/زمان رسيدگي به وضعيت اسفناك پاسارگاد كي ميرسد؟/ هنر پاسارگاد بسيار مهمتر از هنر تختجمشيد است باغهاي پاسارگاد شاهدي بر ابتكار هنرمندان ايران است
بناها و باغهاي پاسارگاد، شاهد صادقي بر ابتكار و پايه هنرمندي ايرانيان در آغاز تشكيل سلسلهي هخامنشي و پيش از اختلاط با صنايع ساير ملل است. دانش طاهرآبادي ـ كارشناس ارشد معماري و عضو هيات علمي پژوهشكده نظر ـ در مقالهاي، به تبيين شيوهي باغسازي پاسارگاد و جايگاه آن در معماري دورهي هخامنشي پرداخته است. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، متن تحقيق اين كارشناس به اين ترتيب است: اهميت پاسارگاد ايرانيها از قديم الايام به ساختن باغها و باغچه ها در حياطها و دور و بر بناها علاقه خاصي داشتهاند. آنها باغچههايي را كه در اطراف بنا مي ساختند «په اره دئسه» ميناميدند، كه به معناي پيرامون دژ يا «ديس» بود. «ديس» يعني بنا و كسي را كه ديس مي ساخت «ديسا» يعني بنا ميخواندند. فرمانروايان شهرهاي داخل ايران، يا شهرهاي قلمرو شاهنشاهي ايران در خارج، همه ملزم به ساختن چنين باغچههايي بودهاند. مثلاً يكي از اين «په اره دئسه» يا پرديسها در تختجمشيد (پارسه، پرسپوليس) بود كه خشايارشاه در هنگام برشمردن نام بناهايي كه ساخت، از آن ياد كرده است . بناها و باغهاي پاسارگاد، شاهد صادقي بر ابتكار و پايه هنرمندي ايرانيان در آغاز تشكيل سلسلهي هخامنشي و پيش از اختلاط با صنايع ساير ملل است. نكات و ويژگيهاي منحصر بهفردي را كه هنر پاسارگاد دارد، حتا در آثار محدود و مختصر ماديها كه همسايه، همپيمان و همنژاد هخامنشيان بودهاند، يا در سرزمين عيلام (خوزستان) كه همسايه غربيشان بودهاند، و همچنين در حجاريهاي فراوان آشوري ها نميتوان ديد و اين خود استقلال انديشه و هنر ايرانيان را در آغاز تشكيل شاهنشاهي نمودار ميسازد. در نظر بسياري از دانشمندان و از جملهي آنها گيريشمن، هنر پاسارگاد بسيار مهمتر از هنر تختجمشيد (پارسه، پرسپوليس) است. جانمايي بناها در باغ كاخهاي كورش با ويژگي خود در معماري چهارنمايي، به عنوان ساختارهايي با چشمانداز باز و گشوده طراحي شده بودند. اين بناها ديدگاهي گسترده از تمامي جهات داشته و باغهاي بزرگي اطراف آنها را احاطه كرده بود. شواهد موجود نشان مي دهد كه در حقيقت هر كاخ در شكوه ايوانهاي ستوندار پرسايه و عميق خود در نگاه نخست در ميان انبوه درختان باغچهها و چمنزارها ديده ميشده است . حياط اصلي داراي سه بناي سرپوشيده است كه غير از كاخ بارعام يا همان كاخ اصلي، دو كوشك ديگر در مكانهايي غير شاخص و گوشهها در كنار وروديهاي حياط جانمايي شدهاند. همه بناها داراي ايوانهايي با حداكثر طول و ديد مشرف به باغ طراحي شدهاند با ايوانهايي ستوندار كه منظري بسيار با شكوه از درون و بيرون دارد. كليهي بناها بهغير از كاخ اصلي در موقعيتي غير شاخص و در مجاورت محلهاي عبور طراحي شده اند. موقعيت بناي اصلي بسيار شاخص و استثنايي است و جانمايي بناهاي ديگر در جهت تاكيد بر اهميت بناي اصلي صورت گرفته است و اگر پاسارگاد را يك سمفوني موسيقي در نظر بگيريم نقطه اوج و فراز آن كاخ اصلي است. گردش آب آب كه از عوامل اصلي ايجاد باغ ايراني است در پاسارگاد به عنوان اولين نمونههاي برجاي مانده از باغسازي ايراني بسيار مورد استفاده قرار گرفته است و از تاثيرات آن بر فضا بهرهبرداريهاي خوبي شده است. وجود آب فراوان و چشمه سارهاي متعدد در جلگهي پاسارگاد و وجود بيش از هزار و صد متر آبنما در پاسارگاد دليل روشني بر اين مدعا است. جويها و نهرهاي آب پاسارگاد تنها در حياط اصلي بهعنوان مهمترين فضا كار شده است. اين آبنماها در محور اصلي باغ قرار ندارند و به نوعي تعريف كننده حريم كوچه باغها هستند. آب توسط جويها از يك گوشه حياط اصلي باغ وارد ميشود و پس از تقسيم به دو شاخهي اصلي در درون باغ و عبور از دو طرف همهي كوچهباغها در نهايت از طريق دو مسير از طرفين كاخ بارعام به بيرون حياط اصلي هدايت ميشود بهطوري كه حاضران در حياط اصلي باغ، همواره از بين دو مسير آبنما حركت ميكنند و طراوت و شادابي خاصي در اثر حركت و وجود آب به فضاي باغ داده ميشده است. جزئيات جويها بهنحوي است كه در هنگام برقراري جريان آب در آبنماها شاهد سكون و حركت آب و تداخل آب در جريان و آب ساكن بهصورت توامان خواهيم بود و هنگامي نيز كه آب در آبنماها جريان نداشته باشد مقداري آب در آبنماها باقي ميماند تا غير از جريان آب و صداي آن بقيهي ويژگيهايش در باغ حفظ شود. استروناخ در اين رابطه در كتاب پاسارگاد مينويسد: «اين قبيل آبنماهاي سنگي نميتوانستهاند مانند يك «جوب» معمولي يا نهر دستكند، زمينهاي اطراف خود راسيراب كنند و چون ميشد آب را براي آبياري از هر جايي تهيه كرد كاربرد اصلي آبنماهاي سنگي، جنبه تزييني و نمايشي آن در باغ بوده است. احتمالاً زنبق يا ساير گياهان آبزي در حوضچهها رشد ميكردند، درغير اينصورت نيز عمق بيشتر حوضچهها نسبت به جويها بهمنظور جلوگيري از انباشت لاي و لجن در آبنماها بوده است.» پوشش گياهي بهدليل از بين رفتن پوشش گياهي اطلاعات چنداني از نحوه كاشت و نوع درختان موجود در پاسارگاد در دسترس نيست. در متون باستاني فقط يكبار از وسعت، زيبايي و هواي خنك پاسارگاد صحبت شده، آن هم در جايي كه از باغ باشكوه اطراف آرامگاه كوروش سخن بهميان آمده است. دلبستگي هخامنشيان به احداث باغ، احساسي كه ايرانيان در طول تاريخ خود آن را حفظ كرده اند، درمنابع ديگري نيز ذكر شده است. گزنفون (Xenophon) شرح ميدهد كه چگونه كوروش صغير از ليساندر (Lysander) سردار اسپارتي، براي تماشاي باغ خود در سارد دعوت كرده است. ليساندر در شگفت از درختاني كه با زيبايي و به كمال كاشته شدهاند، در رديفهاي مستقيم چنانكه همه با زواياي منظم و قائم ترتيب داده شدهاند، سرمست از رايحه گلها، به ستايش از باغبان اين باغ پرداخت و از زبان كوروش اين اعتراف خشنود كننده را شنيد كه وي خود باني اين باغ بوده و حتا بخشي از درختان آن را كاشته است. ما در اين روايت، بازتابي از طرح هندسي باغهاي هخامنشي را ميبينيم و از شوقي كه آنان براي درست كردن باغها و بوستانها بهمنظور لذت شخصي داشتهاند، آگاه ميشويم. هرچند داريوش در تكميل باغهاي پاسارگاد كوشيده است ولي به يقين كوروش و مشاوران وي باني اصلي و اوليه اين باغها بودهاند. هندسه خطوط استفاده شده در پلان خطوطي مستقيم و بر يك راستا هستند و زواياي آن همگي 90 درجه است. جهتگيري كلي باغ شمال غربي – جنوب شرقي است و تا حدود زيادي در وضعيت نورگيري مطلوب منطقه قرار دارد. بهطور كلي حياط اصلي مجموعه باغهاي پاسارگاد داراي ظرافت، كشيدگي و تناسبهاي باغسازي دوران اسلامي نيست و تناسبات و اشكال سادهتري دارد اما شكوه و عظمت آن حيرتآور است. فضاسازي با توجه به آثار برجا مانده و بازسازيهايي كه از فضاي باغهاي پاسارگاد شده است آنچه در نظر اول بهچشم ميآيد وسعت و عظمت اين باغها است بهنحوي كه هر بينندهاي را تحتتاثير قرار ميدهد و به تحسين وا ميدارد. جهت درك عظمت شيوه باغسازي در پاسارگاد لازم به ذكر است كه عرض كوچه باغهاي درون باغ به بيش از 30 متر ميرسد و حياط مقابل كاخ اصلي يا بارعام مساحتي در حدود چهار هكتار دارد. از ويژگيهاي مهم ديگر شيوه باغ سازي در پاسارگاد سلسله مراتب فضايي و شيوه ورود به حياط و فضاي اصلي باغ است. به نحوي كه ورود به قسمت اصلي باغ بهطور مستقيم و يكباره صورت نميپذيرد بلكه پس از عبور از مسيرهايي كه از مقابل چند كوشك عبور ميكند انجام ميشود. براي ورود به حياط اصلي مجموعه دو بار بهصورت 90 درجه تغيير مسير داده ميشود ودر هربار قبل از چرخش، كوشك يا بنايي در مجاور راه عبور در نظر گرفته شده است. قبل از ورود به مجموعه // باغها نيز دروازهاي در مجاور راه درنظر گرفته شده تا احساس ورود به منطقهاي خاص و با شكوه به تازه واردان منتقل شود. پس از عبور از فضاهايي كه توصيف شد مدعوين نه بهطور مستقيم كه از يكي از گوشههاي حياط اصلي به آن وارد ميشوند. هنگام ورود به حياط اصلي باغ كه پس از طي كردن سلسله مراتب و چرخشهايي امكانپذير است گشايش فضايي خيره كننده و مقياس فوق بشري حياط اصلي با مساحتي در حدود چهار هكتار هر بينندهاي را مبهوت ميكند و جايگاه رفيع و فوق بشري شاه را در آن دوران نمايان ميسازد. ادامه طي طريق به سمت كاخ بار عام، عبور از كوچه باغهاي درون حياط اصلي كه از دو طرف با جويهاي آب احاطه شده، رديف مستقيم درختان و رايحه گلها نزديكي به شاه را در باغ نويد ميدهد تا اينكه روبهروي كاخ اصلي و در مقابل پلههاي ايوان كاخ، محوطه عبور داراي عرض بيشتري ميشود كه هم امكان تجمع در مقابل كاخ فراهم شود و هم ايوان عظيم كاخ از داخل و بيرون چشمانداز بهتري داشته باشد. فضاسازيها در پاسارگاد مقياسي عظيم و فوق بشري دارد و بيش از هر چيز نشان دهندهي جايگاه منحصر بهفرد پادشاه است. منابع 1- پيرنيا، محمد كريم. مقاله باغهاي ايراني، آبادي، سال چهارم ، شماره پانزدهم، زمستان 1373 . ص 4. 2- ديويداستروناخ، 1379، پاسارگاد، سازمان ميراث فرهنگي كشور، مترجم دكتر حميد خطيب شهيدي. انتهاي پيام