از دل خاك مي جوشد و استخري طبيعي در جلوي اين چشمه درست شده است. نهري، از كنار ديوار شرقي كاخ عبور مي كند كه موجب آباداني شهر گور و كاخ ساساني بوده است. انتهاي پيام