”تشريح دعوت اخير“ گفت‌وگوي ايسنا با مهندس باقريان حضور مهندس ميرحسين موسوي يك ضرورت ملي است اين حركت را نبايد نفي ديگر نامزدها تلقي كرد

مهندس باقريان كه از پيشگامان حركت اخير دعوت از مهندس ميرحسين موسوي براي كانديداتوري در انتخابات رياست‌جمهوري بوده است، در گفت‌وگويي با خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) به تشريح زمينه‌ها و روند شكل‌گيري چنين حركتي در بين جمعي از استادان دانشگاه و نخبگان كشور پرداخته است.

آنچه در پي مي‌آيد حاصل گفت‌وگوي ايسنا با مهندس باقريان است:

*** اخيرا اطلاعيه‌اي با امضاي جمعي از نخبگان مبني بر ضرورت نامزدي مهندس ميرحسين موسوي در انتخابات رياست‌جمهوري منتشر شد، جنابعالي به عنوان يكي از فعالين هسته اوليه حركت اخير، ممكن است درباره‌ي ضرورتهاي اين امر و نيز ويژگيهاي وي كه مي‌تواند پاسخگوي اين مهم باشد، توضيح دهيد؟

* در ابتدا لازم مي‌دانم چند نكته درباره‌ي ويژگيهاي اين حركت جديد به عرض برسانم. نخست آنكه اين اقدام در امتداد حركت ارزنده‌اي است كه شخصيتها، احزاب و گروه‌هاي سياسي تقريبا يكسال گذشته آغاز كردند كه با استقبال گسترده جامعه مواجه شد.

حركت اخير هم يك رويكرد اجتماعي، فرهنگي است كه به تبع شغل و جايگاه اجتماعي امضاءكنندگان اتخاذ شده است، بنابراين نه تنها در تعارض با حركت اول نيست، بلكه مكمل آن است.

ديگر آن كه در يك جامعه ديني دموكراتيك معيارهاي ديگري چون تكليف همگاني و مسوليت آحاد جامعه و نخبگان وجود دارد و اين حركت مشفقانه در راستاي ايفاي اين تكليف است.

ما بر اين باوريم بايد از سرمايه‌هاي ملي و اجتماعي براي عبور از نقطه عطف‌هاي تاريخي بهره جست لذا به زعم ما ميرحسين موسوي، از جمله اين سرمايه‌هاست و حضور او نيز يك ضرورت ملي است. در اينجا ابتدا لازم مي‌دانم مولفه‌ها و ضرورتهاي ملي را در اين خصوص بيان كنم.

در درجه اول، ضرورتهايي هستند كه با منافع و مصالح مردم گره خورده‌اند. بنابراين مي‌توان صيانت از حقوق مردم و حقوق شهروندي، امنيت اجتماعي، آزاديهاي ديني و مدني و ... را از جمله اينها دانست كه پيوند مستقيم با منافع عمومي دارند.

دوم، اموري است كه به استقلال و تماميت ارضي كشور و هويت جامعه برمي‌گردد؛ مقوله‌هايي كه “ما”ي جمعي و وجدان جمعي آنها را سامان مي‌دهد.

سوم؛ ميراث فرهنگي است. به عبارت ديگر پيوند دادن شرايط فعلي كشور با ميراث و گذشته پرافتخار براي ساختن آينده‌اي كه همگان به آن افتخار بورزند. از اين رو پديده‌اي را ملي مي‌دانيم كه علي‌القاعده با اين مولفه‌ها، تناسب مستقيمي داشته باشد. همه‌ي اين موارد سه گانه، ضرورت حضور مهندس موسوي را به ما يادآور مي‌شوند.

همچنين رييس‌جمهور، بايد انديشمندي باشد كه توان بهره‌گيري از كليه سرمايه‌هاي انساني، مادي و معنوي را دارا باشد كه اين توانمندي به زعم من، چهار مولفه دارد كه من آن را به صورت مدلي تبيين مي‌كنم.

اول پذيرش مردمي بالا و قدرت و توانمندي صيانت از سرمايه‌هاي انساني، اجتماعي، مادي، طبيعي كه از نياكان ما به يادگار مانده است را داشته باشد. هم به اين مهم باور و ايمان داشته و نيز در عمل آن را نشان داده باشد و در اين راه اخلاق ديني، ‌سياسي و اجتماعي را به كار بندد و از اندوخته‌ها و ميراثهاي جاودان اين مرز و بوم براي روزمرگي‌ها بهره نجسته و همه اين موارد نزد مردم احصا شده باشد.

موسوي فردي است كه مصاف او با چالشهاي عظيم جنگ ناخواسته در 8 سال و شيوه زيست ساده و رفتار مهربانانه‌اش، او را فردي مناسب اين حضور كرده است.

دوم؛ فرد بايد بتواند از ساختارهاي كلان و تجربيات ملي به سوي فراهم‌سازي ظرفيتهاي بيشتر، عقلانيت والاتر و در نتيجه كارآمد‌تر كردن آنها بهره جويد. ‌از مهمترين چالشهاي كشور در دو دهه گذشته تبيين و تنظيم روابط قوا و حركت هم‌افزايي آنها در چارچوب قانون اساسي و تجربه‌هاي ملي است كه حاصل آن كار‌آمدي بيشتر و پاسخگويي نظام به ابعاد مختلف نيازهاي انسان و توسعه كشور است.

ما امروز با مسائل و چالشهاي ملي مواجهيم كه شرايط منطقه‌اي و جهاني با حضور بازيگران قدرتمند تدبير آنها را پيچيده‌تر كرده است. البته فرصتهايي كه انقلاب اسلامي فراهم آورد، مردم را توانمندتر و ‌هوشمند‌تر كرده‌ است. اين دوره و شرايط تاريخي اقتضا مي‌كند افزون بر احزاب و گروهها، نيروهاي اجتماعي، ‌فرهنگي و اقشار مختلف براي به ميدان آوردن نامزد ي كه سرمايه ملي است سعي كنند و منتظر نمانند كه آنها بگويند چه مي‌خواهند بلكه از آنها پرسيده شود براي آنكه كشور را چند گام به جلو ببريم چه بايد تمهيد شود؟

با توجه به موقعيت كنوني كشور، در صورتي كه شرايط و اقتضائات كار بزرگ - كه همانا مناسب شدن بستر براي تجلي جايگاه رييس‌جمهور و دولت در قانون اساسي كه با راي نافذ مردم انتخاب خواهد شد، است، پاسخگويي به حقوق و مطالبات مردم و توسعه كشور در قالب سياستهاي كلي نظام را به ارمغان مي‌آورد. در اين شرايط، مهندس موسوي با شناخت و درك روشني كه از ساختار كلان و قوانين و مقرارت كشوردارند ،بهترين گزينه اند وعقلاني است مقتضيات حضور ايشان تمهيد شود.

مولفه سوم: مديراني كه به بهره‌گيري و اعتماد به نيروهاي خلاق و جوان متكي هستند، در هر سطح و در هر نوع سازمان و بنگاهي كه در اختيار داشته باشند، موفقيتشان قطعي است. رييس‌جمهوري كه اين توان را داشته باشد كه نيروهاي جوان،‌ خلاق و كارآفرين را در كنار نيروهاي مجرب به كار بگيرد، مي‌تواند ظرفيتهاي فراوان بالقوه‌اي را كه در كشور وجود دارد، فعال و كشور را براي پيشرفت و توسعه جهشي آماده كند. چه كسي است كه از اعتماد ايشان( مهندس موسوي) به نسل جوان و سپردن مسوليتهاي بزرگ به آنان در دوره نخست‌وزيري، خاطره‌هايي را به‌ياد نياورد و يا نشنيده باشد.

افزون بر آن كه بسياري از محققان ومديران موفق و شمار زيادي از كارآفرينان و توليدگران مجرب فعلي، پرورش‌يافتگان آن دوره پرافتخار وزين هستند.

مولفه چهارم، توان به كارگيري منابع ملي نظير ‌رابطه گسترده و شناخت توام با اعتماد متقابل روحانيان، محققان، فرهنگيان، جامعه علمي، روشنفكران، اقتصاددانان، هنرمندان و خلاصه ميراث‌داران فرهنگ و ادب، ‌توليدگران و... و توانمندي بسيج آنان براي اعتلاي كشور است كه امر بسيار مهمي است و آينده و توسعه كشور در گرو تنظيم چنين رابطه‌ي هوشمندانه‌اي است. شيريني و حلاوت به كارگيري اين توان بالاي ايشان را در دهه‌ي اول انقلاب {ديديم} و تحكيم اين رابطه پس از مسووليت رياست دولت، امري است كه اين مهارت و توان را معنا مي‌بخشد.

تركيب موزون اين چهار مولفه در هر شخصي به پذيرش عمومي او منجر مي‌شود، البته در اينجا مناسب مي‌بينم به همه نامزدها كه هر يك شايستگي‌ها و سوابق ارزنده‌اي دارند، اداي احترام كنم و صادقانه عرض كنم كه بيان اين ويژگيها براي مهندس ميرحسين موسوي و حركت مشفقانه و مصلحانه‌ي جمعي از نخبگان را كه بر اساس احساس تكليف، ديني و ملي به دعوت ايشان مبادرت نموده‌اند، نبايد نفي ديگر نامزدها تلقي كرد بلكه اين حركت براي ابعاد شخصيتي و حضور ساير نامزدها، احترام قايل است.

*** مولفه‌ها و ويژگيهاي مهندس ميرحسين موسوي را بيان كرديد. در وضعيت و شرايط جهاني و منطقه پرتحولي كه ايران در آن قرار گرفته باعث شده است، عده‌اي بر اين باور تاكيد كنند كه براي تعامل با شرايط پيچيده كنوني جهان و بهره‌گيري از آن در جهت تامين منافع ملي كشور، رييس‌جمهور بايد ويژگيهاي خاصي چون شناخت و تجربه در عرصه‌ سياست خارجي داشته باشد؛ آيا به نظر شما مولفه‌هايي كه بيان كرديد بدين منظور كافي است و يا ويژگيهاي ديگري لازم است؟

* مولفه‌هايي كه اشاره شد توانمنديهايي است كه مختص مسائل داخلي و يا خارجي نيست. بدين معنا كه در ادبيات امروز مديريت و توسعه بيان مي‌شود كه هر مديري كه بخواهد كشور خود را به منزلت جديدي هدايت كند، بايد مزيتهاي استراتژيك داخلي و نيز مسائل و تنگناهاي آن را بشناسد و براي اين امر شناخت كامل از جهان و منطقه ضروري است. به خصوص براي كشوري كه در منطقه بسيار حساس خاورميانه و آسياي مركزي واقع شده باشد. بنابراين رييس جمهور، نه تنها بايد نظام جهاني و منطقه‌اي را بشناسد بلكه فرصتها و تهديدهاي آن براي كشور را هم بداند و درك درستي از روندهاي (TRENDS) آينده جهان داشته باشد و حتي افزون بر شناخت و تجربه، بايد قدرت چالش با بازيگران اين عرصه را هم دارا باشد و الزامات آن را هم در اختيار داشته باشد و به كار بگيرد.

آنچه شما سوال كرديد و دوستان به حق به آن پاي مي‌فشرند، شرايط خاص كشور است؛ يعني قرار گرفتن در آستانه تصميم‌هاي بزرگ در سياست خارجي و تنظيم روابط با ديگر كشورها.

ولي به‌ياد بياوريم كه اين كشور در مراحل مختلف با چنين مسائلي مواجه بوده است، به خصوص در ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي. برپايي جمهوري اسلامي ايران با روند دموكراتيك با فشارهاي بسيار زيادي دست به گريبان بوده و در مدت هشت‌سال جنگ ناخواسته و ناعادلانه يعني دوراني كه بالاترين فشارهاي اقتصادي، ‌مضيقه‌هاي مالي، فشارهاي سياسي و نظامي و انواع توطئه‌ها مواجه بوديم، ايشان در ابتدا فعاليت در روزنامه و ارتباط با روشنفكران، مسووليت وزارت خارجه و بعدا نخست‌وزيري و بعد از آن مشاورت سياسي را بر عهده داشتند.

در همان دوره در بسياري از عرصه‌ها از جمله توسعه سياسي، توسعه فرهنگي،‌سرمايه‌گذاري در مسائل زيربنايي و سازندگي رشد قابل ملاحظه‌اي داشتيم. ويژگيهاي بارز اين دوره؛ هنر ”اصلي“ و ”فرعي“ ‌كردن مسائل بود.

حضور در چالشهاي سنگين آن دوران درك و بينش و مهارت هايي را به دنبال داشته است كه از ايشان شخصيتي توانمند و كارآزموده براي مواجهه منطقي با شرايط پيچيده امروز را ساخته است. ضمن اين كه همواره نظام مديريت كشور از مشاركت ايشان در تصميم گيريها بهره فراوان برده است.

*** بسياري از نامزدهاي احتمالي بر لزوم دولت مقتدر، كارآمد و پاسخگو براي مقابله با چالشهاي فعلي كشور تاكيد مي‌كنند؛ اولا چرا اينقدر به اين امر تاكيد مي‌شود، ثانيا در صورت امكان با توجه به تجربه‌اي كه در بخشهاي مختلف اجرايي كشور به ويژه دوران مسؤليت سازمان امور اداري و استخدامي ، كمي در اين رابطه توضيح بدهيد؟

* همانطور كه اشاره كرديد بسياري از نامزدها و صاحب‌نظران به لزوم انتخاب رييس‌جمهور و دولت مقتدر و كارآمد تكيه مي‌كنند. اين تاكيد ناشي از فرايندي است كه در گذشته در اين باره مطالبي در رسانه‌ها و مراكز تصميم‌سازي و تصميم‌گيري مطرح شده است و به تبع اين بحثها، و نيز قطبي‌شدن كشور بسياري از موفقيتهاي و دستاوردهاي دولت و ديگر قوا به نحو مطلوبي انعكاس پيدا نكرده است و در نتيجه جامعه را به لحاظ ذهني متوجه اقتداري كرده است كه بتواند بر اين مسائل فائق آيد، به هر حال بايد توجه داشت كه اين اقتدار و كارآمدي مولفه‌هايي دارد و در ميان آنها غير از ويژگيهاي فردي، فراهم‌كردن بستر تصميم‌سازي و تصميم‌گيري نيز براي تحقق آن، پيش‌نياز مهمي است كه بحق، نامزدها براي پاسخگويي به مطالبات مردم بر آن تاكيد مي‌كنند. به نظر من اين بحث را بايد از مقاطع تاريخي كه كشور بر اثر برخي هرج و مرج‌ها به سراغ استبداد رفته است مجزا و متفاوت دانست؛ زيرا اين وضعيت ناشي از حالت گذاري است كه كشور از يك دوره اداره با نظام شاهنشاهي به سوي نوعي الگوي مردم سالاري ديني ( جمهوري اسلامي ) در حركت است. ترديدي نيست كه مهيا كردن بسترها نظير تدوين و تفسير روشن و بدون ابهام از جايگاه رياست‌جمهوري، ‌دولت و رابطه قوا با يكديگرو تفاهم بر آن پيش نياز قوانين و مقرراتي است كه به اين ساز و كارها رسميت ببخشد و وقتي چنين عملي صورت بگيرد حتي نامزدها نيز در آن چارچوب عمل خواهند كرد، ولي اگر به آنها اهتمام نوروزند، جامعه به‌جد آنها را مورد بازخواست قرار خواهد داد.

*** شما با توجه به شرايط كنوني كشور چه نوع دولتي را مناسب مي‌دانيد و آيا فكر مي‌كنيد مهندس موسوي كه مورد نظر شما است، در صورت پذيرش نامزدي و اقبال از سوي مردم، در آن جهت عمل مي‌كند؟

* معمولا رييس‌جمهور براي تعيين دولت با چند حالت رو به رو است، تشكيل دولت حزبي، دولت ائتلافي و يا دولتي كه برآيند نيروهاي ملي است، نه لزوما از چهره‌هاي حزبي و يا نفي حضور آنها. به نظر من بايد پديده‌هايي كه در كشور شكل گرفته و در دهه‌ي جديد با آنها مواجه هستيم را مد نظر داشته باشيم؛ در حال حاضر جوانه‌هاي توسعه سياسي و تاسيس احزاب امر بسيار پسنديده‌اي است كه نهادينه‌سازي دموكراسي كشور را در آينده تضمين مي‌كند، ولي بايد اذعان كرد كه اين احزاب هنوز نه توان و تجربه احزاب كشورهاي توسعه‌يافته را دارند و نه مباني نظري مدون و كاربردي كه بتواند راي افراد زيادي را به سوي خود جلب كنند. لذا در شرايط فعلي به نظر من مهندس موسوي فردي است كه مي تواند راي اكثريت قاطع ملت بزرگ ايران را جلب كند وبه دنبال آن فضايي را فراهم آورد كه همه ظرفيت هاي ملي براي رفع نواقص پيش گفته به كار گرفته شود

انشا الله به اميد آن روز...

انتهاي پيام

  • چهارشنبه/ ۷ اردیبهشت ۱۳۸۴ / ۱۷:۳۱
  • دسته‌بندی: سیاسی2
  • کد خبر: 8402-02482
  • خبرنگار :