/فردا روز بزرگداشت عطار نيشابوري است/ «عطار» ؛ مرد تازيانه‌هاي سلوك

تيغ آ‎بدار مرد مغول زير پرتوهاي خورشيد مي‌درخشيد و تلا‌لوء آن خون را در رگ‌ها منجمد مي‌كرد. مرد مغول شمشيرش را در هوا حركت داد؛ تا سر پيرمردي را كه در اسارتش بود، از تن جدا كند، يكي از همراهانش گفت: ”اين پير را مكش كه به خون‌بهاي او هزار درم بدهم” و مغول خواست بپذيرد كه پير گفت: ”مفروش كه بهتر از اين خواهندم خريدن” ديگري گفت: ”مكش كه به خون‌بها يك توبره كاه مي‌دهم” پير گفت: ”بفروش كه به از اين نمي‌ارزم” و چنين بود كه مرد مغول سر از تن شيخ‌ فريد‌الدين عطار نيشابوري جدا كرد و او را به شهادت رسانيد. در حكايات آمده است كه چون مرد مغول سر شيخ را از تن جدا كرد، او سر را دوباره بر تن خود گذاشت و مسافتي را دويد تا به محلي كه اكنون مقبره‌ي اوست، رسيد و در همان‌جا بر زمين افتاد. به گزارش بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، فريد‌الدين ابوحامد محمد بن ابوبكر ابراهيم بن اسحق عطار كدكني نيشابوري، ‌شاعر و عارف اواخر قرن 6 و اوايل قرن 7 در 6 شعبان سال 537 در كدكن از اعمال نيشابور متولد شد. بنا بر روايات، پدر وي دارو فروش (عطار) بود و دكان عطاري داشت و پس از مرگ پدر، فريدالدين كار او را دنبال كرد. شيخ عطار به اقتضاي شغل خود به علم گياه‌شناسي و دانش خواص ادويه و عقاقير آگاه بوده و در علم طب نيز تبحر داشته و معالجه هم مي‌كرده است؛ چنان كه خود مي‌گويد: به داروخانه پانصد شخص بودند // كه در هر روز نبضم مي‌نمودند عطار از آغاز عمر به تحصيل علوم و فنون مشغول شده و در بسياري از آنها معلومات بسيار به‌دست آورده بود. از مطالعه‌ي آثار وي چنين برمي‌آيد كه او از علوم و فنون ادبي، حكمت، كلام، نجوم و علوم ديني ازجمله تفسير و روايت احاديث و فقه آگاهي داشته و به حل اسرار فلك و سير گردش ستارگان علاقمند بوده است. همچنين وي در مقدمه‌ي مصيبت‌نامه بحثي درباره‌ي وظايف الاعضا و تشريح دارد كه گواه تسلط او بر علم طب است. از آنجا كه تحصيل علم و دانش عطش فريد‌الدين را فرو نمي‌نشاند، وي با وجود اطلاعات وسيع، از علم و حكمت روي گرداند و متوجه خانقاه شد. جامي وي را از مريدان شيخ‌مجد‌الدين بغدادي معروف به خوارزمي از تربيت يافتگان شيخ‌نجم‌الدين كبري شمرده است و گرچه خود شيخ در ابتداي «تذكره‌ الاوليا» به رابطه‌ي خود با مجد‌الدين بغدادي اشاره كرده، اما تصريحي نيست كه از مريدان وي باشد. درباره‌ي چگونگي تحول شيخ و گرايش وي به تصوف و خانقاه گفته‌اند كه روزي وي در دكان عطاري مشغول معامله بود، درويشي آنجا رسيد و چندين بار «شيء‌ لله» گفت: اما شيخ به او توجه نكرد. پس درويش گفت: اي خواجه تو چگونه خواهي مرد؟ شيخ گفت: چنان كه تو خواهي مرد! درويش گفت: تو چون من مي‌تواني مرد؟ شيخ گفت: بلي، درويش كاسه‌اي چوبين داشت؛ زير سر نهاد، گفت: «الله» و جان داد. حال شيخ از مشاهده‌ي اين صحنه دگرگون شد، دكان برهم زد و به طريقه‌ي تصوف درآمد. البته اين داستان ساختگي به نظر مي‌رسد؛ چراكه با توجه به اشارت خود شيخ روشن مي‌شود كه برخي از آثارش را در زمان اشتغال به پزشكي پديد آورده است و انقلاب حال وي نيز در همان دوران بوده و اين حالت بسياري از مشايخ بود كه وصول به مقامات و مدارج معنوي آنان را از تعهد مشاغل دنيوي و كسب معاش باز نمي‌داشت. بررسي آثار عطار نشان مي‌دهد كه او مذهب اهل سنت داشته و اظهار عشق به خلفاي سه‌گانه، مدح شافعي و ابوحنيفه در مثنوي خسرونامه و تكريم بزرگان اهل سنت در تذكره‌الاوليا گواه اين مدعاست؛ اما اخلاص و ارادت و ستايش وي از حضرت علي ‌(ع) سبب شده است كه وي را شيعه و مدايح او را در حق ياران پيامبر (ص) بدانند. شيخ فريدالدين قسمتي از عمر خود را در سفر گذارند و از مكه تا ماوراءالنهر بسياري از مشايخ را زيارت كرد و در همين سفرها بود كه به خدمت «مجد» رسيد. آنچه مسلم است شيخ عطار داراي ثروت و مكنت شخصي بوده و احتياجي به خلق نداشته و همين موضوع در زندگي وي تاثير بسياري داشته است. داشتن داروخانه‌اي كه همه‌روز عده كثيري به آن مراجعه مي‌كنند، نيازمند به چندين شاگرد است و اين خود دليل تمكن شيخ مي‌باشد و همين تمكن و بي‌نيازي او بود كه سبب شد مناعت نفس او محفوظ بماند و براي طلب‌ روزي به مدح نپردازد. عطار حدود 80 سال عمر كرد و در سال 618 همان‌طور كه اشاره شد، در حمله‌ي مغولان به ايران كشته شد. در حكايت آمده است كه پسر قاضي‌القضاه يحيي بن صاعد، از بزرگان نيشابور، همزمان با عطار درگذشت. مردم خواستند كه او را زير پاي شيخ دفن كنند، اما او گفت: روا نباشد پسر من زير پاي پيرك افسانه‌گوي باشد. پس پسر را جايي ديگر دفن كردند. همان شب قاضي خواب ديد كه سر روضه‌ي عطار است و همه‌ي بزرگان به حرمت تمام بر سر قبر شيخ مراقب‌اند و قاضي شرمنده و به مجلس نرفته، بازگشت. پسر را ديد گريان كه «اي پدر تقصير كردي و مرا از بركت رجال‌الله محروم گردانيدي. زود درياب كه بهشت من مقدم ابرار است و مرقد من در قدم عطار.» پس قاضي صبح به نزد اقرباي شيخ آمد و به‌اصرار، فرزندش را زير پاي شيخ دفن كرد. اهالي ادب سخن عطار را تازيانه‌هاي سلوگ گفته‌اند. وي مردي فعال و پركار بود و چه به هنگام اشتغال به عطاري و چه در هنگام اعتزال آثار بسياري را پديد آورد كه عبارتند از منظومه‌هاي منطق‌الطير، اسرارنامه، الهي‌نامه، مصيبت‌نامه، خسرونامه (گل و خسرو)، بلبل‌نامه، حيدرنامه، مختارنامه، شترنامه، وصيت‌نامه، جواهرالذات و شاهنامه، تذكره‌الاوليا كه اثر منثور او و در شرح حال عرفاست، رساله اخوان الصفا، 12 هزار بيت رباعي و ديوان قصايد مقطعات و غزليات شيخ كه غزليات وي يكي از مهم‌ترين مراحل تكامل غزل عرفاني در ادبيات فارسي محسوب مي‌شود. علاوه بر اينها آثار ديگري چون منظومه‌هاي مظهر‌العجايب، هيلاج‌نامه، لسان‌الغيب، مفتاح‌الفتوح، بي‌سر‌نامه، سي و دو فصل و... نيز به شيخ منسوب است كه برخي از آنها به سبب ركاكت لفظ، مسلما از او نيست. تاج مثنوي‌هاي عطار منطق‌الطير است كه منظومه‌اي رمزي بالغ بر 4600 بيت مي‌باشد و موضوع آن سفر مرغان (سالكان) به سوي سيمرغ (ذات حق‌ تعالي) است كه در اين سفر هدهد راهنماي (پير و مرشد) آنهاست و آنان را كه هر يك به عذري متوسل مي‌شدند (دلبستگي‌هاي دنيا) با ذكر دشواري‌هاي راه و تمثيل به داستان شيخ صنعان در طلب سيمرغ به حركت درمي‌آورد و پس از طي هفت وادي (تعريض به هفت وادي سلوك: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحيد، حيرت و فقر و فنا) بسياري از آنان به علل گوناگون از پا در مي‌آيند و از آنها تنها سي مرغ رنجور باقي مي‌ماند و در نهايت همان سي‌مرغ در مي‌يابند كه خود سيمرغ هستند. جست‌وجوي زبان مرغان و رموز آن پيش از عطار هم پيشينه دارد. طبق متون تامل در زبان پرندگان به دهه‌ي نخستين قرن اول هجري يعني روزگار امام علي (ع) مي‌رسد و مي‌گويند جمعي از يهود از آن حضرت پرسش‌هايي كردند و چون جواب خود را يافتند، اسلام آوردند و ازجمله پرسش‌هاي ايشان اين بود كه فاخته، خروس و تدرجه (دراج) و كبوتر چه مي‌گويند و حضرت فرمود: فاخته مي‌گويد: «سبحان من لايري و هو بالمنظر الاعلي. اللهم العن من ترك الصلاه متعمدا.» و خروس مي‌گويد: «سبحان من لم بلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد. اللهم العن قاطع رحمه» و دراج مي‌گويد: «سبحان من يطعم. و لايطعم اللهم شارب الخمر...» انتهاي پيام
  • چهارشنبه/ ۲۴ فروردین ۱۳۸۴ / ۱۲:۱۸
  • دسته‌بندی: ادبیات و کتاب
  • کد خبر: 8401-04936
  • خبرنگار :