/درآستانهي بزرگداشت عطار نيشابوري/ سرپرست گروه دانشجويان خارجي دانشگاه تهران: عطار آغازگر شاهكارهاي ادب عرفاني ... روح شعر عرفاني است
استاديار دانشگاه تهران گفت: منظومههاي عطار آغازي براي شاهكارهاي ادبيات عرفاني است و همين است كه عطار را گرانسنگ ميكند. دكتر حميرا زمردي ـ سرپرست گروه دانشجويان خارجي دانشگاه تهران ـ با اشاره به جايگاه عطار در تصوف و عرفان گفت: منطقالطير از مهمترين شاهكارهاي آغاز ادب عرفاني است. با توجه به منطقالطيرهاي پيش از عطار مانند رسالهالطير ابنسينا يا رسالهالطير غزالي و همچنين آثار سهروردي، درمييابيم كه نتيجهگيري عطار در اين ميان مهمتر است. از طرف ديگر، همانطور كه مولانا هم ميگويد: ”عطار روح بود و سنايي دو چشم او // ما از پي سنايي و عطار آمديم، درواقع عطار روح شعر عرفاني است. وي با اشاره به افسانههاي دربارهي شخصيت عطار گفت: اين افسانهها دربارهي همهي عافان هست و اين كه دربارهي عطار بيشتر است، بدين معناست كه فناي وجودي، مرگ ارادي و مردن پيش از مرگ كه غايت تصوف است، در عطار رخ داده و با توجه به داستانپردازيهايي كه از او در «تذكرهالاوليا» باقي مانده، اين موضوع در زندگي خود عطار مشهود بوده است. دكتر زمردي در ادامه گفت: پس از منطقالطير، الهينامه از منظومههاي بااهميت عطار است كه بر محور صحبت پدري با پسرانش استوار است كه هر يك چيزهايي ميخواهند؛ چون دختر شاه پريان، جام جم، آب حيات، انگشتري سليمان و... كه در همگي اين داستانها و همينطور منظومههاي مصيبتنامه و اسرارنامه، داستان سير روح و شؤون مختلف غيب و شهود بيان ميشود و سياحتنامههايي عرفاني هستند. استاديار دانشگاه تهران همچنين اظهار كرد: از آنجا كه عطار شغل پدرش را كه داروفروشي بود دنبال كرد و طبابت هم مينمود، از ثروت و مكنت خوبي برخوردار بوده و نيازي نداشته است كه مداحي كند يا با دربار ارتباط چنداني داشته باشد. در شرح حالها هم جايي به چنين ارتباطي اشاره نشده است. وي درخصوص ارتباط عطار با معاصرانش گفت: در آثار عطار رگههايي از اشعار خاقاني، چيزي كه شايد بتوان آن را آواز خاقاني ناميد، ديده ميشود و آنچه كه سبب اشتراك اين دو ميشود، ميراث سنايي است؛ به اين دليل كه هر دو از يك آبشخور استفاده كردهاند. از جهت ديگر، شعر عطار با نظامي بسيار مرتبط است. زمردي ادامه داد: مساله تشابه عطار و نظامي از موضوعاتي است كه كمتر به آن پرداخت شده است. گرچه نظامي شاعري متشرع است، اما وجود گرايشهاي عرفاني در شعر وي غيرقابل انكار است و شعر عطار و نظامي چه از نظر لفظ و چه از نظر معنا، با يكديگر مرتبط هستند. وي افزود: اما دربارهي ارتباط عطار با شعراي معاصرش، شرح حالها جز به ملاقات وي در دوران پيري با مولانا كه در آن زمان كودكي بيش نبوده و اين كه شيخ نسخهاي از اسرارنامهي خود را به او ميدهد و بزرگي را در ناصيهي وي ميبيند، به چيز ديگري اشاره نشده است. ادباي ما هم گفتهاند كه اين جريان داستان و افسانه نيست و با توجه به تاريخ مرگ عطار، ميتواند درست باشد. استاديار دانشگاه تهران با اشاره به حضور پررنگ ديوانگان و مجانين در آثار عطار گفت: از آنجا كه در آن زمان بهدليل محدوديتهاي اجتماعي و سياسي، نميتوانستند واقعيتهاي تلخ را بهراحتي بيان كنند يا عارفان بهدليل تعصب فلاسفه و سياسيون نميتوانست در يك لفافهي روشن سخنپردازي كنند، عطار اين سخنان را از زبان مجانين و كساني كه فناي صفتي يافته و جامعه از آنان انتظاري مانند انسانهاي معمولي ندارد، بيان كرده است. وي دربارهي «سيمرغ» در منطقالطير گفت: نام «سيمرغ» تحت عنوان «سئين مرو» يا «سين مروك» در اوستا آمده و پرندهاي است كه پرهاي رنگارنگ همهي پرندگان در پرهاي او هست و به همين خاطر تا حدودي، مظهر اتحاد وجود است كه طالب و مطلوب در او به هم ميرسند. همان سي مرغي كه در منطقالطير بهسوي ساحت سيمرغ حركت ميكنند، در سيمرغ متجلي ميشوند و به وحدت ميرسند. او افزود: پيش از عطار، سهروردي هم در «عقل سرخ» و رسالهي «صفير سيمرغ» از اين پرندهي افسانهاي الهام گرفته است. پيش از شاهنامه و پس از اوستا، در خداينامه هم ميتوانيم رد پاي سيمرغ را ببينيم. وي ادامه داد: عطار بهرغم اين كه از فلسفه بيزاري نشان ميدهد، اما اين تصوير سيمرغ و ققنوس كه به سيمرغ هم بيشباهت نيست و مرگ آن را كه در منطقالطير آمده، از قصص يوناني اخذ كرده است كه با افكار حكماي يوناني اسلامي هماهنگي دارد. اين استاديار دانشگاه در پايان گفت: برخي شرح حال عطار را از نظر نقد زندگينامهيي گفتهاند و بر اساس اشعارش زندگي او را تحليل كردهاند، در حالي كه حتا دكتر زرينكوب هم در «با كاروان حله» ميگويد چنين چيزي ممكن نيست و شعر عطار خيلي گوياي زندگي او نخواهد بود. انتهاي پيام