/گزارش تفصيلي/ از خليج فارس تا تنگه بلاغي آن‌جا كه ”آب“ بخشي از هويت تاريخي ما و اينجا كه تهديدكننده‌ي آن است

در حالي كه عزمي خودجوش از سوي ايرانيان، بانيان اقدام ناشايست شيطنت‌آميز تحريف نام خليج فارس را تاحدودي ناچار به عذرخواهي از پيشگاه تاريخ و تمدن كهنسال ايران و ايراني نموده است و هنوز لبخند خرسندي و غرور ملي از اين پيروزي بر لبان ملت ننشسته است، خبر تهديد ميراث تاريخي ايران در ناحيه تنگه بلاغي پاسارگاد، آن هم از زبان غيرايرانيان، دوباره گره بر ابروي ما مي‌اندازد و لبخند از چهره‌مان مي‌برد. خبري كه به نقل از روزنامه انگليسي‌زبان گاردين در خروجي خبرگزاري‌ها قرار مي‌گيرد، حاكي از به زير آب رفتن بخشي از ميراث مهم تاريخي ايران به دليل احداث سد سيوند است. سدي كه 10 سال از طراحي و آغاز به ساخت آن مي‌گذرد و مجري پروژه سد با اعلام اتمام 65 درصدي ساخت آن از آغاز به آبگيري سد حداكثر تا تاريخ 24 آبان 84 خبر داده است. امري كه اگر به وقوع پيوندد، بخش اعظمي از تنگه بلاغي را به زير آب خواهد برد و به گفته كارشناسان، به سازه‌هاي اصلي محوطه جهاني پاسارگاد نيز آسيب جدي خواهد رساند. به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران در جايي كه مجري پروژه ساخت سد سيوند (جلال جامعي) از تعهدات سازمان آب منطقه‌يي استان فارس و وزارت نيرو در مورد اتمام پروژه و شرايط بسيار خوب و مطلوب شروع كار آبگيري سد تا رسيدن ساخت سد به 80 درصد در آبان 84 سخن مي‌گويد و گفته مي‌شود كه با توجه به فاصله نه كيلومتري انتهاي نقطه آب‌گيري سد با مجموعه پاسارگاد هيچ تاثيري بر پي سازه‌هاي آن نخواهد گذاشت و بر اين مجموعه تاريخي و آرامگاه كوروش اثر منفي نخواهد داشت،‌ آذرنوش ـ رييس پژوهشكده باستان شناسي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ـ از به زير آب رفتن هشت كيلومتر از تنگه بلاغي به همراه آثار درون آن خبر مي‌دهد و اعلام مي‌كند كه تنها در طول دو ماه از كار شناسايي و تهيه طرح نجات بخشي محوطه‌هاي باستاني موجود، تعداد 100 محوطه باستاني در اين منطقه شناسايي شده است. در همين منطقه است كه سد سيوند براي فراهم كردن آب لازم براي كشاورزان منطقه از سال 71 بر روي رودخانه پلوار در حال ساخت است و اينك در مراحل پاياني‌اش قرار دارد. فاصله دهانه اصلي سد تا آثار و سازه‌هاي اصلي محوطه پاسارگاد نزديك به 17 كيلومتر و فاصله خط پايان آبگيري درياچه تا سازه‌هاي اصلي و آرامگاه كوروش حدود نه كيلومتر است. فواصلي كه از نظر كارشناس پروژه سد ضرر و زياني متوجه آثار تاريخي نخواهد كرد و از نظر كارشناسان ميراث فرهنگي، علاوه بر نابود كردن بخش‌هاي مهمي از تاريخ و ميراث فرهنگي در خود تنگه بلاغي كه در اقوال مختلف شامل 80، 129 و 130 و 100 محل و منطقه تاريخي است، به دليل به وجود آوردن شرايط خاصي در منطقه و بر اثر رطوبت ناشي از آبي كه در پشت سد جمع خواهد شد، به آرامگاه كوروش در پاسارگاد و كاخ اصلي لطمه‌هاي مهمي وارد خواهد كرد. كارشناسان ميراث فرهنگي شروع به احداث اين سد را بدون هيچ استعلامي از سازمان ميراث فرهنگي توصيف مي‌كنند و مهندس دباغ، رييس كار گروه گردشگري و معاون عمراني استانداري فارس، كه به دليل اين دو مسؤوليت، يك نگاه به پاسارگاد و تنگه بلاغي و ميراث فرهنگي و يك نگاه به عمليات عمراني ساخت و اتمام سد سيوند دارد، به ايسنا اعلام مي‌كند: 10 سال پيش كه پروژه سد سيوند آغاز شد از مسؤولان ذي‌ربط استعلام به عمل آمد و آقايان مخالفتي نداشتند. او در توضيح آن عدم مخالفت در گذشته و اعتراض‌هاي كنوني، به گمانه زني روي مي‌آورد و مي‌گويد: شايد از جريان جزئيات سد و تراز آن بي‌خبر مانده‌اند و از طرفي هم مي‌تواند به دليل حساسيت‌هاي فعلي نسبت به حفظ ميراث فرهنگي كه بسيار بيشتر از ده سال پيش است، باشد. اما بررسي پيشينه تاريخي پاسارگاد ما را نه 10 سال پيش، كه به سال 550 پيش از ميلاد مي‌برد؛ زماني كه كوروش با شكست آستياگس (آستياك) امپراتوري ماد را سرنگون مي‌كند و در ميدان جنگي كه پيروزي‌اش رقم زده مي‌شود (دشت مرغاب) محلي را براي اقامت خود به عنوان پايتخت برمي‌گزيند. شهري كه به آن پاسارگاد مي‌گويند، در دشتي به نام مرغاب با سابقه تمدني سه هزار ساله، با مساحتي حدود 20×15 كيلومتر و 1200 متر ارتفاع از سطح دريا واقع و رودي كه در ايران باستان، مدوس ناميده مي‌شده، يعني رود پلوار آن را سيراب مي‌كرده است. اين رود همان رودي است كه اينك بر آن سد سيوند ساخته شده است. پاسارگاد اولين پايتخت هخامنشيان محسوب مي‌شود و تنگه بلاغي در 18 كيلومتري بخشي از اين منطقه باستاني آثار استقراري گوناگون از دوره‌هاي باستاني و تاريخي و اسلامي را در خود جاي داده است. اين تنگه در چهار كيلومتري محوطه جهاني پاسارگاد قرار گرفته و به اعتقاد كارشناسان تاريخ باستان، محل عبور راه شاهي و مهمترين مسير باستاني كشور بوده و پاسارگاد را به تخت جمشيد و شوش متصل مي‌كرده است. اگرچه پاسارگاد به عنوان پنجمين محوطه جهاني طي آخرين جلسه يونسكو در تيرماه سال 1383 به علت دارا بودن شاخصه‌هاي فراوان با صد در صد آرا در فهرست ميراث جهاني به ثبت رسيده است، ولي تنها به دليل ثبت و اين پذيرش جهاني نيست كه دغدغه‌ها و نگراني‌ها متوجه آن بشود؛ به نحوي كه در 10 سال پيش و بنا به گفته تلخ و دردناك مهندس دباغ، حتا از آن نشانه‌اي نبوده و در برابر استعلام ساخت سد،‌ مخالفتي نشان داده نشده است. وي همچنين اضافه مي‌كند در حال حاضر فضا به گونه‌اي درآمده است كه مي‌بايد هر طرح عمراني همراه با ارزيابي ميراث فرهنگي باشد. الان حساسيت‌ها بيشتر شده است و هرچه جلو مي‌رويم توجه به ابنيه‌هاي تاريخي نيز افزون مي‌شود. اما وي از چگونگي و چه بودن آنچه از آن به عنوان نابودي آثار تاريخي در تنگه بلاغي به تعداد 100 و بيشتر نام برده مي‌شود، اظهار بي‌اطلاعي مي‌كند و ضمن آن مي‌گويد: نمي‌توانم شخصا چيزي را تاييد كنم؛ اما نمي‌دانم اينكه گفته مي‌شود آثار، ‌يعني چه؟ تپه است؟ شهر است؟‌يا...؟ و بابك كيان ـ سرپرست مجموعه باستاني پاسارگاد ـ در مورد محوطه‌هاي باستاني شناسايي شده در تنگه بلاغي در طي چند ماه گذشته، گفته است: در اين بررسي‌ها، محوطه‌هاي باستاني شامل تپه‌هاي پيش از ميلاد، كوره‌هاي ذوب فلز، غار و سكونتگاه‌هاي پيش از ميلاد، گورهاي سنگي مربوط به دوران فرمانروايان فارس (خرقه داران) دو قبرستان دسته جمعي مربوط به دوران اشكاني، بيش از هفت كيلومتر مرز سنگي مربوط به دوران اشكاني و ديگر محوطه‌هاي باستاني كه بر اثر ساخت سد به زير آب خواهد رفت، شناسايي شد. از ثبت جهاني اين محوطه تاريخي تنها چند ماه مي‌گذرد، و از آغاز به كار ساخت و ساز سد سيوند نزديك به 10 سال و دور تازه‌اي از فعاليتهاي مرمتي از مهرماه 1382 آغاز شده كه از جمله اهداف مرمتي بنياد پژوهش پارسه - پاسارگاد يعني حذف مرمت‌هاي سيماني را دنبال مي‌كرده است. مرمت‌هاي سيماني به جشن‌هاي 2500 ساله شاهنشاهي برمي‌گردد كه به دليل تعجيل در آماده سازي بناي آرامگاه موجب اشتباهاتي در فعاليتهاي مرمتي شده و به خاطر كشيدن جاده‌اي آسفالته، مجموعه آثار يك پارچه پاسارگاد را چند تكه كرده است و همچنين مدت زمان زيادي از عملياتي شدن طرح جامع پارسه - پاسارگاد نمي‌گذرد كه بنا به گفته مهندس طالبيان ـ رييس بنياد پژوهش پارسه - پاسارگاد ـ توجه به وضعيت سد سيوند در تنگه بلاغي از جمله نتايج مهم آن طرح بوده است. حال آنكه اگر اين توجه باعث ابعاد گسترده و جهاني پيدا كردن خطر نابودي ميراث تاريخي در منطقه يادشده باشد، كه آنچه در اخبار در اين خصوص آمده است، نقل قول خبرگزاري‌هاي داخلي از قول روزنامه انگليسي گاردين و آن هم بنا بر اعلام يونسكو، بوده است؛‌ ادعاي برخي كارشناسان مبني بر عدم استعلام اوليه در زمان آغاز به كار پروژه ساخت سد از سازمان ميراث فرهنگي، مساله‌اي كه توسط دست‌اندركاران و مطلعان پروژه در يك مورد رد شده و در موارد ديگر دست كم تاييد نشده است، نمي‌تواند توجيه قابل قبولي براي 10 سال سكوت در برابر پروژه‌اي باشد كه سفير ايران در يونسكو از آن به عنوان آسيب به نواميس كشور ياد كرده است. دكتر جلالي در گفت‌وگو با ايسنا با اشاره به اينكه سد سيوند مي‌تواند از مسيرهايي گذر كند كه به نواميس كشور آسيب نرساند و حرمت ناموس ما هيچگاه نبايد خرج مسائلي چون توسعه شود،‌ و ضمن طرح اين سؤال كه آيا سكوي پرش توسعه ما بايد جايي باشد كه نمادهاي تاريخ هويت و تمدني ما حضور دارد؟ تلويحا گذر نكردن سد سيوند را از مسيرهاي ديگر، به نبود اراده سياسي نسبت داده است. وي بر وجود مدل‌هاي علمي براي توسعه همه جانبه و توسعه پايدار تاكيد كرده و خواستار توجه مسؤولان سدسازي و جهاد كشاورزي به اين موضوع شده است؛ موضوعي كه در كشور ما بارها مي‌تواند رخ دهد؛ چراكه به قول مهندس طالبيان در كشوري قرار داريم كه مرتب به احداث سد در آن مي‌پردازيم. سد كارون 3 و رويدادهاي مربوط به آن مثال مناسبي در اين زمينه است. بنا به اعلام مازيار كاظمي ـ سرپرست داخلي تخت جمشيد ـ در يك ماه اخير و پس از آبگيري سد كارون 3، در منطقه خوزستان، تعداد زيادي از آثار و يادگارهاي كوچ نشيني و استقرار در دوره عيلامي به زير آب رفت و سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري هنگامي وارد عرصه شد كه فرصت كافي براي نجات آثار ياد شده از دست رفته بود. حال آنكه هشدارهاي دوستداران ميراث فرهنگي در طول يك سال گذشته در اين مورد بي توجه مانده بوده است. و اينك از فراخوان بين المللي براي همكاري گروه‌هاي بين المللي باستان شناسي، با پروژه نجات بخشي آثار تنگه بلاغي و بررسي منطقه يادشده، سخن به ميان مي‌آيد و مهندس طالبيان ثبت جهاني يونسكو را آغازي خوب براي توسعه همكاري‌هاي بين المللي مي‌داند كه اگر همراه با تشكيل كميته راهبردي بين المللي براي تنگه بلاغي باشد، مي‌تواند مدلي براي مكان‌هاي ديگر تاريخي باشد كه در معرض اينگونه خطرات قرار مي‌گيرند. امري كه البته در ميان كشورهاي باستاني جهان مسبوق به سابقه است. ازجمله سد اسوان در مصر كه براي ادامه روند توسعه اقتصادي و عمراني توام با حفظ ميراث فرهنگي در آن كشور، ‌يك كميته جهاني به رهبري يونسكو تشكيل شد و با كمك كارشناسان جهاني طي يك عمليات بسيار گسترده معابد نوبي از خطر غرق شدن نجات يافت. اما در ايران، در حالي كه از فراخوان بين المللي و تلاش براي شناسايي محوطه‌ها و آثار تاريخي تنگه بلاغي و حفظ آن سخن گفته مي‌شود، مدير پروژه ساخت سد از آغاز به كار آبگيري آن به نحو مناسب در 24 آبان 84 خبر مي‌دهد و از سويي مهندس دباغ معاون عمراني استانداري فارس در ارتباط با ادامه روند موجود يا توقف آن مي‌گويد، هنوز به نقطه روشني نرسيده‌ايم. وي با اعلام اينكه بايد دوستان در ميراث فرهنگي و مشاوري كه براي آب منطقه‌يي فارس در رابطه با پروژه سد سيوند وجود دارد همكاري كنند تا كارشناسي‌ها براي تشخيص اقدامات لازم در جهت حفاظت انجام شود، يكي از اقدامات احتمالي را ايجاد استحكامات جديد نام برد و گفت: ‌بايد منتظر نتايج كارشناسي‌ها بمانيم؛ كارشناسي‌هايي كه دو طرف را راضي كند. اما آيا اجتناب ناپذيري توسعه و حفظ ميراث فرهنگي تاريخي اموري هستند كه رو در روي هم قرار مي‌گيرد و طرفين ماجرا محسوب مي‌شوند؟ آيا مي‌توان به نفع يكي، از ضرر و زيان ديگري چشم پوشي كرد؟ و اگر بنا بر انتخاب باشد، ‌بر ما مسلم نيست كه طرف كدام سوي را بايد بگيريم؟ آنچه بديهي است اين است كه اگر يك‌سوي قضيه نه كارشناسان ميراث فرهنگي و سازمان يونسكو، كه در واقع پيشينه تمدن كهن سال و ديرينه‌اي است كه مي‌تواند ظرف چند سال آينده، يكي از بزرگترين مراكز تحقيقاتي، پژوهشي و گردشگري باشد؛ امتياز و استعدادي كه به صورت بالقوه در سراسر ايران زمين وجود دارد و فهم آن به كشف و اثبات نياز ندارد. همچنان كه پيدا كردن يك شيء تاريخي در يك حفر اتفاقي و سپس هجوم توجه تاراج كنندگان و قاچاقچيان اشياي تاريخي و عتيقه، تازه باعث درك موقعيت تاريخي مكاني چون جيرفت مي‌شود، گويا لازم است ديگران بر خطر از دست رفتن چيزهايي كه داريم ما را هشدار بدهند؛ تا متوجه وضعيت سد سيوند در محوطه تاريخي پاسارگاد و تنگه بلاغي شويم. همان طور كه شهر گور با دنيايي اسرار و شگفتي همچنان زير خاك آرميده است و كسي از لزوم كارشناسي و استفاده از قابليت‌هاي آن به عنوان مركز تحقيق، پژوهش و گردشگري سخني به ميان نمي‌آورد. هم‌اينك هم انگار بايد براي نجات بخشي از تاريخمان و اصلا خودمان،‌ فراخوان جهاني بدانيم و در برابر بخش ديگري از خودمان اين تهديد را به كار بريم كه: هر اثر كه در فهرست جهاني يونسكو جاي مي‌گيرد، طبق كنوانسيون ميراث طبيعي و تاريخي بايد از سوي كشور نگهدارنده اثر مورد توجه ويژه قرار گيرد و انجام هرگونه اقدامي در به خطر افتادن آن ممنوع است. آيا اقدام به ساخت سد سيوند، ‌در 10 سال پيش، اقدامي مخاطره آميز نبوده است و اينك پس از ثبت جهاني محوطه پاسارگاد در سال 83، اقدامي خطرناك و ممنوع به حساب مي‌آيد؟ در حالي كه گفته مي‌شود با وجود شناسايي 100 محوطه در تنگه بلاغي و شروع شمارش معكوس براي زمان آبگيري سد، ‌باستان شناسان در اين فاصله زماني براي نجات هر محوطه تنها 3 روز فرصت دارند و كسي سؤال نمي‌كند كه اگر ما پيش از اين هم، زمان را بارها از دست داده‌ايم و بارها اصلا از زمان مغفول مانده‌ايم، اينك چه كسي غير از خود ما فرصت را از ما گرفته است‌؟ آيا مسابقه‌اي جهت تخريب ميراث تاريخي‌مان در حال برگزاري است كه رقيب شركت كننده در آن براي ما ناشناس است كه از آن سوي مرزهاي فرهنگي، تاريخي، جغرافيايي ماه آمده است؟ كدام كارشناس وطني و غير وطني، قادر خواهد بود تا فاصله ميان خليج فارس تا تنگه بلاغي را با معيارها و مقياس‌هاي در خور نام هر كدام و با نگاهي معطوف به زمان اندازه بگيرد؟ اينك تنگه بلاغي در انتظار زماني است كه عمليات نجات بخشي محوطه‌هاي باستاني آن توسط كارشناسان و تيم‌هاي باستان شناسي داخلي و خارجي به نتيجه‌اي برسد. بنا به گفته رييس پژوهشكده باستان شناسي، با كارشناسان و چندين مؤسسه باستان شناسي خارجي مذاكراتي صورت گرفته است و اولين گروه خارجي كارشناسان ايتاليايي هستند كه گروه‌هاي فرانسوي، لهستاني، آلماني و ژاپني نيز به آنان خواهند پيوست. كارشناسان آلماني براي مطالعه روي محوطه‌هاي فلزكاري باستاني و ژاپني‌ها براي بررسي در محوطه هاي دوره سنگي (پارينه، فراپارينه و نوسنگي) خواهند آمد. بررسي‌هاي ياد شده از آن جهت اهميت دارد كه اطلاعات به دست آمده از آثار‌ موجود در تنگه بلاغي كه از 2500 سال پيش تا دوره‌هاي متاخر اسلامي را در بر مي‌گيرد، يافته‌هاي جديد و جالبي در اختيار باستان شناسان خواهند گذاشت كه رويكرد آنها شيوه و آداب زندگي مردم در منطقه است و اين حوزه‌اي است كه به گفته كارشناس ميراث فرهنگي و سرپرست داخلي تخت جمشيد، اطلاعات كمي درباره آن وجود دارد. بيشتر يافته‌هاي تاريخي و باستان شناختي از امپراتوري هخامنشيان درباره شيوه حكومت‌گري آنان است و از زندگي اجتماعي مردم سخني نرفته است. بيشتر آثار موجود در منطقه تحت‌الارضي بوده و تنها شواهدي از آنها روي زمين مشاهده شده است. وي نتيجه بخشي از مطالعات و عمليات نجات بخشي را برداشت اطلاعات مورد نياز توصيف مي‌كند؛ چراكه بخشي از آثار قابل انتقال نيستند و تنها با مطالعه آنها مي‌توان بر يافته‌هاي تاريخي و باستان شناختي درباره چگونگي زندگي و استقرار موقت مردمان منطقه در هزاره‌هاي پيش افزود و برخي از آثار شامل پي ساختمان يا كوره سنگ چين شده نيز از آثار مطالعاتي به شمار مي‌آيند كه ممكن است داراي ارزش خاصي نباشند. به نظر مي‌رسد كاشناسان ميراث فرهنگي با همكاري ويژه يونسكو برآنند تا پس از محو شدن آثار قابل مطالعه موجود و به زير آب رفتنشان، لااقل اطلاعات تاريخي منطقه را برداشت و ثبت كنند. آنگاه با جاده شاهي پاسارگاد به تخت جمشيد و شوش كه بيش از 2500 سال پابرجاي بوده است، پس از آبگيري سد سيوند، بدرود بگويند؛ منطقه‌اي تاريخي كه چندي پيش شاهد گردهمايي پرده برداري از لوح يادبود ثبت مجموعه پاسارگاد در فهرست آثار جهاني يونسكو با حضور معاون دبير كل يونسكو بود؛ جايي كه زادگاه مفاهيم هندسي باغ ايراني، نظام كاخ، باغ و نظام شهرسازي مبتني بر طبيعت بوده است. در حالي كه وسعت، پراكندگي، بسياري، قدمت و اهميت ميراث تاريخي كشور ما آن چنان است كه به اعتقاد برخي، به‌راحتي مي‌تواند قابليت جايگزيني نقش نفت در اقتصاد را داشته باشد و علاوه بر جذب تيم‌هاي كارشناسي و علاقه‌مند به تاريخ مي‌تواند بسياري از گردشگران را راهي ايران كند؛ آنچنان كه به آساني چشم بر سازه‌هاي رنگارنگ و مصنوعي كشورهاي حاشيه خليج فارس ببندند و ما كه در برنامه ريزي‌هاي چندين ساله و دوره‌يي توسعه مان توجهي به آن نداشته‌ايم، به جاي آنكه اين ميراث را لااقل همينگونه كه هست مدفون در زير غبار تاريخ براي ابتكار و هوش آيندگان باقي بگذاريم، در صدد نابودي و غرق كردنشان برآمده‌ايم. در خوزستان آب به آن مي‌بنديم، در نيشابور پنجه آهنين بر پيكرش فرو مي‌بريم، در جيرفت ناخن بر چهره‌اش مي‌كشيم و مي‌خواهيم در تنگه بلاغي از آن غريقي بسازيم. محوطه تاريخي شهر پاسارگاد به گزارش ايسنا شهر پاسارگاد در 70 كيلومتري شمال تخت جمشيد، در جاده آسفالته شيراز - آباده با فاصله سه كيلومتري از جاده قرار دارد. پاسارگاد نخستين پايتخت امپراتوري هخامنشيان و توسط كوروش پس از سرنگون كردن امپراتوري ماد در دشت مرغاب در سال 550 پيش از ميلاد بنا نهاده شد. در وجه تسميه پاسارگاد، ‌اظهار نظر هرودت ـ مورخ نامي ـ چنين است كه پاسارگادي مهم‌ترين طايفه و عشيره پارسيان بوده كه هخامنشيان از آن طايفه برخاسته‌اند. همچنين براي واژه پاسارگاد پارسي باستان، معرفي محل استقرار پارسيان، زيستگاه پارسيان، تختگاه پارسه و دژ پارسيان نيز ذكر شده است. دشت مرغاب با سابقه تمدني سه هزار ساله و سيراب از رود پلوار (مدوس) داراي روستاهايي همچون تل نخودي، تل خاري، تل سه آسياب و دوتولان بوده است كه در هزار چهارم و سوم پيش از ميلاد داراي رونق و شكوه ويژه بوده و در آن كشاورزي مي‌شده است. مجموعه آثار پاسارگاد در محوطه‌اي به پهناي دو و درازاي سه كيلومتر گسترده است و آثار باستاني آن از لحاظ تاريخي به سه دوره ويژه پيش از تاريخ و پيش از دوره هخامنشي،‌ دوره هخامنشي و بعد از اسلام تعلق دارند. برخي آثار موجود از شمال به جنوب به پنج گروه تقسيم مي‌شوند كه شامل صفه عظيم تل تخت يا تخت مادر سليمان و باروي خارجي آن، محوطه مقدس در شمال غرب، ساختمان زندان، مجموعه كاخ‌ها همراه با محوطه چهارباغ، حوضچه‌هاي سنگي، كاخ اختصاصي كوروش و... و آرامگاه كوروش، مي‌باشند. همچنين بقايايي از آثار مربوط به دوره پيش از هخامنشيان، دوره ايلامي، دژ پاسارگاد، آتشكده پاسارگاد، مسجد اتابكان كه در رمضان سال 621 هجري قمري توسط اتابك زنگي ساخته شد،‌ بناي اسلامي به نام مدرسه يا كاروانسرا در صدمتري شمال آرامگاه كوروش كه اينك به صورت ويرانه درآمده است، ‌كتيبه و محراب كنده شده در اتاق آرامگاه كوروش كه در زمان اتابك حجاري شده است و... مي‌توان برشمرد. انتهاي پيام
  • شنبه/ ۱۷ بهمن ۱۳۸۳ / ۱۰:۲۵
  • دسته‌بندی: فرهنگ2
  • کد خبر: 8311-02208
  • خبرنگار :