/چالشهاي پيرامون يك فيلمساز / ابراهيم حاتمي كيا و “ساز ناكوك”
نمايش فيلم «به رنگ ارغوان» آخرين ساختهي ابراهيم حاتميكيا و فيلم پذيرفته شده در بخش مسابقه سينماي ايران و سينماي آسيا، در بيستوسومين جشنوارهي فيلم فجر، متوقف شد. گزارش ذيل هشتمين گزارش گروه هنري خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا) با عنوان / چالشهاي پيرامون يك فيلمساز / دربارهي سينماگران مطرح كشور است كه اينبار دربارهي ابراهيم حاتميكيا، همزمان با خبر نمايش دادهنشدن « به رنگ ارغوان» در جشنواره بيستوسوم ،جهت استفاده ارسال ميگردد. چالشهاي ابراهيم حاتمي كيا، كارگردان محبوب سينماي ايران كه زماني هوشنگ گلمكاني سردبير ماهنامه فيلم اورا به نوعي كيميايي نسل پس از انقلاب اسلامي ناميده بود از چه زماني آغاز شد؟ آيا از زماني كه آژانس شيشهاي را دردوران خيلي ملتهبي ساخت. دوراني كه هر كسي از دل خود يك چيزي از فيلم ميگفت و حاتميكيا دوست نداشت درگير چنين وضعيتي شود. فيلم آژانس شيشهاي فراتر از بحث جناحها ميدانست يا از زماني كه فيلمي مثل موج مرده را ساخت كه حاتميكيا اميدواراست در هيچ شرايطي مجبور نشود دربارهي آن حرف بزند ،چون همان قدر كه در جشنواره واكنش نشان داد فكر ميكند براي او كافي باشد كه بگويد تا چه حد نسبت به اين موقعيت ناراضي است. حالا ديگر همه واكنش شديد حاتمي كيا به برخورد با موج مرده را درجشنواره نوزدهم فجر به خاطر دارند:“من(ابراهيم حاتمي كيا ) از همين جا اين نويد را به دوستان نظامي ياد شده ميدهم كه پس از ده فيلم جنگي، ديگر فيلم جنگي نخواهم ساخت تا فرزندان اينها و خودشان آرام بخوابند و راحت باشند. اصلا اين نسل ديگر براي من وجود خارجي نخواهد داشت.” اينها را حاتمي كيا در آن نشست خبري معروف گفته بود همان زمان كه حاتمي كيا قطعات بريده شده فيلم خود را به همراه آورده بود و در طول صحبتهاي خود، با بغض فراوان سخن ميگفت وآماده بود مراسم آتشسوزي فيلم را خود اجرا كند. /موجي كه مرد؟!/ پس از طي مراحل ساخت فيلم موج مرده و نظرات تهيهكنندگان، عنوان مي شود كه بايد برخي بخشهاي فيلم حذف شود و حاتمي كيا كه در عين حال كه در تدارك كار ساخت خاك سرخ بود، قبول مي كند تا نظرات و استدلالهاي آنها را بشنود. اما احساس مي كند اگرچه خود او در فضاي روشني قرار گرفته ولي برخي افراد متبط كه بايد تصميم بگيرند در فضايي تاريك و فاصله بسيار دور در مورد اين فيلم قرار دارند؛ حاتمي كيا در ادامه از مدير عامل روايت فتح مي خواهد كه از او در برابر اين افراد دفاع كند، اما اين مدير در ادامه به اوجمله مشهوري را يادآور مي شود كه: “اين جا ايران است و شما داريد در ايران فيلم ميسازيد و بايد اين را بپذيريد”. پس از آن حبيب الله كاسهساز، رابط بين حاتمي كيا و فرماندهان نظامي ميشود، آنها 10 مورد ايراد به فيلم داشتند؛ البته ايرادات بسيار بود، ولي با تلاش كاسهساز به ده مورد مي رسد كه سه روز پيش از جلسه مطبوعاتي جشنواره، از آبادان به تهران ميآيد تا اين موارد را اعمال كند؛ ولي شب قبل از برگزاري جلسه به حاتمي كيا خبر مي دهند كه نظرات ديگري هم وجود دارد و بايد حذفيات ديگري هم صورت بگيرد. سوال حاتمي كيا دراين وضعيت اين بود كه اين وضعيت تا كي ادامه دارد؟ او مي گفت من فيلم را مثله كردم، با دستهاي خودم فيلم را مثله كردم، آن چه كه حذف كرده بودم نيز چيزي نبود مگر جاي قيچي كه بيننده را آزار ميداد؛ دست آخر خبر رسيد كه بايد آرم روايت فتح را هم از فيلم در بياوريد، همچنين خبر رسيد كه بايد قبل از اكران ما باز هم فيلم را ببينيم و اعمال نظر كنيم. حاتمي كيا مي گفت فكر ميكنم در پس اين قضيه، له كردن من نهفته است؛ اصلا كاري به " موج مرده " ندارم، اما يعني من كه 11 فيلم ساختهام تا آن اندازه اعتبار ندارم كه يك فيلم هم حتي اگر بد شده باشد، به نمايش درآورم؟ وي در ادامه مي گفت: من ابتدا فكر ميكردم با يك موسسه فرهنگي به اسم روايت فتح عروسي كردهام و قرار است با آنها كار كنم اما بعدا مشخص شد با مجموعهاي عروسي كردهام كه در تاريكي هستند و نظر، نظر آنهاست. و اكنون من از دوستان نظامي گلهمند نيستم. از مدير عامل اين موسسه گلهمندم، چرا كه انتظار داشتم از من دفاع كند. حاتمي كيا معتقد بود برخي دوستان نظامي ما نگاهي حماسي به قضيه داشتند، ولي من نگاهي تراژيك به اين موضوع دارم و ما نميتوانيم به نتيجه برسيم. حاتمي كيا در پاسخ به اين پرسش كه چرا با تهيه كننده خصوصي همكاري نكرده است گفته بود : موسسه روايت فتح خواهان تهيه فيلم "آژانس شيشهاي" بود ولي وقتي كه فيلمنامه را ديدند گفتند كه ما شرط داريم من گفتم اگر شرط داريد من نميتوانم و .. البته بعد پشيمان شدند و خواستند تهيه فيلم " روبان قرمز " را بر عهده بگيرند، اما فضاي فيلم با موسسه نميخواند؛ آنها ميخواستند به نوعي كارهاي نيمه تمامي كه در اين موسسه شروع شده و تمام نشده را جبران كنند؛ من هم با اصرار مديريت روايت فتح قبول كردم كه فيلم موج مرده را با آنها بسازم. با بخش خصوصي در حال توافق بودم كه اينها وارد شدند و من به دليل تعلقي كه به شهيد آويني داشتم قبول كردم. به حاتمي كيا گفته بودند داستان اين فيلم به آقاي محسن رضايي بر ميگردد، او فيلم نامه را پيش ايشان برده بود ، وي فيلمنامه را خوانده و گفته بود : اصلا اين طور نيست و ميخواهند توپ را در زمين من بيندازند، هيچ مشكلي ندارد تو فيلمت را بساز. حاتمي كيا در آن جلسه معروف گفته بود: من از كار اتاق جنگ چيزي سر در نميآورم وقتي كه جنگ بود ما براي ورود به جبهه از اين نظاميان اجازه ميگرفتيم، ولي حالا آنها براي ورود به عرصه فرهنگي از ما اجازه نميگيرند.به گزارش ايسنا،وي ايرادات گرفته شده به موج مرده را تناقض محض! مي خواند. به او گفته بودند چرا در انتهاي فيلم، پسر به جشن سال دو هزار نگاه ميكند و سپس به حالت غم انگيز بر ميگردد به سمت دوربين ( يعني ايران ) ميگفتند اصلا پسر سردار نبايد آن جا برود يا اين كه در دريا اين پسر حالت نيمه برهنه راه ميرفت ميگفتند، پسر سردار و نيمه برهنه؟ وقتي رجبي معمار، فيلم را در مراحل مقدماتي ديده بود به حاتمي كيا ، گفته بود ابراهيم فيلم به شدت راستي است منظوررجبي معمار راست سياسي بود، حاتمي كيا در جواب گفته بود: من به راست و چپ كاري ندارم و فيلم همين است. رجبي معمار هم در جواب گفته بود خسته نباشي!.حاتمي كيا رجبي معمار را يك نظامي مي دانست است كه نبايد با كت و شلوار پيش او بنشيند،{چون} وي بايد از بالا دستش حرف شنوي داشته باشد و حالا نميداند كه او (حاتمي كيا ) چه ميگويد. “چهار نفر يك شب وارد روايت فتح ميشوند و بدون اجازه من فيلم را ميبينند و نظر ميدهند كه پخش نشود و يا اين حذفيات را داشته باشد“ /بيد مجنون/ آن جلسه معروف حتي واكنش بازيگري چون پرستويي را به همراه داشت پرستويي كه خود برادر شهيد بود گفته بود وقتي با حاتمي كيا كار ميكند، انگار لباس رزم ميپوشد و به جنگ مي رود و حالا پرستويي نيز به حاتمي كيا لبيك ميگفت و عنوان مي كرد اگر حاتمي كيا ديگر كار جنگي نكند او هم اين كار را نخواهد كرد.پرستويي مي گفت كه او فردين يا وثوقي نيست كه بخواهد خودش را روي اين سن مطرح كند. /ساز ناكوك/ حاتمي كيا زماني در جمعي با اشاره به هدف از مطرح كردن اصطلاح دن كيشوت در فيلم اظهار داشته بود: به نظر من زمانه ما پهلوان نميخواهد و هر كس كه بخواهد نقش يك پهلوان را در زمانه ما بازي كند مانند ساز كوك نشده عمل ميكند؛ حاج كاظم در آژانس شيشهاي و سردار راشد در موج مرده، اشخاصي ميباشند كه ميخواهند نقش يك پهلوان را بازي كنند كه مانند يك ساز ناكوك عمل ميكنند. درهنگام مطرح شدن حواشي موج مرده عليرضا سجادپور، كارگردان سينما در واكنش به اين اظهارت حاتمي كيا گفته بود : فكر نميكنم سينماي جنگ آقاي حاتمي كيا را از دست داده باشد، چون او نميتواند تكهايي از روح و قلبش را بكند و دور بياندازد يا برزيده نيز در اظهاراتي متفاوت عنوان كرده بود : ابراهيم حاتمي كيا حق دارد زير بار دستور و فرمايش نرود. اما گذشت زمان نشان ميدهد كه حاتمي كيا بر سر حرف خود باقي مانده است. او در جلسه مطبوعاتي ارتفاع پست در جشنواره بيستم مي گويد، من هم اكنون به اوضاع اجتماعي نگاه ميكنم واميدوارم آغاز مباركي باشد و فكر ميكنم موج مرده پايان درستي براي سينماي جنگ براي من باشد، البته در ارتفاع پست من از سينماي جنگ فاصله نگرفتم، بلكه درباره همان مردمي كه هشت سال زير بمبارانها بودند و الان مشكلات دارند، فيلم ساختم. /حاتمي كيا هنوز زنده است/ جالب توجه اينكه در حاشيه اين جلسه گفت و گو، خبرنگاري از اين كه حاتمي كيا هنوز زنده است، اظهار خوشحالي ميكند و منوچهر محمدي در جوابش به موضوع جالبي اشاره مي كند كه نشان ميداد كه چالشهاي حاتمي كيا، پيش از موج مرده شروع شده است. محمدي مي گفت: در زماني كه فيلم كرخه تا راين را ميساختيم، مدير مسئول اين روزنامه ميگفت حاتمي كيا با ساختن اين فيلم فاتحهاش خوانده است و من خيلي خوشحال هستم كه بعد از چند سال اين صحبت را از زبان خبرنگار اين روزنامه ميشنوم. /ارتفاعي كه پست شد/ البته ساخت ارتفاع پست هم براي حاتمي كيا چندان بي درد سر نبوده است او در اختتاميه جشنواره بيستم هنگام گرفتن جايزه مي گويد دلم ميخواهد درود ويژه اي به منوچهر محمدي كه با زحمت پاي اين فيلم آمد بفرستم چون از جانب گروههاي به ظاهر فرهنگي تهديد شده بود اما پاي اين فيلم ماند. تا اينكه ساخته شد، البته بستر شرايط فيلم ارتفاع پست واقعيت ديگري بود حاتمي كيا دلش ميخواست در خيابان بايستد، فرياد بزند و براي تماشاگرانش اطلاع رساني كند تماشاگراني كه ميدانست اگر بدانند فيلم او الان اكران است، حتما ميآمدندو آن را مي ديدند. /دلمشغوليهاي حاتمي كيا/ ابراهيم حاتمي كيا، بابه رنگ ارغواني كه قرار بود در جشنواره بيست وسوم فجر به نمايش در آيد باز هم به همان مضمون معروف كشمكش بين عقل ودل رو آورده است. مضموني كه در آژانس شيشه اي بسيار پررنگ بود وبه رنگ ارغوان، مكاشفه آدمي است كه در جنگ دروني خويش ميان عقل و دل مانده است. شايد مولفه ديگر به رنگ ارغواني به روز بودن آن باشد چون براي حاتمي كيا بحث به روز بودن و به تعبيري به محاكات كشاندن خودش با زمانه، بسيار اهميت داشته است . او زماني در پاسخ به اين پرسش كه چقدر مشكلات سياسي و اجتماعي جامعه، در تغيير رويهي وي در فيلمسازي موثر بوده گفته بود: چيزي كه به شدت براي او اهميت دارد شناور بودن هنرمند در زمانش است كه اگر نباشد براي هنرمند، فساد به وجود ميآورد . به گزارش ايسنا، اوهم مثل همه آدمهايي كه در اين جامعه زندگي ميكنند شناور هست و دارد حركت ميكند .حاتمي كيا همواره خطاب به مخاطبان خود گفته است شما كساني را كه در شكلگيري اين انقلاب تاثير داشتند تصور كنيد، اوايل انقلاب و الآن آنها را هم ببينيد. حاتمي كيا معتقد است احساسي كه او هم اكنون دارد قطعا احساسي كه در زمان ساخت مهاجر يا ديدهبان داشت نيست و حتي او احساس ميكند اگر بخواهد امروز ديدهبان را بسازد يك نگاه ارتجاعي دارد و حس او اين است كه الان بايد مسائل جامعه را بگويد و مسايل جامعه بخش واقعگرايانه آن تاثيرگذارتر است. هنرمند متعهد، درون خود را باور دارد و اگر اين باور را بروز دهد، اثرش براي مخاطب قابل باور و قابل هضم است. حاتمي كيا هنررا ظرفي مي داند كه ميتواند اين محتوا را در خود داشته باشد و ثابت شده كه اين ظرف و محتوا قابل تفكيك نيستند. /من حاتمي كيا به روز واكنش نشان ميدهم / او زماني گفته بود بنده - حاتمي كيا- از نوعي محسوب مي شوم كه به روز، واكنش نشان ميدهم ،شايد اين را از جوهره خود اين انقلاب و نهضت ميتوانم بگيرم كه آنقدر پرتلاطم و لحظه به لحظه حركت كرده است . واقعا باورم نميشود كه در اين درگيريها شركت كردم، انگار همين چند روز پيش بود، آنقدر اين تلاطم زود ميگذرد كه من نميتوانم در يك زمانه بنشينم و به گذشته فكر كنم، به خاطر همين واكنشهاي من نسبت به روز شديد و صريح است تا يك هنرمند و عزيز ديگري كه ممكن است نسبت به روز اينگونه نكند . اينها هيچ كدام بر ديگري برتري ندارد مگر اينكه بگوييم عيارش با خود فرديت آن آدم تعريف شود، هر چقدر نزديكتر ، عيار آن بالاتر است. حاتميكيا هميشه فيلمهاي اخيرش پايان اميدواركننده اي داشته است اوزماني در پاسخ به پرسشي در خصوص تغيير ديدگاه خود در مثالي مقايسهاي از فيلم آژانس شيشهاي كه در انتها هلي كوپتري ميآيد و نجات دهنده شخصيت اول داستان ميشود با ارتفاع پست، گفته بود: اگر هلي كوپتر هست، اينجا يك بچهاي هست كه به دنيا ميآيد، يعني در هر يك بالاخره چيزي هست كه به قصد نجات دارد اتفاق مي افتد. البته اينها نسبتي با هم ندارد و بالاخره در يك تنگنايي كه به نظر ميايد همهي راهها بسته شده است . آنجا هلي كوپتر با آن ساختار و قواعد جور در ميآيد اما در مورد ارتفاع پست كاملا به بن بست ختم ميشود وتنها روزنه اميد وجود آن نوزادي است كه متولد ميشود. تكانهاي هواپيما و آن حالت كه با دستهاي نوزاد چنان گره خورده كه او ميايستد و هواپيما هم ميايستد. / بقاي سينما / حاتمي كيا، اگر جلوي چشم خودش 4 الي 5 سوژه داشته باشد كه او مثل هميشه دارد، انتخاب برتر و آخرين آن ،انتخابي خواهد بود كه احساس كند با تماشاگر بيشتر ارتباط برقرار ميكند، به دليل اينكه بقاي سينما، امروز به تماشاگر است و متاسفانه روز به روز تعداد نفرات كمتر ميشود و حال اگر او سهمي داشته باشد در اينكه اين قهر تماشاگر عام بيشتر شود، خودش را نميبخشد، ترجيح ميدهد اين اتفاق نيفتد و به طبع ذائقهي اكثر تماشاگران عام كه معمولا منطبق بر سينمايي است قصهگو باشد، هرچه زبان قصهگويي قويتر باشد، بيشتر با آن ارتباط دارند تا زبان اشاره و كنايه. در غير اينصورت، ميشود همان زباني كه دوستان سينمايي صادراتيمان دارند انجام ميدهند و كاري با تماشاگر داخل ايران ندارند. فيلمسازي كه با اشاره به ساخت سريال تلويزيوني خاك سرخ ، گفته بود مواجه شدن با مخاطب ميليوني ، وسوسهي هميشگي و رسالتي بزرگتر از رسانهي سينما براي او بوده است. گزارش: ايسنا - محمد تاجيك انتهاي پيام