/فردا روز بزرگداشت عطار نيشابوري است/ بررسي باور مذهبي شاعر هفت شهر عشق
فريدالدين عطار نيشابوري، در آغاز مذهب تسنن داشت، اما پس از تامل و ژرف انديشي در تاريخ و رجال اسلامي به تشيع گرايش پيدا كرد و سرانجام مذهب شيعه را پذيرفت. به گزارش بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر تقي وحيديان كاميار در مقالهاي با عنوان «باور مذهبي شاعر هفت شهر عشق» با اشاره به نظرات متفاوت و متناقض دربارهي باور مذهبي عطار، آورده است: از آن جا كه برخي با قاطعيت عطار را سني ميپندارند و برخي با دلايل بسيار، شيعه بودن او را ثابت ميكنند، (حتا براي او شيعه غالي بودن را مطرح ميكنند، ر.ك. روضاتالجنات به نقل از مظهرالعجايب) باور مذهبي وي، پس از گذشت سالها، هنوز چون رازي سر به مهر مانده است. استاد گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه فردوسي مشهد، در اين مقاله با اشاره به ديدگاههاي معاصران، پيرامون اعتقادات وي، از آراء مخالفان و متعقدان به سني مذهب بودن عطار، ياد كرده و سعيد حيدرخاني و فروزانفر را از جمله معتقدان به سني بودن عطار معرفي كرده و آورده است: فروزانفر نيز با تاييد اين مطلب، او را سني حنفي، مالكي شافعي و حنبلي نميداند، زيرا معتقد است صوفيه در فروع دين تابع هيچ يك از چهار تن به تنهايي نبودهاند. وي در ادامه اين مقاله از اعتقاد حسين حيدرخاني ياد كرده كه با 21 دليل، عطار را اهل تشيع معرفي ميكند. وحيديان در اين خصوص آورده است: قادر فاضلي نيز معتقد است كه عرفا، شيعيالاصول و سنيالفروع هستند. اين مطلب، در ظاهر تناقض باورهاي مهبي عطار را توجيه ميكند، اما آثار عطار اين نظر را تاييد نميكند، زيرا او در «الهينامه» و «منطقالطير» در مذهب تسنن چنان متعصب است كه فرقي ميان خلفا نميگذارد، در حالي كه در «مصيبتنامه» و «مظهرالعجايب» نه تنها اين اعتقاد را ندارد، بلكه ارادتي خاص به حضرت علي (ع) دارد. در ادامه اين مقاله نظر برخي پژوهشگران مبني بر شيعي بودن عطار همراه با تقيه، ذكر شده و آمده است: تاريخادبيات «يان ريپكا» تربيت عطار را شيعي ميداند، درحاليكه نخستين آثار عطار و «الهينامه» و «منطقالطير» حاكي از سني بودن محض اوست. دكتر وحيديان، اشكال كار محققان را ثابت و مقطعي انگاشتن باور مذهبي عطار دانسته است. بررسي دقيق آثار عطار نشاندهنده تحول اعتقادات وي ميباشد كه سرانجام در «مصيبتنامه» مذهب تشيع را ميپذيرد. در تاييد صحت اين ادعا ميتوان گفت: عطار در ابتداي تحولات اعتقادي خود از بيم آنها كه اهل شر و از خود بيخود هستند، تشيع خود را به صراحت اعلام نميكند. اين استاد دانشگاه در خصوص روند تحول اعتقادات عطار از كتاب «منطقالطير» عطار ياد ميكند. عطار در اين اثر به ستايش هر يك از خلفاء بدون برتري و رجحان ميپردازد. وي نكته قابل توجه در اين اثر را تساوي تعداد ستايشها ميداند {خليفه اول و خليفه چهارم 13 بيت، خليفه سوم در يك نسخه 12 و در نسخه ديگر 13 بيت، خليفه دوم 14 بيت} عطار در اين كتاب همه خلفاء را هم سنگ ميداند و در ذم تعصب اشعاري ميسرايد: اي كه گرفتار تعصب ماندهاي // دائما در بغض و در حبماندهاي / گر تو لاف از عقل و از لب ميزني // پس چرا دم از تعصب ميزني، و «الهينامه» را نيز داراي همين شويه ميداند (در فضيلت خليفه اول 27 بيت، خليفه دوم 29 بيت، خليفه سوم نيز 29 بيت سروده است) و با اشاره به مقدمه « تذكرهالاوليا» عطار ميآورد: او در اين بخش سخن را با مدح و شرح احوال امام جعفر صادق (ع)، آغاز ميكند و ميگويد: آن سلطان ملت مصطفوي، آن برهان محبت نبوي، آن عالم صديق ابن محمدجعفر صادق. وي معتقد است: «الهينامه» آغاز گرايش عطار به تشيع است و اين اثر هنوز بر باور ديرين و اهل تسنن، به طريق شافعي ميباشد. وي با ذكر اين مطلب، سرودن مثنوي «مصيبتنامه» را مصادف با شيعه شدن عطار دانسته است. عطار در اين مثنوي، پس از ستايش خدا و پيامبر گرامي اسلامي (ص)، فقط در فضايل مولاي متقيان سخن گفته و از خلفاي ديگري يادي نكرده است در صورتي كه در «الهينامه» و «منطقالطير» اينگونه نبوده است. دكتر وحيديان كاميار، وجود مناقب در مدح حضرت علي (ع)، امام حسن (ع)، و امام حسين (ع) را در اين اثر، از بهترين دلايل شيعه بودن عطار دانسته است. اين امر از شارع اهل تسنن محال است؛ چرا كه تنها، شاعري شيعه كه عاشق خاندان رسالت است، چنين كاري ميكند. لافتي الا عليش از مصطفي است // وز خداوند جهانش هل اتي است / از دو دستش لافتي آمد پديد // وز مه قرصش اتي آمد پديد/ نور چشم مصطفي و مرتضي // شمع جمع انبياء و اولياء / جمع كرده حسن خلق و حسن ظن // جمله اخلاق با نامش حسن / گفت حق را پيمبر را ولي // آن حسن سيرت حسين بن علي / آفتاب آسمان معرفت // آن محمدصورت و حيدرصفت در اين مقاله اثبات شده است كه برخلاف نظر بعضي محققان، مثنوي «مظهر العجائب» سروده عطار است. دكتر وحيديان كاميار علت ردالتساب اين اثر به عطار را تفاوت سبك آن با آثار ديگر و شيعه بودن سراينده آن دانسته و عدم توجه به مساله تحول باور مذهبي عطار را، علت اين تصور باطل معرفي كرده است. وي درخصوص علت اختلاف سبك اين اثر به سخن علامه قزويني استناد كرده كه كهولت سن عطار و تغيير احوال وي، علت اين امر ميباشد. اين محقق با اشاره به دلايل ديگر صحيح بودن انتساب اين اثر به عطار، بعيد ميداند كه دو شاعر، هر دو خراساني، هر دو نيشابوري و هم نام، هم عصر و مثنويسرا و داراي آثار و تاليفات مشترك باشند و اين اثر تحول تدريجي و طبيعي سبك زبان عطار را به وضوح نشان ميدهد. در پايان اين مقاله، مثنوي «ابوالعجائب» عطار، نمودار اوج تعالي و تكامل باور اين عارف (عطار) معرفي شده است و در اين خصوص آمده است: او چنان شيفته امام علي (ع) و مذهب او ميشود كه ديگر از اهل شرم هم بيم به خود راه نميدهد و مذهبش را در «لسانالغيب» و «مظهرالعجايب» به صراحت آشكار ميكند. اي كه آزردي دل عطار را // من به تو كي گويم اين اسرار را / هر چه گويم كنمشان من بحل // زان كه دارم مهرشاهي را به دل انتهاي پيام