همايش بزرگداشت يكصدمين سالگرد مشروطيت به كار خود در تهران پايان داد
همايش بينالمللي بزرگداشت يكصدمين سالگرد مشروطيت، در روز دوم، با بحثي در حوزهي مسائل نظري و ارايهي مقالاتي با محوريت جامعه ادامه يافت. به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر محمدعلي اكبري در مقالهاي با عنوان «مشروطيت ايران؛ نظريه ناممكن يا ناتمام» به بحث در اينباره پرداخت. وي با تشريح وجود دو رويكرد ناتمامي و ناممكني مشروطيت، گفت: پروژهي مشروطيت ايران در مدرنيتهي حاشيهيي تعريف ميشود و نميتوان آن را در قالب مدرنيتهي مركزي تعريف كرد. مشروطيت آغاز راهي بود كه انجامش به امتداد تاريخي سپرده شد؛ آن حركت را ميتوان جزو نخستين فرآوردههاي داد و ستد در فضاي فكري جامعه دانست كه با خاميهايي همراه بود. وي اضافه كرد: مشروطيت ايران برنامهي نيمه كارهاي بود كه به پايان نرسيد، ولي اين به پايان نرسيدن، به معناي ناممكن بودن آن نيست. جنبش مشروطه نتايج مطلوبي داشت ، ولي چون نيمهتمام ماند ، بايد از حيث نتايج آن را نيمهكاره دانست و اكنون اين ما هستيم و پروژهي نيمهكارهي مشروطيت. «نقش زرتشتيان در جنبش مشروطه» موضوع ديگري بود كه دكتر كتايون نميرانيان به آن پرداخت. وي در اينباره، اظهار داشت: زماني كه تفكر مشروطه با شعار مساوي بودن همهي مردم در برابر قانون مطرح شد، مورد توجه مردمي كه تحت فشار بودند قرار گرفت. در آن مقطع از زمان، زرتشتيان وضعيت بهتري نسبت به گذشته در ايران داشتند و بسياري از آنها از نظر مالي يا رساندن اسلحه، با مشروطهخواهان همكاري ميكردند. او در ادامه، از برخي بزرگان زرتشتي ياد كرد كه به شيوههاي گوناگون به حركت مشروطيت كمك كردند و حتا هزينههاي سنگيني در اين راه پرداختند. وي در اين راستا، به اسنادي نيز اشاره داشت كه براساس آنها زرتشتيان هند هم در مقطعي، به جنبش مشروطه در ايران ياري رساندند. استاد دانشگاه شيراز با توضيح جريان قتل فريدون زرتشتي در جريان نهضت مشروطيت، به دستگيري و شكنجهي قاتلان او و به روايتي، به كشته شدن سه نفر از قاتلان (كه مسلمان بودند) اشاره كرد. وي در ادامه همچنين اسنادي را ارايه كرد كه نشان ميداد اين قتل و بازتاب شكنجهي قاتلان در ميان مردم ايران، از سوي سفارتخانههاي روسيه و انگليس به آن دولتها مخابره ميشده است. او در پايان افزود: زرتشتيان باوجود شرايط سختي كه در دوران مشروطيت داشتند، از مبارزه دست نكشيدند و در مجالس تشكيل شده پس از مشروطيت نمايندگاني داشتند. داريوش رحمانيان، ديگر سخنران اين همايش بود و با تاكيد بر اينكه خطهي آذربايجان در نهضت مشروطه و پس از آن نقش مهمي در جريانات ايران داشته است، به تشريح نقش آذربايجان در مشروطه و ناسيوناليسم ايراني پرداخت. استاد دانشگاه تبريز گفت: متاسفانه تاريخ گذشتهي ما انديشيده نشده است، چون ما از نظر دانش تاريخ و ديگر دانشهاي انساني، عقبماندهايم و نظام آموزش تاريخ در ايران اشكالهاي اساسي دارد. با توجه به اينكه هر ملتي كه از لحاظ آگاهي تاريخي ضعيف باشد، دچار پراكندگي و چالش خواهد شد، ما هم اكنون دچار بحران هستيم و مورخان بايد به اين بحران پاسخ دهند. وي بزرگترين پديدهي عصر حاضر را جهاني شدن دانست و ادامه داد: جهاني شدن بسياري از ملتهاي قديمي را از گردونه بيرون ميكند و اگر ملتي بخواهد باقي بماند، بايد خودش را تعريف كند؛ وگرنه ديگران او را تعريف خواهند كرد. او اظهار داشت: مشروطيت زادگاه ناسيوناليسم ايراني است؛ يعني لحظهي برآمدن ملت براي چيره كردن ارادهي خودش بر تمام امور است. هويت جديد ايراني با حركت مشروطه شروع به شكلگيري ميكند و در روند شكلگيري مليت جديد ايران، تبريز و آذربايجان نقش غيرقابل انكاري داشته است. رحمانيان اضافه كرد: انگليس بر ضد جنبش مشروطيت از طريق رسانههاي مختلف تبليغ ميكرد، چون اين حركت منافع آن دولت را به خطر ميانداخت. انگليس با تبليغاتش ميخواست اين نظر را مطرح كند كه ايران و ديگر شرقيها شايستهي آزادي و دموكراسي نيستند. اين همان مطلبي است كه اكنون هم به دنبال طرح آن هستند كه وانمود كنند شرق بهخودي خود نميتواند به دموكراسي برسد و فردي مانند بوش بايد براي آن دموكراسي بياورد. وي تصريح كرد: امروز در جامعه از بنبست مشروطه و شكست آن سخن گفته ميشود، اما در كنار آن بايد توجه داشت كه در مشروطه قرار نبود ايران يك شبه به دموكراسي و تجدد برسد؛ همان گونه كه هيچ ملتي نتوانسته است يك شبه اين كار را بكند. آيا انگليس يك شبه به دموكراسي رسيد؟ مشروطهي ايران هم بايد راهي را ادامه ميداد كه همهي ملتهاي ادامه دادند. او در پايان سخنان خود از احمد كسروي هم يادي كرد و او را بزرگترين تاريخنويس مشروطه دانست. به گزارش ايسنا، دومين روز از همايش بزرگداشت يكصدمين سالگرد مشروطيت با سخنان دكتر مسعود كوثري ـ جامعهشناس ـ دربارهي «آنومي سياسي و شكست مشروطيت» ادامه يافت. وي با ارايه اين تعريف كه آنومي اجتماعي، به نوعي به همريختگي هنجاري در جامعه اشاره ميكند، افزود: آنومي سه جنبه دارد؛ بيهنجاري، تعارض هنجاري و عدم تعارض هنجاري. از لحاظ اجتماعي در نظام قاجاريه و در دمادم ظهور مشروطيت، ما دچار آنومي شديدي در جامعه بوديم. او گفت: نهضت مشروطه نوعي بيهنجاري داشت؛ آن نهضت ملي بود، اما براي ايجاد نظام سياسي نو برخي جنبههايش روشن نبود. از سوي ديگر، مدلهاي رقيب براي آيندهي سياسي ايران جنبش مشروطه را با مشكل روبهرو كرده بود. وي همچنين به ايدئولوژيهايي كه در نهضت مشروطه مطرح بود، به اين ترتيب اشاره كرد: سلطنت مشروعه از سوي روحانيان مطرح ميشد. نظريهي مشروطهي مشروعه نيز مطرح بود كه شيخ فضلالله نوري چهرهي شاخص آن بود. در زمينهي دموكراسي سياسي هم مرحوم ناييني نظريهاي را مطرح كرده بود؛ اين تعدد ديدگاهها به سردرگمي نهضت مشروطه دامن ميزد و مجاهدين نميدانستند كه به كدام سمت بايد بروند. «تجار، مشروطيت و دولت مدرن» نيز بحثي بود كه از سوي دكتر سهيلا ترابي مطرح و بررسي شد. وي با برشمردن ويژگيها دولت مدرن كه قانون را محور اصلي همه امور قرار ميداد، گفت: اعتراض تجار در نهضت مشروطيت با اعتراض به عوارض گمركي آغاز شد و بيتفاوتي سران كشور سبب بالا گرفتن اعتراضها گرديد. در اين زمينه، تحصن تجار در حرم عبدالعظيم از نخستين واكنشها بهشمار ميرود. ضمن آنكه آگاهي و آشنايي تجار نسبت به اهميت استقرار نظام قانونمند در كشور، برقراري دولت مدرني را نويد ميداد. او ادامه داد: با صدور فرمان مشروطيت تكاپو براي برقراري دولت مدرن آغاز شد. در همان زمان، تجار 41 درصد مجلس شوراي ملي اول را تشكيل دادند و مجلس قادر بود به خواستههاي تجار پاسخ دهد؛ نمايندگان تجار به مفهوم مشتركي از قانونمندي دست يافته بودند و نطقهاي آنان در مجلس هدفمندي حركت آنها را نشان ميداد. اين همايش پس از دو روز به كار خود در تهران پايان داد و ادامه مباحث مطرح دربارهي مشروطيت در روزهاي 20 و 21 ارديبهشتماه در تبريز ادامه خواهد داشت. انتهاي پيام